جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

از غنجعلی شکوهی تا حسین مرعشی


از غنجعلی شکوهی تا حسین مرعشی
ماکس هورکهایمر و تئودور آدورنو در فصل چهارم کتاب «دیالکتیک روشنگری» از صنعت فرهنگ سازی و نقش روشنگری در آن به مثابه یک فریب توده ای که در راستای پروژه احمق سازی کالاهای فرهنگی مدرن گام بر می دارد، یاد نموده اند.
به اعتقاد آنان صنعت فرهنگ همه چیز را به شکل یک نظام هماهنگ در راستای پروژه سرمایه داری درآورده و با القای آن از طریق رسانه ها بر همه چیز مهری یکسان زده و سعی دارد گرایش عینی جامعه را در هیأت مقاصد ذهنی و پنهان مدیران رسانه ها در آورد. هرچه مواضع صنعت فرهنگ سازی قوی تر می شود، این صنعت بیشتر می تواند حساب نیازهای مصرف کنندگان را روشن نموده و آنها تولید و کنترل کند و به آنان و افکارشان نظم ببخشد و در این پیشرفت هیچ حد و مرزی متصور نیست.
در این پروژه بُت ساختن از امر مبتذل و ساختن فردیت های شکننده و تبدیل آنان به قهرمان، مستلزم تبدیل امر متوسط به امر قهرمانی است که این مهم از طریق رسانه ها به خوبی صورت می پذیرد. نقش رسانه ها و به ویژه رسانه های دیجیتال مدرن (همچون اینترنت) در ساختن قهرمان از انسان های کوتوله و کم ارزش از یکسو و سعی در شکل دهی و جهت بخشیدن به افکار جامعه و به عینیت در آوردن ذهنیت ها (که مرحله بعد از آن است)، در سطح اجتماع، یکی از واقعیت های عصر حاضر است.
آنچه مرا به نوشتن این مطلب واداشت، اقدام یکی از سایتها بود که طی آن در ستونی تحت عنوان: «رو در رو » و مصاحبه با برخی شخصیت های سیاسی می پردازد و آنها را از طریق فرآیند فوق الذکر تبدیل به قهرمان می کند و در پی مطرح ساختن عناصر تاریخ مصرف گذشته در عرصه اجتماعی و سیاسی است.
اخیراً این سایت پرسش هایی را که مدعی است کاربران از حسین مرعشی (از فعالان حزب لیبرال و دولت ساخته کارگزاران، که چندی قبل ادعا کرده بود اسلام فاقد نظام اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است)، پرسیده اند و ایشان نیز با کرامت و گشاده رویی پیامبرانه به آنها پاسخ داده، بر روی صفحه اصلی خود گذاشته است.
تحلیل محتوای اولیه و نه چندان دقیق از این سوالات و پاسخ ها، احتمال ساختگی بودن برخی از این پرسش و پاسخ ها را متبادر شاخته و از نوعی خودشیفتگی مفرط حکایت دارد.
بحث در مورد نارسیسم و خودشیفتگی انسان مدرن و ارتباط آن با سیاست و فلسفه رسانه های مدرن را به زمانی دیگر موکول می کنم اما چیزی که در ابتدای امر جلب توجه می کند، سوال اول این مجموعه و پرسشگر آن و جواب داده شده به آن است.
سوال اول را شخصی به نام «غنجعلی شکوهی» مطرح می کند، با این مضمون که: درست است که شوخ طبع هستید اما آیا نظر مخالف را می پذیرید؟ و در ادامه به وضع اسف بار محورهای ترانزیتی استان کرمان اشاره می کند و مسائلی از این دست...
● و اما غنجعلی شکوهی کیست؟
هرکس که در فاصله سالهای پایانی دهه ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۴ در استان کرمان زندگی کرده باشد و به خصوص با مسئولین استانی در آن زمان حشر و نشری هر چند مختصر داشته باشد، شخصیت این مرد آزاد اندیش و البته مرحوم! را به یاد می آورد.
مرحوم غنجعلی شکوهی که نزد مردم به «غنجو» معروف بود، در شهرستان سیرجان به دنیا آمد و تا سال ۱۳۷۴ که دار فانی را وداع گفت، در میان دولتمردان استان کرمان و به طور خاص سیرجان نقش بهلول را بازی کرده و هماره با احمق جلوه دادن خود، سعی در امر به معروف و نهی از منکر مسئولین داشت و الحق که در این مورد تاثیر به سزایی داشت.
خوب به خاطر دارم مرحوم شکوهی در مذمت سیاست های دولت موسوم به سازندگی که بعد از سالهای جنگ با شعار توسعه اقتصادی و با گرفتن الگوهای منسوخ رشد تک خطی توسعه و خصوصی سازی (بازی) پا به عرصه اضرار به منابع این ملت و انداختن شکاف فاحش بین طبقات جامعه و واگذاری منابع به عده ای معدود از اطرافیان و نورچشمیها گذاشته بود، خصوصاً در استان کرمان که ملک پدری و مطلق این حضرات بوده و از این سیاست به طور ویژه بهره مند بودند، چه نطق های مزاح آوری (و البته از سر درد) در بین مردم و مسئولینی که وی را دیوانه می پنداشتند، نکرد و چه تهدیدهایی از سوی همین قشر خاص متوجه او که آزادمردی بی کس و کار بود نشد، تا جایی که حتی سرنوشت و مرگ وی نیز در همین اثنا در سال ۱۳۷۴ در هاله ای از ابهام قرار گرفت.
مرحوم شکوهی تا لحظه آخر عمر خود همواره زبان به امر به معروف در قالب طنز داشت و سعی در ارشاد این حضرات، که اکنون نیز در جهت مزاح یا مقاصد دیگر نام وی را به عنوان نخستین پرسشگر از خود می آورند و تو گویی در این امر مردم کرمان را احمق فرض کرده و هیچ حافظه تاریخی برای آنان متصور نیستند.
به هر حال از این واقعه تاریخی دو نتیجه حاصل می شود:
اول اینکه گردانندگان این سایت در این امر غرض ورزی خاصی را در جهت تخریب آقای مرعشی دنبال می کنند که این پیش فرض با توجه به ارتباطات و پشتیبانی های گسترده پدر مادی و معنوی این سایت، از طیف کارگزاران و پدر مادی و معنوی این حزب، در خانه ملت و نطق های آتشین ایشان در مصائب شخص مذکور، امری بعید می نماید.
دوم اینکه خود آقای مرعشی از این امر منظور خاصی را مراد نموده که با توجه به مباحث نظری این نوشته در باب ساختن امر قهرمانی از امر مبتذل، در پی ارائه شخصیتی قهرمانی و اسطوره ای از خود است.
والله اعلم
الف- نادری
منابع:
۱- M.Horkheimer and T.W.Adorno, Dialectic of Enlightenment, The Seabury Press,(New York,۱۹۷۲), pp.۱۲۰-۱۶۷
منبع : رجا نیوز