سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

اهداف علنی تجاوز به نوار غزه و شانس تحقق آنها


اهداف علنی تجاوز به نوار غزه و شانس تحقق آنها
از چند هفته پیش تاكنون گزارش های مختلفی در رژیم صهیونیستی مبنی بر آغاز حمله گسترده ارتش این رژیم به نوار غزه منتشر می شود. "اسرائیلی ها" می گویند كه حمله كنونی مد نظر نیست و عملیات گسترده و بزرگ تری در راه است. باید متذكر شویم كه احتمال اشغال نوار غزه مشابه آنچه در آوریل سال ۲۰۰۲م. در عملیات گسترده موسوم به دیوار بازدارنده ارتش اشغالگر برای كرانه باختری رخ داد، اندك است، زیرا به نظر نمی رسد شرایط داخلی رژیم صهیونیستی، فلسطین و جهان اجازه چنین كاری را به رژیم صهیونیستی بدهد.
این امر بدان سبب است كه علاوه بر اختلاف جغرافیایی كرانه باختری و نیز تفاوت تراكم جمعیتی این دو منطقه، اشغال مجدد آن به موجودیت تشكیلات خودگردان كه وجودش به سود صهیونیست هاست، پایان می دهد.
در همین راستا، می توان گفت كه حمله كنونی اهداف تاكتیكی فوری و نیز اهدافی راهبردی را مد نظر دارد و ادامه آن نیز لزوما به عواملی بستگی دارد كه ممكن است در حین عملیات مشخص شود كه توان مقاومت در پایداری و میزان ضربات وارده به دشمن یا واكنش های گسترده كشورهای عربی و مجامع بین المللی به ویژه به سبب اوضاع وخیم عراق و افغانستان، از آن جمله است.
همچنین باید به تفاوت بسیار زیاد تجربه حزب الله در جنوب لبنان و وضعیت اراضی فلسطینی به ویژه منطقه نوار غزه توجه داشت، زیرا با آنكه فلسطینیان ایستادگی بی نظیری از خود نشان داده اند، اما به رغم فراهم بودن امكان پایداری و وارد كردن تلفات و خسارت به دشمن، اما كمبود امكانات نظامی و پشتیبانی، تكرار تجربه لبنان را ناممكن می سازد.
بی گمان كابینه رژیم صهیونیستی این روزها به یك پیروزی آسان و سریع در نوار غزه نیاز دارد تا شكستش در لبنان را از اذهان صهیونیست ها بزداید، به ویژه كه لیبرمن از صهیونیست های افراطی جناح راست به كابینه اولمرت پیوسته است و این امر فرصت جدیدی برای ادامه دوره زمامداری وی فراهم كرده است و امیداوار است كه بتواند به عنوان یك نخست وزیر واقعی به كار خود ادامه دهد و زمینه تثبیت موقعیت حزب كادیما در عرصه سیاسی رژیم صهیونیستی را فراهم كند.
از جمله اهداف فوری و آنی كه می تواند عملیات نظامی در نوار غزه (تهاجم وحشیانه به این منطقه) در پی داشته باشد، یافتن نظامی اسیر صهیونیستی است، زیرا حملات نظامی می تواند ربایندگان این نظامی صهیونیستی را به جابجایی وی مجبور كند و این امر كار مزدوران و دستگاه های شنود صهیونیست ها را برای یافتن محل اسارتش، آسان تر می كند. این مسأله برای رژیم صهیونیستی اهمیت زیادی دارد كه مهم ترین آن، محروم شدن جنبش حماس از كسب یك پیروزی سیاسی در عملیات تبادل اسیران (صرف نظر از جزئیات آن) است و همزمان به مخالفان این جنبش فرصت می دهد تا مدعی شوند كه حماس پیشنهاد مصر را كه حامل آزادی شماری از اسیران بود از دست داده است و این ادعا جز مخدوش كردن وجهه جنبش حماس چیز دیگری در پی ندارد، زیرا حماس تمایل زیادی به انجام این تبادل داشت، اما پیشنهاد صهیونیست ها كاملا بی محتوا و بی ارزش بود.
از جمله اهداف تاكتیكی دیگر رژیم صهیونیستی در این حمله، شناسایی و تخریب تونل های انتقال سلاح و تجهیزات از نوار غزه به داخل اراضی اشغالی ۱۹۴۸م. و نیز جلوگیری از ادامه حملات موشكی فلسطینیان است. هر چند كه این موشك ها از نظر نظامی كارایی چندانی ندارند، اما از نظر سیاسی مشكلات فراوانی برای مقامات صهیونیست پدید آورده است و همه نهادهای صهیونیستی به تاثیر آن در جامعه صهیونیستی اذعان كرده اند، هر چند باید بگوییم كه حماس تنها گروهی نیست كه نیروهایش اقدام به شلیك چنین موشك هایی می كنند، بلكه گروه های فلسطینی و حتی فتح نیز در شلیك این موشك ها مشاركت دارند.
همه این ها به هدف از بین بردن یا كاهش قدرت نیروهای مقاومت فلسطین به ویژه در نوار غزه است، این امر می تواند اهداف دیگری برای صهیونیست ها محقق سازد كه تسهیل روند كودتای اعضای فتح علیه كابینه كنونی فلسطین (به رهبری جنبش حماس) با افزایش توان نیروهای گارد ریاست تشكیلات خودگردان ـ آن گونه كه رایس هفته گذشته از آن پرده برداشت ـ از آن جمله است. نتیجه آن خواهد شد كه نوار غزه به دست جریان وابسته به محمود عباس و فتح خواهد افتاد كه مخالف هر گونه مقاومت مسلحانه است.
همه این اهداف تاكتیكی در چارچوب یك هدف راهبردی بزرگ قرار می گیرد كه تحمیل تسلیم و سازش به فلسطینیان و وادار كردن آنان به خارج كردن منطقه نوار غزه از دایره جنگ بر سر اراضی اشغالی دیگر است.
تحقق این هدف به تنهایی كابینه رژیم صهیونیستی را قادر خواهد ساخت كه بار دیگر اجرای برنامه های حزب كادیما را از سر گیرد و بخش دوم از طرح جدایی یكجانبه را به اجرا بگذارد و این كار نیز بدون خارج كردن نوار غزه از دایره جنگ و قرار دادن شهرهای كرانه باختری داخل دیوار نژادپرستانه میسر نمی شود و از آن به بعد خواهد توانست مناقشه را فقط به درگیری هایی در سطح نهادهای بین المللی نگه دارد، درست همان چیزی كه شارون می خواست و برای آن بود كه حزب كادیما را تاسیس كرد. این كار نیز فقط با كنار زدن حماس از قدرت یا وادار كردن این جنبش به كنار گذاشتن اصول و مبادی اش و پذیرش این معادله صهیونیستی میسر است.
همه اقدامات شارون نیز از زمان اعلام طرح جدایی یكجانبه در سال ۲۰۰۳ م. به بعد در این راستا بود، اما طرح او موفقیتی كسب نكرد، زیرا نه تنها جنبش حماس در انتخابات به پیروزی رسید، بلكه این جنبش همچنان بر ادامه مقاومت تاكید كرد و نوار غزه نیز از دایره جنگ و مناقشه میان دو طرف خارج نشد و به همین سبب رژیم صهیونیستی راه حلی جز نابودی تجربه سیاسی جنبش حماس پس از نابودی قدرت نظامی این جنبش در دست ندارد تا آنكه این منطقه در دست جریان دیگری قرار گیرد كه حاضر به پذیرش دیكته ها و خواسته های "اسرائیل" باشد و البته این كار حتی با خروج حماس از كابینه، عملی نمی شود. در هر حال، هیچ كس نمی تواند این معادله را بر فلسطینیان بقبولاند حتی اگر خود به آن ایمان داشته باشد و برای اجرای آن تلاش زیادی به كار برد.
اگر اخبار مربوط به كابینه وحدت ملی پس از توافق بر سر فرد نخست وزیر جدید غیر از اسماعیل هنیه درست باشد و اگر محاصره پایان یابد، این اقدام در مقابله با تهاجم رژیم صهیونیستی معقولانه تلقی می شود حتی چنانچه فتح به تلاش های موهوم خود برای بازگشت به قدرت ادامه دهد، زیرا مهم آن است كه "حماس" اصول خود را كه اصول مورد قبول بیشتر فلسطینیان داخل و خارج است، حفظ كند و به آن پایبند بماند.
نویسنده: یاسر الزعاتره
منبع:مركز اطلاع رسانی فلسطین
منبع : خبرگزاری فارس