پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

حفاری قدس زیر چتر حمایتی آمریکا


حفاری قدس زیر چتر حمایتی آمریکا
در روزهای اخیر، یکی از اخبار بسیار مهم که اهمیت آن، جهانی و نه فقط قومی و منطقه‌ای است، هتک حرمت مسجدالاقصی قبله اول مسلمین توسط رژیم اشغالگر قدس است. آوی دیچر، وزیر امنیت داخلی اسرائیل در گفتگو با شبکه ۱۰ تلویزیون اسرائیل اعلام کرده است که این حفاری‌ها بیش از یک سال به طول خواهد انجامید و رژیم اسرائیل فعلا در مرحله حفاری است که پس از آن عملیات ساخت و ساز پل‌ها آغاز خواهد شد.(۱)
هدف مشخص این رژیم نامشروع، یهودی سازی بیت‌‌المقدس است که با توجه به برقراری موقت آتش‌بس در فلسطین اقدامی هژمونیک و نابودکننده صلح و آرامش در منطقه محسوب می‌شود. این اقدام از سوی بسیاری از کشورهای مسلمان از جمله وزارت امور خارجه ترکیه و نیز کشور اندونزی محکوم شد.
اعضای دائمی اتحادیه عرب در نشستی اضطراری، گروه‌های مختلف فلسطینی، حزب‌الله لبنان، حتی سازمان عربی علوم و فرهنگ وابسته به سازمان یونسکو و شخصیت‌های برجسته‌ای نظیر دکتر احمد زویل، دانشمند مصری در کنفرانس قاهره به تقبیح و ضرورت پایان یافتن عملیات حفاری در بیت‌المقدس پرداخته‌اند. آیا این همه صداهای بیدار گوش شنوایی ندارند و آیا در جامعه جهانی مدعی آزادی و دموکراسی منطق “الحکم لمن غلب” حرف اول را می‌زند؟ آیا اعتراضات نهایتا به توقف عملیات خرابکارانه صهیونیستی منجر خواهد شد؟
شاید درک سازوکار تعاملات جهانی بسیار دشوار باشد و نتوان در مجال اندک این نوشتار بدان پرداخت، اما دو نکته آشکار در این میان هست که باید مورد اشاره قرار گیرد:
۱) در آنچه “نظم نوین جهانی” خوانده می‌شود، بنا نیست حتی حداقل آزادی به مقاومت‌های موجود در گوشه و کنار جهان داده شود. آنها به حکم حاکم =(ایالات متحده و ایادی)، باید از اصل وجود نیز محروم شوند تا چه رسد به آزادی فعالیت و بیان و تاثیرگذاری بر سیاست جامعه جهانی. چنین دیکتاتوری و توتالیتاریسم جهانی در کل تاریخ بی‌نظیر و یکه است.
اما در گفتمان روشنفکرانه آزادی و دموکراسی و اومانیسم، باید به گونه‌ای جاسازی شود که خشونت‌ها و تند و تیزی‌های آن تحت لفافه‌هایی که با حس زیباشناختی سیاست مدرن ساخته شده است مخفی گردد. در جهان امروز در مهد لیبرال دموکراسی و در جامعه بین‌الملل اجازه مخالفت، راهپیمایی و گردهمایی، نشر مطالب انتقادی، انتشار اعلامیه‌های اعتراض‌آمیز و... در حدود زیادی آزاد است.
هرچه می‌خواهید بگویید و بنویسید و خود را تخلیه کنید. این سوپاپ اطمینانی است که انرژی‌های مخالفان را آزاد می‌کند و مانع تجمع و طغیان و قدرت بنیادبرافکنی آنها می‌شود اما این اعتراض‌ها، کمترین تاثیری در سیاست‌های بین‌الملل ندارند. آیا در حمله آمریکا به عراق و افغانستان توجهی به افکار عمومی در سراسر جهان شد؟ آیا در قبال جنایات واقع شده در بوسنی و هرزگوین، بهایی به راهپیمایی‌های معترضین داده شد؟‌آیا ددمشنی‌های روزانه رژیم اشغالگر قدس براثر مخالفت‌های جهانی متوقف شد؟! بلی شاید به شایستگی بتوان “آزادی مخالفت” در جامعه بین‌الملل را امروزه “آزادی کاریکاتوری” نامید.
۲) نفوذ اسرائیل در سیاست خارجه آمریکا موضوع مباحث و نوشتارهای فراوانی قرار گرفته است. اسرائیل با تکیه تام بر این نفوذ هر آنچه در سیاست داخلی خویش تصویب ‌کند به مرحله اجرا می‌گذارد و از مخالفت اعراب و جهان اسلام، هراسی به خود راه نمی‌دهد.
ساختار دولت آمریکا راه‌های نفوذ زیادی را برای فعالان طرفدار صهیونیسم فراهم کرده است. مهمترین فعالان در این زمینه در لابی صهیونیسم یا AIPAC )Israel public affairs committee-America( مشاهده می‌شوند.
این لابی دو استراتژی گسترده را پیگیری می‌کند: نخست نفوذ قابل توجهش در واشنگتن را به‌کار می‌گیرد و کنگره و قوه مجریه را تحت فشار قرار می‌دهد تا عقاید خاص قانونگذاران یا سیاستگذاران، جهت کلی سیاست آمریکا را از حمایت از اسرائیل عدول ندهد. دوم این لابی تلاش می‌کند با تکرار همیشگی افسانه‌های مربوط به چگونگی شکل گیری اسرائیل نظیر هولوکاست همه را متقاعد به مشروعیت و حقانیت تشکیل این کشور نماید و به علاوه در گفتمان عامه مردم آمریکا، اسرائیل را دارای یک جایگاه مثبت نشان دهد.
رکن کلیدی در اثرگذاری این لابی، نفوذ آن در کنگره است، جایی که اسرائیل در مقابل انتقادات مصونیت دارد. دلیل این امر آن است که برخی اعضای کلیدی کنگره، صهیونیست مسیحی هستند. مثلا دیک آرمی عضو مهم کنگره در سپتامبر ۲۰۰۲ صراحتا گفت: “اولویت نخست من در سیاست خارجی، حمایت از اسرائیل است.”(۲) سناتورهای یهودی نیز در کنگره حضور دارند و سیاست خارجی آمریکا را به سوی حمایت از منافع اسرائیل سوق می‌دهند.
همچنین کارمندان طرفدار اسرائیل نیز در کنگره کم نیستند. آیپاک، به قانونگذاران و کاندیداهای کنگره که از اسرائیل حمایت کنند پاداش مالی می‌دهد و مخالفان را تنبیه می‌کند، در انتخابات، مانع پیروزی آنها می‌شود و مطالب روزنامه‌ها را علیه آنها بسیج می‌کند. میزان قدرت لابی اسرائیل در کنگره آمریکا باورنکردنی است، به طوری که داگلاس بلوم فیلد کارمند سابق آیپاک گفته است: “این موضوع در میان اعضای کنگره و کارمندان آن امری جاافتاده است که در صورت نیاز به کسب اطلاعات، قبل از آنکه به کتابخانه کنگره، سرویس تحقیقاتی آن، کمیته ستادی یا کارشناسان اداری رجوع کنند، نخست باید به آیپاک مراجعه نمایند”(۳) زیرا سیاهه سخنرانی‌ها و فعالیتها را به طور دقیق در اختیار دارد.
فعالیت انبوه و متراکم آیپاک در کنگره موجب شده است که هیچ‌گاه در کنگره در مورد سیاست آمریکا نسبت به اسرائیل، بحث و گفتگویی نشود و کنگره کاملا نسبت به اسرائیل متعهد به حمایت بماند. اما این فقط یک سوم قدرت حاکمه ایالات متحده آمریکاست.
لابی اسرائیل بر قوه مجریه نیز نفوذ فراوان دارد. واشنگتن پست برآورد کرده است که کاندیداهای ریاست جمهوری حزب دموکرات، برای فراهم کردن بالغ بر ۶۰ درصد بودجه انتخاباتی خود، به حمایت‌های یهودیان وابسته هستند. آنها برای رای آوردن مجبورند به مخالفت با یهودیان برنخیزند. مثال روشن برای نفوذ لابی صهیونیستی در قوه مجریه آن است که جیمی کارتر می‌خواست فردی به نام جرج بال را به وزارت امور خارجه خود بگمارد، اما او منتقد اسرائیل بود و لابی آیپاک، حتما با انتصاب او مخالفت می‌کرد لذا کارتر از این اقدام صرف‌نظر کرد. در دولت بوش طرفداران پرشور اسرائیل جای مستحکم‌تری دارند‌:‌الیوت آبرامز، جان بولتون، داگلاس فیث، آی لیویز، ریچارد پرل، پل ولفوویتز، دیوید ورمسر.
میشل لرنر، یک یهودی لیبرال، اهل سان فرانسیسکو که مدیر گروه تیکون است و نفوذ وسیعی در آمریکا دارد، گفته است: “امروزه حتی تامین حقوق اولیه شهروندان فلسطینی و یا صحبت کردن از آنان به عنوان انسان‌هایی در جامعه بشریت در اندیشه‌های سیاسی سیاستمداران آمریکایی جایگاهی ندارد چرا که موسسات و انجمن‌های یهودی، آئین یهودیت را برای همه ما در قالب دولت اسرائیل ترسیم کرده‌اند و البته تفاوتی ندارد که این دولت، چه سیاست‌هایی را در قبال مردم لبنان و فلسطین اتخاذ می‌کند.”(۴)
مصطفی تبریزی
پی‌نوشتها:
۱- روزنامه کارگزاران، دوشنبه ۲۳/۱۱/۱۳۸۵، شماره ۲۲۹، ص۱۵
۲- جان میر شمیر واستفن والت، لابی آیپک، مجله سیاحت غرب، شماره ۴۱، آذرماه ۱۳۸۵، ص ۸۲
۳- همان، ص ۸۳
۴- آندرو گومبل، نبرد حزب‌الله و اسرائیل چگونه در رسانه‌های آمریکا منعکس شد؟، مجله سیاحت غرب، شماره ۴۰، آبان ماه ۱۳۸۵، ص ۵۳
منبع : روزنامه رسالت