یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


پایان نامه بررسی جامعه شناختی جنبش اجتماعی زنان


پایان نامه بررسی جامعه شناختی جنبش اجتماعی زنان
زنان نیمی از جهان اجتماعی ما هستند. این نیمه که قبلاَ از پشت صحنه خارج شده بود اکنون می خواهد بر روی صحنه بایستد. صدایی که تاکنون خاموش و یا ناشنیده مانده بوداکنون گویاشده است. شاید بتوان سیر تحول این جریان را با مفهوم « فمینیسم» توضیح داد. مفهومی که جنبش اجتماعی زنان با آن شناخته می شود. جنبش اجتماعی زنان یکی از نمونه های جنبش های جدید اجتماعی است که تاثیرات تعیین کننده و دامنه داری هم در جامعه وهم در دیدگاههای نظری جامعه شناسی داشته است.
به گونه ای که نمود آن را می توان در تغییرات گسترده و اساسی دیدگاهها، تعریف مجدد منافع و بازسازی روابط اجتماعی مشاهده نمود. بهر حال زندگی معاصر ما در جهانی کوچک جاری است. جهانی که در آن اعمال گروههای انسانی می توان بازتاب جهانی داشته باشد. این امر در مورد جنبش زنان نیز صادق است وانتشار سریع اندیشه ها در جهانی به هم پیوسته که در آن مردم و تجربه ها سفر می کنند و در هم می آمیزند به سرعت چتری از صدای زنان بر فراز اکثر نقاط سیاره ایجاد می کند.
رخداد این واقعیت را به خصوص پس از کنفرانس ۱۹۹۵ پکن می توان مشاهده نمود که طی آن جنبش زنان به منظور ساس ینمودن کار زنان، روابط خانوادگی و فقر در سطح جهانی، زنان سراسر جهان را به هم پیوند زده است. بنابراین حرکت اخیر زنان فاز جدیدی از فعالیت آنان بود و با چالش قواعد هنجارهای سوم و نقد قوانین حقوقی جامعه مشخص می گردد در حالی که فعالیت زن ایرانی عصر مشروطه بر مدار مسائلی همچون حق آموزش زنان و دختران و حق فعالیت اجتماعی او می گشت و در پی اثبات هویت انسانی خویش بود. فعالیت زن ایرانی معاصر معطوف به احراز مناسب سیاسی و اجتماعی و بازنگری و اطلاح قوانین حقوقی به سمت برابری زن و مرد است. این امر بخصوص با گسترش روزافزون سطح تحصیلات زنان، کاهش نرخ باروری و افزایش نرخ اشتغال آنان در کنار ظهور رشد سازمانها ونهادهای فعال در زمینه مسائل زنان و فعالیت زنان نخبه در فعال نمودن شکافهای جنسیتی همزمان با انتشار اندیشه های فمینیستی در سطح جهانی، دامنه وسعت بیشتری خواهد یافت.
با عنایت به مسائل مطرح شده و با توجه به تاثیرات دامنه دار جنبش زنان بر گستره ابعاد و عمق شئونات اجتماعی، بذل توجه علمی به جریانات، مطالعات، نگرشها عوامل مرتبط با آن اجتناب ناپذیر و ضروری به نظر می رسد. بر این اساس در پژوهش حاضر سعی شده تا با شناسایی سنخ ها و انواع جنبش ها فمینیستی به یک مدل مفهومی در شناخت جنبش زنان ایران تامل آمده و وجود شباهت و تفاوت جنبش زنان ایران با جنبش های جاری جهانی زنان استخراج گردد.
● بیان مسئله و اهمیت موضوع :
بر سیمای جامعه امروزه خطی از پرسش هایی است که قوانین و هنجارها ی مربوط به زنان به چالش گرفته است. خون بهای نابرابر زنان، مسائل مربوط به تمکین و قضا حضانت، مدیریت سیاسی زنان، بحث مردان و کار خانگی، رسمیت حق طلاق از سوی زن، ارزیابی فرهنگی سیمای زن و اشتغال، تنوع شغلی زنان... نمونه هایی از این مقوله اند. آیا وجود چنین نشانه هایی می تواند دال برجنبشی در میان زنان ایران باشد؟ اگر چنین جنبشی در کار است نسبت آن با جنبش های جاری جهانی زنان چیست؟ زنان ایران جایگاه و موقعیت خویش را چگونه ارزیابی می کنند. و در مسیر حرکت خویش چه اهدافی را تعقیب می نمایند. اینها همه مسائل اساسی و سئوالاتی است که بر مدار پویش زنان معاصر ایران در گردش است و در خور پاسخ گویی و سازماندهی است. به هر حال جایگاه و موقعیت زنان و نیز نگرش هایی که زن وقوق او را کانون توجه خویش ساخته اند، همواره یکی از مباحث محوری جوامع بوده است. علاوه بر این نگرش زنان و فعالان زن نسبت به نگرش های جامعه در مورد زن و فاصله آن از نگرش هایی که خویش در مورد زنان و جایگاه آن دارد. در یک رابطه تجربه شده و تئوریزه تحت عنوان فاصله انتظارات ارزشی از امکانات ارزشی می تواند موجب حرکات و تغییرات اجتماعی گرددکه به سهم خود مساله ای اساسی و قابل تامل است. در این راستا سئوال اساسی و مهمی که می توان طرح کرد آن است که وجود تفاوت و شباهت جنبش زنان ایران با جنبش جهانی زنان چیست و در این سنجش شناسی مفهومی، مدل جنبش زنان ایران چگونه است؟ پاسخ به این سئوال، علاوه بر بسط ادراک نظری ما از جنبش زنان ایران می توان در ایجاد بسته های لازم ذهنی، جهت پاسخ گویی به خواسته ها و مطالبات زنان، با عنایت به خصوصیات خاص جنبش زنان ایران موثر و کارآمد ایران باشد. در این راستا خواهیم کوشید که با شناخت اصول، اهداف، عوامل و هدفهای مبارزه زنان ایران در این مقایسه تطبیقی، نقاط اشتراک و افتراق آن با جنبش های جهانی زنان نائل آمده و در جهت شناخت آن به ترسیم یک مدل مفهومی از آن نائل آییم.
● اهداف و کاربردهای تحقیق :
در این تحقیق اهدافی چون، درک مبانی فکری، اهداف و خواسته ها، درک نگرش های زنان به وضعیت آن در جامعه ویژگی و بالاخره مدل مفهومی جنبش زنان ایران و ادراک وجوه تفاوت و شباهت آن با جنبش های جاری جهانی زنان، درک اصول، ویژگی اهداف جنبش زنان ایران را به عنوان ملاکی جهت مقایسه و استخراج وجوه تفاوت و شباهت آن با جنبش ها ی جهانی زنان را می توان بعنوان هدف اصلی این پژوهش عنوان نمود. چنین پژوهشی می تواند ما را در شناخت مسائل زنان و خواست های آن یاری نموده و از قید پیشداوری هایمان در مورد پویش زنان ایران برهاند. چرا که بدون شک حل مسائل زنان جامعه ما جز در پرتو بستر سازی فرهنگی و ایجاد نرم افزارهای لازم جهت درک مطالبات و خواسته های آنان میسر نخواهد بود و تحقق این امردر گرو پژوهشهایی است که می تواند تحولات حوزه های زندگی اجتماعی را قابل لمس و هضم سازد. این امر بخصوص از آنجا اساسی است که تحولات حوزه های مربوط به خانواده و جنسیت بنا به ماهیت آن، برای بسیاری از افراد به سختی قابل پذیرش است. به عنوان نمونه بر اساس تفکر سنتی، زنان و نقش آنها می رود به عرصه خصوصی زندگی و ایفای نقشهای مرتبط به این عرصه یعنی نقش مادری، همسری ... است . بنابراین این داعیه زنان را خواستار ورود آنان به عرصه عمومی به عنوان جایگاه اختصاصی مردان است ، با رویه عادی و طبیعی ذهن بسیاری از افراد در تعارض بوده و مورد مقاومت قرار می گیرد. بر این اساس پژوهش هایی که تغییرات صورت گرفته و در عرضه حیات اجتماعی امروزین را در مقایسه با گذشته نشان داده و چشم ما را نسبت به نگرش ها و خواسته های جنبش زنان بگشاید، می توان در ایجاد بسترهای لازم جهت حل مسائل زنان چه در ذهنیت توده مردم و چه در ذهنیت مدیران و برنامه ریزان اجتماعی ما سودمند واقع گردد. بنابراین پژوهش لازم علاوه برافزایش سطح دانش نظری و بسط ادراک ما از جنبش زنان ایران، می توان در زمینه شناخت برنامه ریزی، کنترل و سازمان به پویش زنان کاربرد داشته باشد.
● مبانی نظری تحقیق:
در انتخاب چارچوب نظری تحقیق در پی نظریاتی هستیم که انواع شاخه های فمینیسم و نگرشهای حاکم بر آن را دسته بندی نموده و چشم اندازهای آنان را در رابطه با توصیف وضعیت زنان و عوامل موجود این وضعیت نشان دهد. بر این اساس در چارچوب نظری این تحقیق، با عنایت به وجود عناصر ذکر شده در نظریه جورج ریتزر و همچنین تقسیم بندی مانوئل کاستلز از نگرشها و تحلیلهای فمنیستی، از این چارچوب ها استفاده خواهد شد. اما مساله ای که ذکر آن در اینجا ضروری است اینکه سنخ شناسی جزئیات مربوط به زنان هرگز کامل نبوده و نمی تواند تصویر چند پهلو و تنوع جنبش زنان و هیات های فمنیستی را در تمامی کشورها و فرهنگها پوشش دهد. علاوه بر این نهضتهای فمینیستی بخصوصی وجود دارند که در این مقوله خاص نمی گنجد بلکه خصلتی ترکیبی داشته و آمیزه هایی از نحله های گوناگون فمنیستی را از خویش دارا هستند بهر حال علیرغم مسائل مطرح شده چیزی که سنخ شناسی و مقوله بندی های یاد شده را واجد کاربرد می سازد، جنبه های تحلیلی آنهاست.
جورج رتیرز ، در بازشناسی انواع نظریه های فمینیستی بر مبنای پاسخ به دو پرسش بنیادی از سوی این نظریه ها عمل می کند. ریترز نظریه های بنیادی فمینیستی را بر مبنای پاسخ هایی که به دو پرسش توصیفی« درباره زنان چه می دانیم؟» و پرسش تبینی « چرا وضع زنان به این صورت است ؟» دسته بندی نموده و متمایز می گرداند. در رابطه با پاسخ به پرسش اول، نظریه های بنیادی فمنیستی عبارتند از :
۱) نظریه های تفاوت که با پاسخ تبینی:
الف) تبیین های زیست شناختی تفاوت زنان با مردان
ب) تبیین های نهادی تفاوت زنان با مردان
پ) تبیین های اجتماعی روانشناختی تفاوت زنان با مردان مشخص می شود .
۲) نظریه های نابرابری که با پاسخ های تبیینی:
الف) تبیین های فمینیستی لیبرال از نابرابری
ب) تبیین های مارکسیستی از نابرابری
پ) تبیین های نئومارکسیستی از نابرابری مشخص می شود .
۳) نظریه های ستمگری که با پاسخ های تبیینی:
الف) تبییین های روانکاوانه ستمگری
ب) تبیین های فمینیستی رادیکال از ستمگری
پ) تبیین های فمینیستی سوسیالیستی از ستمگری مشخص می گردد.
● مدل شناسی جنبش زنان در ایران: بسوی مستند یک سنخ شناسی مفهومی
در ارائه مدل جنبش زنان ایران سعی خواهد شد که با بهره گیری از رویکرد تلفیقی، از اصول حاکم بر سنخ شناسی جرج ریترز در شناسایی نظریات فمینیستی و عناصر مشترک جنبش های اجتماعی مندرج در نظریه آلن تورن در مورد جنبش های اجتماعی استفاده شود. همانگونه که در قسمت مربوط به چار چوب نظری تحقیق عنوان گردید بر اساس نظریه جرج ریترز در یک طرح توصیفی سه نگرش در رابطه با جایگاه و موقعیت زنان در نظریات فمینیستی قابل شناسایی است.
۱) نظریه تفاوت: از منظر این رویکرد جایگاه و تجربه زنان در بیشتر موقعیت ها با جایگاه و تجربه مردان تفاوت دارد.
۲) نظریه نابرابری: از چشم انداز این این نظریه جایگاه زنان در بیشتر موقعیت ها نه تنها از جایگاه مردان متفاوت است بلکه از آن کم بها تر و با آن نابرابر است.
۳) نظریه ستمگری: از این نظریه زنان علاوه بر نابرابر بودن و تفاوت داشتن از مردان، تحت ستم نیز قرار دارند. یعنی تحت قیدو بند، تابعیت، سوء استفاده و بد رفتاری مردان بسر می برند.
در رابطه با تحلیل عوامل موثر بر شکل دهی وضعیت و جایگاههای مذکور، تبیین های مختلفی صورت گرفته است که به شرح زیر می باشند:
۱) نظریه تفاوت:
▪ تبیین اجتماعی – زیستی تفاوت زنان با مردان
▪ تبیین های تفاوت زنان با مردان
▪ تبیین های اجتماعی روانشناختی زنان با مردان
۲ ) نظریه نابرابری:
▪ تبیین فمیستی از نابرابری
▪ تبیین مارکیستی از نابرابری
▪ تبیین نئومارکیستی از نابربری
۳) نظریه ستمگری:
▪ تبیین های روانکاوانه ستمگری
▪ تبیین های فمینیستی ستمگری
▪ تبیین های سوسیالستی از ستمگری
● فرضیه های تحقیق:
۱)بنظر می رسد که نگرش فعالان جنبش زنان ایران نسبت به جایگاه زن غالباَ مبتنی بر ارزیابی نابرابر جایگاه زنان نسبت به مردان است.
۲) بنظر می رسد که مسئله اصلی زنان ایران که آنان را به پویش وا داشته است بیشتر ناشی از ادراک نابرابر قوانین حقوقی در رابطه با زنان است و لذا هدف اصلی جنبش زنان ایران معاصر اصلاح قوانین حقوقی در جهت کاهش نابرابری زنان و مردان می باشد.
۳) بنظر می رسد جنبش زنان ایران غالباَ به چارچوب ارزشها ی فرهنگی وفادار است اما در خواستار اصلاح محتوی آن در جهت برابری حقوق زنان و مردان است.
۴) بنظر می رسد که جنبش زنان ایران معاصر اغلب ماهیت زن را به گونه ای واقع نگر در نظر می گیرد یعنی هم به وجوه تفاوت و هم به وجوه شباهتهای دو جنس واقف است بی آنکه داعیه شباهت تام یا برتری یکی از دو جنس را داشته باشد.
۵) بنظر می رسد که جنبش زنان ایران غالب حرکت خویش را از جریان فمینیسم متمایز می داند و از الحاق آن بر فعالیت خویش امتناع می کند.
● تعریف مفاهیم و متغیرها:
جنبش زنان ایران معاصر به کردارها و فعالیتهای سازمان یافته ای اطلاق می شود که در واکنش به موقعیت و شرایط تبعیض در مقایسه با مردان (مانند تبعیض در ارتقاء شغلی زنان محدودیت در دستیابی به مفاصد مدیریتی و سیاسی حق طلاق زنان و خون بها تا باربر با مردان حضانت...) شکل گرفته است و از طریق فعالیتهای نظری و عملی اشخاص، سازمانها و شبکه های مربوط به مسائل زنان و با تولید و انتشار ادبیات مربوط به مسائل آن، قوانین و نگرش های جامعه را در مورد زنان به چالش گرفته و نیروی زنان را در راستای ارتقاء سطح زندگی، شغل، موقعیت، حقوق، و شان وکرامت زنان در یک حرکت عمگرایانه در جریان زندگی بسیج می کند.
▪ فعالان جنبش زنان: به مجموعه زنانی اطلاق می شود که به کوششهای نظری (طرح دیدگاههای مشکلات و راهکارهای حل مسائل زنان) و فعالیتهای عملی (عضویت و فعالیت در تشکلهای فعال در زمینه مسائل زنان) در جهت بهبود وضعیت زنان تلاش می کنند.
▪ جایگاه زنان: به موقعیت زنان از لحاظ رتبه بندی اجتماعی، وضعیت آنان در جامعه و چگونگی برخورداری آنان ازامکانات و مزایای اجتماعی اطلاق می گردد.
▪ فمنیسم:
جنبشی سازمان یافته برای دستیابی به حقوق زنان و نیز ایدئولوژی برای دگرگونی جامعه می باشد که هدف آن صرفاَ تحقق برابری اجتماعی زنان با مردان نیست بلکه بر حسب گرایشهای خاصی که با این مفهوم خود را تعریف می کنند. اهداف گوناگونی را می توان برای آن در نظر گرفت که ازافراطی ترین سطوح آن یعنی فرقه های همجنس گرایی زنان و گروههای خواهان جدایی طلبی جنسی و نیز گروههای ذات گرا کمترین برتری ذاتی زنان بر مردان و تلاش در جهت تحقق آن تا گروههای واقع گرایی که خواستار به رسمیت شناخته شدن تفاوتهای دوجنس به عنوان انسان و در جهت ایجاد یک جامعه انسانی هم برای مرد و هم برای زن است را شامل می شود. همه گرایشهایی که زیر چتر گسترده ی ایدئولوژی گرد آمده اند. اما بر اساس تحلیلهای مختلفی که برای علل و عوامل ستم بر زنان ارائه می دهند و نیز بر اساس راهبردهای متفاوت رفع این ستم به شاخه های مختلف تقسیم می شوند.
▪ ارزش فرهنگی: به امورات مهم و مطلوبی اطلاق می گرددکه بر اساس اهمیت و تقدس آنها هر جامعه ای برحفظ و رعایت آن تاکید دارد.
● روش شناسی تحقیق
۱) روش انجام تحقیق مبتنی بر روش میدانی است که با استفاده از تکنیک « مصاحبه » انجام می پذیرد. همچنان که می دانیم یکی از موارد کاربرد «مصاحبه» بهره گیری از آن جهت شناخت نظرات، عقاید و ارزشهای افراد جامعه مورد تحقیق است. بنابراین با توجه به ماهیت موضوع که در پی دستیابی به عقاید اهداف و بطور کلی نگرش فعالان جنبش زنان ایران معاصر به عنوان ترسیم کنندگان و پیش برندگان خطوط اصلی جنبش زنان ایران می باشد این روش قابلیت حصول به نتایج مورد نظر داشته و بر این اساس در گرد آوری اطلاعات از این روش بهره گیری به عمل می آید. در انجام مصاحبه با توجه به چشم اندازی که به استخراج پاسخ ها و رعایت شرایطی چون یکسانی مفاهیم و یکسانی داشته ایم، از پرسشنامه بسته سود برده ایم. بر این اساس تفاوت پاسخ پاسخ گویان را می توان به عقاید متفاوت آنان راجع به موضاعات مورد بررسی ربط داد و نه احتمالاَ به تفاوت در چگونگی طرح سئوال یا تفاوت واژگان و القاء معانی متفاوت اما در کنا چنین ساخت واره ای یا عنایت به توجهی که به عمق کاوی نگرش فعالان زن مرتبط با مسائل زنان داشته ایم، همواره فضایی را جهت طرح نظرات خاص مصاحبه شونده ایجاد نموده ایم به این صورت که در طرح سئوالات چند جوابی، ذکر موارد قید شده به عهده مصاحبه شونده گذاشته شده است که پس از دسته بندی نسبت به کد گذاری و استخراج آن اقدام شده است.
▪ واحد تحلیل: واحد تحلیل این تحقیق به گونه ای خاص شامل افراد فعال عضو تشکل های مربوط به مسائل زنان می شود.
▪ جامعه آماری: جامعه آماری تحقیق عبارت است از فعالان زن مرتبط با مسائل زنان ایران انتخاب جامعه آماری بر این اساس، بر حسب ویژگی جنبش زنان ایران معاصر صورت پذیرفته است که اصولاَ با فعالیت فعالان زن مرتبط با مسائل زنان مشخص می گردد. البته ذکر این نکته ضروری است که تغییر نگرش دختران درمقایسه با مادران راجع به شیوه های زندگی بنا به تحقیقات صورت پذیرفته و نیز نوعی فشار عمومی در سطح خانواده های جامعه ایران معاصر جهت دمکراتیک نمودن مناسبات حاکم بر روابط خانواده که از آن به عنوان یک نوع فمینیسم عملگرای بی تابلو و بی نام یاد شده است. حکایت از میل نمودن جنبش زنان ایران به سمت یک جنبش توده ای در آینده ای نه چندان دور دارد، اما در هر حال حاضر ویژگی اساسی جنبش زنان ایران معاصرهمانا جریان داشتن نبض اصلی آن در سطح نخبگان و زنان شاخص مرتبط دراین زمینه می باشد. دراین رابطه با حجم جامعه آماری تحقیق، متاسفانه تعداد فعالان زن یاد شده به گونه ای دقیق و درج شده، حتی درمراکز مربوط به زنان موجود نبوده است بنابراین در جهت برآورد حجم جامعه آماری با توجه به لیست اسامی سازمانها و تشکلهای مربوط به زنان، مندرج در مرکز امورمشارکت زنان اقدام گردیده است.
بر این اساس با عنایت به اسامی هشتاد تشکل و سازمان مربوط به زنان و با تخمین میانگین پنج عضو فعال برای هر تشکل، حجم جامعه آماری احتمالی حدود N= ۴۰۰ نفر برآورد گردید که در رایزنی با مرکز امور مشارکت زنان و نیز تنی چند از اساتید زن فعال در رابطه به مسائل زنان حدود احتمالی جمعیت آماری برآورد شده است مورد تایید واقع گردید.
▪ حجم نمونه و روش نمونه گیری : در برآورد حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و با توسل به روش تصادفی ساده عمل می کنیم در راستای تحقق این هدف نمونه گیری در دو سطح انجام می گیرد . در سطح اول از میان تشکل ها و سازمانهای مربوط به زنان با حجم جامعه آماری N=۸۰ و در سطح دوم ازمیان افراد فعال در رابطه با مسائل زنان که در درون تشکلها فعالیت دارند با حجم جامعه آماری N=۴۰۰ با اطلاعات زیر حجم نمونه آماری چنین برآورد می گردد. .
N=۸۰
۸۰ KO
P=۱۰
P=%۸
S۲=P(۱-P)=%۲۵
T=۱/۹۶
۴%۰۸۱۱۶۳Se(P)=
و در رابطه با افراد نمونه آماری، حجم نمونه چنین برآورد می گردد :
N=۴۰۰ %۲۵
بنابراین از میان ۵۲ تشکل مربوط به مسائل زنان با ۱۰۹ نفر به گونه ای تصادفی مصاحبه شد. در این راستا با توجه به روش نمونه گیری که مبتنی بر روش تصادفی مصاحبه ساده ای باشد به قید قرعه از میان ۸۰ تشکل موجود ۵۲ تشکل انتخاب گردیده و سپس بطور میانگین و به گونه ای تصادفی با دو نفر از فعالان زن عضو در این تشکل مصاحبه صورت خواهد گرفت لازم به ذکر است پنج مورد اضافه بر حسب تعداد تشکل های با عضویت بالاتر تقسیم می شود.
● نتیجه و تحلیل نهایی :
در میان زنان ایران معاصر ، حرکتی سازمان یافته وجود دارد که هدف آن بهبود وضعیت زنان است . این حرکت سازمان یافته همانند سایر کشورهای در حال توسعه بیشتر در سطح نخبگان زن و محافل دانشگاهی در جریان است . البته در کنار این جریان، به تعبیر بعضی از صاحب نظران باید از این حرکت عملگرا و بی عنوان نام برد که بدون الحاق مفهوم فمینیسم به فعالیت و اعمال خویش و حتی بدون آگاهی از اندیشه ها و مرام های فمینیستی، در پی تغییر مناسبات زندگی خویش در جهت دموکراتیک نمودن آن و نیز ارتقاء کلان و کرامت زن به عنوان یک انسان است . جلوه چنین حرکتی را می توان در کم رنگ شدن تقسیم جنسی کار درخانواده، مشارکت زنان در تصمیم گیریها و همچنین فعالیت اجتماع یآنان به گونه ای کاملا محسوس مشاهده نمود.
لازم به ذکر است که حرکت اجتماعی زنان به عنوان یک نهضت جهانی خود معلول عوامل چون صنعتی شدن جوامع و ایجاد مشاغل صنعتی، خدماتی و اطلاعاتی، کاهش نرخ باروری به واسطه کنترل نرخ مرگ و میر و به تبع آن افزایش اوقات فراغت زنان تغییر و سبک زندگی، افزایش آگاهی ها، شناخت و تدوین حقوق بشر و تلاش در جهت تحقق حقوق انسانی زن بوده است که بر حسب خصلت جوامع اطلاعاتی با انتشار الگوها ی خاص زندگی و گسترش اندیشه های فمینیستی در تمام سیاره زمینه ساز، حرکت زنان سایر جوامع بوده است. علیرغم نکات مذکور در باب تاثیر جهانی زنان بر جنبش اجتماعی زنان در جوامع مختلف خصلت این جنبش ها بر اساس شرایط فرهنگی و سیاسی هر جامعه ای رنگ و بوی ویژه ای به خود می گیرد. بر این اساس آنچه در تحلیل حرکت زنان ایران معاصر حائز اهمیت است ویژگی ها، اصول، و اهداف چنین حرکتی است که آن را را از جریاناتی که با عناوین مختلف فمینیستی مشخص می شود متمایز می سازد. این ویژگی های بر اساس یافته های آماری تحقیق می توان به گونه زیر دسته بندی کرد:
۱) ذهنیت فعالان زنان ایران در رابطه ارزیابی جایگاه زنان، غالبا بر قضیه ستمگری متمرکز است این گزاره موید اصل حاکم بر حرکت زنان ایران است.
۲) با توجه به اینکه فعالان زنان ایران معاصر مساله اصلی و اولیه زنان ایران معاصر را نابرابری قوانین حقوقی تشخیص می دهند، هدف اصلی زنان ایران معاصر تلاش در جهت کاهش نابرابری حقوقی دو جنس است.
۳) و بالاخره پایبندی به ارزش های فرهنگی، تبری از الحاق مفهوم فمینیسم بر فعالیت خویش و همچنین ارزیابی واقع گرایانه در ارتباط با ماهیت دو جنس را می توان به عنوان ویژگی بینش زنان ایران معاصر مقوله بندی نمود.
بهر حال همانگونه که در تحلیل جداول آماری ذکر شده در جستجوی علل گرایش به ارزیابی جایگاه زنان بر اساس ستمگری غالبا پاسخ عدم برخورداری زنان از حقوق اولیه انسانی مطرح گردیده که این امر در پرتو عینی بودن و محسوس بودن نابرابری قوانین حقوقی برای زنان، قابل تبیین می باشد. مساله قابل توضیح دیگر آنکه زنان ایران گرچه مساله اولیه خویش را نابرابری حقوقی با مردان تلقی می کنند اما در ریشه یابی چنین مساله ای نگرش سوگیرانه فرو دستانه جامعه به سیمای زن را اساسی تلقی می کنند که چنین بینشی در دراز مدت می تواند زمینه ساز حرکت زنان ایران به سمت باز تعریف هویت زنان و جنبش های هویتی فرهنگی باشد . این امر به خصوص با استناد به درصد قابل توجه پاسخ مثبت به نقش دیدگاه فرهنگی جامعه به زن به شکل گیری پاسخگویان به نقش دیدگاه فرهنگی جامعه به زن در شکل دهی به وضعیت آنان قابل تامل می باشد . با توجه به مطالب عنوان شده و با عنایت به ویژگی هایی که برای جنبش زنان ایران معاصر برشمرده ایم می توان در یک مقایسه تطبیقی نکات زیر را به عنوان وجوه اشتراک و افتراق جنبش زنان ایران معاصر با نهضت های فمینیستی جاری برشمرد :
۱) علاقه گسترده به تمرکز به فرضیه ستمگری جنسی را می توان به عنوان وجه اشتراک جنبش های جاری جهانی زنان و جنبش زنان معاصر قلمداد نمود.
۲) در حالیکه غالب جنبش های فمینیستی از مرحله تاکید به حقوق برابر قانونی زنان و مردان گذر نمود و به فاز جنبش های فرهنگی و جنبش های هویتی گذر نموده اند – جنبش های با بار فرهنگی و صبغه ای فلسفی – جنبش زنان ایران معاصر بیشتر معطوف به تلاش جهت تحقق حقوق برابر میان زنان و مردان است.
۳) در حالیکه جنبش های جاری زنان اغلب با عناوین فمینیستی مشخص می شوند، غالبا زنان ایران حرکت خویش را از جریان فمینیسم متمایز می دانند و از الحاق مفهوم فمینیسم بر حرکت خویش امتناع می کند.
۴) در حالیکه غالب نهضتهای فمینیستی دچار مواضعی افراد گرایانه، با تفریط گرایانه در مواجه با مسائل زنان، ارزیابی روابط دو جنس ارائه راهکارهای حل مسائل زنان و داوری ماهیت زنان هستند. غالب مواضع زنان ایران در رابطه با موارد یاد شده مبتنی بر نگرش واقع گرایانه می باشد.
۵) از دیگر وجوه افتراق جنبش های جاری جهانی زنان با جنبش زنان ایران معاصر، اعتقاد به چارچوب ارزش های فرهنگی است که ریشه در مبانی دینی دارد و در حالیکه وجود بینش های او مانیستی و اشاعه نگرش های نسبیت گرا در هسته تفکر غالب نخله های فمینیستی موجب قطع وابستگی آنان با ارزش های ثابت فرهنگی گردیده است.
نتیجه آنکه، گرچه جریانات مختلفی در درون جنبش زنان ایران معاصر می توان تشخیص داداما غالب گروههای فعال در این زمینه بر اساس یک رهبانیت واقع گرایانه، در جهت ارتقاشان و حقوق زن به عنوان انسان عمل می کنند. عملی صلح آمیز و مدنی که با ایجاد بسترهای اعتلای زنان می تواند زمینه ساز اعتلای مالکیت جامعه باشد. از دیگر نکات قابل ذکر در روابط با تحقیق مذکور ، استخراج این نکته کاربردی است. که زنان ایران معاصربر مبنای واقعیات عصر حاضر در یک حرکت واقع گرایانه خواستار پاسخگویی به مسائل و چالش های موجود بر سر راه تحقق انسانیت خویش هستند. و لذا بر نهادهای متولی و برنامه ریز میباشد تا با شناخت مسائل اصلی زنان که همانا احساس نابرابری با مردان از لحاظ وضع قوانین حقوقی و تحت ستم قرار گرفتن از سوی نهادهای قانون گذار هستند. پاسخ قانع کننده ای دریافت دارند تا از خلال چنین مسائلی راه نفوذ و ظهور اندیشه های افراطی و غیره واقع نگر جاری در مورد زنان به درون جنبش زنان ایران باز نشود.
● مشکلات پژوهشی:
این تحقیق، شاید اولین و اساسی ترین مشکل تحقیق در سبد تحقیقاتی کشور بوده است از آنجا که متاسفانه علیرغم جستجو و کنکاش فراوان جز چند مقاله پراکنده چند صفحه ای تحقیقی که با موضوع تحقیق حاضر مطابقت داشته باشد مواجه نشده ایم لذا در مسیری ناآشنا و بکر قدم نهاده که اگرچه خود واجد فراوانی می باشد اما با توجه به فرصت کم تحقیقاتی محقق را در حصول نتایج و انجام تحقیق با مشکلاتی مواجه نمود.
دومین مساله ای که پژوهش حاضر با آن مواجه بود مشکلات ناشی از جلب همکاری و نیز اعتماد پاسخگویان به مصاحبه کننده بود که تجربه ای بسیار ناامیدکننده برای محقق بجا نهاد که البته باید آن را به مشکل دستیابی به اعضای جامعه آماری افزود از دیگر مشکلات پژوهش حاضر باید به فقدان یک لیست و آمار دقیق و جامع از تشکل ها و نیز فعالان مرتبط با مسائل زنان یاد نمود که محقق را از دستیابی آسان به جامعه آماری محروم می ساخت. مخلص کلام آنکه با عنایت به بدیع بودن موضوع و مشکلات ناشی از ضیق وقت قلت منابع و عدم پاسخگویی مطلوب جامعه آماری محقق پیشاپیش بر نقایص کار خود اذعان داشته و آرزومند خوانندگان نسبت به نقایص کار است. امید که این تحقیق گاهی کوچک در جهت تحقیق علمی مسائل و جریانات اجتماعی کشورمان به گونه ای عام ومشکلات جامعه زنان ما به گونه ای خاص باشد تا بدینوسیله زمینه های مشارکت زنان بعنوان نیمی از اعضاء جامعه فراهم آید تا شاهد جامعه ای بارور وشکوفا و انسانی باشیم.
خلاصه کننده : مینا روحانی
دانشگاه تربیت مدرس،دانشکده علوم انسانی، پایان نامه دوره کارشناسی ارشد جامعه شناسی، زمستان ۱۳۸۱ پژوهشگر : فریبرز لرستانی، استاد راهنما: علی محمد حاضری
منبع : کانون فرهنگی رهپویان وصال - شیراز


همچنین مشاهده کنید