دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

عصر تردیدها


عصر تردیدها
«در صورت رسیدن به مقام ریاست‌جمهوری نیروهای آمریکایی را به مرزهای پاکستان و افغانستان ارسال کرده تا مخفیگاه‌های امن القاعده و طالبان را نابود کرده و بن‌لادن را نیز بیابند.» این جمله‌ای بود که باراک حسین اوباما بارها در ۲۰ ماه پیش از پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در چهارم نوامبر بر زبان می‌راند و حتی یک بار در یکی از مناظره‌ها با رقیب جمهوریخواهش، جان مک‌کین او را در این خصوص سخت به باد انتقاد گرفت و خطاب به اوباما گفت که با این کار پاکستان که در ردیف شرکای ما در جنگ علیه تروریسم است را از آمریکا خواهی راند. اوباما بارها در ایام رقابت‌های انتخاباتی به ارسال سربازان آمریکایی از عراق به افغانستان اشاره می‌کرد و به نقل از مشاوران و یارانش افغانستان را جنگی فراموش‌شده می‌نامید. گویا تا قبل از چهارم نوامبر و آغاز دوره ۷۵ روزه انتقال قدرت در کاخ سفید آنچه که هسته اصلی انگاره اوباما در حوزه سیاست خارجی را شکل می‌داد، افغانستانی بود که طالبان و القاعده از آنجا ریشه دوانده بودند. اوباما حتی حمله به عراق را انحراف از افغانستان می‌نامید که باعث عدم توجه به افغانستان شده و بن‌لادن و یارانش را به حال خود رها کرده است. عراق تا آنجا برای اوباما حداقل در حرف کم‌اهمیت بود که ایده خروج ۱۶ ماهه از این کشور را مطرح می‌کرد و بدین‌سان حملات شدید رقیب جمهوریخواه و حتی رقیب درون‌حزبی‌اش – که اینک وزیر خارجه کابینه‌اش شده یعنی سناتور ایالت نیویورک هیلاری کلینتون - و اتهام بی‌تجربگی و خامی را به جان می‌خرید. اگرچه اوباما در ایام رقابت‌های انتخاباتی به بحث هسته‌ای ایران اشاره و در ابتدا به گفت‌و‌گوی مستقیم با رئیس‌جمهور ایران و سپس با تعدیل آن دیپلماسی مستقیم در برابر ایران مطرح می‌کرد اما چنان حرف می‌زد که گویا ایران مسئله اول سیاست خارجی‌اش نخواهد بود.
اوباما با اشاره به فرآیند فراموش شده صلح خاورمیانه در دوره بوش احیای این فرآیند را نوید می‌داد. عراقی که به شکرانه استراتژی افزایش نیرو در ژانویه ۲۰۰۷ نزدیک به دو سال بود که روی آرامش را می‌دید همچنان وجهی از اندیشه اوباما را تشکیل نمی‌داد. روز چهارم نوامبر ۲۰۰۸ فرا رسید و اوباما پیروز یک نبرد تاریخی لقب گرفت. به تدریج در کاخ سفید حضور یافت و توسط نهادهای اطلاعاتی– امنیتی آمریکا دسترسی اطلاعاتی پیدا کرد. دوره انتقال آغاز شده بود و اوباما چینش یاران اصلی و اعضای کابینه‌اش را آغاز کرد. همچنان که بیل کلینتون در دوره رقابت‌های انتخاباتی در سال ۱۹۹۲ با آرمانگرایی لیبرال فشار بر چین و سوریه را مطرح می‌کرد اما پس از پیروزی بر بوش پدر و نزدیکی به دسترسی‌های اطلاعاتی واقعیات سخت و خشن عرصه سیاست بین‌الملل را از نزدیک لمس کرد، آرمانگرایی لیبرالش رنگ واقع‌‌گرایی لیبرال گرفت و در روزهای جلوس در کاخ سفید نه‌تنها بر چین و سوریه سخت نگرفت که برای ایجاد صلح در خاورمیانه سوریه را نیز شریک کرد اینک نوبت اوباما بود که در مواجهه با واقعیات سخت روبه‌رو رقیب سرسخت انتخاباتی‌اش که او را بارها به بی‌تجربگی متهم می‌کرد وزیر خارجه کند. اوباما که قصد دارد تمام عزمش را برای خارج کردن اقتصاد آمریکا از بحران مالی– اقتصادی کنونی صرف کند به وزیری نیاز داشت که به خوبی و در حالی که وی عمده توجهش صرف داخل است بحران‌های خارجی آمریکا را مدیریت کند. هنوز اما هفته‌ها به جلوس اوباما در کاخ سفید زمان باقی است اما واقع‌گرایی به تدریج بر رویاهای ایام رقابت‌ها می‌چربد. دیگر صحبتی از خروج بی‌محابا از عراق نیست. اوباما در روز معرفی وزرای خارجه و دفاع اگرچه مجددا ایده خروج ۱۶ ماهه از عراق را مفید خواند اما برای نخستین بار اعترافی که رنگ و بوی خروج از فضای آرمانگرایانه دوره رقابت‌های انتخاباتی داشت کرد؛ «به سخنان فرماندهان آمریکایی در عراق گوش می‌دهم.» اما سخنان فرماندهان مگر چیست؟ این است که خروج زودهنگام از عراق تمام دستاوردهای استراتژی ژانویه ۲۰۰۷ را به باد خواهد داد و عرصه جدیدی از خشونت‌ها را در این کشور خواهد گشود.
اما چینش یاران و اعضای کابینه اوباما به تعبیر بسیاری بازگشت به عصر بیل کلینتون است. به این اسامی نگاه کنید؛ هیلاری کلینتون وزیر خارجه اوباما در دوره بیل کلینتون بانوی اول آمریکا بود، رام ایمانوئل رئیس دفتر اوباما از مشاوران اصلی بیل کلینتون بود، بیل ریچاردسون وزیر بازرگانی اوباما نماینده آمریکا در سازمان ملل در عصر کلینتون بود، اریک شیسنلی وزیر امور کهنه‌سربازان اوباما در دوره کلینتون رئیس ستاد مشترک ارتش بود، اریک هولدر وزیر دادگستری اوباما در دوره کلینتون معاون وزیر دادگستری بود، جان گریک سخنگوی مطبوعاتی اوباما از مشاوران کلینتون بود، دنیس راس از مشاوران اوباما فرستاده کلینتون در خاورمیانه بود. به غیر از این افراد، برخی دیگر از نزدیکان اوباما از مردان و زنان عصر بیل کلینتون هستند. با توجه به اینکه تلاش اصلی بیل کلینتون در زمان ریاست‌‌جمهوری‌اش برقراری صلح در خاورمیانه بود آیا می‌توان به طرح این نظر خطر کرد که از آنجا که عمده یاران اطراف اوباما را مردان عصر کلینتون تشکیل می‌دهند اولویت اول سیاست خارجی اوباما در خاورمیانه اعاده صلح میان اسرائیل و فلسطینی‌هاست؟
در این صورت اولویت اول اوباما در ایام رقابت‌ها یعنی پرداختن به مسئله پاکستان و افغانستان چه می‌شود؟ عراق چه جایگاهی خواهد داشت؟ و پرونده هسته‌ای ایران که تاکنون پنج قطعنامه از سوی شورای امنیت درخصوص آن صادر شده در سیاست خارجی اوباما به کجا خواهد کشید؟ برخی بر این نظرند که اوباما برای حل بحران میان اسرائیل و فلسطینی‌ها همچون اواخر دوره کلینتون فرستاده ویژه‌ای را مامور حل مسئله خواهد کرد. در محافل خبری نام دانیل کورتزر سفیر سابق آمریکا در مصر و اسرائیل که شناختی خوب از منطقه دارد را به عنوان این فرستاده ویژه مطرح می‌کنند. در این صورت انرژی وزیر خارجه و تیمش صرف مسائل دیگری چون افغانستان، پاکستان، عراق، ایران و بحران‌های دیگری همچون مسائل آفریقا، روسیه و چین خواهد شد.
ناظرانی که انتظار بازگشت پارادایم سیاست خارجی عصر بیل کلینتون بر فضای واشنگتن در عصر اوباما را دارند باید به این نکته نیز توجه کنند که انبوه مسائل داخلی و خارجی پیش‌روی رئیس‌جمهور جدید آمریکا که او را در عصر پس از جنگ جهانی‌دوم با عظیم‌ترین بحران مالی مواجه ساخته و دو جنگ عراق و افغانستان را نیز برای او به میراث نهاده فضای عمل رئیس‌جمهور چهل‌و‌‌چهارم یعنی اوباما را با فضای تحرک رئیس‌‌جمهور چهل‌و‌دوم یعنی بیل کلینتون متفاوت کرده است. در زمان بیل کلینتون خبری از جنگ علیه تروریسم نبود اما رئیس‌جمهور وقت با توجه به مسائل پیش‌ آمده به جز اعمال تحریم علیه کشورهایی مثل ایران دستور بمباران مقطعی لیبی، عراق، سومالی و سودان را صادر کرد. اینک اوباما با فضایی متفاوت از زمان کلینتون روبه‌رو است. اگرچه خبری از صدام نیست، لیبی تسلیم شده است اما القاعده و طالبان همچنان در افغانستان و مرزهای مجاور با پاکستان ترکتازی می‌کنند، سرزمین‌های فلسطینی با ظهور حماس منشعب و دستیابی به صلح سخت‌تر شده است، پرونده هسته‌‌ای ایران لاینحل مانده است، دزدان دریایی در خلیج عدن همچنان تاراج می‌کنند، زیمبابوه و دارفور در معرض فاجعه انسانی واقعند و روسیه سودای امپراتوری تزاری در سر دارد. اوباما در گفت‌و‌گوی یک‌شنبه با شبکه ان‌بی‌سی مجددا بر دیپلماسی چماق و هویج درخصوص ایران تاکید کرد. آیا او این دیپلماسی را درخصوص تمام مسائل مذکور پیشه خواهد کرد؟
امیرحسین تیموری
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید