دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


اشکان صادقی بازیگر تئاتر و دوبلور


اشکان صادقی بازیگر تئاتر و دوبلور
اشکان صادقی بیش از ۱۰ سال است که در عرصه های مختلف هنر بازیگری مشغول فعالیت است. اگرچه کار خود را از تئاتر آغاز کرده و بیش از هر چیز همچنان خود را یک تئاتری می داند، اما در دوبلاژ فیلم، بازیگری تلویزیون و نمایشنامه نویسی نیز بخت خود را آزموده است. او که اکنون نمایش پرمخاطب «یرما» را روی صحنه دارد، دارای دیدگاه های موضع گیرا در مواجهه با نسل پیش از خود است. این دیدگاه هاست که ما را به گفت وگو با او تشویق می کند. صادقی بدون محافظه کاری زبان به انتقاد می گشاید و سخنانی را عنوان می کند که تامل برانگیز می نماید.
▪ آقای صادقی فعالیت هنری را از کی و از کجا شروع کردید؟
ـ بیشتر فعالیت من در صحنه تئاتر بوده است. در همین مجموعه تئاتر شهر که پنجاه سال قدمت دارد حدود ۳۰ کار صحنه ای داشته ام. اولین کار تئاتر من سال ۱۳۷۷ به روی صحنه رفت که کارگردان آن آقای مجید جعفری بودند و در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا شد.
▪ چگونه وارد عرصه دوبلاژ فیلم شدی؟
ـ سال ۸۱ در کافه تریای تئاتر شهر نشسته بودیم. فردی گفت که آقایی به دلیل علاقه شخصی سرمایه اش را در دوبلاژ متمرکز کرده و استودیویی تاسیس کرده است. پیشنهاد کار داد و من هم قبول کردم. بیشتر هم برای تجربه کردن.
▪ قبلا با فن دوبلاژ آشنایی داشتی؟
ـ خیر. برای اولین بار آنجا با مقوله دوبله آشنایی پیدا کردم. قبلا زیاد دوبله را دوست نداشتم و آدم های آن را هم دنبال نمی کردم که بشناسم. تکنیک دوبله را هم نمی دانستم. همه چیز از آن استودیو شروع و گروه ما که اکثرا جوان بودند توانستند سبک جدید را در دوبله پایه ریزی کنند.
▪ به چه سبکی رسیدید در دوبله؟
ـ تا قبل از ما چند نقش کنار هم نشسته و فیلم را دوبله می کردند. اما ما صداها را تک به تک ضبط می کردیم. البته این شیوه باعث می شد تا دوبله یک فیلم بسیار بیشتر طول بکشد. اما نتیجه کار از نظر کیفیت و سینک بودن بسیار بهتر بود. این روش به نوعی موج نویی در دوبله به وجود آمد. پیشکسوت های این حرفه در سندیکای گفتار فیلم بسیار زحمت کشیده اند و کماکان هم می کشند اما چون فله کار می گیرند و باید کارها را به موقع تحویل بدهند دیگر زیاد اهل سینک و این جور چیزها نیستند. اما ما سعی کردیم به مقوله تجاری که کار زیاد فکر نکنیم و بیشتر جنبه علاقه و عشق به کار خوب را پیگیری کنیم.
▪ پس انیمیشن ها در امارات دوبله نمی شدند؟
ـ نه همین جا کار انجام می شد. البته در ابتدا خیلی ها فکر می کردند که این فیلم ها در دوبی دوبله می شود. ولی ما ایران بودیم و کار می کردیم و از یک جایی به بعد هم که مدیر شرکت تصمیم گرفت کار را قانونی پیش ببرد و انجمن تشکیل بدهد، به این ترتیب انجمن گویندگان جوان تهران را تشکیل داد.
▪ در چه حوزه های دوبله بیشتر فعالیت کرده اید؟
ـ بیشتر تمرکز من روی دوبله فیلم های انیمیشن بوده است. چون که فیلم مجوز و کپی رایت می خواهد و سندیکای دوبله هم خودش در تلویزیون متولی این کار است و هرکس فیلم دوبله کند سریع اعمال نفوذ کرده و می گوید که باید زیر نظر ما باشد. متاسفانه البته.
▪ یعنی تجربه فیلم نداشته اید؟
ـ چرا. برای موسسه رسانه های تصویری و سوره دوبله کرده ایم. مدتی هم زیرنظر آقای جلیلوند در موسسه قرن ۲۱ تعدادی فیلم دوبله کردیم که بعد از آشتی و بازگشت آقای جلیلوند به سندیکای دوبله آن گروه از هم پاشیده شد.
▪ بین دوبله فیلم و انیمیشن کدام یک را انتخاب می کنی؟
ـ انیمیشن را انتخاب می کنم. به دلیل اینکه دوبله فیلم را دوست ندارم و احساس می کنم فیلم اصلا نباید دوبله شود. خیلی کار را راحت می کند برای تماشاگر. من زیرنویس را ترجیح می دهم. اما انیمیشن برای کودک دوبله می شود. کودکی که نمی تواند زیرنویس را با سرعت بخواند یا اصولا هنوز سواد ندارد.
▪ دوبله کدامیک تکنیک بالاتری می طلبد؟
ـ دوبله انیمیشن به مراتب دشوارتر و پرتکنیک تر است. به خاطر اینکه شما باید تمام حالت ها و افکت های اون شخصیت کارتونی را اضافه کرده و به آن جذابیت و شیرینی ببخشید و حالات غیرانسانی در آن بسیار زیاد است.
▪ اما دوبله فیلم هم دشواری های خود را دارد؟
ـ به شرطی که روی آن کار شود. ببینید بازیگر فیلم صدا رویش نشسته است. مدت ها روی بیان شخصیت فیلم تمرین کرده است. مثلا در دراکولاگری اولدمن بیانی را پیاده کرده است که بیننده باید آن بیان را بشنود. ولی یک دوبلری بدون داشتن تمرین بلا فاصله کار را حرف می زند. به خصوص الان خیلی از فیلم ها بدون اینکه دیده شوند حتی یک بار، دوبله می شوند. من در دوبله سکوت بره ها حضور داشتم. عزیزی که به جای آنتونی ها پکینز حرف می زد، اصلا نگاه نمی کرد که هاپکینز چگونه دارد بازی می کند. با دوبله فیلم خیلی سرسری برخورد می شود. من قبول دارم که دوبله فیلم هم دشواری های خود را دارد اما با آن به درستی برخورد نمی شود.
▪ میزان وفاداری شما در دوبله انیمیشن به دیالوگ های اصلی چقدر بوده است؟
ـ ما در همان انجمن گویندگان جوان سعی می کردیم تا آنجا که ممکن است به متن اصلی وفادار باشیم. اما در بعضی جاها مثل ضرب المثل هایی که خاص خود آنها است را تغییر داده و معادل هایی در زبان فارسی برای آن پیدا می کردیم. در فیلم داستان کوسه که مدیریت دوبلاژ آن را هم برعهده داشتم ضرب المثل های زیادی استفاده شده بود که ما مجبور شدیم آنها را تبدیل کنیم به تکه کلام هایی که به گوش کودک ایرانی آشنا باشد. در اینگونه موارد کمتر مخاطب ایرانی با جمله اصلی ارتباط برقرار می کند.
گاهی شاهد هستیم که ماهیت شخصیت ها را تغییر می دهند و مثلا روی آنها لهجه می گذارند. مثلا در کارتون شگفت انگیزها.
من همان موقع هم با این کار موافق نبودم. ولی رئیس آن انجمن که سرمایه گذار کار هم بود علاقه داشت که کار با لهجه دوبله شود. این شخص عقیده داشت که این صداها برای مردم ایران آشنا است و با استقبال روبه رو می شود. اما من مخالف بودم. البته گذشت زمان نشان داد که حق با ایشان بوده است و ظاهرا مردم ایران را بهتر می شناخت. ولی من عقیده داشتم که کار باید به گونه ای باشد که اگر دوبلرهای حرفه ای سندیکای تلویزیون هم کار را دیدند مورد تایید قرار دهند. در بیست عنوانی که من مدیریت دوبلاژ آن را بر عهده داشتم به هیچ وجه لهجه نداشتیم. من مخالف این بودم که مثلا داری کارتون آمریکای می بینی و یک دفعه مثلا کسی آبادانی یا دیگر گویش ها را حرف بزند. مدیریت دوبلاژ کارتون شگفت انگیز ها با خود مهرداد رییسی بود.
▪ پیش از حرف زدن انیمیشن نقش را تحلیل می کنید؟
ـ این کار همواره انجام می گرفت. مثلا قبل از حرف زدن در فیلم عروس مرده به جای جانی دپ روی سبک بازیگری جانی دپ خیلی تحقیق کردم. به خصوص روی اوراکت او. در این کار علاوه بر چگونگی بیان جانی دپ در نقش ویکتور، به چگونگی کاراکتر ویکتور در انیمیشن و مثلا باز نشدن دهانش دقت کردم. پنج روز دوبله این کار طول کشید. مثلا سعی کردیم نوع طنزی را که در بیان جدی جانی دپ وجود دارد بازتولید کنم.
▪ چه کارهایی به دل خودت نشستند؟
ـ عروس مرده، جوجه کوچولو، کبوتر بی باک، روبات ها، داستان کوسه، زندگی جدید امپراتور و در جست وجوی نمو.
▪ آیا تا حالا کار تیزر هم کردی؟
ـ بله من روی تیزر هم صحبت کرده ام.
▪ چرا شاهد موج گرایش دوبلرها به سوی تیزر هستیم؟
ـ همه فکر می کنند دوبله خیلی پول خوبی برای دوبلرها دارد اما اصولا اینگونه نیست. پول بین ده ها نفر تقسیم می شود و گاهی فقط ۳۰ تا ۴۰ هزار تومان به هر نفر می رسد و به خاطر پول زیاد خوابیده در تیزر است که گویندگان به سمت آن تمایل پیدا کرده اند.
▪ یعنی شما برای ۳۰ هزار تومان حرف می زدید؟
ـ بله. من اصلا خجالت می کشم. ما برای عشق کار کردیم و فکر می کنم به همین خاطر هم بود که کارمان گرفت و با استقبال مخاطبان رو به رو شد. با پررنگ شدن جنبه های اقتصادی در کارهای هنری از ارزش آنها کم می شود و این اصلا خوب نیست.
اگر موافق باشی به حوزه تئاتر برویم. در صحبتی که قبل از ضبط با هم داشتیم به این اشاره کردی که تئاتر خوشبختانه مخاطب عام ندارد. من با این جمله مشکل دارم و فکر می کنم که این به زیان تئاتر ما است.
به عقیده من این مخاطب خاص داشتن به ضرر تئاتر نیست. اگر که فرهنگ سازی و تبلیغ شود برای تئاتر و همه فرهنگ آن را پیدا کنند جای خوشبختی دارد. اما اگر قرار باشد پای عده ای که تئاترهایی نظیر تئاترهای بولینگ عبدو را هم می بینند به تئاتر شهر باز شود دیگر واویلا داریم چرا که اصلا با هم سنخیتی ندارند. چون آمادگی برخورد با تئاتر جدی را ندارند.
▪ شاید تئاتر ما دارد خیلی سنگین حرف می زند؟
ـ به نظر من تئاتر کم نمی گذارد. در همین تئاتر شهر انواع کارها را داریم. مثلا کارهایآقای پسیانی را داریم که تا مخاطب اهل مطالعه و نمایش نباشد ارتباط برقرار نمی کند و در مقابل کارهایی مثل کارهای آقای حسین کیانی را هم داریم که مخاطب مدام در حال خندیدن است. کار آقای میرباقری هم بوده که مخاطب از اصفهان هم برای دیدن آن می آمده است. کارهایی که هم می خنداند و هم به فکر وامی دارد.
▪ پس مشکل تئاتر ما چیست که همواره با کمبود مخاطب مواجه است؟
ـ مشکل تئاتر تبلیغات است که برای آن تبلیغی گسترده صورت نمی گیرد و هم اینکه سطح مطالعه در میان مردم کمتر است. یک مورد دیگر آن هم به مکان نامناسب تئاتر شهر برمی گردد. یک طرف آن هموسکچوال ها هستند و یک طرف آن معتادان. در این فضا خانواده اصلا تمایل پیدا نمی کند حضور پیدا کند و فرزندان خود را به این سو هدایت کند. از نظر فضای داخلی هم تئاتر شهر رغبتی ایجاد نمی کند و سال ها قبل باید به موزه تبدیل می شد. باید سالن های بیشتری در مناطق مختلف ایجاد شود. در این فضا است که من می گویم همان بهتر که تئاتر مخاطب خاص دارد که حرف ما را می فهمند.
▪ در صحبت های قبل از ضبط به نقش بازدارندگی گروهی از پیشکسوتان در تئاتر اشاره کردی. کمی توضیح می دهی؟
ـ من متاسفانه نقش پیشکسوت تئاتر را به هیچ عنوان قبول ندارم. چون بسیار غلو آمیز و بزرگ نمایی شده کار می کنند. جه در تله تئاتر و چه در صحنه. بدون اغراق و لاپوشانی باید بگویم که این گروه در حال فراری دادن مخاطبان از سالن های نمایش هستند. نسل ما سعی کرده هر کاری که آنها کردند نکنیم. آنها در زمان دانشجویی خودگیر کرده اند.
اما این پیشکسوت ها همیشه سالن های پرتماشاگری داشته اند.
سالن هایشان آن موقع پر بوده است. اما نسل جوان مخاطبان دیگر دوست ندارد آن نوع بازی ها را ببیند. مخاطب امروز تئاتر به سالن می آید اما با بازیگری مواجه می شود که شبیه زندگی خودش نیست و نمی تواند آن را لمس کند. الان مخاطب به دنبال بازیگری است که همانگونه که زندگی می کند، بازی کند و حرف بزند.
اما نسل جوانی که شما می گویید فقط دارد تجربه می کند و هنوز مانیفست خود را بعد از چند سال بیرون نداده است. مخاطب نمی تواند اینقدر تجربه ببیند.
یک دلیل آنکه به سبک و سیاق تئاتری نسل جوان نمی رسیم این است که در کشور ما هیچ اتفاق تئاتری نمی افتد، یک جشنواره تئاتر فجر است که در آن اغلب از افراد درجه سه و چهار خارجی دعوت می شود. مثلا آقای چولی به ایران دعوت می شود که در تئاتر آلمان وزنه ای نیست و در مولهایم در حومه کلن برای محلی ها نمایش به صحنه می برد. بعد این آقا را در اینجابه بت تئاتری تبدیل می کنند. این اتفاق تئاتری نیست که در ایران می افتد. باید اینجا پرشود از آدم های الف خارجی که ما از آنها یاد بگیریم. از دهه شصت به این سو نمایش نامه دندان گیری ترجمه نشده است. بله در این شرایط است که ما مدام خودمان در حال تجربه کردن هستیم. تمام الگوهایی که در دانشگاه تدریس می شود مربوط به زمان جشن هنر شیراز است الگوهایی که دیگر تار عنکبوت بسته اند.
▪ در این شرایط برای آشتی مخاطبان با تئاتر باید چه کار کرد؟
ـ به نظر من باید به فکرهای جدید و تجربیات جدید بها داده شود. من قبول دارم که در تئاتر حرفه ای پیشکسوت ها باید باشند تا جوان ها معنی پیدا کنند، اما الان کفه ترازو خیلی به نفع قدیمی ها سنگینی می کند.
یا قدیمی ها باید خودشان را به روز بکنند و بیایند بشوند استاد ما یا اینکه به جوان ها بها بدهند. هر جا به جوان ها بها داده ایم کارهایشان به خارج از مرزها هم راه پیدا کرده است. خارجی ها هم که به ایران می آیند فقط به دنبال کارهای کارگاهی و جوان های ایران هستند.
نویسنده : عماد برقعی - رهام وزیری
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید