دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

ساحت هنر و دین


ساحت هنر و دین
در باره مفهوم سینمای دینی، در دهه اخیر سخن بسیار گفته شده و دیدگاه‌های متنوع و گاه متضادی در برابر آن، اتخاذ شده است. اساس این جریان از سال ۷۵ با هم ‌اندیشی « دین از چشم سینما» آغازیدن گرفت و انصافا در آن مقطع، تلاشی ارجمند و بایسته بود. حاصل آن ایام، چند مقاله بود که دیدگاه‌های گروهی از دین آشنایان و تعدادی از اهالی سینما را در این عرصه، منعکس می‌کرد. متاسفانه این حرکت تداوم نیافت و به خاموشی گرایید، در حالی که به نظر می‌رسد همچنان فضا برای گفتگو در این باره باز است، چه آنکه هنوز یک دیدگاه غالب و دکترین فراگیر نتوانسته مورد پذیرش و عمل ارباب سینما قرار گیرد و شاید آنها را بیشتر سردرگم و درگیر مفاهیم و اصطلاحات پیچیده نظری کرده باشد. البته این تکثر آرا وعدم انسجام می‌تواند تا حدودی طبیعی باشد چرا که اگر از تازگی موضوع صرف‌ نظر کنیم، هم «‌دین» مفهومی گسترده، ‌ژرف و تاویل پذیر است تا آنجا که از یک آیین ساده بدوی گرفته تا دین با گستره اسلام را در بر می‌گیرد، و هم «سینما» به عنوان هنر هفتم، مدلی است که در سه ساحت هنر، رسانه و صنعت تبلور می‌یابد.
اگر چه ترکیب وصفی «سینمای دینی» یک نگاه ملی و بومی به مسئله است، اما بسیار پیش از ما، این دغدغه یعنی حضور سینما در عرصه‌ دین در مهد سینما یعنی مغرب‌ زمین وجود یافته و اخیرا این جریان با نام سینمای معنوی یا معناگرا پا به عرصه وجود نهاده و انعکاس آن را در ایران نیز مشاهده می‌کنیم.
به هر روی، به‌ نظر می‌رسد یکی از وظایف نهادهای فرهنگی در این نوع مفاهیم، پس از جریان ‌سازی و فراهم آوردن بسترهای لازم برای رشد و اعتلای یک اندیشه، شفاف سازی مفهومی و ایجاد یک گفتمان و ادبیات پذیرفته شده است. چیزی که اینک مهم می‌نماید آن است که مسئولان و فیلمسازان، خود را از درگیر کردن صرف در منازعات مفهومی برحذر دارند و به مفاهیم عرفی تکیه کنند. مثلا می‌توان باور داشت که سینمای دینی، سینمایی است که در افراد، احساس دینی به وجود می‌آورد و یا آن را تقویت می‌کند و یا آدمی را به سوی تعالی سوق می‌دهد، یا سینمایی است که روح و جوهره‌ دین رابه نمایش درمی‌آورد و مانند آن.
در این رهیافت، سینمای دینی از سینمای معناگرا تمایز می‌یابد، چرا که مفهوم سینمای دینی در یک جامعه دینی خاص، طبعا رنگ وبوی آن را می‌گیرد و بر مفاهیم، الگوها، شاخص‌ها و اسطوره‌های آن تکیه می‌کند. البته می‌توان «سینمای دینی» در مفهوم عام و شامل آن نیز داشت که در حقیقت گرد آورنده مشترکات همه ادیان باشد که این نوع سینما به سینمای معناگرا نزدیک ‌تر است. نکته در خور تاملی که در اینجا وجود دارد خطر فرو غلتیدن در ورطه ظاهر گرایی است. سینمای دینی مترادف سینمای نمادها ومناسک‌ دینی نیست. توجه خام، ناشیانه و افراطی به ظواهر دینی، منجر به سطحی شدن سینمای دینی و ...، درپس‌زدگی فرهیختگان و هنرمندان از این مقوله می‌گردد، اتفاقی که متاسفانه در دو دهه‌ اخیر در سینما و سینمای ما، فراوان رخ داده است. مسئله دیگر آن است که تاکنون، ثقل مباحث سینمای دینی بر فیلم‌های بلند استوار بوده و تحلیل‌ها، رهنمودها و حتی کارهای عملی عمدتا ناظر به آن بوده است. خوشبختانه نگاه‌ها به جانب فیلم کوتاه دینی نیز جلب شده است. گرچه که با توجه به بدیع بودن آن، امری خطیر می‌نماید. قطعا از منظور زیبایی شناسی، مسائل فنی و تکنیکی و حتی مضامین دینی، تفاوت‌های مهمی میان سینمای بلند و کوتاه وجود دارد که عدم توجه به آنها، کلاف سینمای دینی را کورتر خواهد کرد. امید است معرکه فیلمسازی که میدان بسیار کارآمد و سودمندی است بتواند در مسیر اعتلای فرهنگ گرانبهای ایرانی و اسلامی ما مفید افتد و نیز الگویی برای همه دینمداران و هنر دوستان در اقصی نقاط جهان قرار گیرد.

عبدالحمید ریاحی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید