دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

امام موسی صدر و منطق گفت وگو


امام موسی صدر و منطق گفت وگو
رویكرد جدید فرهیختگان و درد آشنایان جهان به گفت و گو، ازبین فرهنگی وبین تمدنی گرفته تا گفت وگوهای درون فرهنگی و درون دینی، همه حكایت از نیاز كنونی انسان به تفاهم و هم فكری وهم دلی وخویشتن داری و صلح و امنیت و كمال دارد. بشر در عصر حاضر از بحران ها و تاریكیها، از تفرقه ها و دشمنی ها از خودخواهیها وبرتر طلبی ها خسته و افسرده گشته و در پی یافتن معنای زندگی است. در جست وجوی راه و روشی است كه بوسیله آن به معانی مشترك فرهنگی ومفاهیم مشترك ذهنی دست یابد و با همكاری و همفكری چاره ای برای بحران همه جا گیر زمان بیندیشد. از هر طرف درجست وجوی «كوكب هدایت» است وپس از تجربه های ناكام و راههای بی سرانجام به این نتیجه رسیده است كه بهترین وسیله برای قدم زدن در راه «مقصود»، گفت و گوست: رهایی از این بحران ها باگفت وگو میسر خواهد شد ونیز تبیین وتشریح وتصحیح طریق در گفت وگو صورت خواهدگرفت. با زورگویی، زورمداری و تحمیل خود نمی توان در راه هدایت قدم زد و نیازهای زمان را برآورده كرد و به آرامش رسید. مشكلات و بحران های موجود كمتر برتعلق افراد وگروهها به فرهنگهای مختلف، ادیان مختلف وطرز تفكرهای مختلف مبتنی است، بلكه بیشتر ناشی ازعدم توانایی انسانها در گفت وگو وعدم پایبندی آن ها به تقوی است.
امام موسی صدر از بنیان گذاران مكتب گفت وگو در چهار دهه پیش است. و در روند فعالیت های خود پیوسته درصدد همفكری، همدلی و تفاهم باگروههای مختلف و صاحبان عفاید و مشربهای متفاوت چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی بوده است. او كه رهبری شیعیان لبنان را از سال ۱۳۳۸ هجری شمسی تا زمان ربوده شدن نامردانه اش درسال ۱۳۵۷ برعهده داشت، ایرانی الاصل بوده و تحصیلات حوزوی و دانشگاهی خود را در قم، نجف و تهران گذرانده است. هرچند، درمورد شخصیت و فعالیت های علمی، اجتماعی و سیاسی ایشان چه در لبنان و چه در ایران كتاب ها می توان نوشت، اما در این مقاله تنها به راه روش ایشان در باب گفت وگو در دوران حضور ایشان در لبنان اشاره می شود.
گرچه ممكن است ابعاد مختلف مفهوم «گفت وگو» بدلیل آنكه ظاهرا یك امر ساده و بدیهی است، روشن نباشد، ولی واضح است كه مقصود ما از «گفت وگو» ارتباط انسان ها بایكدیگر، با طبیعت و با هستی است، رساندن پیام خود به دیگری و شنیدن پیام دیگری، معرفی جایگاه وجودی خود و سعی در شناختن جایگاه وجودی دیگری، شنیدن پیام همه موجودات، وهمه طبیعت و آوای جهان و نیز تنظیم چگونگی ربط و رابطه و ارتباط براساس این شناسایی ها و شناخت هم بدیهی است گفت وگوی واقعی، دارای شرایط و الزاماتی است و تقوی و خویشتن داری می طلبد. با توجه به فعالیت های امام موسی صدر و توفیق ایشان در گقت وگوی بین ادیان و گفت وگوی بین ادیان و گفت وگوی درون فرهنگی به ذكر چند نكته كه جزو شرایط مهم در این الگوی موفق است، می پردازیم:
۱-خود آگاهی فرهنگی
امام موسی صدر در آغاز فعالیت خود در لبنان با مطالعه دقیق اوضاع، به خوبی دریافت كه فقر فرهنگی و اقتصادی شیعیان بایستی كاهش یابد. زیرا كسی می تواند در گفت وگو شركت كند كه بطور نسبی خود را، فرهنگ خود را و موضع و جایگاه خود را بشناسد و استقلال نسبی، فكری و مالی داشته باشد. برای زدودن فقر فرهنگی، امام موسی صدر به ایراد سخنرانی، تشكیل كلاسهای منظم درس و مباحثه و تأسیس مدارس مختلف در آن سامان پرداخت و پیوسته با جوانان به بحث و تبادل نظر نشست. امام موسی صدر برای آنكه شیعیان استقلال اقتصادی خود را به دست آورند و دست تمنا بسوی این و آن دراز نكنند، تلاش فراوان كرد و با برنامه ریزی و تشكیل كمیسیونهای مختلف بطرز آبرومندی آنان را به كار مشغول كرد و مؤسسات مختلفی برای آنان تأسیس كرد و از این طریق زمینه به دست آوردن خودآگاهی و اعتماد به نفس برای آنان فراهم می گشت، تا بتوانند با عزت و اقتدار لازم و متناسب، در روند گفت وگو با دیگران ادیان و طوایف شركت كنند و اوضاع اجتماعی خود را سامان بخشند.
جمله معروف ایشان پس از تأسیس مجلس اعلای شیعه در پاسخ به ابهامات دیگر طوایف این بود كه، «شیعه باید آنقدر قوی و قدرتمند شود تا بتواند با دیگر طوایف و ادیان تعامل و همزیستی برابر داشته باشد».
۲ ـ احترام متقابل
امام موسی صدر به همه افراد احترام می گذاشت، در برابر مردم تواضع داشت و برای وجود افراد و نظریاتش ارزش قائل می شد. به همه امكان بالش و پرورش در حضور خود را می داد و هنگام گفت وگو همه را تشویق به اظهار نظر و مشاركت می كرد. امام موسی صدر معتقد بود: «هیچ ترسی از وجود افكار گوناگون و آرای جدید و قدیم نداریم. ماباید اعتماد متقابل ایجاد كنیم. اعتماد متقابل پدید نمی آید، مگر با احترام متقابل. من باید به تو احترام بگذارم و تو مرا محترم بشماری … و دیگری را تحقیر نكنیم».۳-كرامت انسان و آزادی
امام موسی صدر، انسان را دارای كرامت ذاتی می دانست و هم از این رو در فعالیتهای خود، تنها به احقاق حقوق شیعیان اكتفا نمی كرد. بلكه رسیدگی به امور همه انسانهای متعلق و وابسته به طوایف و جناحهای دیگر را نیز وجهه همت خود قرار داده بود. برای مثال تأسیس سازمان حركت المحرومین برای دستگیری و توان بخشی محرومین اجتماع لبنانی از هر فرقه و طایفه بود. از نظر او، ادیان «در پی دعوت به سوی خدا و خدمت به انسان … هستند». و نه آنكه ابزار دست سلطه جویان شوند وعده ای به نام دین و در واقع در جهت منافع خود و خدمت به خود تلاش كنند. ایشان معتقد بود: «و چون هدف را فراموش كردیم و از خدمت انسان دور شدیم، خدا نیز ما را به حال خود وا گذاشت واز ما دور شد و ما به راهها و پاره های مختلفی بدل شدیم و در پی خدمت به منافع خاص خود برآمدیم و معبودهای دیگر جز خدا را گزیدیم و انسان را به نابودی كشاندیم. اینك بیایید به راه درست و انسان رنجدیده باز گردیم تا از عذاب الهی نجات یابیم، برای خدمت به انسان مستضعف و رو به نابودی گرد هم آییم تا درهمه چیز و در مورد خدا یكی شویم.»
۴-كسب آگاهی
امام موسی صدر تأكید داشت كه افراد نبایستی به دانستنی ها و اطلاعات موجود خود نسبت به محیط و دیگران اكتفا نمایند وآن را مبنای قضاوت خود قرار دهند و بر آن پافشاری كنند، بلكه درصدد كسب آگاهی بیشتر و فراگیری دانش باشند. اگر كسی با چنین موضعی به گفت وگو و مشاوره در امری بپردازد، امكان تبادل نظر و فراگیری و پیدا كردن راه حل وجود دارد و بر عكس، اگر كسی با این گمان و یقین كه همه چیز را درباره موضوع مورد گفت و گو می داند حضور پیدا كرد، هیچگاه روند گفت وگو به جریان نمی افتد. امام موسی صدرمی گوید: «من اندرز می گویم و اندرز می شنوم.»
و همچنین می فرماید: «انسان بر حسب تمایلات و نیازمندیهای خود می كوشد تا از جهانی كه در آن زیست می كند آگاهی هایی به دست آورد. بر این اساس، به قرائت سطوری از سطور نظام آفرینش می پردازد. این قرائت بر حیات انسانی وی تأثیر می گذارد، دانش و بینش او را بالا می برد و زندگی او را به دست تغییر و تحول بنیادین می سپارد.»
۵-سعه صدر ودوری از پیشداوری
امام موسی صدر با سعه صدر با دیگران و نظریاتشان برخورد می كرد و در گفت وگو همواره بر آن بود بدون پیش داوری، حرف دیگران را بفهمد. سعه صدر در فكر و عمل او نه آن حالت انفعالی بود كه به صورت تحمل دیگران ظاهر می شود، بلكه به آن مبنا كه انسان خود را به جای دیگران بگذارد و سعی كند مسأله و موضوع را به طور موقت از منظر خاص وی نگاه كند.
امام موسی صدر می گوید: «من با زبان با شما سخن می گویم و با قلب حرفهای شما را می شنوم» با قلب شنیدن به معنای هم احساس شدن با دیگران و معانی مشترك پیدا كردن است.
۶-صداقت در گفت وگو
امام موسی صدر همیشه بر صداقت تأكید می داشت و ریا و دروغگویی را آفت و مانع بزرگی بر سر راه گفت وگو، همفكری وكمال می دانست. او می گوید: «در بسیاری از آموزش های اسلامی آمده است كه گفتار انسانی به اعتبار آنكه جزئی از وجود انسان است، باید از قداست برخوردار باشد و كلمات از هرگونه زشتی و پلیدی مبرا باشند.»۷-شنیدن بعد اساسی گفت وگو
امام موسی صدر در گفت وگو پیوسته مخاطب خوبی بود. با دقت و توجه و حضور قلب كامل به حرفهای دیگران گوش می داد. امكان بالندگی افراد گفت وگو كننده را فراهم می نمود و افلاطون وار روند شكوفا شدن گفت وگو كننده را حمایت می كرد. او نه تنها در گفت وگوهای مربوط به مسائل اجتماعی و سیاسی خوب گوش می داد، بلكه در روابط خود با دوستان و افراد فامیل هم این چنین بود. از این امر واهمه ای نداشت كه بعضی ها توجه و حضور او را در برابر سخنان دیگران نشانی از شاگردی او و استادی دیگران قلمداد كنند.
۸-محبت نسبت به همنوعان و احساس مسؤولیت اجتماعی
امام موسی صدر در ارتباطات خود و نحوه گفت وگوها به همه درس محبت می داد. پیوسته درصدد خدمت به دیگران، بهبود وضع آنان و التیام درد آنان بود. از قول پیامبر گرامی نقل می كرد كه: «هرگز به خدا و روز واپسین ایمان نیاورده است كسی كه سیر به بستر خواب رود، اما همسایه اش گرسنه باشد.»
۹-پرهیز از قضاوت شتابزده
از قضاوت و ارزیابی سریع درباره رفتار و گفتار دیگران پرهیز داشت و توصیه می كرد واقعیت را آنطور كه هست، برداشت كنید و نه آنطور كه می خواهید ببینید. بسیاری ازمنازعات و مشاجرات را از طریق توجه دادن طرفین به برداشت های غیر واقعی شان حل می كرد. چنین بود كه خیلی دیر كسی را محكوم می كرد و عمدتا در پی تفاهم و یافتن راه میانه از طریق گفت وگو بود.
۱۰-خلاقیت
روش گفت وگوی امام موسی صدر با دیگران، زمینه تهذیب نفس و همفكری و در نتیجه خلاقیت را فراهم می ساخت. موفقیت های بزرگ ایشان و شیعیان لبنان همه گواه بروز خلاقیت آنان در آن برهه است و تأییدی بر راه و روش صحیح او در همفكری و همدلی وتفاهم با گروههای مختلف اجتماع و یا به عبارت دیگر، گفت وگو بین مردم و گروه و طوائف مختلف است.
۱۱-نظم
امام موسی صدر معتقد و پایبند به نظم در برنامه ها به طور كلی و در جلسات گفت وگو بود. می خواست گفت وگوها به طور منظم برقرار شود و روند گفت وگو دارای نظم خاص خود باشد. اومی گوید: «اگر بخواهیم فعالیت و تلاشمان به ثمر برسد و … ، باید منظم كار كنیم. بلبشو و بی نظمی جز فنا در این دنیا نتیجه ای ندارد. زیرا دنیایی است كه همه چیزش منظم است.»
۱۲-مدیریت و سازماندهی
امام موسی صدر در اوائل فعالیت های خود برنامه هایی را برای بالابردن خود آگاهی و عزت شیعان به اجرا در آورد. در گفت وگو های مختلف در پی آن بود كه شیعیان ابتدا مدیر رفتار و گفتار خود باشند و مغلوب عكس العمل ها و عادات ذهنی خود نشوند و با اراده خود به محاسبه اعمال خود بپردازند و خود را مسؤول و متعهد نسبت به دیگران حس كنند و در راه بالابردن توانایی گفت وگو دراجتماع فعالیت كنند تا بتوانند اداره امور خود را به طور جمعی سازماندهی نمایند و با همفكری یكدیگر در دست گیرند. در این ارتباط، مجلس اعلای شیعیان پس از تلاش فراوان امام صدر و اجتماعات عظیم مردم در سال ۱۳۴۸ هجری شمسی تأسیس شد. لازم به تذكر است كه طوایف دیگر لبنانی در آن زمان هر كدام مجالس رسمی، قومی ودینی خاص خود را داشتند و با ارتباطات و گفت وگوهای پارلمانی به رتق و فتق امور طائفه خود می پرداختند، ولی شیعیان همواره از این حق قانونی خود محروم بودند و پیوسته اسیر ظلم و جور ملاكان و فئودال های وابسته، درشرایطی محقرانه و پر از محرومیت می زیستند.
آنچه گفته شد، شرح مختصری از راه و روش امام صدر در گفت وگو با مردم بود. با توجه و تأمل و بررسی روند فعالیت ها، اقدامات و بیانات ایشان، می توان نكات نانوشته بسیاری از این دست را پیدا كرد و به گوش جان سپرد و در روند گفت وگو به كار بست.
این نوشته را با آیه كریمه ای از سوره احزاب كه به نقش مهم و تعیین كننده گفت وگو اشاره می كند و امام صدر در مقاله ای درباب اسلام و كرامت انسان درسال ۱۹۶۷ میلادی آن را مطرح كرده است، پایان می دهیم.
«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا یصلح لكم اعمالكم و یغفرلكم ذنوبكم» (احزاب ۷۱)
ای كسانی كه ایمان آورده اید، تقوی پیشه سازید و گفته استوار بگویید تا بدین وسیله اعمال و كردارتان شایسته گردد و گناهانتان آمرزیده شود.


فاطمه صدر عاملی
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید