یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

وضعیت مسلمانان در آلمان


حضور اولیه مسلمانان در كشورهای آلمانی زبان در ارتباط با زندانیان جنگی عثمانی بعد از تصرف بالكان توسط امپراتوری متجلی شد. این جمعیت تا دهه ۶۰ قرن بیستم به عنوان عامل جمعیتی مهمی تلقی نمی‏شد. شهرهای بزرگی از قبیل برلین (كه اولین مسجد این شهر در خانه آقای ویلمرس دورف در سال ۱۹۲۷ ساخته شد)مجموعه نامتجانسی از دیپلماتها، دانشجویان و بازرگانان را شامل می‏شد. در ماه می ۱۹۵۸، پناهندگانی از شوروی و یوگسلاوی دست‏به تشكیل اداره مذهبی آوارگان مسلمان در جمهوری فدرال آلمان و برلین زدند كه این اداره به چاپ نشریه‏ای به نام «المها جرون‏» در این كشور پرداخت.
با شكوفایی اقتصاد آلمان و نیاز مبرم به استخدام نیروی كارگر خارجی، تعداد كارگران خارجی، بویژه كارگران ترك، در بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۳ سه برابر شد. رسیدگی به امور رفاهی و اجتماعی كارگران ترك به عهده بخش اجتماعی و رفاهی حزب سوسیال دموكرات این كشور و جنبش كارگری گذاشته شده بود و به منظور جلوگیری از پیدایش بازار سیاه ارز، نرخ ثابت و معینی برای تبدیل پول آلمان به تركیه در شهرهای صنعتی آلمان موافقت كرد و اولین شبكه در نظر گرفته شد و دولت آلمان رفته رفته با افتتاح كنسولگریهای تركیه در شهرهای صنعتی آلمان موافقت كرد و اولین شبكه رادیویی به زبان تركی نیز برای این كارگران آغاز به كار كرد. اولین بحران كارگری مربوط به سال ۶۷-۱۹۶۶ بود كه دولت‏با بحران اقتصادی روبرو شد و در نیمه سال، بیش از ۷۰ هزار كارگر ترك بیكار شدند، اما برخلاف پیش‏بینی‏های انجام گرفته، اكثریت آنان حاضر به مراجعت‏به تركیه نشدند و حتی تعداد زیادی از كارگران مذكور پس از گذشت‏بحران اقتصادی، شغل جدیدی پیدا كردند. بحران اقتصادی فوق و بیكاری كارگران خارجی در مجموع، سیاست استخدام كارگر خارجی آلمان را به زیر سؤال برد و دولت مجبور شد در سال ۱۹۷۳، قوانین جدیدی در خصوص مهاجرت وضع نماید. بر اساس قوانین جدید، كارفرمایان آلمانی می‏بایست‏برای كارگران و كاركنان مهاجر خود، امكانات اولیه رفاهی، از قبیل خانه و بهداشت و بیمه همگانی، فراهم آورند. آنها همچنین مجبور به پرداخت مالیات بیشتری برای جبران كمبودهای آموزشی كارگران و كاركنان مهاجر خود شدند.
از سال ۱۹۸۵ به بعد، تغییر عمده‏ای در بافت مهاجرت به آلمان به وجود آمد، گروه جدید مهاجران غالبا خواستار كار نبودند و بلكه از پناهندگان سیاسی كشورهایی چون تركیه و برخی كشورهای عرب بودند. پناهندگان سیاسی جدید، ابتدا وارد برلن شرقی شده و سپس توسط مقامات آن كشور، تحویل مقامات برلن غربی می‏شدند، در سال ۱۹۸۶، به دلیل بالا رفتن میزان پناهندگی سیاسی، بین دو آلمان قراردادی منعقد شد و بدین وسیله، یكی از راههای ورود پناهندگان به این كشور مسدود گردید. جمعیت مسلمانان در آلمان مسلمانان پس از پروتستانها و كاتولیكها، سومین گروه مذهبی آلمان را تشكیل می‏دهند. پس از مسلمانان، بودائیان و یهودیان، به ترتیب چهارمین و پنجمین گروه و جمعیت مذهبی این كشور را تشكیل می‏دهند.
جمعیت مسلمانان از بیشترین سرعت رشد بین این گروهها برخوردار است، به گونه‏ای كه در حال حاضر، حدود چهل درصد مسلمانان ساكن آلمان، زیر ۱۸ سال سن دارند. این رشد سریع، صرفا به معنای افزایش تعداد مسلمانان نیست، بلكه مبین افزایش آن بخش از جمعیت است كه از فرهنگ اسلامی متاثر می‏باشند. تمام جوامع مسلمان در سراسر اروپا نیز از چنین رشدی برخوردار می‏باشند.
بنابر آمار منتشر شده در بولتن دفتر اداره مطبوعات و اطلاعات دولت این كشور، بیش از ۹۵ درصد مسلمانان آلمان، خارجیان هستند كه از این تعداد، ۷۶ درصد ترك بوده و ایرانیان در رده دوم و مسلمانان آلمانی با ۴ درصد كل مسلمانان آلمان، سومین گروه مسلمانان می‏باشند. پس از ایرانیان، اتباع مراكش با سه درصد، لبنان با دو درصد، تونس و پاكستان هر یك با یك درصد از كل جمعیت، مسلمانان مقیم آلمان را تشكیل می‏دهند. مسلمانان از یوگسلاوی سابق، آلبانی، بلغارستان و مصر و دیگر كشورهای مسلمان، هر یك كمتر از یك درصد كل مسلمانان مقیم آلمان را تشكیل می‏دهند. تعداد مهاجران ترك در آلمان را نباید با تعداد مسلمانان این كشور برابر دانست; چرا كه از یك طرف، تعداد قابل ملاحظه‏ای از مسلمانان این كشور را مراكشی‏ها و تونسی‏ها تشكیل می‏دهند و از طرف دیگر، تعداد قابل توجهی از تركهای مهاجر، از مسیحیان ارتدوكس منطقه می‏باشند. سرشماری سال ۱۹۸۷ كه در آن، سؤال در مورد مذهب هم گنجانده شده بود، ما را با حقایق بیشتری در این مورد آشنا می‏سازد، برای مثال، بیش از یكصد هزار ترك مقیم، حاضر نبودند خود را مسلمان بنامند. آمار جالب توجه دیگری نشانگر این واقعیت‏بود كه بیش از ۴۸ هزار مسلمان آلمانی در این كشور زندگی می‏كنند كه بیش از ۵ هزار نفر از آنها، از آلمانی‏های اصیلی هستند كه دین اسلام را پذیرفته‏اند.
طبق آخرین برآورد در سال ۱۹۹۵، از میان حدودا ۰۰۰/۷۰۰/۲ مسلمان ساكن آلمان، ۰۰۰/۲۵۰/۲ سنی، ۰۰۰/۴۰۰ علوی، ۰۰۰/۴۰ شیعه، ۰۰۰/۱۰ احمدیه، ۳۰۰-۲۰۰ اسماعیلی و ۰۰۰/۶۰ مسلمان آلمانی از میان این عده، ۰۰۰/۲۷۰/۱ به طور فعال در مراسم مذهبی شركت می‏كنند. امروزه مسلمانان با داشتن چنین جمعیتی، نیروی مهمی را تشكیل می‏دهند كه هیچ‏كس نمی‏تواند آنان را نادیده بگیرد. تنها در كلن - بیش از ۰۰۰/۷۰ نفر مسلمان زندگی می‏كنند. نمونه دیگر، وضعیت‏شهر «دورتموند» است. این شهر كه یكی از شهرهای بزرگ منطقه صنعتی «رور» آلمان است، در بر گیرنده گروه كثیری از مسلمانان می‏باشد; به همین خاطر است كه اكثر مقامات آلمان، توجه بیشتری به پیروان این مذهب كرده و در پی جذب آنان در جامعه آلمان بوده‏اند. دولت آلمان علاوه بر اقدامات داخلی، با پیگیری سیاست‏برقراری ارتباط بین مسلمانان و مسیحیان و در نتیجه ایجاد درك و تفاهم بهتر بین آنان، سعی دارد تصویر بسیار مثبتی از خود در اذهان مسلمانان ایجاد كند. به همین خاطر، مسلمانان در آلمان نسبت‏به سایر كشورهای اروپایی، از تسهیلات و امكانات بهتری برخوردارند. برای مثال، ساختن مساجد برخلاف فرانسه، مستلزم مذاكرات و اقدامات سیاسی و اداری طولانی نمی‏باشد و قریب ۲۰% دختران دانش‏آموز مسلمان در مدارس، بخصوص در سطوح ابتدایی، با روسری حاضر می‏شوند، بدون اینكه با مزاحمتی مواجه باشند.
وضعیت مساجد
قانون اساسی آلمان آزادی دین و سازمانهای مذهبی و آموزش آن را ضمانت می‏نماید. روی هم رفته، قانون اساسی این كشور همانند فرانسه و هلند، بر اساس و پایه بی‏دینی بنا نشده است، بلكه تفاوت آشكار آن با دو كشور دیگر، در این است كه قانون در مقابل ادیان و مذاهب، بی‏تفاوت نیست. سازمانهای مذهبی كه از نظر مقامات دولتی شناخته شده نیستند، می‏توانند به راحتی زیر پوشش قوانین مربوط به سازمانها و تشكیلات، فعالیت آزادانه‏ای داشته باشند، هر سازمان موظف به ارائه اساسنامه‏ای دموكراتیك و لیست اسامی اعضا می‏باشد. سازمانهای مذكور توسط هیات امناء كه در مقابل تشكیلات مسؤولیت دارند، اداره می‏شوند. دو بخش عمده سازمانهای موردنظر تحت نامهای "Eingetrangener Rereine.v" و " "Stiftung فعالیت می‏كنند. (۱)با وجود آزادی مذهبی ذكر شده، گاهی مسلمانان در عمل با مشكلاتی روبرو می‏شدند. اغلب مسلمانان باید عقاید و دستورات مذهب خود را مخفیانه برگزار می‏كردند تا مورد قبول اجتماع باشند. پس از ساختن مسجد «مانهایم‏» كه با مناره‏های بلند به چشم می‏خورد، مسلمانان متوجه شدند كه مساجد مخفی مورد سرشكستگی و كنار زدن آنها نیست و با توجه به آمار آنها در آلمان، باید از امكانات بیشتری برخوردار باشند. البته در ساختن مسجد «مانهایم‏»، بلندی مناره‏ها با مشكلات زیادی مواجه شد. ترس از خالی شدن كلیساها و بی‏تفاوتی مردم نسبت‏به دین مسیح، شاید یكی از علل مهم این موضوع بود، زیرا كلیساها روز به روز خالیتر می‏شوند، ولی مساجد به عنوان خانه دیگر خدا، هر روز بیشتر معتقدین را به خود جذب می‏كنند.
در حال حاضر در آلمان ۱۸ مسجد رسمی وجود دارد كه از ابتدا به عنوان مسجد ساخته شدند. اماكن مذهبی مسلمانان، نه الزاما به صورت مسجد، بین ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ باب برآورد شده است. اكثر این مساجد به صورت موقت احداث گردیده و بیشتر، در اماكن اجاره‏ای، كارخانجات و یا انبارها قرار گرفته‏اند. بر طبق آمار آرشیو انستیتو مركزی اسلام‏شناسی، مساجد مهم آلمان در شهرهای مانهایم، هامبورگ، برلین، مارل، دورتموند، كلن، وسلینگ، بن، فرانكفورت، زینگن، فورتسهایم قرار گرفته‏اند كه البته مساجد شهرهای آخن و مونیخ نیز از مساجد مهم آلمان تلقی می‏گردند. اكثر این مساجد، در شرایط بد ساختمانی بوده، دور از مركز شهر و اغلب در مناطق صنعتی قرار دارند.
در حال حاضر، پروژه ایجاد مساجد، از طرف شهرداریها مورد تصویب قرار می‏گیرد. وضعیت مساجد آلمان به گونه‏ای است كه روز به روز، تعداد كسانی كه برای انجام اعمال مذهبی به آنجا روی می‏آورند، افزایش می‏یابد و این در حالی است كه كلیسای سیحیت‏خالی بوده، مذهب در زندگی روزمره مسیحیان بی‏اهمیت تلقی می‏گردد. طی یك همه‏پرسی در سال ۱۹۹۵، ۸۴% از تركهای مسلمان، اعلام نمودند كه به طور یكنواخت‏به مسجد می‏روند. طبق اظهار كلاوس لگه‏ویس، حقوقدان آلمانی، مسجد جایگاهی برای همپیمان شدن گروههای مختلف بوده، همچنین به نحوی معرف سرزمین پدری تركها است و مركزی است كه مسلمانان در آن اعتماد به نفس می‏یابند. در چنین شرایطی، می‏بینیم كه هیجده هزار ترك ساكن شهر مانهایم، با جمع‏آوری مبلغ ۱۰ میلیون مارك، اقدام به ساخت مسجدی به مساحت ۱۲۰۹ مترمربع و ۲۵۰۰ جایگاه نیایش می‏نمایند.
در آلمان، مسلمانانی وجود دارند كه یا تكالیف مذهبی خود را عمل نمی‏كنند و یا فقط رسمهای قدیمی دین اسلام را بكار می‏برند به عنوان مثال، خانواده‏هایی وجود دارند كه نوشیدن مشروبات الكلی را حرام می‏دانند ولی افتخار می‏كنند كه دخترشان در آلمان حجاب ندارد و یا اینكه فقط در ماه رمضان و عید قربان به مسجد می‏روند.
امروزه جوانان ترك نسل سوم، كسانی هستند كه در آلمان متولد می‏شوند. آنان بیش از پیش رو به سوی قرآن آورده‏اند. بنابراین، در كشور آلمان هم مانند فرانسه، مشاهده می‏كنیم كه جهت‏گیری عمومی به سوی «اسلام‏گرایی جوانان‏» است. تحقیقاتی كه از طرف دانشگاه «بیله فیلد» انجام شده، تاییدكننده این موضوع است. آقای «ویلهلم هایت مایر»، استاد جامعه‏شناسی این دانشگاه، معتقد است: اكنون مرحله روی آوردن تركهای ساكن آلمان به سوی اسلام جریان دارد. این موضوع حتی در مورد تركهایی كه به زبان آلمانی، حتی بهتر از بان مادری خود تكلم می‏كنند، ولی از نظر ملیت هنوز تابعیت آلمان را ندارند، بخصوص مشهود است. (۲)
از جمله مراكز مهم اسلامی كه در آلمان وجود دارد، مركز اسلامی هامبورگ (مسجد امام علی (ع)) می‏باشد. این شهر با بیش از ۸۰۰۰۰ نفر مسلمان، مركز اسلامی هامبورگ را به زیباترین و مهمترین مركز اجتماع مسلمانان با نژادهای گوناگون تبدیل كرده است. این مركز اسلامی یك مركز بین‏المللی است كه بخصوص ایرانیها، افغانیها، عربها، پاكستانیها و آلمانیهای مسلمان در آن برنامه دارند و دارای یك شبستان بزرگ جهت اقامه نماز، سالن سخنرانی و نمایش فیلم، كتابخانه و سالن پذیرایی می‏باشد. هزینه‏های این مركز از امور خیریه تامین می‏شود.
حقوق مسلمانان
در دهه ۶۰ میلادی، با توجه به مشكلات فرهنگی، اجتماعی و زبانی، مذهب و سنت‏برای مهاجرین ترك، بسیار مهم بوده است، ولی با شروع نسل دوم و كودكانی كه در آلمان متولد شدند، در رفتار و برخورد آنها با مسائل اسلامی فاصله بوجود آمد. از طرف دیگر، سازمانهای ملی اسلامی و انجمنها و مساجد در نزد نوجوانان و جوانان از جذابیت‏بیشتری برخوردار گردیده‏اند، ولی تا به حال، مسلمانان در آلمان با وجود فعالیت‏های سازماندهی شده در طول سالهای متمادی، موفق نشده‏اند كه به مانند كلیسای كاتولیك و پروتستانها، مجوز تشكیلات حقوقی و عمومی را كسب نمایند. این نوع حقوق، مسلمانان را قادر خواهد ساخت نمایندگانی در شورای مطبوعات، رادیو و دیگر اتحادیه‏ها داشته باشند. علت عدم موفقیت مسلمانان در كسب امتیازات حقوقی، اختلاف نظر موجود میان گروهها و سازمانهای اسلامی بوده است. اكثر مسلمانان در آلمان یا در این كشور متولد شده‏اند و یا سالهای طولانی در اینجا ساكن هستند و مالیات و بازنشستگی می‏پردازند، اما همیشه به عنوان خارجی محسوب می‏شوند و از تصمیمات سیاسی بدورند. با وجود اینكه طبق قانون اساسی آلمان، این كشور به تعداد مهاجرین خود بالیده و لفظ كارگران میهمان در سطح كشور بسیار متداول گردیده است و گرچه قوانین مهاجرت و كار در آلمان از استاندارد خوبی برخوردار است، ولی آزادیهای سیاسی و اجتماعی، خصوصا برای كارگران مهاجر ترك زبان با شهروندان آلمانی تفاوتهای فاحش دارد. مسلمانان در این كشور هنوز حق رای ندارند. «دولتمردان آلمانی اگر در بسیاری از موارد اختلاف نظر داشته باشند، در یك مورد كاملا هم عقیده هستند و آن، به حساب نیاوردن مهاجران در جمع خود به عنوان یك شهروند آلمانی است. برای مثال، مهاجران، علی‏رغم اقامت طولانی در كشور، هنوز صاحب رای در انتخابات عمومی نبوده و به عنوان یك شهروند درجه ۲ محسوب می‏شوند». (۳)
یك اسلام‏شناس خبرنگار در این مورد چنین می‏نویسد:
دوستانه و برابر زندگی كنند، باید هر دو طرف در این امر كوشش كنند و مجامع آلمانی باید برای سومین دین بزرگ دنیا درهایش را باز كند. باید فعالیت مساجد، تدریس فقه اسلامی، ایستگاه و برنامه‏های رادیویی و تلویزیونی برای مسلمانان مانند مسیحیها آسان و حتمی باشد.
بیش از همه، رسانه‏ها باید بیشتر در مورد این موضوع اخبار جامعی را منتشر و مردم را روشن كنند و به عنوان مثال، برای عایت‏حجاب اسلامی توسط خانمها، توضیحات بیشتری ارائه نمایند. استفاده از روسری به عنوان حجاب، گاهی اجباری است، گاهی سیاسی و حتی به عنوان تظاهر نیز می‏باشد. البته تعدادی نیز به خواسته خود به آن عمل می‏كنند. در این مورد و موارد دیگر، باید توضیحات كافی و روشن داده شود. غیرمسلمانان باید بیشتر به مسلمانان نزدیك شوند و بخصوص به آنها آزادی حقوق سیاسی بدهند. انستیتو تحقیقات، توسعه و پژوهش و برنامه‏ریزی اقتصادی و اجتماعی در گزارشی می‏نویسد: با وجود ۷/۲ میلیون مسلمان و ۱۰۰۰ مسجد و صدها انجمن مسلمانان آلمان، این دین برای اغلب آلمانیها غریبه است.
از گروههایی كه در آلمان مسلمانان را مورد تهدید قرار می‏دهند، می‏توان از فاشیستها نام برد. آنها مساجد را به آتش می‏كشند و كلمه «اسلام‏» را به عنوان یك دشمن قدیمی معرفی می‏كنند.لازم به ذكر است كه مساجد در آلمان به صورت انجمن ثبت می‏شوند و با وجود قدمت كار، در این كشور مانند كلیساهای كاتولیك و پروتستان، حقوق اجتماعی ندارند. البته یكی از علل مهم این موضوع، نقطه نظرات سیاسی و اهداف آنها است.
آموزش تعلیمات دینی اسلامی در مدارس آلمان
بحث تعلیمات دینی اسلامی در مدارس آلمان، در دهه ۱۹۷۰، همزمان با مباحثاتی پیرامون كلاسهای قرآن و تاثیرات بازدارنده آنها در ادغام دانش‏آموزان ترك در جامعه آلمان شروع شد. پیش از متهم كردن احزاب دست راستی كه سعی در تبلیغ دیدگاههای سیاسی خود در كلاسهای قرآن و آموزش كادر جدید سازمانهایشان، بویژه معلمین دارند، باید به اثرات منفی این برنامه‏های آموزشی بر دانش‏آموزان، همچون زمان و انرژی، موانع آموزشی به علت روشهای مختلف تدریس، انزوای اجتماعی، خصومت و اضطراب نسبت‏به محیط آلمانی، عدم قابلیت ادغام، عدم استقلال، یك سونگری، ایجاد مشكل در پرورش شخصیت و تبعیض علیه دختران اشاره كرد.
والدین مسلمان مایل به فرستادن كودكان خود به مدارس قرآنی می‏باشند; چرا كه این كار با انگیزه‏های گوناگونی همراه می‏باشد. عدم وجود كلاسهای مذهبی دیگر، آموزش هنجارهای سنتی همچون نظم، آموزش و اخلاقیات جنسی به كودكانشان و نیز مراقبت از آنها در طی كلاسهای قرآن و قرار نگرفتن در معرض فشارهای محیط خارج. از انگیزه‏های دیگر والدین می‏توان از فشار گروهی و اینكه آموزش كودكان با روش سنتی منجر به ایجاد ثبات هویت ترك اسلامی در فرزندانشان و كاهش درگیریهای نسلی و فامیلی [می‏شود]، نام برد. (۴)
در سال ۱۹۹۱ در ایالت نورد راین و ستفالن، به طور آزمایشی درس تعلیمات دینی به عنوان یك رشته درسی در مدارس تدریس گردید كه به دنبال این ابتكار، دیگر ایالتهای آلمان از آن پیروی نمودند. هدف اصلی از این عمل، خنثی نمودن هزاران كلاس درس قرآنی بود كه در مساجد و هیاتها ارائه می‏گردید و در اغلب آنها، تعلیمات ضد آلمانی و رفتار غیردموكراتیك، در نظر آلمانیها، آموزش داده می‏شد و شناسایی و كنترل آنها از طرف ادارات آلمانی نیز مشكل می‏نمود. البته تاكنون كاملا مشخص نیست كه محتوای فقه اسلامی در مدارس را چه كسی تعیین كند; زیرا هیچ‏گونه كلیسای كاتولیك و یا پروتستانی وجود ندارد كه فهرست و مطالب دروس را شرح دهد و فقط اولیا باید توجه كنند فرزندانشان چه می‏آموزند. در آغاز سال ۱۹۹۵، مجددا مذاكرات در مورد تدریس فقه اسلام در مدارس آلمانی زیر نظر دولت و ایالت اوج گرفته و سیاستمداران و طرفداران كلیسا روز به روز از این موضوع پشتیبانی كرده‏اند، ولی پذیرفته نشد و علت رد این مورد از طرف بعضی ایالتها، این است كه آنها انتظار دارند فهرست مطالب درسی با یك ارگان اسلامی مشخص مذاكره و تعیین شود و هنوز با سؤالاتی كه بدانها پاسخی گفته نشده، مواجه می‏باشد; سؤالاتی از قبیل اینكه چه كسی باید فهرست درس اسلام را تعیین كند؟ چه مذهبی در اسلام باید تدریس شود؟ چه كسی آموزگار متخصص را تعیین نماید كه درس را به زبان خوب آلمانی تدریس كند؟
با توجه به اینكه «در آلمان تعلیم و تربیت‏شامل سه مرحله می‏باشد، آموزش كلاسیك، آموزش زبان مادری و در آخر آموزش مذهبی، لازم به یادآوری است كه مسؤولیت تعلیم و تربیت در این كشور، به عهده ایالتهای مختلف است و به دولت فدرال مربوط نمی‏شود و وزرای آموزش و پرورش هر ایالت‏بر اساس استانداردها و قوانین مربوطه اقدام می‏نمایند و به همین دلیل، در مورد آموزش، بین ایالتها اختلاف مشاهده می‏شود; خصوصا در مورد آموزش دینی و مذهبی‏». (۵) بنابراین می‏توان وضعیت آموزش تعالیم اسلامی را در ایالتهای مختلف آلمان بدین صورت ترسیم كرد:
- در هامبورگ، از سال ۱۹۸۳، تعلیمات اسلامی برای محصلین دبستانی ترك سنی مذهب شاخه حنفی تدریس می‏شود.
- در نیدرزاكسن - برنس، درس اسلام در دروس زبان مادری تدریس می‏شود.
-در شلسویك هولشستین، دروس مذهبی همراه زبان مادری تدریس می‏شود. - در برلین، دروس دینی بخشی از دروس دولتی نیست و فقط با هزینه دولت آلمان در زبان مادری تدریس می‏شود.
- در هسن، رین‏لند پلاتس، زارلند، بادن وتنبرگ، دروس تعلیمات دینی اسلام تدریس نمی‏شود.
- در بایرن، از ۱۹۸۶، درس اسلام در كلاسهای اول تا پنجم و برای محصلین ترك از كلاس ششم تا نهم به زبان تركی توسط معلمهای ترك تدریس می‏شود. در هر سه ایالت هامبورگ، بایرن و نرودوست فالن، حقوق آموزگاران توسط آموزش و پرورش آلمان پرداخت می‏شود.
در ایالات شرقی آلمان (آلمان شرقی سابق)، به علت عدم درخواست، كلاس تعلیمات دینی اسلامی وجود ندارد و در برنامه هم نیست.
دیدگاه آلمانیها نسبت‏به اسلام
قسمت اعظم مسلمانان آلمان، در عمل به مسائل مذهبی آزاد هستند و تقریبا نیمی از آنها، پایبندی شدید خود را به تكالیف و وظایف مذهبی اعلام می‏دارند و گفته‏اند كه در روزهای جمعه و سایر مراسم مذهبی به مسجد می‏روند. بخشی از مسلمانان از گروههایی به نام AMGT یا «اتحادیه جهان‏بینی جدید» در اروپا كه شاخه‏ای از حزب ملی - مذهبی تركیه (حزب رفاه) می‏باشند، حمایت می‏كنند.بر اساس برآوردی كه نماینده شوكها در مجلس فدرال، آقای كیم اوزدمیر، ارائه داده است، ۲۰ درصد مسلمانان مقیم آلمان مشمول اطلاق كلمه بنیادگرا می‏شوند. بنابر گزارش هفته‏نامه اشپیگل، پیروان افراطی مذاهب، شبكه‏ای از اتحادیه‏ها و شركتهای تجاری را بنا كرده‏اند. تندروها و متعصبین اسلامی، به طور آشكار، در صدد جذب مردم مسلمان و بیشتر از همه به جذب جوانانی هستند كه به دنبال خط مشی و ارشادند و هنوز قالب فكری خود را نیافته‏اند. برای ایجاد ارتباط با این جوانان، آنها در اكثر شهرهای بزرگ، برای آموزش قرآن، مدارس خصوصی تاسیس كرده‏اند. طبق نظر سیاستمدار تركی‏الاصل از حزب SPD هامبورگ و نیز مدرس مدارس عالی، آقای هاكی كزكین، برای مسلمانان در مدارس رسمی، ارائه یك درس مذهبی با روش درست و عاقلانه می‏تواند ریشه افراطگرایی را بخشكاند. (۶)
اغلب مردم آلمان اسلام را نمی‏شناسند و فقط به دلیل اخباری كه از رسانه‏ها در مورد مسلمانان تندروی كشورهای خاور نزدیك، الجزایر و سودان و غیره می‏شنوند، از آن واهمه داشته، كلمه بنیادگرا را در مورد آنها بكار می‏برند. در نظر آنها، روسری و مانتوهای بلند خانمهای مسلمان، نشانگر نابرابری مرد و زن است. این دیدگاهها، با عدم اجازه خانواده‏ها به دخترها برای شركت در ورزشها، بخصوص شنا و همچنین نخوردن غذاها بخصوص گوشت‏خوك كه برای آلمانیها غیرقابل فهم است، بیشتر متجلی می‏شود.
آقای پیتر فریش، رئیس دستگاه اطلاعات و امنیت داخلی آلمان كه به نام حافظ قانون اساسی خوانده می‏شود، در مصاحبه‏ای پیرامون خطر گروههایی كه به نام «اسلامگرا» خوانده می‏شوند، چنین می‏گوید: «آنان [مسلمانان] سعی می‏كنند نفوذ سیاسی بدست آورند. آنان اكنون دستور دارند وارد احزاب شوند تا هر چه ممكن است، به پیش بروند. قریب دهها هزار مسلمان هم هستند كه از مسیحیت‏به اسلام گرویده‏اند. در آلمان چند صد هزار مسلمان دارای تابعیت آلمان هستند. در یكی از مركز اسلامی به طور مشخص دستور داده شده است‏با زنان آلمانی ازدواج كنند تا زنان هم مسلمان شده، فرزندان خود را به این صورت تربیت كنند ... به طور مشخص، طرفداران اسلام وارد احزاب آلمان شده‏اند، ولی نمی‏توانیم بگوییم تا چه اندازه اهداف خود را تعقیب می‏كنند. ما به زحمت، از طرف احزاب اطلاعات دریافت می‏كنیم.» (۷) وی در ادامه مصاحبه در مورد تشكیلات «ملی گروش‏»، چنین می‏گوید: «تشكیلات ملی گروش وضع مالی خوبی دارد و آنان در آلمان، تقریبا ۵۰۰ مسجد را اداره می‏كنند. آنها اخیرا در صدد خرید ساختمانی به بهای ۳۰ میلیون مارك برآمدند كه انسان درمی‏یابد، آنان پول فراوانی در اختیار دارند. [این پولها] در آلمان جمع‏آوری می‏شود. از اعضاء می‏خواهند كمك كنند. اگرچه خشونت فیزیكی در كار نیست، ولی فشارهای روانی زیادی اعمال می‏شود .... ملی گروش برای پر كردن اوقات فراغت افراد، فعالیتهای بسیاری انجام می‏دهد كه شامل برگزاری دوره‏های آموزش كامپیوتر تا مسابقات ورزشی است; اما هدف اصلی آن است كه از ارتباط افراد با آلمانیها جلوگیری شود تا به اصطلاح، مانع از نفوذ فساد و ابتذال بر روی كودكان شوند .... طبق تحقیقات اخیر، ۱۵ درصد از جوانان ترك ساكن كشورها، آماده‏اند علیه هر كس كه ضد اسلام اقدام كند، اقدامات قهرآمیز انجام دهند.» (۸)
جمعیت‏های متشكل اسلامی
۱- تشكیلات جهان‏بینی نوین در اروپا (ملی گروش) در اوایل دهه ۱۹۷۰، اولین شاخه‏های این سازمان توسط كارگران مهاجر ترك در اروپا پی‏ریزی شد. این گروهها روابط تنگاتنگی با حزب «رستگاری ملی‏»، (MSP) داشتند. «اسم ملی گروش‏» همچنان كه بیانگر فلسفه‏ای می‏باشد، به معنای این سازمان نیز است و از كتاب برنامه كاری «ملی گروش‏» (آنكارا، ۱۹۷۳)، نوشته رهبر حزب، نجم‏الدین اربكان، نشات گرفته است‏». (۹) اساسا تاسیس چنین تشكیلاتی در سال ۱۹۷۸ به نام «اتحادیه تركها»، بنا به خواست اربكان و نظارت و كنترل مستقیم وی بوده است. اتحادیه تركها در سال ۱۹۸۵ به «ملی گروش‏» تغییر نام داد. تشكیلات ملی گروش، بزرگترین جمعیت اسلامی غیردولتی در آلمان و اروپای غربی است. این تشكیلات، در سراسر اروپا ۲۶۴۵۸ و در آلمان ۱۸۷۶۲ عضو رسمی متشكل در ۲۶۲ جمعیت (بر طبق آمار ۱۹۹۵) دارد. مطابق آمار ارائه شده توسط تشكیلات این مركز در كلن، پراكندگی این جمعیت‏ها و اعضای آن در آلمان فدرال به شرح زیر است: (۱۰) ملی گروش در زبان فارسی بینش ملی ترجمه می‏شود.
منطقه تعداد جمعیت‏ها تعداد اعضاء
برلین ۲۵ ۳۲۲۶
هامبورگ ۱۱ ۸۷۰
برمن ۱۷ ۹۴۴
هانوفر ۱۲ ۷۳۵
رور ۵۷ ۳۳۲۲
كلن ۲۵ ۱۷۱۰
هسن ۲۸ ۲۴۴۳
اشتوتگارت ۳۸ ۲۶۱۴
مونیخ ۳۷ ۲۲۷۸
نورنبرگ ۱۲ ۷۲۰
به گزارش اداره امنیت ملی فدرال آلمان، در سال ۱۹۹۵، تشكیلات ملی گروش بیش از ۴۰۰ جمعیت را زیر پوشش داشت و در گردهماییهای آن، تا ۱۰ هزار نفر شركت می‏كردند. ملی گروش می‏تواند در مواقع تظاهرات، تا ۱۴ هزار نفر را بسیج كند. در كنگره عادی این تشكیلات كه در ماه ژوئن ۱۹۹۴ در شهر آنور بلژیك‏تشكیل شد، ۳۰ هزار نفر، از جمله نمایندگان برخی از كشورهای اسلامی و از طرف حزب رفاه ملی تركیه، شخص نجم‏الدین اربكان شركت كردند. بودجه سالانه آن، بیش از ۷ میلیون مارك برآورد شده است و تلاش می‏كند بر تعداد مستغلات خود در آلمان بیفزاید. یكی از اهداف ملی گروش، رساندن تعداد مساجد تحت پوشش خود به ۵۰۰ باب بوده است (تا پایان ۱۹۹۵). هدف ملی گروش، بركناری نظام لائیك در تركیه و برقراری یك نظام اسلامی در این كشور است. ملی گروش به طریق قانونی، در پی تحقق این هدف است. این جمعیت، مواضع ضد اسرائیلی دارد و در سال ۱۹۹۲، با جبهه نجات اسلامی الجزایر اظهار همدردی كرده است. ملی گروش در داخل آلمان، حفظ هویت اسلامی مسلمانان و گفت و گوی مسالمت‏آمیز آنان با یكدیگر و با پیروان سایر ادیان را سر لوحه شعار خود قرار داده است. تشكیلات ملی گروش در اروپا، همچنین دارای مراكزی در دانمارك، هلند، بلژیك، فرانسه، سوئیس و اتریش می‏باشد و با دیگر سازمانهای اسلامی، از قبیل سازمان اخوان المسلمین، حزب‏الله افغانستان، جبهه آزادیبخش ملی موروی فیلیپین و جامعه فراخوانی اسلامی لیبی همكاری می‏كند. بعد از انقلاب اسلامی ایران و استقرار نظامیان در تركیه در سال ۱۹۸۰، برخوردهای ایدئولوژیكی و سیاسی سختی در داخل این سازمان به وجود آمد. در سال ۱۹۸۴، گروهی از بنیادگرایان رادیكال و مسلمانان ضد سكولار در اطراف جمال‏الدین كاپلان، از AMGT جدا شده و فدراسیون اتحادیه‏ها و جوامع اسلامی را پایه‏ریزی كردند. (۱۱)
روابط ملی گروش و حركت نورچولوك یا جماعت النور بسیار نزدیك است و هر دو، در «شورای اسلامی جمهوری فدرال آلمان‏» عضویت دارند. رابطه ملی گروش با جمعیت جمال‏الدین كاپلان، (ICCB) خصمانه است و این جمعیت را غیرواقع‏بین، افراطی و قدرت طلب می‏داند. در سال ۱۹۹۱، ملی گروش، علی یوكسل، دبیركل تشكیلات خود را برای تصدی عنوان «شیخ‏الاسلام‏»، به شورای اسلامی پیشنهاد كرد و با این اقدام، كوشش نمود تا خود را به عنوان نماینده همه مسلمانان یا دست كم مسلمانان ترك معرفی كند. تشكیلات ملی گروش دوره‏های آموزش قرآن، كلاسهای ورزش و سمینارهایی در مورد مباحث روز تشكیل می‏دهد و با تاسیس شركت «سلام‏» (شركت‏سهامی با مسؤولیت محدود) سازماندهی سفر حج، تشكیل نمایشگاههای كتاب و آموزش مقدماتی طلاب، فعالیت گسترده‏ای را دنبال می‏كند. این تشكیلات یك مدرسه شبانه‏روزی آموزش دینی برای دختران دایر نموده و مقدمات تاسیس یك آكادمی را فراهم كرده است. (۱۲)
روزنامه «ملی گازت‏» هر چند به طور مستقیم، ارگان این تشكیلات شمرده نمی‏شود، اما منعكس‏كننده آرای آن می‏باشد. مدیر مسؤول روزنامه ملی گازت همان عثمان یوماك اوغلوی، رئیس هیات مدیره ملی گروش است. در آلمان، روزانه ۷۲۰۰ نسخه از این روزنامه به فروش می‏رسد. علاوه بر این، مركز اسلامی كلن كه با ملی گروش پیوند نزدیكی دارد، مجله دو هفتگی «هجرت‏» را منتشر می‏كند. از ژانویه ۱۹۹۵، این تشكیلات بولتن ماهانه خبری AMGT Aylik Haber Bulteni را منتشر می‏كند كه ارگان منعكس كننده اخبار تشكیلات ملی گروش است. (۱۳)
۲- اتحادیه تركی اسلامی اداره امور دینی(دیانت)، مركز این اتحادیه در شهر كلن است و از سوی دولت تركیه در جهت پاسخ به رشد جمعیتهای اسلامی مردمی در آلمان كه شعارهای ضد لائیك و ضد آتاتورك سر می‏دادند، در سال ۱۹۸۲ در برلین، به عنوان سرپرستی مساجد آغاز به كار كرد. «ریاست اداره امور دیانت در تركیه، با نگرانی نسبت‏به از دست دادن نفوذ خود در میان اقلیتهای ترك خارج از كشور، تعداد رو به افزایشی از جمعیت را توسط فدراسیون خود كنترل می‏كند. در اعیاد بزرگ مذهبی، تعدادی از روحانیون عالیرتبه از طرف هیات رئیسه خدمات مذهبی خارج از كشور به عنوان سخنران و واعظ، به كشورهای خارجی فرستاده می‏شوند.» (۱۴) در سال ۱۹۸۱، اداره دیانت آنكارا با تصویب قانونی، شرط لازم برای احراز پست امامت جماعت مساجد و مراكز اسلامی اروپا را تصویب و تایید اداره مذكور دانست. دولت تركیه با همكاری دولت آلمان، در مدتی كوتاه، شعبه‏ای از اداره دیانت در كلن افتتاح كرد و این سرآغازی بود برای كنترل هر چه بیشتر مساجد و مراكز اسلامی توسط دولت و اداره دیانت‏». (۱۵) با توجه به ارتباطات فراملی گروهها در آلمان، فقط مسؤولان این اتحادیه با مسؤولین كنسولی جمهوری تركیه در ارتباط می‏باشند.
بر اساس بررسیهای به عمل آمده، تقریبا اكثریت تركهای مقیم آلمان، علی‏رغم شركت در مراسم نماز و یا سایر مراسم مذهبی در مساجد رسمی دولتی، با دولتی شدن این قبیل نهادها مخالف می‏باشند، گرچه فرزندان آنها نیز از آموزش زبان و یا قرآن این مراكز استفاده می‏كنند. بررسی جدید دیگری كه در سطح آلمان به عمل آمد، نشانگر این واقعیت‏بود كه تمایل مردم، خصوصا جوانها، بیشتر به تشكیلات مذهبی غیردولتی و یا به عبارتی غیرقانونی است. البته طرحهای اداره دیانت‏با مشكلات عملی زیادی روبرو شد، زیرا مسلمانانی كه در یك كشور آزاد و لیبرال مانند آلمان زندگی می‏كردند، عملا نمی‏توانستند دستورپذیر مقامات دولتی و یا منصوبین به اداره دیانت‏باشند و در بیشتر موارد، اعضای هیات امنای مساجد با انتصاب امام جماعت از طرف اداره مذكور مخالف بودند كه این مخالفتها، بعضا به جر و بحث‏های طولانی كشیده می‏شد. در دهه ۱۹۸۰، مسلمانان جوان ترك، با نفوذ در اداره دیانت و با آگاهی بیشتری كه داشتند، توانستند به عنوان امام جماعت، به مساجد اروپایی، خصوصا آلمان اعزام گردند، و در آنجا نیز به این واقعیت پی بردند كه حفظ ظاهر روابط با دولت و شعبه اداره دیانت كلن كار پیچیده و مشكلی نیست و از طرفی، به دلیل تمایلات شدید گروه اخیر به حركتهای بنیادی چون سلیمانیه و جنبش ملی ترك، توانستند در مساجد خارج از كشور نیز نقش سازنده و مفیدی داشته باشند. (۱۶) سازمان دیانت ۷۴۰ جمعیت دینی را در آلمان تحت پوشش خود داشته و بنابر اظهارات رسمی خود، این سازمان ۱۱۰ هزار عضو دارد. (۱۷) مواضع این سازمان، تابع سیاستهای رسمی دولت تركیه می‏باشد و ائمه مساجد، تحت پوشش آن از دولت‏حقوق دریافت داشته، در مدت ۵ سال ماموریتشان، به عنوان دیپلمات ترك محسوب می‏گردند. این سازمان كه به عنوان نماینده رسمی تركیه در امور دینی مهاجران ترك، در جامعه مشترك اروپا نماینده دارد، سعی خود را در برقراری روابط حسنه و گفت و گو با مسیحیان و افراد و مقامات محلی، با وجود مشكلاتی همانند عدم تسلط ائمه مساجد به زبان آلمانی معطوف ساخته است. علاوه بر این، در زمینه تشكیل كلاسهای آموزش قرآن و دایر نمودن تشكیلاتی خاص برای كفن و دفن اموات و انتقال اجساد مسلمان ترك به تركیه و اعزام كاروانهایی برای سفر حج از آلمان نیز فعالیت دارد. همچنان كه از مطالب گفته شده برمی‏آید، روابط میان این سازمان و ملی گروش تیره است. این سازمان عنوان «شیخ الاسلام‏» را برای نماینده دینی شورای اسلامی غیرقابل قبول می‏خواند. دیانت‏سعی خود را در حذف موضع‏گیریها و برخوردهای سیاسی و برقراری روابط صمیمانه با دولت آلمان دارد.
۳- اتحادیه مراكز فرهنگی اسلامی(سلیمانجی‏ها)، این افراد شاخه مدرنی از فرقه صوفی نقشبندیه می‏باشند. حلقه داخلی این فرقه، به شدت سلسله مراتبی می‏باشد. بنیانگذار این جریان، سلیمان حلمی توناهان (وفات ۱۹۵۹) می‏باشد و در ابتدا، برای بدست گرفتن كنترل مساجد و پاسخی به نیازهای مذهبی كارگران ترك، با نام اتحادیه مراكز فرهنگی اسلامی شروع به فعالیت نمود. اعضای این گروه، از بنیانگذار این جریان، به عنوان تنها وارث حقیقی پیامبر یاد می‏كنند، دارای تعالیم سری می‏باشند و معتقدند كه هركس اسرار آنها را افشا كند، مورد خشم روح توناهان قرار می‏گیرد. آنان معتقد به غیبت امام دوازدهم می‏باشند، ولی او را فرزند امام حسن عسگری (ع) نمی‏دانند. «در اعلامیه‏ای كه سلیمانجی‏ها در ۲۶ مه ۱۹۸۰ منتشر ساختند، خود را پیرو مذهب حنفی، نحله كلامی ما تریدی و فرقه صوفی نقشبندی معرفی نمودند كه جز احقاق شریعت اسلامی و گسترش معارف دینی اسلامی، هدفی را دنبال نمی‏كنند. دبیركل كنونی این جمعیت، ابراهیم چودور، رئیس هیات مدیره آن، یعقوب ممیش و قائم مقام او، تحسین شفق است.» (۱۸) فعالیت جنبش سلیمانجی در تركیه، به دلیل تمایلات ضد لائیسیته خود، بر اساس قانون ۱۹۲۴ رسما ممنوع است. «سلیمانجی‏ها به لحاظ سیاسی، محافظه‏كار و اغلب طرفدار حزب عدالت (سلیمان دمیرل) و حزب مام میهن (ییلماز و اوزال) هستند، ولی برخی از پیروان آنها، گرایشهای سیاسی تندتری دارند. از زمان گشایش جو سیاسی در تركیه، عده بیشتری از چهره‏های سیاسی شناخته شده، خود را طرفدار سلیمانجی‏ها معرفی می‏كنند. جمعیت VIKZ با عضویت‏خود در ZMD صفوفش را هم از ملی گروش و هم از دیانت جدا ساخت‏». (۱۹)اتحادیه مراكز فرهنگی اسلامی، با سلسله مراتب شدیدا سازماندهی شده، عضوی از جمعیتهای تابع مركز فرهنگی اسلامی در كلن آلمان می‏باشند. دو ساختار اساسی را می‏توان در آنها تشخیص داد: حوزه داخلی كه متشكل از اعضای جنبش سلیمانیه می‏باشد و حوزه خارجی كه متشكل از اعضای جامعه مراكز فرهنگی اسلامی می‏باشد. در سال ۱۹۸۰، مراكز فرهنگی اسلامی به دلیل حمایت از بنیادگرایان و جهت‏گیریهای راست افراطی كه در روزنامه‏های تركی زبانشان داشتند، در حالی كه در انتشارات آلمانی زبانشان اشتیاق آنها در همگرایی، همكاری با مقامات دولتی و به رسمیت‏شناختن قانون اساسی جمهوری فدرال مورد تاكید قرار می‏گرفت، بویژه از ناحیه اتحادیه‏های تجاری آلمان، (DGB) مورد اتهام واقع شدند. تا پایان دهه ۱۹۸۰، بعضی از نویسندگان اشاره كرده‏اند كه دیگر سازمانهای اسلامی، به خوبی پذیرفته‏اند كه درسهای اسلامی كه مراكز فرهنگی اسلامی در حوزه خارج از خود ارائه می‏دهند، از اعتبار خوبی برخوردارست و مفاهیم سیاسی، بویژه در داخل حوزه داخلی خودشان، ترویج می‏شود. در سال ۱۹۷۹، مراكز فرهنگی اسلامی در كلن، درخواست‏شناسایی خود به عنوان یك «هویت‏حقوق عمومی‏» نمودند كه مورد موافقت قرار نگرفت. » (۲۰)
سلیمانجی‏ها امروزه بزرگترین گروه دینی تركیه به شمار نمی‏روند، ولی به لحاظ تعداد اعضاء و هوادار و نفوذ بین مردم، بعد از طریقت نقشبندیه و گروه نورجی‏ها قرار می‏گیرند. «در سال ۱۹۹۲ حدود ۲۰۰ مركز زیر جتر VIKZ قرار داشتند و تعداد اعضای آن، از ۱۲۰۰۰ نفر در سال ۱۹۸۱ به ۲۰۰۰۰ نفر افزایش یافت.» (۲۱)
جمعیت VIKZ نشریه‏ای به نام زمان دارند. اعضای آن، با اعانات ویژه‏ای كه دارند، مساجد مجللی را ساخته‏اند و فعالیتهای علنی خود از قبیل كلاسهای آموزشی و حفظ قرآن برای كودكان، برگزاری نماز جماعت، اجرای سخنرانی را در مساجد انجام می‏دهند.
۴- حرت نورچولوك یا جماعت النور (نورجی‏ها) گرچه سابقه فعالیت این سازمان، به سالهای قبل از جنگ جهانی اول برمی‏گردد، ولی به هر حال، فعالیت مجدد خود را به طور رسمی در دهه ۱۹۷۰ آغاز كرد. هسته اولیه این سازمان در حال گسترش، در سال ۱۹۶۷ در برلین به وجود آمد. این تشكیلات، بی‏شباهت‏به سلسله‏های دراویش نمی‏باشد. ریشه این حركت، در دوران حكومت عثمانی شكل گرفت و از جمله گروههایی است كه با استبداد آتاتورك فعالانه به مبارزه برخاست. مؤسس این حركت، شیخ سعید نورسی (متوفی ۱۹۶۰ در شهر اورفای تركیه) بوده، از جانب پیروانش به «بدیع‏الزمان‏» ملقب است. «نورجی‏ها عمدتا معتقدند، در مقطع زمانی فعلی، كار سیاست را باید به سیاستگذاران محول نمود و خود مشغول تحصیل و تدریس مكتوبات بدیع الزمان گردید. با این حال، بیشتر فعالیت نورجی‏ها مخفیانه و غیررسمی انجام می‏پذیرد; منازلی را خریداری و یا اجاره می‏نماید و از آنها، به عنوان مدرسه‏های كوچكی استفاده می‏نمایند. در هر كدام از این منازل، ۱۵ الی ۲۰ طلبه جوان تحت‏برنامه درسی منظمی كه پایه اصلی آن مطالعه و تحصیل «رساله نور» می‏باشد، وجود دارند.» (۲۲) رساله نوراثری مهم از مؤسس این حركت می‏باشد و آنچنان كه خود وی می‏نویسد، بعد از آنكه نقطه عطفی در اواسط دهه ۱۹۲۰ در زندگی او پدید آمد، از آن پس، صرفا به قرآن به عنوان راهبر راستین جامعه اسلامی روی آورد كه موجب اختلاف شدید او با آتاتورك شد. نورسی در سال ۱۹۲۵، به مدت ۸ سال، به شره برله تبعید شد و در این زمان، مهمترین اثر خود، یعنی همان رساله نور را نوشت، نام حركت جماعت النور برگرفته از همین رساله است. رساله نور تلاشی در جهت تفسیر نوینی از اسلام بر اساس مقتضیات روز می‏باشد. نورجی‏ها در تركیه و به تبع آن در اروپا، به گروههای متعددی منشعب شده‏اند. تندروترین آنها معتقدند، برای تبلیغ نظریات و اعتقادات سعید نورسی، مناسبترین جای ممكن، ارتش، سازمانهای امنیتی و كادرهای آموزش و پرورش می‏باشد و بدین لحاظ، سعی می‏كنند به درون مراكز فوق نفوذ نمایند تا با استفاده از این پایگاههای قدرت و فرهنگ، بتوانند نظرات سعید نورسی را در كل جامعه تبلیغ نمایند، آنها در حقیقت‏با شخصیت آتاتورك و رژیم فعلی تركیه مخالف هستند، اما در حال حاضر، ابراز صریح این مخالفت را كار درستی نمی‏دانند. (۲۳)
حركت جماعت النور با ۵/۱ میلیون پیرو كه در ۶۱ كشور جهان پراكنده‏اند، در ابتدا موجودیت‏خود را با بیش از ۲۸ سازمان و گروه به منصه ظهور رساند. اداره مركزی آن در استانبول بوده، مسؤولیت‏سرپرستی مدارس نورچولوك كه مكان جلسات می‏باشد ما را برعهده دارد. در آلمان، این جماعت‏حدود ۶ هزار نفر عضو و ۳۰ مدرسه را تحت پوشش خود دارد. جماعت النور دارای مساجد مستقل نمی‏باشد. این گروه علاوه بر آموزش مسائل اسلامی، در سطح وسیعی فعالیت انتشاراتی نیز دارد كه محور عمده آن، به لحاظ موضوعی، تعالیم سعید نورسی می‏باشد. روزنامه «آسیلی نو»(چاپ استانبول)، ماهنامه Kotry ،چاپ استانبول، نشریه The light ،چاپ باركلی آمریكا و در آلمان، فصلنامه Nur, Ddaslicht ،به سردبیری رستم اولكر از جمله موارد انتشاراتی این جماعت می‏باشد. روابط نورچولوك با ملی گروش بسیار صمیمانه است و این حركت، عضو «شورای اسلامی‏» می‏باشد. مركز اصلی جماعت النور، شهر كلن است. (۲۴)
۵- اتحادیه جماعات و جمعیتهای اسلامی اكثر، اعضاء و هواداران آن از اعضای قبلی تشكیلات ملی گروش و اتحادیه تركها و قبل از آن، حزب رستگاری ملی می‏باشند. در واقع، این اتحادیه شاخه و انشعابی از ملی گروش می‏باشد. مؤسس آن، جمال‏الدین كاپلان، مفتی سابق آدانای تركیه و كارمند پیشین سازمان دیانت، می‏باشد. وی بعد از اینكه در سال ۱۹۸۲ طبق درخواست اربكان به آلمان رفت، با شیوه برخوردی كه با سایر اعضاء داشت و همچنین نوع فتاوای او، باعث ایجاد اختلافاتی در این اتحادیه گردید. وی با خروج از «اتحادیه ترك اروپا» در سال ۱۹۸۴، دست‏به تشكیل جمعیت ICCB زد. علت انشعاب این گروه، به خاطر شیوه فعالیت اسلامی و طرز برخورد با انقلاب اسلامی ایران و عدم اعتقاد كاپلان به تحزب و نظام حزبی است كه آن را با اسلام سازگار نمی‏دانست. كاپلان از انقلاب اسلامی ایران طرفداری كرده، شیوه صحیح فعالیت اسلامی را تبلیغ اسلام با تمام ابعاد آن، از جمله فرهنگ و جهاد، با توجه به استفاده از تمام وسایل مدرن و پیشرفته می‏دانست. بنابر گزارش اداره امنیت ملی ایالت نوردراین - وستفالن، این جمعیت‏حدود ۳۵۵۰ عضو رسمی دارد. كاپلان در سال ۱۹۹۲ در كنگره اتحادیه، خود را عالیترین مرجع حكومت و ولی امر مسلمین در تركیه نامید. او همچنین مواضع تندی در قبال دیانت و حزب رفاه اتخاذ كرد. ماموران امنیت تركیه در سپتامبر ۱۹۹۳، عصمت كیلیسالان، نماینده كاپلان در استانبول، را دستگیر كردند. در همین سال، فعالیتهای سیاسی كاپلان، از جانب دولت آلمان در خاك آلمان ممنوع گردید. در سال ۱۹۹۵، كاپلان در آلمان درگذشت. او در مطبوعات آلمان به عنوان «صدای سیاه‏» یا «خمینی تركها» نامیده می‏شد. اتحادیه ICCB در آلمان ۷۴ جمعیت محلی دارد و مجموع اعضای رسمی و غیررسمی آن، ۸ هزار نفر برآورد شده است. این جمعیت، دارای نشریه‏ای بنام «امت محمد» است. به لحاظ مالی، این جمعیت از محل فروش نوارهای صوتی و تصویری، گفتارهای كاپلان و شركت صادرات و واردات كاربیر(شركت‏سهامی با مسؤولیت محدود) كه سهام آن به اعضاء فروخته می‏شود، تامین می‏گردد. به گزارش نشریه اداره فدرال امنیت ملی آلمان، در سال ۱۹۸۹، یك گروه حدود ۱۵۰ نفر از جمعیت كاپلان منشعب شد و جمعیت «حركت اسلامی‏» را تشكیل داد. جمعیت‏حركت اسلامی، كاپلان را متهم به تك روی و قدرت‏طلبی نمود. (۲۵)
۶- فدراسیون ایده‏آل‏اندیشان دموكراتیك ترك در اروپا (ADUTF) در حال حاضر، رئیس هیات مدیره، این فدراسیون تركمن انور و دبیركل آن، نادرآلتین‏داغ است. این جمعیت، در سال ۱۹۷۸ در شهر فرانكفورت تاسیس شد كه مركز كنونی آن نیز در این شهر قرار دارد. نام اختصاری آن «فدراسیون ترك‏» است. فدراسیون ترك در بدو تاسیس خود، بیشتر گرایشات ملی و قومی تركی داشت و برای تاریخ و فرهنگ تركیه قبل از اسلام، اهمیت ویژه‏ای قایل بود. سمبل این جمعیت، «گرگ خاكستر» بود كه همانند یك توتم، بیانگر تاریخ قوم ترك در خاستگاه اصلی آن، یعنی در كوههای آلتای در آسیای مركزی بود. این گرایش، موجب می‏شود كه فدراسیون ترك، با چهره ناسیونالیستی بلكه فاشیستی شناخته شود. پس از كودتای نظامی سال ۱۹۸۰ در تركیه، این فدراسیون روی به گرایشات اسلامی نهاد. با این حال، تكیه آن، بیش از بعد اسلامی بر بعد ملی و قومی و پان تورانیستی است. این جمعیت، هوادار حزب ملی كار است و در مساجد و محلهای تجمع خود، عكسهای دبیركل این حزب، یعنی آلپ ارسلان توركس دیده می‏شود. اعضای فدراسیون در آلمان، ۲۶ هزار نفر تخمین زده می‏شود كه در ۱۱۰ جمعیت‏سازمان یافته‏اند. بنابر اظهارات خود فدراسیون، تعداد جمعیتهای وابسته به آن، ۱۸۰ جمعیت می‏باشد. در كنگره هفدهم فدراسیون كه در ۲۶ نوامبر ۱۹۹۶ تشكیل شد، آلپ ارسلان تركش نیز سخنرانی كرد و بیش از ۱۵ هزار نفر جمعیت‏شركت داشتند. (۲۶)
دلیل نامگذاری این گروه به گرگهای خاكستری، اعتقاد آنها به راهبری قوم ترك از سوی سی و یك گرگ خاكستری رنگ در زمان قدیم بوده است. هر چند این نظریه بیشتر به افسانه شباهت دارد تا حقیقت، اما اینان به این دلیل، خود را قوم برتر می‏دانند و خواهان اتحاد تمام تركهای جهان بوده، طرح تاسیس دولت‏بزرگ و پهناور ترك را در سر می‏پرورانند، فدراسیون ترك در اروپا، دارای مراكزی به نام «مركز فرهنگی ترك‏» می‏باشد.
۷- اتحادیه تركی اسلامی اروپا(اتحادیه انجمنهای،فرهنگی اسلامی ترك در اروپا)رئیس هیات مدیره این اتحادیه، موسی سردار چلبی و دبیركل آن، فكرت‏اكین است. این اتحادیه، به دلیل اختلافات فكری با فدراسیون ترك، از آن منشعب گردید و در اكتبر ۱۹۸۷ در فرانكفورت رسما اعلام موجودیت نمود. پیش از آن سردار چلبی دبیركل اتحادیه ترك بود. در حال حاضر، تعداد اعضای آن ۱۱ هزار نفر برآورد می‏شوند كه بنابر اظهارات خود این جمعیت، در ۱۲۲ گروه متشكل شده‏اند. اغلب مراكز این جمعیت دارای نمازخانه هستند. ATIB به لحاظ فكری، تلفیقی از گرایش اسلامی و گرایش ملی ترك است، با این تفاوت كه نسبت‏به فدراسیون ترك بعد مذهبی قویتری دارد. ATIB عضو حلقه مشترك عمل اسلامی است كه نام آن از سال ۱۹۹۲، به شورای مركزی مسلمان، (ZMD) مبدل شد. فعالیت ATIB در زمینه نسل جوان، مشاوره اجتماعی برای كارگران ترك، دوره‏های زبان آموزی تركی و آلمانی، ترجمه، برگزاری سمینارهای فرهنگی و اعزام كاروان به حج است. علاوه بر آن، یك انجمن كتاب نیز دایر كرده است. فصلنامه خبری این جمعیت، چهار بار در سال به زبان تركی منتشر می‏شود. علاوه بر آنها، ماهنامه ترك زبان روزنو نیز وابسته به این جمعیت است. نشریه آلمانی زبان این جمعیت، موسوم به گفت و گو است. قابل توجه است كه برخی از ائمه جماعات مساجد وابسته به ATIB ، عضو دیانت هستند و بخشی از حقوق ماهانه خود را از دولت تركیه دریافت می‏كنند. (۲۷)
۸- جمعیت اسلامی بوسنیایی آلمان فدرال BDR در سایه جنگهای ویرانگر صربها در بوسنی و هرزگوین، بوسنیایی‏ها و آلبانیاییهای اهل كوزوو مقیم در آلمان فدرال، به تشكیل جمعیتهای خاص خود پرداختند. بر اساس آمار منتشر شده در سپتامبر سال ۱۹۹۲، تا آن تاریخ، ۱۸ جمعیت‏بوسنیایی با حدود ۷۰ هزار عضو در سراسر آلمان تشكیل شده بود. مركز ثقل این جمعیتها، منطقه رور نوردراین - وستفالن)، كلن، اشتوتگارت، هامبورگ و مونیخ است. اغلب جمعیتهای بوسنیایی موسوم به «مركز فرهنگی‏» هستند، ولی نباید آنها را با مراكز مشابه تركها اشتباه گرفت. بوسنیایی‏های منطقه راین و ماین، جمعیت اسلامی آلمان كه مقر آن در شهر فرانكفورت بود را احیاء كردند. این جمعیت كه پیش از آن، یك تشكل عرب زبان محسوب می‏شد، هم اینك محل استقرار دفتر اطلاعاتی و روابط عمومی بوسنیایی‏ها به مسؤولیت امام راسم حمیدویچ است. بوسنیایی‏ها، بخصوص از ناحیه تشكیلات ملی گروش حمایت می‏شوند. در مقابل، «جمعیت اسلامی مسلمانان جمهوری فدراتیو یوگسلاوی‏» كه در سال ۱۹۷۸ تاسیس شده بود، اكنون دیگر نقش فعالی ندارد. (۲۸)
پی‏نوشت‏ها:
۱. جورجن نیلسن، مسلمانان اروپای غربی، ترجمه سیدمحمد روئین‏تن، تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۲، صص ۳۹-۳۸.
۲. همان، ص ۴۰.
۳. همان، ص ۴۱-۴۰.
۴. John L. Esposito, The Oxford Encyclopedia ofthe Modern Islamic World, Vol.۲, NewYork : OxfordUniversity Press , ۱۹۹۵, p.۵۷.
۵. جورجن نیلسن، منبع پیشین، صص ۴۲-۴۱.
۶. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (مركز اطلاع‏رسانی و خدمات رایانه‏ای)، اسلام در جهان، شماره ۱۵، ۲۸/۱۰/۱۳۷۶.
۷. جورجن نیلسن، منبع پیشین، ص ۳۹.
۸. Hanns Thoma - Venske, "The Religion Life ofMuslims in Berlin", The New Islamic Presence inWestern Eruope, edited by Tomas Gerhoim
۹. جورجن نیلسن، منبع پیشین، ص ۴۹.
۱۰. گزارش واصله از سفارت ج.ا.ا - بن، به نقل از روزنامه دویچه تسایتونگ، ۱۴،۱۳/۴/۱۹۹۶.
۱۱. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، منبع پیشین، صص ۳۷-۳۶.
۱۲. همان.
۱۳. John L. Esposito, Op.Cit., Vol.۶, P .۱۶۰.
۱۴. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، جمعیتهای اسلامی متشكل در آلمان، واصله از رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران - بن.
۱۵. John L. Esposito, Op.Cit., Vol.۶, P.۱۶۰.
۱۶. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، جمعیتهای متشكل در آلمان، منبع پیشین.
۱۷. همان.
۱۸. John L. Esposito, Op. Cit., Vol.۶, P .۵۷.
۱۹. جورجن نیلسن، منبع پیشین، ص ۴۶.
۲۰. همان، صص ۴۷-۴۶.
۲۱. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، جمعیتهای متشكل در آلمان، منبع پیشین.
۲۲. همان.
۲۳. همان.
۲۴. John L. Esposito, Op. Cit, Vol. ۲, P . ۳۰۷.
. ۲۵. Ibid, P. ۵۷
۲۶. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، طلایه (نگاهی به وضعیت فرهنگی - تبلیغی آلمان)، شماره ۲، ص ۳۸-۳۷.
۲۷. همان، ص ۳۸.
۲۸. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، جمعیتهای متشكل در آلمان، منبع پیشین، ص ۳۳.


حسن شاه‏بیگ(كارشناس دفتر تحقیقات اسلامی)
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید