سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

ماهیت شکل گیری انتفاضه


ماهیت شکل گیری انتفاضه
ماهیت درونی بحران از زمانی آغاز شد که، فلسطینی‌های ساکن کرانه باختری و نوار غزه، مهم‌ترین گروه‌های هویتی بودند که از فضای سیاسی و قانونی چپ و راست یهودی کنار گذاشته شدند. آنها تحت اشغال نظامی بوده، حق شهروندی‌شان به همراه حقوق سیاسی و مدنی ایشان برای تشکیل سازمانی مستقل، مورد انکار واقع شده بود. اخراج ساف از بیروت در سپتامبر ۱۹۸۲ به همراه تشکیل دولت اتحاد ملی در سال۱۹۸۴ که به گسترش مداوم شهرک‌های یهودی، مشروعیت می‌بخشید، موجب شکل‌گیری فضای یاس و نا امیدی در میان فلسطینی‌ها و فقدان هر گونه استراتژی ماندگار برای دفاع از سرزمینشان و ارتقا بخشیدن به اهداف گروهیشان شد. همین امر، زمینه تاریخی بسیج توده‌ای فلسطینی‌هایی را تشکیل داد که، حامی انتفاضه بودند، برای نخستین بار استراتژی کارآمدی را به منظور مقاومت در برابر دموکراسی غیرواقعی و فریبنده اسرائیل طراحی کرده بودند.
انتفاضه در بسیج فلسطینی‌ها به شکلی که در نظر افکار عمومی، روشی قانونی برای مبارزه برحسب ویژگی‌هایی مانند نافرمانی مدنی- مردمی تفسیر می‌شد، موفق عمل کرد. انتفاضه چهره اشغال نظامی اسرائیل را که ظاهری غیرواقعی و دموکراتیک داشت برملا نمود. به علاوه، افکار عمومی در اسرائیل کاملأ مشروع بودن شورش و نا آرامی‌های مدنی فلسطینی‌ها را درک می‌کرد، زیرا این شورش‌ها، تروریستی نبوده، بنابراین، اسطوره امنیت اسرائیل که تقاضاهای فلسطینی‌ها را نامشروع و غیرقانونی جلوه می‌داد، بی اثر می‌نمود.
نخستین و مهم‌ترین تاثیر انتفاضه را باید تعیین حدود مرزهای اسرائیل در تمایز آن با سرزمین‌های اشغالی در کرانه باختری و نوار غزه و مرزهای اسرائیل پیش از ژوئن سال ۱۹۶۷ به شمار آورد. این تعیین حدود به این معنا نبود که اقدامات اعتراض­آمیز تنها در کرانه باختری و نوار غزه صورت می‌گرفت، بلکه واضح بود که شورش مردمی در آن مناطق، مرکزیت داشت و حملات خشونت بار تنها در مرزهای سال ۱۹۶۷ نفوذ کرده بود، در واکنش به این تحولات، حکومت‌های اسرائیل با مسدود ساختن مرزهای- حدفاصل مناطق فلسطینی با اسرائیل- پیش از سال ۱۹۶۷ واکنش نشان دادند.اکنون منطق امنیت، مخالف گسترش سرزمینی و مرزهای محو شده بود، این منطق به معنای ترسیم مجدد مرزها و بستن آنها بود.
دومین تاثیر انتفاضه، متمایز ساختن دولت و جامعه مدنی از هم بود. فلسطینی‌ها که حقوق سیاسی و مدنی‌شان برای تشکیل سازمان، پایمال شده بود، شبکه گسترده‌ای از سازمان‌ها و جنبش‌های دانشجویی، زنان، کارگران و جوانان را به‌وجود آوردند که از دولت اسرائیل مستقل بود. واژه انتفاضه به معنای حذف سیطره‌ای بود که در جامعه فلسطین رخنه کرده بود و دقیقأ همین مسئله، منبع و هدف جامعه مدنی در فرایند دموکراتیک شدن است؛ یعنی تعیین حدود میان دولت و جامعه بر اساس سازمان‌های خودمختاری که متعلق به جامعه باشند. در همان زمانی که دولت یهودی هرگونه جامعه مدنی خودمختار را در میان یهودیان با ابزار‌هایی مانند بسیج ملی و نظامی خنثی کرده بود، تسلط بر جامعه فلسطین از طریق اجبار خارجی اعمال می‌شد.
همین امر، فلسطینی‌ها را به نخستین چالش‌گران در برابر نفوذ دولت- ملت یهود و پیشگامان نخستین جامعه خودمختار و مستقل در اسرائیل- فلسطین تبدیل کرد. با این همه انتفاضه از زمان شکل‌گیری، توسعه و تحول نخستین مرحله از تشکیل جامعه مدنی مستقل در میان ملت یهود را تسهیل کرد.
سومین تاثیر انتفاضه، بازنگریی بود که توسط نخبگان نظامی انجام گرفت، به این نتیجه انجامید که اسرائیلی‌ها دیگر قادر به ادامه حاکمیت بر فلسطینی‌ها به صرف دارا بودن، ابزارهای نظامی نیستند. دموکراسی غیرواقعی، علت عمده ناکارآمدی ابزارهای خشونت بار بود، تعیین حدود مرزهای اسرائیل به‌عنوان یک کشور دموکراتیک موجب نامشروع بودن استفاده از ابزار فشار نظامی به منظور سرکوب و حفظ سیطره ارتش بر جمعیت شهری شد.
گزارش‌های روزنامه‌های اسرائیلی از سرکوب خشونت بار، انتقاد روشنفکران به همراه ممانعت سربازان از بازگشت و اعتراض علیه وظایف سرکوبگرانه آنها از اقدامات ارتش، سلب مشروعیت می‌کرد. اسحاق رابین، وزیر دفاع پیشین اسرائیل، سخنگوی سیاسی این دیدگاه نظامی بود که مدعی شد هیچ‌گونه ابزار نظامی برای مقابله با انتفاضه وجود ندارد و باید به دنبال راه حل سیاسی بود. او همچنین استدلال می‌کرد که ممکن است انتفاضه تاثیر مثبتی بر ظهور کادر رهبری میانه‌رو در سرزمین‌های اشغالی داشته باشد که در نهایت، دولت اسرائیل بتواند مذاکرات صلح را با آن انجام دهد. در اینجا ما سه عنصر تعیین‌کننده داریم که در نهایت با یکدیگر موجب ظهور و پایه‌ریزی فرایند دموکراتیک می‌شوند:
▪ تعیین حدود قانونی اسرائیل
▪ تمایز میان نهادهای دولتی یهود و جامعه مدنی عرب ـ یهود
▪ اعتراف ارتش مبنی بر اینکه آنها نیازمند همکاری با رهبران سیاسی مردم فلسطین منظور کنترل اوضاع و نه تنها سرکوب آن
این­ها همه می تواند راه را برای ادامه مبارزات فلسطینی­ها هموار سازد. با پذیرش حق اولیه آنها برای اعتراض فلسطینی­ها، میان بدنه اسرائیل امیدها را برای کاهش تناقضات بالا می برد. ولی حوادث اخیر در غزه عکس این استدلال را ثابت کرد. و نشان داد راه برای استحقاق حق فقط مذاکره نیست.
سمیه مروتی
منبع : خبر آنلاین