دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

کعبه دلهای مشتاقان، علی است


کعبه دلهای مشتاقان، علی است
مکه در جوشش از نسیم حضور و کعبه مشتاق بر زیارت رسول و بی قرار از وداع آخرین این راد مرد صبور، ثانیه ها می پیمود، که خیل بی شمار حاجیان در مسیر معرفت سبحان و مفتخر از همراهی رسول عارفان ره کعبه جانان گرفت .
کاروانی شد مقیم آن زمین
کاروان سالار ختم المرسلین
چون بر وسعت عرفاتش رسیدند، آغوش بر معرفت کبریایی اش گشودند و بعد جان گرامی را در مشعر الحرامش به طریقه قربانی به خاک اندودند تا در طواف کعبه جان نیک تر فارغ شوند از خویشان و برآیین نیک ستودگان عشق بیفشانند بریگانه آسمان و طواف کعبه جان گزارند از روی عرفان و ایمان.
چون مناسک حج آخرین در معیت رسول امین به نیکوترین آیین ادا گردید، حاجیان بیت ا... الحرام روی در بیابان نهاده و آهنگ مقصود نمودند. کاروان حاجیان در طی مسافت بیابان چون به آبگیر غدیر رسیدند ، سفیر هدایت بر باله هایی از بشارت به محضر امین رسالت فرود آمد که: هان ! ای احمد! ای زعیم ملک هدایت، ای رسول نجابت و راستین اسوه رسالت، آگاه باش!
که آن حی سرمد تو را چنین می فرماید که اگر آن سر ربانی که در مجمره سینه نهان می داری و جان گرامی بر شراره هایش می سپاری را هم اکنون هویدا نگردانی، چنان است که گویا رسالت خود را نرسانیده و امت را در تاریکه های ظلام رهانیده ای. ای امین هدایتم!
موعد ادای امانتم رسیده است همان امانت آسمانی که گرانی اش ستوه را از شانه های نستوهت ربود و کمر شکیبایی ات را فرسود. به پا خیز ای مبشر هدایت که امروز ضمانتت را بر ذمه خود نگاشته و تو را از کید تیره درونان محفوظ داشته ام.
ای نگارروحانی، خیز وپرده بالازن
در سرادق لاهوت کوس «لا» «والا»زن
در ترانه معنی دم زسر مولازن
وانگه ازغدیر خم باده تولا زن (۱)
و آن دلیر مرد بشیر صفیر بر بیابان غدیر دوانید و فرمان الهی توقف را بر انبوهی جمعیت رسانید. آنهایی را که جلوتر رفته بودند باز گردانید و حاضران را در انتظار بقیه جمعیت در سنگلاخی بیابان غدیر و حرم سوزان و گرمای بی امان آن روز نشانید. گرچه حاجیان خسته از طی بیابان و تفتیده در حرارت آن بودند، اما امر «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک (۲) امر سبحان بود و اهمیت آسمانی اش چنان عیان، که می توانست تمام سابقه درخشان و رسالت رسول نیکان را به سؤال بکشاند .
پس واقعه ای است بسیار عظیم که باید چون سندی روشن بر سیره مبین رسول امین به ثبت برسد تا فردا چون عمودی آهنین، بر تردید منکران فرود آید و پرده ابهام از سیره پاک نبی بزداید. امر آن چنان جلیل است و واقعه عظیم که خستگی حاجیان در نخستین لحظه آن فراموش می شود و گرمای بیابان چون نوش و مردمان سراپا گوش، جهاز شتران فرش منبر رسول ایمان می شود و از شاخسار درختان سایبانی گسترانیده می گردد بر آن.
و آن منتخب مهربان چنان فراز می آید که همگی او را می بینند و کلام ملکوتی اش را نیک می شنوند که بعد از حمد خدا و شهادت بر یگانگی اش، می فرماید: ای مردم ! آگاه شده ام که روزهای پایانی عمر را می پایم و به زودی دعوت حق را اجابت نموده به سرای باقی می شتابم.
پس چون از من و شما سؤال شود، چه پاسخ می دهید؟ همگان گفتند: ای محمد، گواهیم که رساندی و خیر خواهی نمودی، خدا تو را جزای نیک دهد. پیامبر(ص) فرمود: آیا بر یگانگی اش بندگی رسولش و حقانیت معادش گواهید؟ گفتند: آری، از این حقایق آگاه و بر آنها گواهیم. آنگاه پیامبر(ص) خدارا شاهد این گفتار گرفت و فرمود: بی گمان همه شما در کنار حوض کوثر که پهنه وسیعی دارد و جامهای سیمینش به عدد ستارگان می رسد، بر من وارد خواهید شد. پس آگاه باشید و بیندیشید که با دو ثقل گرامی ام بعد از من چه می کنید! کتاب ا... که حبل متین و رشته اتصال آسمان است به زمین و دیگری اهل بیت و خاندانم، و آگاه شده ام که آن دو ازهم جدا نشوند تا کنار حوض کوثر برمن درآیند.
پس به هوش باشید که از آنها پیشی نگرفته و عقب نمانید که هلاک شوید. آنگاه دست علی (ع) را گرفته و آنقدر بالابرد که گویا برآسمانش می سپرد. چون همگان او را دیدند و نیک شناختندش، روی برمردمان نمود و فرمود: «ای مردم، چه کسی براهل ایمان ازخود ایشان سزاوارتر است؟»
مردمان گفتند: «خدا و رسولش. پیامبر(ص) فرمود: خدا مولای من است و من مولای مومنینم پس «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه...»؛
«هرکه من مولای اویم این علی مولای اوست . خداوندا دوست بدار ولایت پیشگانش را و دشمن بدار عداوت پیشگانش را و یاری کن یاورانش را و خارگردان خاذلانش را.» و این جمله مبارک، چندین مرتبه ازحنجره ملکوت به پژواک در آسمان غدیر آمد و آنگاه امین رسالت به حاضران فرمود که حدیث ناب ولایتش را به غایبان رسانیده و آگاهشان گردانند.
درغدیرخم امروز باده ای به جوش آمد
کزصفای او روشن جان باده نوش آمد
و آن مبشر رحمت باز درخروش آمد
کان منکم که از عشاق برده عقل و هوش آمد
گفت بشنوید ای قوم قول حق تعالی را
هم به جان بیاویزید گوهر تولا را
پوزش آورید از جان این ستوده مولا را
این وصی برحق را، این ولی والا را (۳)
و غدیر روز بالیدن شیعیان شد برتاج عزت نشان ولایت و جاودانگی امر هدایت، زیرا در غدیر حقیقت درخشید؛ همان حقیقتی که پیامبر(ص) بارها به آن اشارت می نمود و باز گویه اش می فرمود. از آغازین جلسه دعوت علنی اش بود که به صراحت تمام علی(ع) را وصی و جانشین خود خواند و در حدیث وصایت برگفته خود تاکید فرمود.
آنگاه در منزلت او را چون هارون برای موسی می داند و حدیث شریف کسا را بر اهل بیت مطهر خود منطبق می نماید و در سفینه او را چون ناخدای کشتی نوح می داند و ثقلین را بارها تکرار می نماید و سرانجام در غدیر آسمان را به شهادت گرفته و ادای رسالت می نماید .
پس بخوانید ای قدح نوشان خم
آیه الیوم اکملت لکم (۴)
خانه زاد خانه امن خدا
شد وصی و جانشین مصطفی
خانه زاد کعبه نوری منجلی است
کعبه دلهای مشتاقان علی است
پس گواهی می دهم به حقانیتت ای برهان نورافشان و حجت بی بدیل آسمان. آنکه درتو شبهه نماید به امین ایمان ندارد و از اطاعت سبحان برمی تابد و سینه های دور از ولایتت مطرود شدگان حریم اطاعت و رضایت سبحانند. و گواهی می دهم که غدیر روزآمیخته شدن رسالت نبی بود برامامت علی و تجلی حقایق خفی و عیان گشتن اسرار نهان. آن روز از بقای رسالت رسول ایمان، چهره انور علی متجلی به انوار سرمدی گشت و شیربیشه ایمان مظهر هدایت آدمیان و امام برحق وشایسته شان گردید، گویا مرغان بهشتی بودند که باله های شوق برنهرهای عنبرین می سودند و بر آسمان زمین می فشانیدند و حاجیان برگرد امیرجان و یگانه والی شهر ایمان می گشتند و وصایت آسمانی اش را از جانب سبحان، تهنیت باران می نمودند.
شعفی بی نهایت در بارش بی امان عنایت از آسمان وسیع هدایت در دشتستان ولایت و برحلقه حامیان امامت طنین عید و شادمانی و شعف مژدگانی می نشانید.
آن روز، شاهدان حقیقت شهد آسمانی بصیرت می چشیدند و شاعران شریعت، شعرامارت می سرودند و عارفان طریقت گوی معرفت می ربودند و عاشقان ولایت دست امیر سبحان را به نشانه بیعت، برضمیرروشن جان می فشردند .
غدیر، شهادت آسمان بود بررسالت رسول قرآن. آخرین خطبه سبحان بود براتمام حجت و تکمیل دین آدمیان . ختم دفتررسالت بود و فتح مکتب امامت.
روز سبک کردن بار گناهان و گشودن گره از کار دیگران و انتشار دانش و استجابت آسمان، روز پوشیدن بهترین جامه ها و دور افکندن غصه ها و عفو گنه کاران آل طه است. روز پیشگامی در مژدگانی، وفور صلوات، طلب فراوانی، تجارت آسمانی و عبادت و افطاری است.
شراب تاک ننوشم دگر زخم عصیر
شراب پاک خوریم زین پس زخم غدیر
به مهرساقی کوثرازآن شراب خورم
که درد ساغر او خاک را کند اکسیر
از شرابی کز آن هرکه قطره ای بچشد
شود زماحصل سرکاینات خبیر
پی نوشتها:
(۱) ملک الشعرا بهار
(۲) مائده - ۶۷
(۳) ملک الشعرا بهار
(۴) مائده آیه شش
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید