یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ازاسلام هراسی تا سونامی اسلام گرایی


ازاسلام هراسی تا سونامی اسلام گرایی
تبلیغات غرب علیه اسلام بر اتهام هایی بی اساس مبتنی است. آن ها با غوغا و هیاهو، مطالبی غیرواقعی را به اسلام نسبت می دهند و آن قدر این مطالب را تکرار می کنند تا مخاطبان القائات آن ها را بپذیرند. در این جهت، مهم ترین محور تبلیغاتی رسانه های جمعی غرب در چند سال گذشته، خشونت طلب جلوه دادن مسلمانان و به ادعای آن ها حمایت اسلام از خشونت و تروریسم بوده است.
مقدمه
واقعه یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱، نقطه عطف دیگری در روند اسلام هراسی بود. انتساب این حادثه به اسلام گرایان، این احساس را در دولت های غربی، به ویژه آمریکا به وجود آورد که با آزادی عمل بیشتر می توانند حملات تبلیغاتی و حتی نظامی را علیه مسلمانان تدارک ببینند. جورج بوش رئیس جمهوری آمریکا، به اصطلاح مبارزه با تروریسم را جنگ صلیبی خواند و شخصیت های تندرو و افراطی آمریکایی و اروپایی، اهانت به مقدسات مسلمانان را در دستور کار خود قرار دادند. حتی ویلیام کوهن وزیر دفاع اسبق آمریکا، مقابله با اسلام را جنگ جهانی چهارم خواند. در چنین فضایی، آمریکا، افغانستان و عراق را اشغال کرد و حملات رسانه ای به مسلمانان افزایش یافت. انتشار کاریکاتورهای اهانت آمیز علیه پیامبر اسلام (ص) و تولید و پخش اینترنتی فیلم "فتنه" ازجمله نمونه های جدید اسلام ستیزی در غرب است.
تبلیغات غرب علیه اسلام بر اتهام هایی بی اساس مبتنی است. آن ها با غوغا و هیاهو، مطالبی غیرواقعی را به اسلام نسبت می دهند و آن قدر این مطالب را تکرار می کنند تا مخاطبان القائات آن ها را بپذیرند. در این جهت، مهم ترین محور تبلیغاتی رسانه های جمعی غرب در چند سال گذشته، خشونت طلب جلوه دادن مسلمانان و به ادعای آن ها حمایت اسلام از خشونت و تروریسم بوده است. این اتهام بزرگ با شیوه هایی چون ابهام آفرینی و نشان دادن صحنه هایی موحش و ترسناک، به مخاطب القاء می شود. ناآگاهی مردم غرب از آموزه های عالی اسلام، مهم ترین تکیه گاه این گونه تبلیغات مسموم است. زیرا مختصر آشنایی با تعالیم اسلام، روشن می کند که اسلام طرفدار صلح، عدالت، مودت و نوع دوستی است و کشتار مردم بی گناه را به شدت محکوم می کند. چنان که در قرآن می خوانیم که هرکس، شخص بی گناهی را بکشد، مانند آن است که همه مردم را به قتل رسانده است. همچنین در آیات و روایات متعدد، بر گفتگو و مدارا با دیگران تاکید شده است.
با چنین القائاتی موج بزرگی در غرب برای شناخت اسلام ، عقاید ، دستورات دینی و همچنین شناخت قرآن پدید آمد . بیشتر کتاب فروشی های غربی و آمریکایی برای در دسترس قرار دادن قرآن و کتابهای اسلامی خریدهای بسیاری را از بزرگترین انتشاراتی های اسلامی نمودند و در این راه سود سر شاری از این مقوله نمودند.مردم اروپا بویژه آمریکائیها در نخستین روزهای غوغا و هیاهو علیه اسلام و با مراجعه به کتابها و بویژه اینترنت اسلام را آنچه که بود و آنچه خود خواندندو تفسیر کردند، شناختند. این موج اسلام هراسی طولی نکشید که به اسلام گرایی منجر شد. دیر باور پذیری از جمله خصیصه های مردم اروپا و آمریکا می باشد . این عامل فرصتی را برای این جامعه ایجاد کرد تا اسلام را بصورت واقعی و حقیقی بپذیرند . این درک استراتژیک اسلام شناسی سبب شد با ایمان آوردن فردی ، گروهی و قشری مردم این قاره ها اسلام را بپذیرند و در درستی اعتقاد خود پا برجا باشند. این تبلیغات غرب علیه اسلام در بسیاری موارد موجب اسلام گرایی شد و اسلام هراسی تبدیل به اسلام گرایی شد. فروش قرآن در جامعه اروپا عزت اسلام و اسلام گرایی را بالاتر برد . روی آوردن مردم به ترجمه های واقعی قران ، انتشاراتی های بزرگ را بر آن داشت تا ترجمه قرآن به زبانهای گوناگون را در دستور کار خود قرار دهند و در این کار خود موفق شدند. وسائل ارتباط جمعی غرب هرچه کوشیدند ، نتوانستند در برابر هجمه اسلام گرایی مردم اروپا و آمریکا موفق شوند و به در بسته خوردند.
وسائل ارتباط جمعی غرب، رفتار نادرست معدودی از افراد متحجر و افراطی را به عنوان نظر اسلام و اعتقاد همه مسلمانان مطرح می کنند تا به مخاطبان ناآگاه خود بقبولانند که اسلام طرفدار خشونت است.
نقض حقوق بشر، اتهام دیگر غربی ها به اسلام است. درحالی که در اسلام نه تنها به حقوق انسانها، بلکه به حقوق حیوانات و گیاهان نیز توجه دقیق شده و همگان به رعایت این حقوق توصیه شده اند. از نظر این دین، انسان ها از آزادی های گسترده ای برخوردارند و حتی در انتخاب دین آزادند. این موضوع درمورد اقلیت های غیرمسلمانان نیز صادق است. از دیدگاه اسلام، زنان و مردان در اجتماع، دارای حقوق برابر و یکسانند و در خانه باید یار صمیمی یکدیگر و در مسئولیت های خانوداگی، مکمل هم باشند. جالب آن است که دولت های غربی در حالی اسلام را به نقض حقوق بشر متهم می کنند که پرونده سیاهی از قرن ها استعمار و کشتار مردم دیگر کشورها را در سابقه خود دارند. هم اکنون نیز مردم مظلوم کشورهای مختلف به ویژه در عراق، افغانستان و فلسطین از ظلم و بیداد آن ها، در رنج و عذاب هستند.
در ماجرای اسلام ستیزی غربی ها، سناریوی دیگری نیز جلب توجه می کند و آن این که آن ها می کوشند اسلام را دینی عقب مانده و مخالف علم نشان دهند. آنان برای اثبات مدعای پوچ خود، مخالفت اسلام با برخی مظاهر زیان بار تمدن جدید چون فیلم های مبتذل، آزادی های افسار گسیخته جنسی و همچنین سوء استفاده از بعضی از دستاوردهای علمی را ذکر می کنند. اما واقعیت این است که هیچ مکتبی به اندازه اسلام، مردم را به فراگیری علم و دانش ترغیب نکرده است. در سایه همین تشویق ها بود که تمدن بزرگ اسلامی شکل گرفت و در تاریخ درخشید. به علاوه، اسلام با هیچ یک از دستاوردهای علوم جدید مخالفت نکرده است، اما ازآن جا که برای انسان و سرنوشت او اهمیت فراوانی قائل است، تنها با سوء استفاده از علوم و فناوری ها علیه بشر، مخالف است. این مخالفت، امری معقول و منطقی و همسو با موازین انسانی است.
باتوجه به بی پایه بودن تبلیغات کشورهای غربی علیه اسلام، این سؤال پیش می آید که در جهانی که تحمل و مدارا، اصل شمرده می شود، چرا عقاید مسلمانان این گونه مورد بی احترامی و اهانت قرار می گیرد؟ این سؤال مهم، پاسخ های متعددی دارد. آن چه درمورد مسلمانان برای دولت های غربی حائز اهمیت است، مقابله با بیداری اسلامی است. رسانه های غربی با حملات مکرر به اسلام و اهانت های هدف مند به ارزش های این دین آسمانی، می کوشند به تدریج مسلمانان را نسبت به آموزه های دینشان سست و بی تفاوت کنند. این موضوع از آن جهت برای قدرت های غربی اهمیت دارد که اسلام، دینی ظلم ستیز و عدالت خواه است و پیروان خود را به ایستادگی دربرابر ستم و سرکشی دعوت می کند. اما اگر مسلمانان درباره این آموزه ها بی تفاوت شوند، به راحتی به سلطه قدرت های استعماری تن می دهند. علاوه براین، پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ و افول کمونیسم، غرب، اسلام را به عنوان قدرتمند ترین مکتب و مرام درمقابل خود می بیند و می پندارد که با تبلیغات کذب و ایراد تهمت های بی منطق، می تواند این دین زنده و پرانرژی را از صحنه براند.
بدون شک، یکی از اهداف تبلیغات ضد اسلامی در غرب، هراساندن مردم مغرب زمین از اسلام است، یعنی کسانی که از واقعیات و درونمایه های اسلام آگاهی ندارند. در این گونه تبلیغات با استفاده از ابزارهای گوناگون از قبیل فیلم ها، کتاب ها، مطبوعات و اینترنت، به غربی ها هشدار داده می شود که اسلام درحال پیشروی و گسترش است و به زودی اروپا و آمریکا را فرا می گیرد. آن ها با تهمت هایی چون خشونت آمیز بودن اسلام و مخالفت آن با حقوق بشر، می کوشند مردم غرب را از پیشرفت اسلام بترسانند. بدیهی است افراد زیادی در غرب، به اسلام گرایش پیدا کرده اند، اما افزایش گرایش به این مکتب، تنها به دلیل ارزش ها و تعالیم مترقی و منطقی آن است. این افراد که غالبا از طبقات تحصیل کرده و روشنفکر هستند، از روی اختیار و علاقه و پس از یک سلسله مطالعات گسترده، این راه را انتخاب کرده اند. ازطرف دیگر، مهاجران مسلمان که راست گرایان افراطی غرب خواستار اخراج و یا سرکوب آن ها هستند، نقش مهمی در توسعه اقتصادی کشورهای اروپایی داشته اند. ضمن آن که اگر غرب واقعاً به حقوق اولیه بشر چون آزادی دین و عدم تحمیل عقیده به دیگران پایبند است، نباید به این شیوه غیر منطقی مسلمانان را تحت فشار قرار دهد.
دستگاه تبلیغاتی غرب با راه انداختن تبلیغات گسترده علیه ایران ازطریق کارهایی مانند طرح بنیادگرایی، سیاه‌نمایی با ساخت فیلم ‪،۳۰۰‬ انگاره‌سازی هدفمند با قراردادن تصویر احمدی‌نژاد در کنار هیتلر، ایجاد ارعاب نسبت به برد موشکهای ایران، قرار دادن نام سپاه درفهرست سازمانهای تروریستی و معرفی ایران به عنوان کانون شرارت تخریب چهره جمهوری اسلامی در جهان را در دستور کار قرار داده است.
شکست‌های استکبار جهانی باعث شده تاآنان برای انحراف موج اسلام خواهی، تلاش خود را برای انزوای ایران بیشتر کنند.
تلاش سیاستمداران غرب به رهبری آمریکا برای ایجاد فرهنگ "اسلام هراسی " در جوامع خود به واقعیتی چنان آشکار تبدیل شده که اندیشمندان غربی نیز درباره آن بسیار گفته و نوشته اند.
به اذعان اندیشمندان غربی ، یکی از اهداف اصلی این تلاش، جایگزین کردن یک دشمن خیالی برای غرب سرمایه داری بجای دشمنی است که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به تاریخ پیوست.
بر این اساس ، سیاستهای توسعه طلبانه و استعماری آمریکا و غرب بدون حضور یک "دشمن فرضی " مشروعیت لازم را نخواهد داشت و نمی تواند ادامه یابد.
عواملی که موجب اسلام‌هراسی شده تنها در طرف مقابل نیست، برخی عوامل آن ناشی کاستی‌های درون جامعه‌ی اسلامی است. مشکلاتی که باعث تحریک دیگران می‌شود، باید در بررسی‌های عمیق مشخص شود. چه بسا تندروی‌های جاهلانه و پایبندی به خرافات موجب بدبینی‌هایی شود .این عوامل باید در بررسی‌های کارشناسانه مورد نظر قرار گیرند.
اگر چه مسئله‌ی اسلام‌هراسی در جهان امروز امر جدیدی نیست، اما نگاه‌های جدیدی به آن وجود دارد. از ابتدای ظهور اسلام مخالفت‌هایی با این ایده وجود داشته و در مراحل مختلف تاریخی هم با فراز و نشیب‌هایی این مخالفت‌ها در نقاط مختلف وجود داشته است.
امروز با توجه به شرایط نوینی که در عرصه‌ی فناوری اطلاعات ایجاد شده، اسلام‌هراسی را در گستره‌ی وسیعی شاهد هستیم که این امر می‌طلبد ایران به طور فعال برای مقابله‌ی با این پدیده اقدامات سنجیده‌ای را در دستور کارش قرار دهد.
اگر امروز قرار باشد تعامل سازنده‌ای بین اسلام و مسیحیت و سایر ادیان باشد این توان را برای تعامل منطقی و سازنده برای گفت‌وگوی تقریبی بین ادیان بزرگ «اسلام» دارد. چرا که اسلام و مسلمانان هستند که به ادیان بزرگ الهی معتقدند و همه‌ی آنها را از اسلام می‌دانند و این برخلاف نظر سایر ادیان است که دین‌های بعد خود را نپذیرفته‌اند و آن را مشروع نمی‌دانند؛ لذا اگر قرار بر تعامل سازنده باشد این امر زیبنده و حق اسلام است.
امروز ما ناگزیر به، به روز کردن راهبردهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور هستیم و بر اساس این راهبردها این وظیفه را برعهده داریم که هماهنگی‌هایی بین کلیه‌ی دستگاه‌های فرهنگی داشته باشیم.
در قرون جدید شاهد رابطه‌ی فرهنگی بین اسلام و غرب هستیم که این ارتباط از ابتدای قرن ۱۹ با حمله‌ی ناپلئون به مصر شروع شد و به دنبال آن تحول فرهنگی ایجاد شد که در جهان اسلام و غرب واکنش‌هایی را به دنبال داشت.
بحث روابط اسلام و غرب موضوعی چند وجهی است که یکی از ابعاد آن را اسلام‌هراسی در غرب تشکیل می‌دهد، در رابطه با اسلام‌هراسی باید گفت شاید این پدیده به معنای آن است که طرف‌های مقابل تخیلات و باورهای بیجایی از اسلام دارند که بر اساس آن دچار ترس از اسلام می‌شوند.
این مسئله ریشه‌های فراوانی دارد از جمله آنکه نگاه تاریخی غربی‌ها نسبت به اسلام نگاه رقابتی مذهبی است. عامل دوم برخی جریانات فکری – فرهنگی در میان مردم زمین در دوران روشنگری و بعد از آن است که در آن مردم با هر دینی غیر از اسلام بد بودند. عامل سوم در تلاش غرب برای اسلام‌هراسی بیداری اسلامی در جهان بود. غرب یکبار این مسئله را در دوره‌ی امپراطوری عثمانی تجربه کرد که در آن دوره تمدن اسلامی حضور جدی داشت و در مقابل با تمدن غربی قرار گرفته بود که قرن‌ها غربی‌ها تلاش کردند تا این تمدن را از بین ببرند.
دولت اشغالگر رژیم صهیونیستی تا قبل از آنکه بتواند در دهه‌ی چهارم دولتی را تشکیل دهد مسئله‌ی یهودیان اسرائیل و فلسطینی‌ها مطرح بود. بعد از تشکیل دولت اشغالگر این مسئله در مقیاس بالاتر یعنی اسرائیل و اعراب مطرح شد، اما بعد از این‌که مسلمانان دریافتند این ملیت‌گرایی نتیجه‌ای برای مشکلات‌شان ندارد به لایه‌ی زیرین‌تر از فرهنگ خود یعنی دین اسلام روی آوردند.
بیداری اسلامی و خودباوری اسلامی موجب شد که غرب برای مقابله با این بیداری به سمت ترویج تصاویر هراسناک از اسلام با دو هدف اغفال مسلمانان و توجیه افکار عمومی غرب حرکت کند که در اینجا نیاز به اسلام‌هراسی نیاز به حفظ اسرائیل، حمله به کشورهای اسلامی و توجیه الحان خشن آنهاست.
راهکارهای مناسبی برای مقابله با اسلام‌هراسی وجود دارد. اگر بخواهیم به سطح معقولی از روابط با غربی‌ها برسیم باید خود را آنطور که هستیم یعنی مدافع اسلام معقول، طرفدار آزادی و عزت معرفی کنیم و بگوییم ما معقول هستیم و می‌توانیم حرف‌های معقول را بشنویم. اگر فضا را باز نکنیم میدان به دست طرف مقابل می‌افتد. مسئله‌ی بعدی آن است که نباید اجازه دهیم تصویر طالبانی از اسلام را غربی‌ها ارایه دهند و باید در مقابل غرب با این دست از فضاسازی‌ها ایستاد و با صدای معقولی پاسخ گفت.
برآیند وارد شدن مولفه های جدید در مناسبات بین المللی، شکل جدیدی از قواعد بازی را در محیط بین المللی بوجود آورد که در نتیجه بازی یکجانبه و یکطرفه سلطه گر و سلطه پذیر را تا حدود زیادی تحت تاثیر قرار داد و ظهور بازیگران سلطه ناپذیر و مستقل را به ارمغان آورد.
روند موصوف از یک سو و گسترش مهاجرت گسترده مسلمانان به اروپا و آمریکا و مقاومت آنان در برابر هضم شدن در هنجارها و فرهنگ غربی و همچنین تاکید و تقید مسلمانان به اعمال دینی و رشد اسلام گرایی در بین اروپائیان، غربی ها را به هراس انداخت و آنان را به چاره جوئی واداشت ا ز این رو غرب درصدد برآمد تا با تکیه بر راهبرد اسلام هراسی، از یک طرف تحولات ذکر شده را مهار کند و از طرف دیگر و به زعم خود مهمترین مانع جدی بر سر راه جهانی سازی و استیلای فرهنگ، سیاست و اقتصاد غرب را بدین ترتیب از سر راه بردارد. این مانع از منظر غربی ها همان خود آگاهی مسلمانان، بازیابی هویت دینی و شکل گیری بیداری اسلامی بود.
هانتینگتون در تئوری برخورد تصریح کرد که خطوط گسل بین تمدن ها مرزهای درگیری آینده است و تمدن اسلامی بزرگترین تهدید برای تمدن غرب محسوب خواهد شد. در واقع مراکز تصمیم ساز با این تئوری پردازی درصدد القاء این مفهوم بودند که مرزهای جهان اسلام خونین است.
متعاقب ایجاد زیرساخت به اصطلاح علمی و فرهنگی برای راهبرد اسلام هراسی، اسلام ستیزی، نیز به موازات آن در دستور کار غرب و رسانه های وابسته به نظام سلطه قرار گرفت. ارائه تصویر غیرواقعی و مخدوش از اسلام و آموزه های آن، فاز دیگری از موج اول راهبردهای اسلام هراسی و اسلام ستیزی بود. عملیاتی شدن این فاز ذهنیت افکار عمومی غرب را به سمت برداشت یک جانبه و غیرواقعی از اسلام سوق می داد.
موج دوم اسلام هراسی و اسلام ستیزی توسط امپراتوری های خبری و رسانه ای نظام سلطه آنچنان ساماندهی شد که نخست وزیر وقت ایتالیا در اظهاراتی نسنجیده تمدن غرب را اصیل تر از تمدن اسلامی خواند و مسلمانان را به علت آنچه او فرودستی می نامید مورد تحقیر قرار داد.
در ادامه این روند، فوکاویاما یک ماه پس از حادثه ۱۱سپتامبر در مصاحبه ای با روزنامه گاردین تأکید کرد که اسلام تنها نظام فرهنگی است که مدرنیته غربی را تهدید می کند. او تصریح کرد که آمریکا می تواند برای شکستن مقاومت کشورهای اسلامی در برابر مدرنیته از توان نظامی خود استعفا کند.
در همین رابطه ویلیام کوهن وزیر دفاع اسبق آمریکا و استراتژیست های برجسته این کشور اعلام داشت جنگ آمریکا و متحدانش با اسلام، جنگ چهارم جهانی است و همچنین بوش رئیس جمهور آمریکا نیز مدعی جنگ دوم صلیبی گردید.
موج دوم اسلام هراسی و اسلام ستیزی در غرب در وهله اول پدیده عصبیت مسلمانان را گسترش داد و رفتارهایی علیه آنان درا شکال تبعیض، انزجار، اعمال خشونت و... شکل گرفت، ثانیاً موجب رونق بخشی بیشتر بیگانه ستیزی و محاصره اندیشی عوامانه در افکار عمومی غرب شد، ثالثاً به غرب و به ویژه آمریکا آزادی عمل بیشتری برای اسلام هراسی و اسلام ستیزی اعطا کرد به گونه ای که پنج کشور از هفت کشوری که نامشان در فهرست وزارت خارجه آمریکا به عنوان حامیان تروریسم قرار گرفت، از کشورهای اسلامی بودند و رابعاً ساماندهی موج دوم اسلام هراسی و اسلام ستیزی این امکان را برای آمریکا و کشورهایی که دارای فرهنگ مشترک انگلوساکسنی بودند فراهم ساخت تا رویکردی سخت افزارانه و میلیتاریستی را در دستور کار خود قرار دهند.
اسلام هراسی و اسلام ستیزی در واقع ناظر برطراحی بازی برد- برد از جانب نظام سلطه در برابر بیداری اسلامی می باشد. بدین معنا که بی حسی و بی تفاوتی مسلمانان در برابر تکرار اهانت ها، از یک سو تلاشی خواهد بود برای پیشروی بیشتر دربرابر بیداری اسلامی و تفوق فرهنگ غربی در مقابل خودآگاهی دینی و بازیابی هویت اسلامی مسلمانان و از سوی دیگر با واکنش غیر معقول مسلمانان و یا به عبارتی با وارد کردن مسلمانان به اشتباه، القاء مظلومیت غرب و پیشبرد اهداف مورد نظر را رقم بزند.
گسترش جمعیت مسلمانان از یک سو و رویکرد مردم غرب به اسلام و همچنین کاهش و یا بعضا منفی شدن نرخ رشد جمعیت درکشورهای اروپایی، احساس نگرانی عمیقی را در نزد سردمداران غربی به وجود آورده است به گونه ای که با انتشار برخی آمارها، پیش بینی کرده اند که تا چند دهه آینده اروپا قاره ای مسلمان خواهد شد. از این رو عملیاتی شدن راهبردهای اسلام هراسی و اسلام ستیزی در نزد سیاست گذاران اروپایی، در واقع ترفندی است برای مقابله و مهار روند موصوف.
سناریوی اسلام هراسی و اسلام ستیزی از یک سو ممکن است مسلمانان را وادار به بازی کردن در زمین غربی ها و رفتار اشتباه نماید واز سوی دیگر باعث رویکردهای منفی مانند خشونت، انزجار و اشاعه باورهای نادرست علیه مسلمانان گردد که در نهایت می تواند منجر به تقابل بین مسیحیت و اسلام شود.
طراحی مذکور بیش از پیش، نفش لابی صهیونیسم را درچرایی عملیاتی شدن راهبردهای اسلام هراسی و اسلام ستیزی مشخص می سازد. دراین راستا به نظر می رسد لابی صهیونیسم و مسیحیان صهیونیست با ایجاد جنگ نرم صلیبی در انگاره ایجاد زمینه برای تحقق نبرد آرماگدون می باشد.
عملیاتی شدن راهبرد اسلام هراسی و اسلام ستیزی حضور نظامی آمریکا و متحدان او را درکشورهای منطقه استمرار می بخشد و باعث تداوم اشغالگری می گردد. این شرایط امکان تسلط آمریکا بر منابع کشورها را فراهم می سازد انرژی مورد نیاز آمریکا و متحدانش تامین می گردد ضمن آنکه تداوم حضور نظامی آمریکا در واقع متضمن ایجاد امنیت برای ژریم صهیونیستی نیز می باشد.
البته اهداف دیگری نیز برای اسلام هراسی و اسلام ستیزی می توان متصور بود از جمله سرپوش گذاردن بر شکست آمریکا در عراق و خاورمیانه وشکست رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳روزه و... که بر شماری آن فرصت و حوصله بیشتری را طلب می کند.
تحول شیوه‌های گوناگون اسلام ستیزی در دوره‌های مختلف، مساله اسلام‌هراسی بیش از آنکه یک پدیده کاملاً ستیزه‌مآبانه باشد ناشی از ناآگاهی کامل از اندیشه اسلامی و اصول مبتنی بر فطرت پاک انسانی در آن می‌باشد.
بسیاری از حرکتهای تبلیغاتی جهانی توسط دولت‌های غربی، سازمانهای مخالف بیداری اسلامی و کلیسای مسیحی و صهیونیسم جهانی علیه اسلام سازماندهی می‌گردد. پیامهای القا شده توسط بازیگران بین المللی مزبور نتوانسته است از گسترش اسلام و اندیشه اسلامی در غرب جلوگیری نماید.
محورهای مهم آسیب شناسی این پدیده که شامل رصد کردن حوادث، شناخت اجتماعی و علت شناسی است «آگاهی بخشیدن» را راه پیشگیری این پدیده است. آگاهی‌بخشی باید در سطح هر دو جامعه مسلمانان و غیر مسلمانان در غرب صورت گیرد.
کاریکاتورهایی که در روزنامه یولاندز بوستن دانمارک در سی ام سپتامبر ۲۰۰۵ م منتشر شد، در همین مسیر و سیاق قابل تحلیل است. این نشریه ۱۲ کاریکاتور تمسخرآمیز از پیامبر اکرم (ص) منتشر کرد که بسیاری کارشناسان ارزش هنری آن را بسیار ناچیز و مبتذل دانسته‏اند. انتشار این کاریکاتورها همراه با مقاله‏ای از سر دبیر این روزنامه بود که وی در آن از هاله قداستی که مسلمانان پیرامون پیامبرشان ایجاد کرده‏اند، ابراز شگفتی و آن را محکوم کرده بود. وی این کار را نوعی مهمل بافی مستند به جنون عظمت دانسته، مسلمانان را به شجاعت برای اقدام به شکستن این تابو از طریق رسوا ساختن تاریخ تاریک صاحب رسالت اسلامی و نشان دادن حقیقت آن به افکار عمومی جهان فرا خوانده است.
روشن است که وقتی این مقاله موهن و بی ادبانه را در کنار آن کاریکاتورها می‏گذاریم، توطئه نهفته در پشت این حرکت شیطانی، کاملاً آشکار می‏شود و بر خلاف ادعاهای مقامات دانمارکی، امری اتفاقی، تصادفی و بی غرض نبوده است.
باید به این نکته اشاره کرد که چاپ این کاریکاتورها، نخستین اقدام در نوع خود نبود، بلکه حلقه‏ای از سلسله‏ای ممتد است که قصد پایان یافتن ندارد؛ برای مثال ناشری انگلیسی در سال ۲۰۰۱م، کتابی از مؤلفی که نام او «عبدالله عزیز» ذکر شده، منتشر کرد که تصاویر کاریکاتور بسیار تمسخرآمیز و موهن نسبت به عقیده مسلمانان، قرآن و سنت پیامبرشان در آن چاپ شده است. این کاریکاتورها در نهایت فحاشی و ابتذال، به پیامبر اکرم (ص) و همسرش عایشه و برخی صحابه که آنان را در حال انجام شعائر و احکام اسلام نشان می‏دهد، اهانت کرده است و حتی ذات اقدس الهی را در شکل هلالی که بر کرسی نشسته است و پیامبر اسلام در حال سجده بر او است، به تصویر کشیده است!
گریز از بحران گرایی،‌حفاظت از اصول اسلامی و حرمت مسلمانان، جلوگیری از برخوردهای نامناسب و برخورد به موقع با شیوه‌های مناسب همراه با به کارگیری زبان مناسب برای طرح مفاهیم، اصول و اخلاق اسلامی در میان جوامع مزبور بویژه غیر مسلمانان بخشی از راهکارهای معرفی شده برای حل مشکل مزبور است.
درهمایشی که از سوی اتحادیه سازمانهای غیر دولتی جهان اسلام تشکیل شده بود طی دو روز شنبه و یکشنبه (۱۷ و ۱۸ آذر ماه) در شهر استانبول برگزار و به ریشه های اسلام هراسی که در حملات فیزیکی یا کلامی یا تصاویر منفی رسانه ای درباره ریشه های اسلام هراسی به پیش از حملات یازدهم سپتامبر باز می گردد، درصورتی که امروز یازدهم سپامبر علت افزایش این پدیده در سراسر جهان تلقی می شود مسلمانان جلوه می یابد را به بحث و بررسی پرداخت.
شرکت کنندگان این همایش اظهار داشتند اسلام هراسی به واسطه سیاستهای نشریات و فعالیتهای ضد اسلامی در اروپا و آمریکا تقویت شده است.
نسیم صدیق اوغلو دبیر کل اتحادیه سازمانهای غیردولتی جهان اسلام اظهار داشت: اسلام هراسی نه تنها ریشه تبعیض علیه مسلمانان است بلکه تهدیدی آشکار به صلح جهانی تلقی می شود. ما در این همایش قصد داریم حساسیت رسانه های داخلی و خارجی را به بررسی شیوه های مبارزه با این پدیده افزایش دهیم.
حقیقتی که همه شرکت کنندگان درباره آن توافق کردند این بود که ریشه های اسلام هراسی به پیش از حملات یازدهم سپتامبر باز می گردد، درصورتی که امروز یازدهم سپامبر علت افزایش این پدیده در سراسر جهان تلقی می شود. آنها همچنین تأکید کردند که رسانه و متفکران غربی نقش مهمی در اشاعه اسلام هراسی ایفا کرده اند.
دانشمندان همچنین درباره ریشه های ایدئولوژیک اسلام هراسی گفتگو نومحافظه کاران ایالات متحده اعتقاد دارند که افزایش تعداد مسلمانان در آمریکا ممکن است تهدیدی برای آینده تلقی شود کرده و اظهار داشتند که آمریکا این پدیده را به منظور مشروعیت بخشیدن به سیاست خارجی خود ایجاد کرده است.
غلام نبی فای مدیر اجرایی شورای آمریکایی - کشمیری اظهار داشت که اشاعه اسلام هراسی دستور العمل ویژه ای بوده است.
لاویا صافی مدیر اجرایی سازمان اسلامی شمال آمریکا از مرکز توسعه مدیریت در این همایش گفت: اسلام هراسی سلاحی استراتژیک است که برای به حاشیه راندن مسلمانان آمریکایی کاربرد دارد. نومحافظه کاران ایالات متحده اعتقاد دارند که افزایش تعداد مسلمانان در آمریکا ممکن است تهدیدی برای آینده تلقی شود. وی همچنین اشاره کرد که ایده مسلمانان میانه رو در آمریکا نیز ابزاری برای ترغیب افرادی است که از اسلام انتقاد می کنند.
کارن آرمسترانگ با اشاره به اسلام هراس بودن غرب تأکید کرد که ریشه های اسلام هراسی مدرن سیاسی بوده که از سوی افراط گرایان و تروریستها تقویت می اسلام هراسی به شکلی از نژادپرستی تبدیل شده و وفاداری سیاسی مسلمانان در کشورهای غربی زیر سؤال است شود.
وی که از به کار بردن عبارت مسلمانان تروریست خودداری می کرد، گفت: اسلام هراسی هیچ ارتباطی به اسلام و افراط گرایان سکولار غربی ندارد.
دکتر ابراهیم کالین مدیر کل بنیاد تحقیق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز درباره مسئله هویت و وفاداری سیاسی سخنرانی کرد و گفت: مسلمانان پیش از بیان ملیت خود اظهار می دارند که مسلمان هستند. اروپا محوری هنوز هم یک مشکل محسوب می شود. اسلام هراسی به شکلی از نژادپرستی تبدیل شده و وفاداری سیاسی مسلمانان در کشورهای غربی زیر سؤال است. اگرچه این امر هیچ ارتباطی به هویت ندارد می تواند درباره همه کاربرد داشته باشد.
از دیگر موضوعات جالبی که در این همایش مورد بررسی قرار گرفت رویکردهای منفی نسبت به اسلام از جمله حجاب بود که حتی در کشورهای اسلامی نیز مشاهده می شود.
نکاتی کایلان رئیس بنیاد ترک سازمانهای مسلمانان باید از قربانی شدن اذهان خود رهایی یافته و بتوانند انتقادهای منصفانه خود را بپذیرند داوطلب اشاره کرد که مسلمانان در کشورهای اسلامی نیز از تبعیض رنج می برند. وی در تصدیق اظهارات خود به ممنوعیت حجاب در ترکیه و تحریف مفهوم حجاب در رسانه ها اشاره کرد.
وی رویکردهای ضد اسلامی را به عنوان پدیده ای دینی و فرهنگی تعریف و تأکید کرد که این امر با اسلام هراسی که دارای ریشه های سیاسی است تفاوت دارد و برخلاف اسلام هراسی عادی تر به نظر می رسد.
علما و متفکران پیشنهادهای مختلفی برای مبارزه با اسلام هراسی مطرح کردند و در آن میان اسلام هراسی به عنوان پلی میان صلح و نفرت و همچنین شکافی میان ادیان ابراهیمی مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند.
طارق رمضان متفکر مسلمان سوئیسی و استاد مطالعات اسلامی دانشگاه آکسفورد نیز اظهار داشت: مسلمانان باید از قربانی شدن اذهان خود رهایی یافته و بتوانند انتقادهای منصفانه خود را بپذیرند.
دامن سخن را جمع میکنیم ،متاسفانه در کنار پدیده تلخ و ناشی از توهم اسلام هراسی، هنوز در جهان اسلام می توان ردپای افراط ها یا تفریط هایی را یافت که با اندک تحریک و تحریض دشمنان، فضای تشویش و اختلاف را بر امور حاکم ساخته و فتنه تفرقه را دامن می زنند! به هر میزان رفتارهای مبتنی بر اعتدال و عقلانیت همه جانبه از مسلمانان سر زند، هم عزت و شوکت دنیای اسلام محفوظ می ماند و هم پدیده های شومی چون اسلام هراسی و اسلام رسانه ای غرب جایی در منظر افکار عمومی نخواهد داشت. از روشنفکران و اندیشمندان جهان اسلام و مراکز علمی و دانشگاهی هم انتظار می رود سه محور انتشار وحدت، تاکید بر هوشیاری و لزوم دشمن شناسی را در زمره اولی ترین و تعیین کننده ترین اقدامات و فعالیت های خود به کار بندند و خط بطلان بر توطئه های پرزرق و برق امپریالیسم کشند.
با اینکه اسلام‌هراسی اصطلاحی جدید است، اما ردپای پیش فرض‌های منفی درباب اسلام و مسلمانان را می‌توان در تاریخ اروپا یافت. از جنگ‌های صلیبی تا دوران استعمار، از انقلاب اسلامی ایران تا جنگ کنونی عراق، اسلام و پیروانش عادتاً در اروپا و مناطق دیگر التقاط اسلام و مسیحیت بد جلوه داده شده‌اند.
چنان‌که «کارل آرمسترانگ» نشان می‌دهد، با ظهور اسلام در غرب و ابداع جنگ‌های صلیبی، اسلام و پیامبر آن به‌عنوان بزرگترین دشمنان تمدن غربی شدند و همه اصطلاحات گزنده و نفرت‌انگیز به‌کار گرفته شد تا تهدید مفروض آن تشریح شود.
پدیده اسلام هراسی، پدیده‏ای با عناصر پیچیده و ابعاد متعدد و آثار عمیق است؛ از این رو تعامل با این پدیده مقتضی به کارگیری همه تلاش‏های ممکن در جهان اسلام به هدف دستیابی به راهبردی فراگیر است؛ اما لازمه دستیابی به چنین راهبردی، تعیین نشانه‏های الگوی مرجع منسجم و یکدستی است که راه‏های تعامل با این پدیده را تنظیم کند، زیرا در حالی که در بخش‏هایی از جهان اسلام، پدیده اسلام هراسی وجود دارد، نمی‏توان این پدیده را در دیگران معالجه و درمان کرد.
اسلام که منبع و منشأ شکل‏گیری تمدنی منحصر به فرد و متمایز شده است، صرفا دینی روحانی و بی اعتنا به دنیا نیست، بلکه دینی فراگیر است که همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و معنوی انسانها را مورد توجه قرار داده است. امروزه نیازی حیاتی به آشنایی با اسلام احساس می‏شود و پیش از دیگران فرزندان امت اسلام باید آن را خوب بشناسند و اینجا نقش حکومت‏های اسلامی در معرفی چهره درخشان اسلام رخ می‏نماید. برای معرفی اسلام به دیگران از عنصر حکمت و موعظه نیکو بهره برد و شمار زیاد اسلام آوردگان - به رغم اوضاع ناگوار مسلمانان - نشان می‏دهد که بشریت را گم کرده، چقدر تشنه قرار گرفتن در زیرسایه دین خاتم و پایان بخشیدن به سرگشتگی‏هایش در وادی‏های پوچ گرایی و عدم‏گرایی و گمراهی است.
علی معروفی
در این مقاله از سایت مرکز تحقیقات استراتژیک و پگاه حوزه بهره گرفته ام.


همچنین مشاهده کنید