دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

از انسجام تا اتحاد در پرتو غدیر


از انسجام تا اتحاد در پرتو غدیر
آیا می‌توان غدیر، اوج حماسه جانشینی پیامبر(ص) را با انسجام اسلامی پیوند زد؟ چگونه می‌توان از یک سو بر ولایت امیرمؤمنان علی(ع) پای فشرد و از دگر سو به انسجام اسلامی اندیشید؟ برای شناخت بهتر این رابطه نیازمند بازکاوی مفهوم انسجام، حدیث غدیر و سیره علی امیرمؤمنان(ع) هستیم.
● انسجام و اتحاد:
انسجام از واژگانی است که در کتاب‌های واژه‌شناسی کهن به معنایی متفاوت از آنچه امروزه به ذهن می‌آید به کار رفته است. واژه‌شناسان انسجام را به معنای اشک ریختن، جاری شدن آب روان و سرازیر شدن ترجمه کرده‌اند.(۱) اما این واژه در سیر تطور خود معنایی دیگر یافت و امروزه به معنای همساز بودن، همنوایی و هماهنگی به کار می‌رود.(۲) بنابراین مراد از انسجام اسلامی نوعی همگرایی و همنوایی مسلمانان است که بی‌تردید دست یافتنی است؛ به این معنا که مسلمانان با وجود اختلافات مذهبی می‌توانند در موضوعات گوناگون همنوا شوند و هماهنگ رفتار کنند.
اتحاد واژه دیگری در حوزه مباحث علوم سیاسی است که با معنای آن همپوشی دارد. به معنای یگانگی، وحدت، اتفاق و یکی شدن(۳) به کار می‌رود. نظریه پردازان علوم سیاسی و دولتمردان همواره به وحدت و اتحاد می‌اندیشیدند و همین اندیشه سیاسی سبب شد تا وحدت با اعتبارات گوناگونی مطرح شود. در این میان سه نوع وحدتِ اندیشه، وحدت راهبردی و وحدت تاکتیکی بیشتر مورد توجه قرار گرفت.(۴)
طرفداران «اتحاد عقیده» و یا «وحدت اندیشه» با نادیده گرفتن تمایلات شخصی افراد، آنان را وادار می‌کنند که یک گونه بیندیشند و به مرام خاصی اعتقاد پیدا کرده برای آن مبارزه کنند. نظام‌های کمونیستی که دیری نپاییدند، بر این وحدت استوار بودند.
اسلام چنین اتحادی را نمی‌پذیرد؛ زیرا اعتقاد و ایمان را از امور قلبی می‌داند و اجبار در امور قلبی راه ندارد. «لا اکراه فی‌الدین»(۱)
اتحاد راهبردی و یا وحدت استراتژیک گونه‌ای دیگر از اتحاد در جوامع بشری است که با یکسانی عملکردها و روش‌ها در راستای اهداف بلند مدت و اساسی معنا می‌یابد. در این نگرش اگرچه عقاید و تمایلات شخصی متفاوت باشند، ولی والایی هدف سبب یگانگی عملکردها و روش‌ها می‌شود. بسیاری از اندیشمندان اسلامی مانند آیت‌الله بروجردی و حضرت امام خمینی(ره) به این‌گونه از وحدت، نظر داشتند.
اتحاد تاکتیکی نمونه‌ای دیگر از وحدت است که تنها به عنوان یک راهکار و راه‌حل موقت و کوتاه مدت استفاده می‌شود. این وحدت شکننده در برابر دشمن مشترک به کار می‌آید و چیزی فراتر از وحدت عملی بدون در نظر گرفتن عقاید در شرایط خاص نیست. دقت در سیره پیامبر اعظم(ص) نشان می‌دهد که چنین وحدتی را برنمی‌تابیدند، چنان‌که در برابر پیشنهاد گروهی از غیر مسلمانان برای مبارزه با دشمن مشترک، فرمودند: إنا لا نستعین بالمشرکین علی المشرکین(۳)؛ ما در برابر مشرکان از مشرکان یاری نمی‌جوییم.
بنابر آنچه از دیدگاه اسلام برمی‌آید، اتحاد راهبردی، مطلوب دین است که باید زمینه‌های آن را فراهم آورد. درنگی در حادثه غدیر و سیره امیرمؤمنان(ع) و اهل بیت پیامبر(ص)، زمینه خوبی برای اتحاد اسلامی و یا لااقل انسجام اسلامی است.
● حدیث غدیر
حدیث غدیر از مشهورترین و بلندآوازه‌ترین احادیث نبوی است و فراز معروف مَن کنت مولاه فعلی مولاه در بیان اندیشمندان مکتب اهل بیت(ع) و مکتب خلفا چونان خورشیدی می‌درخشد. تِرمِذی و ابن ماجه ـ دو تن از نویسندگان صحیح‌ترین کتاب‌های مکتب خلفا ـ(۴) حدیث «هرکه من مولای اویم، پس علی مولای اوست» را در کتاب‌های خویش گزارش کرده‌اند.(۵) ترمذی پس از نقل این حدیث در السنن می‌نویسد: این حدیث، نیکو و صحیح است.(۱)
حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین، حدیث غدیر را نقل کرده و پس از آن می‌نویسد: این حدیث، مطابق شرط شیخین (بخاری و مسلم) صحیح است، ولی این دو آن را نقل نکرده‌اند.
ذهبی ـ از حدیث ‌شناسان و عالمان رجالی مکتب خلفا ـ درباره این حدیث نوشت: حدیث هرکه من مولای اویم، پس علی مولای اوست، از متواترات است و قطعی است که پیامبر(ص) آن را فرموده است.(۳)
ابن کثیر ـ نویسنده حدیثی و تاریخ‌نگار مکتب خلفا ـ نیز حدیث غدیر را متواتر می‌دانست و یقین داشت که پیامبر(ص) آن را گفته است.(۴)
بی‌تردید همه آنانی که اندک آشنایی با علوم حدیث دارند، جایگاه ذهبی و ابن کثیر را در میان دانشمندان مکتب خلفا می‌شناسند و سخت‌گیری ذهبی در پذیرش احادیث را می‌دانند. همین متن در کتاب‌های معتبر و مشهور مکتب اهل بیت(ع) نیز آمده است.(۵) دانشمندان سخت‌کوش مکتب اهل بیت(ع) در گردآوری متون و مستندات حدیث غدیر بسیار کوشیده‌اند(۶)، اما کمتر متنی مانند حدیثِ من کنت مولاه فعلی مولاه بدون اندک تغییری در کتاب‌های مشهور مکتب اهل بیت(ع) و مکتب خلفا همسان تکرار شده است. بنابراین هیچ خردمندی در درستی این حدیث تردید ندارد، هرچند درباره مفهوم واژه مولا همداستان نباشند، اما به هر روی این حدیث بر تارک میراث اسلامی جاری دارد و آنچه امروز برای مسلمانان پرکاربرد است، بازکاوی شیوه رفتاری امامی است که این سخن پیامبر(ص) در حق او صادر شده است.
● اتحاد، دغدغه امام علی(ع)
سیره رفتاری امیرمؤمنان(ع) نشان می‌دهد که امام بر اتحاد مسلمانان بر محور توحید می‌اندیشید و فرمان واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا؛ همگی به ریسمان الاهی چنگ زنید و متفرق نشوید، را در رفتار خویش نشان داد. امام علی(ع) در تحلیل شرایط سیاسی پس از پیامبر(ص) و علت سکوت خویش فرمود: عاقبت دیدم بردباری و صبر به عقل و خرد نزدیک‌تر است؛ پس‌ شکیبایی ورزیدم، ولی به کسی می‌ماندم که خاشاک چشمش را پر کرده و استخوان راه گلویش را گرفته است.(۱)
ارزش این کلمات در کنار حدیث غدیر بهتر نمایان می‌شود؛ زیرا امام از سویی مدیریت جامعه اسلامی را حق خود می‌داند و رفتار مردم را نمی‌پذیرد و از دیگر سو وحدت جامعه اسلامی را فراتر از حق خویش ـ هرچند معصوم باشد ـ می‌بیند و برای تداوم اسلام سکوت می‌کند. امام به این وحدت ـ راهبردی ـ آن‌چنان پای‌بند است که حتی در توطئه‌های پنهان و آشکار علیه خلفا شرکت نمی‌کند. برخی از این توطئه‌ها از سوی کسانی سامان یافت که بعدها امام را به توطئه علیه خلفا متهم می‌کردند!!
امیرمؤمنان(ع) فرمود: کُنْتُ اَحْفَضَهُم صَوْتاً و اعلاهم فوتاً؛(۲) صدایم از همه فروتر بود، حال آن‌که رتبه‌ام از همگان برتر بود.
علی(ع) حتی در ضعیف‌ترین زمانِ قدرت خلیفه سوم فرمان او را اجرا می‌کرد. عثمان که از شورش مردم به خشم آمده بود، برترین اطرافیانش ـ امام ـ را به بیرون مدینه فرستاد و آن‌گاه که کار شدت گرفت، ایشان را برای آرامش مردم فراخواند و پس از آن‌که به وعده‌اش عمل نکرد و مردم مجدداً شورش کردند، دوباره امام را به بیرون مدینه فرستاد. همین رفتار نشان می‌دهد که شورش علیه او تا چه اندازه گسترده بود و حکومت مرکزی در نهایت ناتوانی قرار داشت، اما امام در همان حالت هم‌چنان به وحدت جامعه اسلامی می‌اندیشید و به خلیفه یاری می‌رساند. امام به عبدالله بن عباس فرمود: عثمان چیزی نمی‌خواهد مگر آن‌که مرا چون شتری آب‌کش سازد، با دلوی بزرگ که پی‌درپی بیایم و بروم. نخست نزد من فرستاد که از شهر بیرون شوم. آن‌گاه نزد من فرستاد که بازگردم. اکنون هم، کس فرستاده که از شهر بیرون روم. به خدا کوشیدم آزار مردم را از او بازدارم، چندان که ترسیدم که گناه‌کار شده باشم.(۳)
علی(ع) در یکی از خطبه‌های اوایل دوره حکومت خود دلیل سکوت خویش را ترس از اختلاف و جدایی مسلمانان دانست، که اگر اقدامی انجام می‌داد، آنان به سوی کفر باز می‌گشتند و دین فانی می‌شد.(۱) بنابراین برای حفظ اتحاد اسلامی سکوت پیشه کرد.
با نگاهی گذرا به سیره اهل بیت(ع) ـ که هریک باید جداگانه بحث شود ـ در می‌یابیم که همه امامان بزرگوار ما با حفظ وحدت جامعه اسلامی، با زبانی شیوا، معارف ناب اسلامی را بیان می‌کردند و از تندگویی و دشنام به دیگر مسلمانان پرهیز می‌کردند. این شیوه همواره به وسیله دانشمندان نام آشنای اسلام همچون مرحوم شیخ مفید، علامه حلی، سید شرف الدین عاملی و دیگران پاس داشته می‌شد و منطق استوار آنان که با زبانی پاک و عفیف همراه بود، بر خیل مشتاقان مکتب اهل بیت(ع) می‌افزود. برای نمونه منطق استوار علامه حلی آن‌چنان ترویج می‌شود که کتاب منهاج الکرامة در همان زمان قرن هفتم به دمشق می‌رسد و ابن تیمیه با تعصب ویژه آن را رد می‌کند و آن‌گاه که جواب ابن تیمیه به دست علامه حلی می‌رسد، تنها می‌گوید: اگر می‌فهمید که چه گفتم، جوابش را می‌دادم.
اگرچه همواره برخی متعصبان می‌پندارند که باید با زبان آتشین به دفاع از عقاید پرداخت، اما تأملی ژرف در سیره اهل بیت(ع) و دانشمندان راستین، چنین روشی را برنمی‌تابد. بازگشت به متون معتبر و قرائن قطعی راه چاره وحدت امت اسلامی است. هم‌چنان که فخر رازی ـ مفسر معروف مکتب خلفا ـ پس از بررسی نظریه‌های مختلف در تفسیری از آیه قرآن به سخن امام علی(ع) باز می‌گردد و در استدلال خود می‌گوید: هرکه در دینش به علی بن ابی طالب(ع) اقتدا کند، بی‌گمان هدایت می‌یابد و دلیل آن گفته پیامبر(ص) است که فرمود: اللهم أدرِ الحقّ معه حیث دار؛ خدایا حق را همیشه بر مدار او بگردان. (۲)
امروزه نیز جامعه اسلامی نیازمند وحدتی استوار است و چنانچه نمی‌توان آن‌سان که امیرمؤمنان(ع) منادی وحدت بود متحد شد، دست کم به انسجام اسلام بازگردیم و همنوایی را سرلوحه فعالیت‌های دینی خویش کنیم. به امید آن روز.
حجت‌الاسلام احمد غلامعلی؛ پژوهشگر حدیثی حوزه علمیه قم
پانوشت‌ها:
۱. نک: لسان العرب، ج ۱۲ ص۲۸۰؛ لغت‌نامه دهخدا، مدخل انسجام.
۲. فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ص۲۷۸.
۳. مجمع البحرین، ج ۳، ص۱۵۸؛ فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ص۷۳۷.
۴. نک: کاظم قاضی زاده، اندیشه‌های فقهی سیاسی امام خمینی(ره)، ص۴۴۶.
۵. نک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص۳۴۱ ـ ۳۴۳.
۶. سوره بقره، آیه ۲۵۶.
۷. التاریخ الکبیر، ج ۳، ص۲۰۹؛ مسند ابن حنبل، ج ۳، ص۴۵۴.
۸. صحاح سته، اصطلاح مشهوری برای کتاب‌های شش‌گانه مکتب خلفاست که به درستی احادیث آن باور دارند؛ صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ترمذی، سنن ابن ماجه، سنن ابی داوود و ... .
۹. سنن الترمذی، ج ۵، ص۶۳۳، ح۳۷۱۳؛ سنن ابن ماجه، ج ۱، ص۴، ح ۱۲۱.
۱۰. همان.
۱۱. ذهبی، رساله طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه، ص۱۱.
۱۲. البدایة و النهایة، ج ۵، ص۲۱۴.
۱۳. الکافی، ج ۱، ص۲۸۷، ح۱؛ تهذیب الاحکام، ج ۳، ص۱۴۴، ح ۳۱۷.
۱۴. نگاه کنید:‌ الغدیر، علامه امینی؛ علی ضفاف الغدیر، سید عبدالعزیز طباطبایی؛ دانشنامه امیرالمؤمنین(ع)، ج ۲، ص۱۳۷ ـ ۳۷۹.
۱۵. آل عمران، آیه ۱۰۳.
۱۶. نهج‌البلاغه، خطبه ۳.
۱۷. نهج‌البلاغه، خطبه ۳۷.
۱۸. نهج‌البلاغه، خطبه ۲۴۰.
۱۹. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۱، ص۳۰۷.
۲۰. تفسیر الفخر الرازی، ج ۱، ص۲۰۵.
منبع : خبرگزاری رسا


همچنین مشاهده کنید