دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

غدیر از گلوی شقایق


غدیر از گلوی شقایق
با این كه بیشتر مسلمانان صحت‏ حدیث غدیر و اعلام ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام را پذیرفته‏اند و غالبا آن را از احادیث قطعی و متواتر می‏دانند، باز گروهی چنین می‏پرسند: اگر واقعا حادثه غدیر خم اتفاق افتاده و بسیاری نیز شاهد آن بوده‏اند، چرا شخص امیرمؤمنان علیه السلام برای اثبات حقانیت‏ خود هرگز از آن بهره نگرفت؟ در باور این گروه عدم استشهاد حضرت به حدیث غدیر نشان ‏دهنده این حقیقت است كه یا واقعه‏ای به نام غدیر در تاریخ تحقق نیافته، یا بر فرض تحقق بر امامت ‏حضرت دلالت نداشته است.
در پاسخ این مطلب باید گفت: اگر حدیث غدیر را از احادیث قطعی و متواتر ندانیم، باید بپذیریم كه در میان احادیث پیامبر اكرم(ص) و مطالب تاریخی مورد قطعی و متواتر وجود ندارد؛ علاوه بر این، این ادعا كه امیرمؤمنان(ع) برای اثبات حقانیت ‏خود به حدیث غدیر استناد نكرده، خود شاهد بی‏اطلاعی و ناآگاهی گوینده آن است.
بررسی اجمالی كتاب های معتبر و مورد قبول فرقه‏های گوناگون اسلامی نشان می‏دهد كه حضرت علی(ع) بیش از ۲۲ بار پیرامون غدیر و استشهاد به آن سخن گفته است. هر چند این موارد در حوصله این مقاله نمی‏گنجد و نیازمند فرصت‏ بیشتر است، ولی برای نمونه تنها ده مورد آن را نقل و در بقیه موارد تنها به ذكر منابع بسنده می‏كنیم.
● در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله
برابر آنچه از منابع تاریخی به دست می‏آید اولین موردی كه حضرت علی علیه السلام حدیث غدیر را مطرح فرمود، بعد از رحلت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله بود. وقتی حضرت را برای بیعت ‏به مسجد آوردند، آن بزرگوار با بیان حقانیت ‏خود خلافت مسلمین را از آن خویش دانست و از بیعت امتناع كرد. بشیر بن‏سعد انصاری برخاست و گفت: ای ابوالحسن، اگر انصار قبل از بیعت ‏با ابوبكر این كلام را می‏شنیدند، حتی دو نفر درباره بیعت‏ با شما اختلاف نمی‏كردند. حضرت در جواب فرمود:
«یا هؤلاء اكنت ادع رسول الله مسجی لا اواریه و اخرج انازع فی سلطانه؟ و الله ما خفت احدا یسمو له و ینازعنا اهل البیت فیه و یستحل ما استحللتموه، ولا علمت ان رسول الله صلی الله علیه و آله ترك یوم غدیر خم لاحد حجهٔ و لا لقائل مقالا. فانشد الله رجلا سمع النبی صلی الله علیه و آله یوم غدیر خم یقول: «من كنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله‏» ان یشهد الان بما سمع.‏» (۱)
آیا باید پیكر رسول خدا(ص) را بر روی زمین رها می‏كردم و قبل از كفن و دفن آن حضرت، درباره خلافت و جانشینی وی نزاع می‏كردم؟ مساله خلافت چنان روشن بود كه گمان نمی‏كردم كسی در صدد دستیابی به آن باشد و در این موضوع با اهل بیت پیامبر(ص) درگیر شوند. مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم حجت را بر مردم تمام نكرد و مگر جای عذری برای كسی باقی مانده بود؟
همگان را به خدا قسم می‏دهم، هر كس كلام پیامبر اكرم در روز غدیر خم را شنیده است كه می‏فرمود: «هر كس كه من مولای او هستم اینك علی مولای اوست. خداوندا، هر كس علی را دوست دارد دوست‏ بدار و آن كه علی را دشمن بشمارد، دشمن دار، هر كس علی را یاری كند یاری كن، و هر كه علی را خوار كند، خوار ساز.» برخیزد و شهادت دهد.
زید بن‏ارقم می‏گوید: بعد از این سخن حضرت، دوازده تن از اصحاب جنگ بدر برخاستند و گواهی دادند. اما من، با آن كه این گفتار را از زبان رسول الله صلی الله علیه و آله شنیده بودم، از ادای شهادت خودداری كردم و بر اثر همین امر و نفرین حضرت بینایی‏ام را از دست دادم .
● در خطبه وسیله
هفت روز پس از وفات پیامبر اكرم(ص)، امیرمؤمنان علیه السلام در مدینه خطبه‏ای بسیار بلند ایراد فرمود كه به خطبه وسیله معروف شد. حضرت در آن خطبه به واقعه غدیر خم و نزول آیه اكمال دین در آن روز تصریح می‏كند. ثقهٔ‏الاسلام كلینی، در روضه كافی، خطبه وسیله را نقل كرده است. در بخشی از آن چنین می‏خوانیم:
«... و قوله صلی الله علیه و آله حین تكلمت طائفهٔ فقالت: نحن موالی‏ ‏رسول‏الله(ص) فخرج رسول الله صلی الله علیه و آله الی حجهٔ الوداع ثم صار الی غدیر خم، فامر فاصلح له شبه المنبر ثم علاه و اخذ بعضدی حتی رئی بیاض ابطیه رافعا صوته قائلا فی محفله: «من كنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه‏» فكانت علی ولایتی ولایهٔ الله و علی عداوتی عداوهٔ الله. و انزل الله عزوجل فی ذلك الیوم: الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دینا (۲) فكانت ولایتی كمال الدین و رضا الرب جل ذكره... .» (۳)
[در اواخر عمر پیامبر اكرم(ص)،]، وقتی گروهی گفتند: ما بعد از پیامبر رهبران مردم هستیم، رسول خدا(ص) برای حجهٔ‏الوداع از مدینه خارج شد و پس از اعمال حج ‏به وادی غدیر خم شتافت، فرمان داد چیزی مانند منبر برایش آماده كردند. سپس بالای آن رفت، و بازوی مرا گرفت و بلند كرد، به گونه‏ای كه سفیدی زیر شانه‏هایش دیده شد. آنگاه با آواز بلند فرمود:
هر كس كه من مولای او هستم علی مولای اوست. خدایا، دوستش را دوست‏ بدار و دشمنش را دشمن شمار. پس ولایت من معیار ولایت ‏خدا و دشمنی با من معیار دشمنی با خدا شد؛ و خداوند در همان روز این آیه را نازل فرمود: امروز دین شما را كامل ساختم، نعمتم را بر شما تمام كردم و اسلام را دین شما برگزیدم.
پس ولایت من كمال دین و رضایت پروردگار جل ذكره شد ... .
● در شورای شش‏نفره
در شورای منتخب خلیفه دوم برای تعیین خلیفه، كه امیرمؤمنان علیه السلام نیز در شمار آنان جای داشت، استدلال‌های فراوانی از حضرت نقل شده كه در كتاب‌های تاریخ و حدیث ‏به «حدیث الانشاد» یا «حدیث المناشدهٔ‏» معروف است. امام(ع) در یك از استدلال‌های خود به حدیث غدیر خم استناد كرده است.
ابن‏مغازلی شافعی (متوفای‏۴۸۳)، در كتاب المناقب، سخن علی(ع) را چنین نقل می‏كند:
«فانشدكم بالله، هل فیكم احد قال له رسول الله صلی الله علیه و آله: « من كنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، لیبلغ الشاهد منكم الغائب‏» غیری؟ (۴) قالوا: اللهم لا.»
شما را به خدا سوگند می‏دهم، در جمع شما غیر از من كسی هست كه پیامبر درباره او فرموده باشد: «هر كس من مولای او هستم علی مولای اوست، خدایا، دوستدارش را دوست ‏بدار و دشمنش را دشمن بشمار، حاضران باید این مطلب را به غائبان برسانند؟ اعضای شورا گفتند: به خدا سوگند، نه.‏»
● در روزگار عثمان
در ایام خلافت عثمان جمعی از مهاجران و انصار در مسجد النبی - صلی الله علیه و آله - گرد آمده، پیرامون فضایل و سوابق قریش و انصار سخن می‏گفتند و از سخنان پیامبر اكرم(ص) درباره قریش و انصار بهره می‏جستند. حضرت علی علیه السلام نیز در این مجلس حضور داشت و به سخنان آنان گوش می‏داد. گروهی از حضرت خواستند كه او نیز سخنی بگوید. حضرت پاره‏ای از سوابق و مناقبش را برشمرد و حاضران بر درستی گفتارش گواهی دادند. آنگاه امام به حدیث غدیر اشاره كرد و فرمود:
«افتقرون ان رسول الله صلی الله علیه و آله دعانی یوم غدیر خم فنادی لی بالولایهٔ ثم قال: لیبلغ الشاهد منكم الغائب؟ »قالوا: اللهم نعم. (۵)
آیا قبول دارید كه رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم مرا خواست، ولایتم را به مردم ابلاغ كرد و فرمود حاضران باید این مطلب را غایبان برسانند؟
حاضران گفتند: آری.
● در میدان جنگ جمل
▪ قبل از شروع جنگ جمل، حضرت برای اتمام حجتی دیگر به طلحه پیام داد تا با وی دیدار كند. طلحه نیز پذیرفت و به حضور امیرمؤمنان علیه السلام شتافت. حضرت به وی فرمود:
«نشدتك الله هل سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول: «من كنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه‏»؟
قال: نعم. قال - علیه السلام - «فلم تقاتلنی؟» قال: لم اذكر. (۶)
تو را به خدا سوگند می‏دهم، آیا شنیدی كه رسول الله صلی الله علیه و آله می‏فرمود: «هر كس من مولای او هستم علی مولای اوست، خدایا هر كس او را دوست دارد دوست ‏بدار و هر كس او دشمنی می‏كند دشمن بدار؟»طلحه گفت: آری شنیده‏ام:
حضرت فرمود: پس چرا با من می‏جنگی؟
طلحه جواب داد: فراموش كرده بودم.
● در صحنه صفین
در جنگ صفین، هنگامی كه فرستاده‏های معاویه به حضور امیرمؤمنان علیه اسلام رسیدند تا به اصطلاح بین حضرت و معاویه صلح برقرار سازند، حضرت خطبه‏ای ایراد كرد و فرمود:
«انشدكم الله فی قول الله: (یا ایها الذین آمنوا اطیعواالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منكم) (۷) و قوله: (انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنواالذین یقیمون الصلاهٔ و یؤتون الزكاهٔ و هم راكعون) (۸) ثم قال: (و لم یتخذوا من دون الله ولا رسوله ولا المؤمنین ولیجهٔ)، (۹) فقال الناس: یا رسول الله، اخاص لبعض المؤمنین ام عام لجمیعهم؟ فامر الله عزوجل رسوله ان یعلمهم فیمن نزلت الایات و ان یفسر لهم من الولایهٔ ما فسر لهم من صلاتهم و صیامهم و زكاتهم و حجهم. فنصبنی بغدیر خم و قال: «ان الله ارسلنی برسالهٔ ضاق بها صدری و ظننت ان الناس مكذبونی، فاوعدنی لابلغنها او یغذبنی، قم یا علی‏» ثم نادی بالصلاهٔ جامعهٔ فصلی بهم الظهر ثم قال: «ایها الناس، ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و اولی بهم من انفسهم، الا من كنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، و انصر من نصره و اخذل من خذله.» فقام الیه سلمان الفارسی فقال: یا رسول الله ولاءه كما ذا؟ فقال: «ولاءه كولایتی، من كنت اولی به من نفسه فعلی اولی به من نفسه.» و انزل الله تبارك و تعالی: (الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دینا) (۱۰) ...» (۱۱)
شما را به خدا سوگند می‏دهم، در باره این آیات: «ای مؤمنان، از خدا و پیامبر و صاحبان امر خود پیروی كنید»؛ «صاحب اختیار و ولی شما خدا و پیامبرش و كسی است كه نماز را به پا داشته، در حال ركوع زكات می‏دهد» و «غیر از خدا، پیامبر و مؤمنان را دوست صمیمی به شمار نیاوردید.»
مردم از رسول خدا(ص) سؤال كردند: آیا مراد از «مؤمنان‏» در این آیات بعضی از آنهاست ‏یا همه آنان را شامل می‏شود؟ خداوند به پیامبرش دستور داد تا به آنان بفهماند كه این آیات درباره چه كسی نازل شده است و ولایت را برای آنها تفسیر كند چنانكه نماز، روزه، زكات و حج را تفسیر كرد. پیامبر(ص)، برای امتثال امر خدا، در غدیر خم مرا به خلافت منصوب كرد و فرمود: «خداوند مرا به رسالتی فرستاده است كه سینه‏ام از آن به فشار آمده، گمان می‏كنم مردم مرا تكذیب خواهند كرد؛ ولی خداوند مرا تهدید كرد و فرمود: این پیام را برسانم وگرنه مرا عذاب می‏كند. ای علی برخیز». سپس مردم را برای نماز جماعت فرا خواند، و نماز ظهر را با آنان خواند و فرمود: ای مردم، خداوند مولای من است، من مولای مؤمنینم و اختیارم بر مؤمنین از خود آنان بیشتر است، بدانید هر كه من مولای او هستم علی مولای اوست. خداوندا، هر كه علی را دوست دارد دوست ‏بدار و آن كه علی را دشمن دارد دشمن بدار، هر كس علی را یاری كند یاری كن و هر كه علی را یاری نكند خوار كن.
در اینجا سلمان فارسی برخاست و گفت: یا رسول الله، ولایت و اختیار او بر مردم چگونه است؟ حضرت فرمود: اختیارات او مانند اختیارات من است، هر كس اختیار من به او از خود او بیشتر بوده، علی هم اختیارش بر او از خودش بیشتر است.
و خداوند تبارك و تعالی این آیه را نازل فرمود: امروز دین شما را كامل كردم، نعمتم را بر شما تمام كردم و راضی شدم كه اسلام دین شما باشد.● در مسجد كوفه
امام علی علیه السلام بارها مردم را مسجد كوفه جمع كرد و فرمود كه، هر كس در غدیر خم حضور داشته، حدیث غدیر را از زبان پیامبر اكرم شنیده است ‏برخیزد و شهادت دهد.
هر بار حضرت چنین خواسته‏ای را بیان كرده، جمعی از بزرگان اصحاب پیامبر(ص) اجابت كرده، شهادت دادند كه، ما در غدیر خم این سخن را از رسول خدا(ص) شنیده‏ایم.این بخش از استشهادات حضرت چنان گسترده و متنوع است كه، بی هیچ اغراقی گردآوری منابع آن كتابی می‏طلبد.احمد بن‏حنبل در مسند خود داستان یكی از گواه‏جویی‏های حضرت را چنین نقل می‏كند: علی - رضی الله عنه - مردم را در رحبهٔ (یكی از میادین كوفه) گرد آورد و فرمود:
«انشد الله كل امرئ مسلم سمع رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول یوم غدیر خم ما سمع لما قام.»
به خدا سوگند می‏دهم هر مسلمانی كه در روز غدیر خم گفتار پیامبر خدا(ص) را شنیده ‏است ‏برخیزد و شهادت دهد.
احمد بن‏حنبل می‏افزاید: به گفته ابی‏الطفیل سی ‏تن از مردم برخاستند ولی ابونعیم نقل می‏كند كه بسیاری از مردم برخاسته، شهادت دادند پیامبر اكرم(ص) را در غدیر خم در حالی كه دست ‏حضرت علی را گرفته بود، مشاهده كردند كه می‏فرمود: «آیا می‏دانید كه من به مؤمنین از خودآنان سزاوارترم؟» مردم در جواب عرضه داشتند: آری چنین است، ای رسول خدا. آنگاه فرمود:« هر كس من مولای او هستم علی مولای اوست. خدایا، دوستدار وی را دوست ‏بدار و با دشمن وی دشمن باش.
ابی‏الطفیل كه راوی این حدیث است، می‏گوید: من از جمع مردم خارج شدم. در حالی كه پذیرش این حدیث ‏برایم مشكل بود و در تردید به سر می‏بردم، به ملاقات زید بن‏ارقم رفتم و آنچه از علی(ع) در آن روز دیده و شنیده بودم با وی در میان گذاشتم. زید بن ارقم گفت: حق همان است كه شنیده‏ای. من خود همه آن مطالب را از رسول خدا(ص) شنیده‏ام‏». (۱۲)
● در میدان كوفه
امام علی(ع) در خطبه‏ای، كه در رحبه كوفه ایراد كرد، به واقعه غدیر و گفتار پیامبر اكرم(ص) در آن تمسك جست. ولی در این محفل انس بن‏مالك، كه در غدیر حضور داشت، مصلحت‏ اندیشی پیشه ‏كرده، از گواهی دادن سرباز زد.
ابن‏ابی‏الحدید در شرح نهج‏البلاغه چنین نقل می‏كند:
«المشهور ان علیا علیه السلام ناشد الناس الله فی الرحبهٔ بالكوفهٔ، فقال: انشدكم الله رجلا سمع رسول الله صلی الله علیه و آله، یقول لی و هو منصرف من حجهٔ الوداع: من كنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، فقام رجال فشهدوا بذلك. فقال - علیه السلام - لانس بن‏مالك: «لقد حضرتها فما بالك؟. فقال: یا امیرالمؤمنین كبرت سنی و صار ما انساه اكثر مما اذكر. فقال [علی علیه السلام] له: ان كنت كاذبا فضربك الله بها بیضاء لا تواریها العمامهٔ. فما مات حتی اصابه البرص‏.» (۱۳)
مشهور است كه علی علیه السلام - در رحبه كوفه مردم را سوگند داد و گفت: به خدا سوگند می‏دهم هر كس در بازگشت رسول خدا(ص) از حجهٔ‏الوداع از آن حضرت شنید كه درباره من فرمود:« من كنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه‏» برخیزد و گواهی دهد. مردانی برخاستند و گواهی دادند. سپس علی علیه السلام به انس بن مالك فرمود: تو نیز آن روز حضور داشتی، چه شده است [كه گواهی نمی‏دهی]؟ انس گفت: یا امیرالمؤمنین، سن من زیاد شده و آنچه فراموش كرده‏ام بیش از چیزهایی است كه به یاد دارم. حضرت فرمود: اگر دروغگو باشی، خداوند تو را به چنان سفیدی مبتلا كند كه حتی عمامه نیز آن را پنهان نسازد. پس انس قبل از آنكه بمیرد مبتلا به پیسی ‏شد.
● در مسجد كوفه
حضرت علی علیه السلام بارها در مسجد كوفه نیز به واقعه غدیر و سخن رسول خدا در آن روز تمسك جست. زید بن‏ارقم چنین نقل می‏كند: « نشد علی علیه السلام الناس فی المسجد فقال: انشدالله رجلا سمع النبی صلی الله علیه و آله یقول: من كنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. فقام اثنا عشر بدریا، ستهٔ من الجانب الایمن و ستهٔ من الجانب الایسر، فشهدوا بذلك. و كنت انا فیمن سمع ذلك فكتمته، فذهب الله ببصری‏.» (۱۴)
علی علیه السلام مردم را در مسجد سوگند داد و فرمود: به خدا سوگند می‏دهم هر كه گفتار پیامبر(ص) را شنید كه فرمود: هر كه من مولا و فرمانروای اویم علی مولای اوست، خدایا هر كه او را دوست دارد دوست ‏بدار و هر كه او را دشمن دادر دشمن دار؛ برخیزد و گواهی دهد. پس دوازده تن از اهل بدر، شش تن از سمت راست و شش تن از سمت چپ، برخاستند و بدان گواهی دادند. من نیز از كسانی بودم كه این سخن ‏را از پیامبر(ص) شنیده بودم، ولی آن روز از گواهی خودداری كردم و خداوند بینایی را از من گرفت.
به نوشته تاریخ‏ نگاران او برای شهادتی كه نداده بود افسوس می‏خورد، اظهار پشیمانی می‏كرد و از خدا آمرزش می‏طلبید.
● پس از جنگ نهروان
پس از جنگ نهروان امیرمؤمنان علی علیه السلام نامه‏ای خطاب به شیعیان خود نوشت و ده نفر از بزرگان كوفه ‏را كه مورد اعتماد بودند، مامور كرد تا هر جمعه در حضور آنها این نامه برای مردم قرائت ‏شود. حضرت در بخشی از این نامه بر حق ولایت ‏خود استدلال می‏كند و می‏فرماید:
«و انما حجتی انی ولی هذا الامر من دون قریش، ان نبی الله صلی الله علیه و آله قال: «الولاء لمن اعتق‏» فجاء رسول الله صلی الله علیه و آله بعتق الرقاب من النار، و اعتقها من الرق، فكان للنبی صلی الله علیه و آله، ولاء هذه الامهٔ، و كان لی بعده ما كان له، فما جاز لقریش من فضلها علیها بالنبی صلی الله علیه و آله، جاز لبنی هاشم علی قریش، و جاز لی علی بنی هاشم یقول النبی صلی الله علیه و آله یوم غدیر خم «من كنت مولاه فعلی مولاه‏»، الا ان تدعی قریش فضلها علی العرب بغیر النبی صلی الله علیه و آله. فان شاءوا فلیقولوا ذلك...» (۱۵)
دلیل من بر این كه من ولی امرم نه سایر قریش، این است كه پیامبر(ص) فرمود: ولایت‏ برای كسی است كه آزاد كرده است؛ و چون رسول الله(ص) مردم را از قید بندگی و آتش جهنم آزاد كرد پس بر امت ولایت دارد. بعد از آن حضرت، همان ولایت او از آن من است؛ زیرا هر فضیلتی كه قریش بر سایر امت دارد به سبب پیامبر(ص) است و [با توجه به این معیار] بنی‏هاشم بر قریش فضیلتی آشكارتر دارد؛ و من همان فضیلت را بر بنی‏هاشم دارم، زیرا رسول خدا در روز غدیر خم فرمود:« من كنت مولاه فهذا علی مولاه.» مگر آن كه قریش ادعا كند به دلیلی جز انتساب به پیامبر بر عرب برتری دارد، پس اگر می‏خواهند چنین بگویند، بگویند... .
در پایان مقاله برای تكمیل بحث، فهرست ‏بقیه مواردی كه حضرت علی(ع) به حدیث غدیر استناد كرده است، ذكر می‏شود:
● موارد دیگر
▪ طولانی‏ترین كلامی، كه پیرامون غدیر خم و عظمت آن از حضرت علی(ع) نقل شده است، خطبه‏ای است كه در جمعه‏ای كه با سالگرد غدیر خم مصادف بود در كوفه ایراد شده است.
شیخ طوسی در صفحه ۷۵۲ مصباح المتهجد این خطبه را به طور كامل آورده است و علامه مجلسی در جلد۹۷ بحارالانوار آن را از «مصباح الزائر» سید بن‏طاووس نقل می‏كند.
▪ امیر مؤمنان علی(ع) در نامه‏ای، كه در قالب نظم برای معاویه فرستاد، به حدیث غدیر تصریح كرده است. كتابهای زیر بخشی از منابعی است كه این ابیات در آنها دیده می‏شود:
الف) الفصول المهمهٔ، ابن الصباغ المالكی، ص ۱۵.
ب) تذكرهٔ الخواص، ابن‏الجوزی، ص‏۱۰۳.
ج) فوائد السمطین، حموینی، ج ۱، ص‏۴۲۷.
د) الفصول المختارهٔ، شیخ مفید، ج ۲، ص ۷۰.
ه) الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، ص‏۴۲۹.
▪ همچنین اشعار بسیار زیبایی از حضرت علی(ع) نقل شده است، كه امام(ع) برای اثبات حقانیت ‏خویش به حدیث غدیر خم تمسك جسته است. این اشعار در صفحه ۷۸ ینابیع المودهٔ قندوزی حنفی، صفحه ۵۴۰ دیوان منسوب به امیرالمؤمنین و صفحه ۳۲ جلد دوم الغدیر نقل شده است.
▪ حضرت علی(ع) در مجلسی كه انس بن‏مالك، براء بن‏عازب، اشعث ‏بن ‏قیس و خالد البجلی حضور داشتند، خطبه‏ای ایراد كرد و از این چهار تن خواست كه بر درستی حدیث غدیر گواهی دهند. ولی هر چهار تن به خاطر ملاحظات سیاسی از ادای شهادت خودداری كردند. حضرت درباره هر یك آنها دعایی كرد كه به اجابت رسید. شیخ صدوق(ره) در كتاب‌های «الخصال‏» و «امالی‏» خود از این واقعه یاد كرده است. این مطلب در جلد دوم، مناقب آل ابی‏طالب ج ۲ و جلد ۳۱ و بحارالانوار نیز نقل شده است.
▪ داستان نفرین حضرت درباره كسانی كه حدیث غدیر را كتمان كردند در منابع معتبر بسیار آمده است.
انساب الاشراف، اسدالغابهٔ، مسند احمد، و البدایهٔ و النهایهٔ بخشی از روایات این واقعه شمرده می‏شوند.
▪ امیرمؤمنان علی علیه السلام در روایتی طولانی هفتاد فضیلت ویژه خود را بیان كرده، در ضمن آنها از حادثه غدیر خم نیز سخن گفته است. این روایت را شیخ صدوق(ره) در جلد دوم كتاب خصال آورده است.
▪ همچنین در صفحه‏۱۶۶ كتاب بشارهٔ المصطفی حادثه غدیر و سخنان پیامبر اكرم(ص) در آن روز از زبان علی(ع) نقل شده است.
▪ حضرت علی(ع) هنگام عزیمت ‏به سوی شام برای جنگ با معاویه، در یكی از منازل بین راه، خطبه‏ای نسبتا طولانی ایراد كرد، او ضمن تشویق یارانش به جهاد در راه خدا به حدیث غدیر استناد جست و مردم را به اطاعت از خود دعوت كرد. این خطبه را شیخ مفید(ره) در جلد اول كتاب ارشاد، طبرسی در جلد اول الاحتجاج و علامه مجلسی بحارالانوار در جلد ۳۲ و ۳۴ نقل كرده‏اند.
▪ قضیه معمم شدن امیرمؤمنان علی علیه السلام به وسیله پیامبر اكرم(ص) در روز غدیر، از مواردی است كه حضرت پیرامون غدیر خم صحبت كرده است. ابن صباغ مالكی در «الفصول المهمهٔ‏» این كلام حضرت را نقل كرده است. علامه امینی در جلد اول الغدیر از چندین منبع دیگر اهل سنت نام برد كه این حدیث را نقل كرده‏اند.
▪ حضرت علی(ع) در جواب سؤال كسی كه گفت: مهمترین فضیلت ‏خود را از زبان پیامبر اكرم(ص) بیان كنید، به حادثه غدیر و وجوب ولایت ‏خود اشاره می‏كند. این روایت را طبرسی در جلد اول كتاب احتجاج نقل كرده است. كتاب سلیم بن‏قیس و جلد چهلم بحارالانوار نیز از منابع این حدیث ‏شمرده می‏شود.
▪ حضرت علی(ع)، در توضیح حدیث «ان حدیثنا اهل البیت صعب مستصعب‏»، حدیث غدیر را بیان كرده، از آزمون مؤمنان در این مسیر سخن گفته است. این روایت در صفحه ۵۵ تفسیر فرات كوفی و نیز جلد ۲۵ بحارالانوار دیده می‏شود.
▪ ابن عساكر شافعی در جلد دوم تاریخ دمشق به طرق مختلف حدیث غدیر را از زبان علی علیه السلام نقل كرده است. همچنین ابن مغازلی شافعی در صفحه ۲۱ كتاب «المناقب‏»، ابن‏ كثیر در جلد پنجم البدایهٔ و النهایهٔ و هیثمی در جلد نهم مجمع الزواید سخنان حضرت را نقل كرده‏اند.به امید آن كه در پرتو نور غدیر به حریم ولایت راه یابیم و از سرچشمه حیات طیبه اهل بیت علیهم السلام حیاتی نو به دست آوریم.
پی‏نوشت‌ها:
۱- احتجاج طبرسی، ج ۱، ص ۱۸۴/ الامامهٔ و السیاسهٔ، ص‏۲۹ – ۳۰/ بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۱۸۵.
۲- مائده،۳.
۳- الروضهٔ من الكافی، ج ۸، ص‏۲۷.
۴- مناقب ابن المغازلی، ص ۱۱۴/ مناقب الخوارزمی، ص ۲۲۲/ امالی، شیخ طوسی، ص‏۳۳۳/ همان، ص‏۵۴۶/ همان، ص ۵۵۵/ الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، ص‏۳۳۳ و۲۱۳/ كشف الیقین، ص‏۴۲۳/ فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۵/ ارشاد القلوب، ج ۲، ص‏۲۵۹.
۵- كتاب سلیم بن‏قیس، حدیث ۱۱، ص ۶۴۱/ فوائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۲/ الغدیر، ج ۱، ص‏۱۶۳
۶- مناقب الخوارزمی، ص ۱۸۲/ مستدرك حاكم، ج‏۳، ص ۳۷۱/ مروج الذهب، ج ۲، ص‏۳۷۳/ تذكرهٔ الخواص، ابن الجوزی، ص‏۷۳/ مجمع الزوائد، ج‏۹، ص‏۱۰۷.
۷- النساء،۵۹.
۸- المائده، ۵۵.
۹- التوبهٔ،۱۶.
۱۰- المائده،۳.
۱۱- كتاب سلیم بن‏قیس، ص ۷۵۸/ الغدیر، ج ۱، ص ۱۹۵/ احتجاج طبرسی، ج ۱، ص ۳۴۱/ فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۴/ كمال الدین، ج ۱، ص ۲۷۴/ بحارالانوار، ج‏۳۳، ص‏۱۴۷.
۱۲- مسند احمد بن‏حنبل، ج ۴، ص ۳۷۰/ این حدیث در صدها كتاب ‏شیعه ‏و سنی ‏با عبارات‏ مختلف ‏نقل ‏شده ‏است.
۱۳- شرح نهج البلاغهٔ، ابن ابی‏الحدید، ج‏۱۹، ص‏۲۱۷/ المعارف، ابن قتیبهٔ، ص ۵۸۰/ انساب الاشراف، بلاذری، ج ۲، ص‏۱۵۶/ حلیهٔ الاولیاء، ج ۵، ص‏۲۶/ الارشاد، شیخ مفید، ج ۱، ص ۳۵۱/ كشف الیقین، علامه حلی، ص ۱۱۰/ الغدیر، ج ۱، ص‏۱۹۳.
۱۴- الارشاد، شیخ مفید، ج ۱، ص ۳۵۲/ شرح نهج البلاغه، ابن ابی‏الحدید، ج ۴، ص ۷۴/ مجمع الزواید، ج‏۹، ص‏۱۰۶/ مناقب، ابی مغازلی شافعی، ص‏۲۳/ العمدهٔ ص ۱۱۰، الغدیر، ج ۱، ص‏۱۶۷.
۱۵- كشف المحجهٔ، سید بن‏طاووس، ص‏۲۴۶. معادن الحكمهٔ‏ فی مكاتیب الائمهٔ، فصل ۲/ بحار، ج ۳۰،ص‏۷.
" محمد محمدیان تبریزی"
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید