پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بوش با ایران چه کرد؛ اوباما چه می تواند بکند؟


بوش با ایران چه کرد؛ اوباما چه می تواند بکند؟
دیلی استار" در مقاله ای به قلم "دیوید اینیاتوس" به بررسی ضعف ها و فرصت سوزی های جورج بوش در قبال ایران و نیز مجالی که باراک اوباما در این خصوص دارد ، پرداخته است.
مقاله را در زیر بخوانید:
رییس جمهور جورج بوش کاخ ریاست حمهوری را به جز آتش بازی های دقایق آخر، با نوعی شکست دوگانه در رابطه با ایران ترک می کند: تندروهای دولت (امریکا) نتوانسته اند بسیج ایران را به سوی کسب فنآوری هسته ای کنترل کنند؛ و میانه روها ایران را در مذاکرات و گفت و گو متعهد نکرده اند.
توازن راهبردی بین دو کشور بر خلاف چیزی است که بوش امیدوار به انجام آن بود: ایران به نسبت هشت سال پیش قوی تر است و ایالات متحده که جنگ های پرهزینه ای در عراق و افغانستان داشته ، ضعیف تر است. ایران به هویج های آمریکا پشت پا می زند و چماق های آن را رد می کند.
باراک اوباما رییس جمهور منتخب می خواهد گفت و گوی جدی با تهران را آغاز کند که آرزوی ارزشمندی است ولی اکنون چندان دلیلی وجود ندارد موفقیت آن را باور کنیم. مقامات ایرانی در ظاهر متخاصم هستند ولی حتی طرفداران مذاکره به طور خصوصی هشدار می دهند که شاید زمان برای مباحثات گسترده راهبردی فرا نرسیده باشد. ایران به سوی انتخابات ریاست جمهوری خود در خرداد ماه آینده پیش می رود که این امر هر گونه گشایش دیپلماتیک را دچار پیچیدگی خواهد کرد.
و هر چه زمان می گذرد، ایران به طور تسلیم ناپذیری به سوی تبدیل شدن به یک کشور هسته ای حرکت می کند و غرب با وجود تصویب چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، به نظر می رسد برای متوقف کردن آن ناتوان است.
برای این که ببینیم اوضاع راهبردی در رابطه با ایران تا چه اندازه بدتر شده، خوب است که به یاد آوریم طی هشت سال گذشته چه حوادثی رخ داده است. گراهام آلیسون، مدیر "مرکز بلفر برای علوم و امور بین الملل" وابسته به دانشگاه هاروارد چنین موضوعی را طی نشستی در هفته جاری در کمبریج مورد بررسی قرار داد.
اجازه دهید موضوع را با سانتریفیوژها ، فنآوری حیاتی برای غنی سازی سوخت اورانیوم مورد نیاز برای ساخت بمب شروع کنیم. وقتی بوش در سال ۲۰۰۱ وارد کاخ سفید شد، ایران هیچ سانتریفیوژی در حال کار کردن نداشت. امروز، ایران حدود ۳۸۵۰ سانتریفیوژ فعال دارد و در نظر دارد حدود ۳۰۰۰ سانتریفیوژ دیگر را به کار اندازد.
حال بیایید اورانیوم غنی شده را مورد ملاحظه قرار دهیم. وقتی بوش شروع به کار کرد، ایران اصلا اورانیوم غنی شده نداشت. ولی آژانس بین المللی انرژی هسته ای در این ماه گزارش داد ایرانیان ۱۳۹۰ پوند اورانیوم کم غنی شده دارند که این مقدار برای ساخت یک سلاح هسته ای پس از آن که غنی تر شوند، کافی است.
در مورد سیستم های موشکی که می توانند یک سلاح هسته ای را پرتاب کنند چطور؟ ایران طی هشت سال گذشته به توسعه زرادخانه موشک های بالکستیک خود ادامه داده است. شهاب-۳ دارای بردی حدود ۱۳۰۰ مایل است که می تواند اسراییل و کشورهای اروپای شرقی را هدف بگیرد. ایران همچنین در حال توسعه یک موشک بالستیک شهاب-۶ با برد ۶۲۰۰ مایل است که اگر عملیاتی شود می تواند به بخش هایی از ایالات متحده برسد.
آزمایش نگران کننده فن آوری موشکی ایران و قوی بودن سیستم های فرماندهی و کنترل آن در جنگ تابستان ۲۰۰۶ در لبنان معلوم شد. حزب اله، ارتش نماینده تهران، توانست علیرغم چندین هفته حملات تجاوزگرانه اسراییل، موشک های خود را که از سوی ایران تامین شده بودند، بر مراکز پر جمعیت اسراییل شلیک کند.
غیر ممکن است که بگوییم امکان داشت حرکت ایران به سوی کسب توانایی هسته ای از طریق دیپلماسی متوقف شود. ولی هنوز در این مورد به خوبی آزمایش به عمل نیامده است. به خاطر وجود اختلافات شدید داخلی در دولت بوش، تلاش های دیپلماتیک آن دیر صورت گرفت و وقتی شروع شد، غیر مؤثر بود.
بوش به مدت بیش از پنج سال ،اقدامات دیپلماتیک را در حاشیه قرار داد. تلاش ایران در سال ۲۰۰۳ برای انجام یک "معامله بزرگ" برای حل مسئله هسته ای بی پاسخ ماند. بریتانیا، فرانسه و آلمان در تلاش برای مذاکره در جهت مصالحه تنها ماندند. آنها در تاریخ ۱۴ نوامبر ۲۰۰۴ موفق به انعقاد قرارداد پاریس شدند که طی آن ایران موافقت کرد تلاش های غنی سازی خود را متوقف کند. ولی این معامله بدون حمایت آمریکا از هم پاشید و ایرانیان در اوت ۲۰۰۵ غنی سازی را از سر گرفتند.
بوش در نهایت در سال ۲۰۰۶ موافقت کرد به گفت و گوهای هسته ای بپیوندد ولی تنها اگر ایران با پیش شرط متوقف کردن غنی سازی موافقت کند. جای تعجب نبود که آن دستور آمرانه به جایی نرسید. دولت به طور مؤثری این درخواست را در سال جاری کنار گذاشت و معاون وزیر خارجه ویلیام برنز را برای ملحق شدن به نشست سه کشور اتخادیه اروپا با حضور نمایندگان ایران به ژنو فرستاد.
ولی امریکا در همین حال فرصت شرکت در یک گفت وگوی سازنده با ایران در باره آینده عراق را از دست داد. رهبر عالی ایران، آیت اله علی خامنه ای، موافقت کرد علی لاریجانی مذاکره کننده ارشد هسته ای را برای گفت و گو با آمریکا در مارس ۲۰۰۶ به بغداد بفرستد. این کار تندروهای ایران را آشفته کرد ولی لزومی نداشت که نگران شوند. دولت (بوش) عقب نشینی کرد.
ساده است که از سابقه بوش در رابطه با ایران انتقاد به عمل آید. ولی هر کس که فکر می کند برای اوباما ساده خواهد بود موفقیتی به دست آورد، به اوضاع واحوال ، خوب توجه ندارد. ایران هر روز به تبدیل شدن به یک قدرت هسته ای نزدیک تر می شود. آمریکا را به عنوان یک دشمن متجاوز تلقی می کند که صرف نظر از آن چه که واشنگتن می گوید، خواستار تغییر رژیم است. ارزش دارد که انجام گفت وگو را آزمایش کرد ولی اوباما و مشاوران وی باید فکر کنند که اگر مذاکرات شکست بخورد، چه کار خواهند کرد.
منبع : پایگاه خبری ـ تحلیلی فرارو