شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

مدرنیته و تاثیر آن بر دینداری و معنویت با تکیه بر شهرهای اسلامی


قبل از صنعتی شدن شهرها ، نگرش كلاسیك به جوامع روستایی درچهارچوب پایداری و استحكام اعتقادات و ارزشهای فرهنگی آنها قرار داشت ، بدین سان كه از میان مشخصات جوامع روستایی ، احترام به سنتها و اعتقادات دینی مورد توجه قرار می گرفت . مذهب و احترام به باورهای مذهبی از طرف جوامع روستایی پذیرفته می شود . بر اساس اعتقاد به مفاهیم و دستورات مذهبی ، دلایل مرگ ، زمان كشت محصول ، كیفیت روابط میان والدین و فرزندان و دیگر ویژگیهای زندگی اجتماعی مشخص می گردد . به دلیل پایداری و استحكام این سنتها و اعتقادات ، می توان گفت این دو عامل در زندگی اجتماعی و روزمره مردم روستایی تاثیرات بسیاری داشته و نوعی امنیت در جامعه به وجود آورده است . زمانی كه شهرنشینی و صنعتی شدن بر جوامع انسانی تسلط یافت ، در غرب ، فرهنگ جامعه شهری به سرعت به سوی دنیا پرستی و شرایط غیر معنوی متمایل گشت و در بسیاری موارد ، مشاهدات تجربی و منطقی و علم ، جانشین معتقدات سنتی و معنوی گردید و نظامهای فرهنگی و باورها ناپایدار گردید و این مفهوم در اذهان ملتها جای گرفت كه واقعیتهای امروز ، فردا خطای محض است و اغلب نیز چنین است ، زیرا با پیشرفت علم و تكنولوژی ، بسیاری از باورهای فرهنگی ، اعتبار و ارزش خود را از دست داده اند (۱ ). بر این اساس در این تحقیق سعی شده است تا حدودی به مساله مدرنیته كه سومین مرحله تحولات فكری بعد از سنت ، سنت و مدرن كه بر اساس تقسیم بندی الوین تافلر به موج اول مشهور اند و بر اساس تقسیم بندی مراحل توسعه اقتصادی از نظر روستو به چارچوب سنتی بیان گردیده پرداخته شود . بر طبق تقسیم بندی تافلر به موج دوم و مرحله خیزش اقتصادی و نیل به بلوغ صنعتی معروف شده است (۶) . همچنین به تاثیر این پدیده در كشورهای اسلامی و نقش آن در چگونگی برنامه ریزیهای شهری و اعتقادات اسلامی توجه شده است .
كلمات كلیدی : مدرنیته ، رنسانس ، قرون وسطی ، تجدد ، بلوغ صنعتی ، موج اول ودوم
مدرنیته:
مدرنیته پس از تحولات قرون وسطی و رنسانس در عصر روشنگری پدیدار شد و دستورالعمل جدید زندگی را برای جهان به ارمغان آورد (۴) . به عبارت دیگر مدرنیته را می توان مجموعه فرهنگ و تمدن اروپایی از رنسانس به این سو دانست (۲ ) .دوره ایی كه در تعریف آدم ، عالم و مبدا عالم تفاوت عظیمی نسبت به گذشته پیدا كرده است . مفاهیمی در تفكر بشر وارد شده كه مثل و مانند نداشته است . چنانچه بخواهیم این دوره (‌مدرنیته ) را از نظر لغوی ترجمه نماییم از ریشه كلمه modernug اخذ شده است و در لغت به معنای هم اكنون و هم الان است و Renaissance نیز در لغت به معنای تولد دوباره مطرح گردیده است . تولد آدم و عالم مدرن . بر خلاف تصور رایج كه عالم جدید را كمال عالم قدیم می دانند ،‌ عالم مدرن ( جدید ) ماهیتا متفاوت از عالم قدیم است (۵) . مدرنیته( تجدد – امروزی شدن )، به نوعی از جامعه اطلاق می شود كه در عصر روشنگری غرب به وجود آمده است . بسیاری باور دارند كه تجدد یعنی روزگار پیروزی خرد انسانی بر باورهای سنتی ( اسطوره ایی ، اخلاقی ، دینی ، فلسفی ) ، رشد اندیشه علمی و خرد باوری ، افزون شدن اعتبار دیدگاه فلسفه نقادانه ( داوری اثر فكری یا پدیده اجتماعی ) كه همه همراهند با سازمان یابی تازه تولید و تجارت ، شكل گیری قوانین مبادله و بتدریج سلطه جامعه مدنی بر دولت ( پیدایش دولتهای دمكراتیك ) .در واقع ، تجدد انتقادی مداوم است از سنت و از خودش ، نوخواهی و امروزگی است.مدام در حال تازه شدن و خود را نفی كردن و به قلمرو تازگیها گام نهادن است . به سخن روشن تجدد یعنی جامعه بخردانه كه در آن خرد ، یگانه اصل سازماندهی زندگی اجتماعی فردی ، توسعه علمی و تكنولوژیك ، توسعه اقتصادی در پی دگرگونیهای اجتماعی ، پشت سر نهادن بسیاری از سنتهاو باورهای كهنه فرهنگی . به گفته هگل ، آنچه عقلانی است واقعی و آنچه واقعی است عقلانی است .(۲)
مدرنیسم به دوره ایی اطلاق می شود كه در آن آرمانهای بورژوایی ، جهان اندیشی ، علم باوری ، كلی گرایی ، سلسله مراتب ، فشار و نظامی گری ، شهرنشینی ، و …. حوزه های گسترده ایی را در جهان ما و پهنه زندگی تشكیل می داد (۲) . مدرنیسم ( تجدد گرایی ) هدف های علم را در جهت گیری به سوی حقیقت روشن ، آشكار ساختن حقیقت و حمایت از حقیقت می شناسد . مدرنیسم با پروژه روشنگری یا عقلانیت پیوند دارد . و بر مسائلی چون آزادی ، تجربه ، علم و تكنولوژی ، نفی اقتدار و سلطه سنتی كلیسا و در نهایت نجات بشر از تاریكی ، خرافات و …. مهر تایید می گذارد . به گونه ایی كه استعمار سرزمین ها ، اكتشافات جغرافیایی ، تسلط انسان بر طبیعت و كنترل آن را از طریق به كارگیری علم و تكنولوژی سبب گردیده و تخریب محیط زیست را شدت بخشیده است (۳) . به طور كلی مدرنیته مرجعی برای بازتاب اندیشه های نو در عصر روشنگری مطرح شده است و شامل یك نگرش فلسفی – سیاسی و اجتماعی به انسان و محیط می باشد . در چارچوب مفهوم محوری انسان ، فارغ از الگوهای ماوراء الطبیعی تعریف شده و عقلانیت وی در زمینه شناخت نوین از خود و محیط پیرامون است (۴) .
شاخصها و اصول مدرنیسم
۱-انسان گرایی ۲- عقل گرایی ۳- مطلوبیت طلبی
در اصل انسان گرایی ، در فلسفه مدرن انسان از مقام و منزلت والایی برخوردار است و معتقد بودند كه هر چیزی كه رضایت و سعادت انسان را تامین نكند در واقع خارج از این اندیشه قرار می گیرد و قابل تقبیح است . در اصل عقل گرایی ، فلاسفه عصر روشنگری نیل به عقل گرایی را در فرهنگ بشری مد نظر داشتند و معتقد بودند كه قدرت عقل انسانی به عنوان یك واقعیت است كه به واسطه آن انسان توان رفع نیازهایش را به مطلوبترین شكل دارا می باشد . بنای اساسی اصل مطلوبیت طلبی بر پایه فرد گرایی قرار دارد . به گونه ایی كه هر چیزی كه خرسندی انسان ها را مهیا كند ، می تواند در تكامل و همچنین كاهش مشكلات آدمیان مؤثر باشد . در حقیقت خرسندی ذهنی ، عرفانی و اخلاقی كه در گذشته معیار سعادت تلقی می شد ، از حوزه فكری انسان مدرن خارج شده است . در مدرنیته ، راه حل تمامی مسائل ممكن ، چه در حوزه شناسایی و چه عمل اخلاقی و عالم رفتاری ، عقل انسان هاست . و این امید وجود آمد كه انسان می تواند با شناسایی عقلانی از جبر طبیعت و تاریخ رهایی یابد و به آرمان شهر كمال انسانی خود دست یابد (۴) . منادیان عصر جدید ، انسان را خالق تاریخ دانسته . “ویكو” فیلسوف تاریخ می گفت ما فقط علم كامل به آنچه مخلوق و مصنوع خودمان است داریم و علت اینكه انسان امروز پشت به سنت می كند و از آن می گریزد آنست كه خودش را خالق تاریخ می داند . اما در ادوار گذشته ، انسان هیچگاه خود را خالق تاریخ به معنای امروزی اش نمی دانست . لاف انسان متجدد در ساختن تاریخ كه ما اكنون آن را از مسلمات و بدیهیات می انگاریم در مخیله انسان قبل از مدرن خطور نمی كرد . انسان امروز حتی سعی دارد بر زمان و مكان چیره شود و جایش از روزگار برتر رود و ماءوا در جاودانگی گزیند . و اینان حوادثی چون : عید ، مراسم حج ، قربانی ، عید غدیر و ایام محرم را حاكی از تذكر حوادثی مقدس اعم از شادی آور و حزن انگیز در گذشته می پندارند كه موجب گذشت از روزمرگی حوادث جزئی یومیه و غوطه ور نشدن در آن است . در حالیكه انسان مدرن همه اعمال و افعالش معطوف به وقایع و حوادث یومیه است زیرا خود را خالق آن می داند . چون نزد او گذشته امری منسوخ و بلا استفاده و بدون معنی است ، رجوع و تذكر آن فاقد هرگونه ارزش و اعتبار می باشد (۵).تشخیص و تمایز میان انسان كهن و انسان جدید از زمانی موضوع مورد بحث فلسفه گردید كه مسئله تجدد و نوخواهی مفهوم پیدا كرد .(۲)
تاثیر مدرنیته بر دینداری و معنویت :
حال چنانچه بخواهیم به تاثیر مدرنیته بر دینداری و معنویت بپردازیم می توان اشاره نمود كه در اسلام ، همواره برای حریم زندگی خانوادگی و ارزشهای آن اهمیت قائل بوده است از این رو همه دستورات و قوانین به گونه ایی برنامه ریزی شهری و ساخت شهرهای اسلامی را تحت تاثیر قرار داده و به مورفولوژی شهرهای اسلامی هویت ویژه ایی بخشیده است كه با شهرهای نواحی دیگر دنیا متفاوت است . تا قرنها پیش بیشتر فعالیتهای شهرهای اسلامی بر مدار یك مسجد با موقعیت مركزی انجام می گرفت و مساجد ، بویژه مسجد جامع به شهرهای اسلامی چهره ایی كاملا مشخص می بخشید . این نقش كانونی ( مسجد جامع و بازار با محله هایش ) همواره منشا تحركهای اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی در اسلام و نیز روابط نزدیك دانشمندان با طبقه متوسط شهری بوده است . (شكل یابی شهرها بعد از سال ۶۲۲ میلادی كه آیین حضرت محمد ( ص) در مدینه مطرح شد ، شروع می شود ). ایدئولوژی اسلامی هرگز سیستم كاست ، طبقه گرایی ، نژاد گرایی و قوم گرایی را نپذیرفته است . در جامعه اسلام ، به وجود آمدن مكتبهای فكری در مدارس نظامیه یا مساجد كه بیشتر در مجاورت بازار فعالیت فلسفی علمی داشتند به نحوی فرهنگ شهری را تحت تاثیر قرار داده است . این مكتبهای مذهبی – فلسفی با نفوذ در فرهنگ شهری احساسات و تعصبات وابستگی به قوم و قبیله و خاندان را بسیار تعدیل كرده است . در مساجد كه محل عبادت مسلمانان محسوب می شود همه مردم برابرند و هیچ نوع امتیازی از لحاظ طبقه ، رنگ پوست و قوم بین مردم وجود ندارد . در حالی كه در پنجاه سال گذشته ، توسعه علم و تكنولوژی ، دگرگونی در اقتصاد ، نگرشهای سیاسی و پویایی فرهنگها ، در برنامه ریزی شهری كشورهای اسلامی مؤثر بوده است و در بیشتر مواردر ، برنامه ریزی و نوسازی شهرها تحت تاثیر فرهنگ غربی ، ساخت و بافت تازه ایی به شهرهای اسلامی بخشیده كه تا نیم قرن پیش سابقه نداشته است (۵) . به گونه ایی كه در شهرها میراث مدرنیسم به صورت برجهای شیشه ایی ، بلوكهای موزون و قطعات فولادی نمایان گردید (۳) . جدایی گزینی و خلوت گزینی دوره های گذشته به صورت زندگی در مجتمعهای مسكونی شانزده یا بیست طبقه در آمد . سنت چند سال گذشته كه دانشگاهها و مراكز عالی آموزشی به بخش مركزی شهرهای اسلامی ، كاركرد فرهنگی خاصی می بخشید به سبب نیاز به فضای بیشتر از بین رفت و این قبیل مراكز از بخش مركزی شهرها به حاشیه شهرها منتقل شدند . برادری و اخوت اسلامی كه دین اسلام بر آن بسیار تاكید دارد و توجه نكردن به رنگ پوست و بركنار بودن از وابستگیهای طبقاتی كه از مشخصات شهرهای اسلامی سنتی است در برابر برنامه ریزیهای جدید شهری شدن تضعیف می شود (۱ ) . با توجه به سبك ساختمان سازی و خارج نمودن منازل از حالت سنتی خود ( یك طبقه بودن ساختمانها و محفوظ بودن اعضای خانواده از دید نامحرمان همسایه ) و تبدیل آنها به برجهای سر به فلك رسیده و از بین رفتن آن حجابها و موانع كه اسلام موافق آن بوده منجر به بروز انواع مسائل اجتماعی و اخلاقی گردیده كه بدنبال آن ناهنجاریهای شدید اجتماعی و فرهنگی در جوامع بروز نموده است .
نتیجه گیری : بر اساس تحقیقات به عمل آمده در ارتباط با مسئله مطرح گردیده این نتیجه حاصل می گردد كه : پیوند استوار و پایدار اجتماعی و مذهبی و معتقد بودن به سنتها و آرمانها كه نگاهدارنده ستون جوامع انسانی بوده ( البته در حد مورد قبول اسلام ) اصل غیر قابل انكاری است .
منابع و مآخذ
شكوهی ، حسین . دیدگاههای نو در جغرافیای شهری ، جلد اول ، انتشارات سمت ، زمستان ۱۳۷۴ ، صص ۱۸۵ –۱۹۳ – ۴۹۸ .
شكوهی ، حسین . اندیشه های نو در فلسفه جعرافیا ، جلد اول ، موسسه جغرافیایی و كارتو گرافی ، پاییز ۱۳۸۱ ، صص ۱۳۴-۱۳۵ .
شكوهی ، حسین . جعرافیا و پست مدرنیسم ، دانشگاه تربیت مدرس ، شماره مقاله : ۵۲۶ ،‌ ص ۶۳ .
روزنامه همشهری ،‌ مدرنیسم و پست مدرنیسم ، شماره ۱۵۲۵ ۳اردیبهشت ۱۳۷۷ ، ص ۶ .
روزنامه همشهری ، تاملی در معنای گذشته و حال مدرنیته ، شماره ۱۶۵۶ ، ۹ مهر ۱۳۷۷ ، ص ۶ .
نور بخش آقبلاغ ، عسگر . پست مدرنیسم و سازمانهای فراصنعتی ، فصلنامه مصباح ، سال دهم ، شماره ۴۰ ، ص ۲۷ .
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید