جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اقرار بوش و انکار روحانی


اقرار بوش و انکار روحانی
«ایران هسته ای را تحمل نخواهیم کرد. ما قبل از آنکه احمدی نژاد بر سر کار بیاید، داشتیم به نتایج دلگرم کننده ای درخصوص موضوع هسته ای ایران می رسیدیم، چون آنها با توقف غنی سازی موافقت کرده بودند. متأسفانه پس از انتخاب رئیس جمهور احمدی نژاد، ایران مسیر برعکسی را برگزید و اعلام کرد بار دیگر به غنی سازی دست می زند.» (سخنرانی بوش در مؤسسه بروکینگز- ۵ دسامبر ۲۰۰۸، ۱۵ آذر ۸۷)
«به اعتقاد من در آن مقطع کار درستی شده است. در آن زمان در سال ۸۲ قطعنامه‌ای علیه ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تصویب شده بود که در آن تأکید شده بود همه امور هسته‌ای یعنی هر چیزی که مربوط به غنی‌سازی می‌شود را ایران تعلیق کند. ما در مذاکره طولانی با ۳ وزیر خارجه اروپایی به آنها گفتیم که همه فعالیت‌ها را تعلیق نخواهیم کرد و قطعه سازی و مونتاژ و فعالیت در UCF اصفهان ادامه می‌یابد و تنها یک جا موقتا تعلیق می‌شود و‌ آن نطنز است چون در نطنز فن‌آوری را تکمیل کرده بودیم ولی اصفهان هنوز ناقص بود و لازم بود آن را کامل کنیم.» (حسن روحانی دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی- ۱۵ آذر ۸۷)
هفته گذشته، جرج بوش رئیس جمهور امریکا در آخرین سخنرانی با موضوع تشریح سیاست های خاورمیانه ایش، به موضوع ایران که رسید، اولاً بار دیگر از اصلاح طلبان حمایت کرد و ثانیاً ضمن تأکید بر اینکه ایران هسته ای قابل تحمل نیست، هسته ای شدن ایران را نتیجه روی کارآمدن احمدی نژاد خواند و از اینکه توقف غنی سازی در ایران با ریاست جمهوری احمدی نژاد متوقف و رشته های ۳ ساله اش، یک شبه پنبه شد، آه کشید.
رئیس جمهور امریکا در حالی به ناکامی در متوقف ساختن ایران اقرار کرد که اساساً سخنرانی وی در مؤسسه بروکینگز با این انگیزه ترتیب داده شده بود که وی در شرایطی که اوضاع داخلی امریکا از حیث اقتصادی، بحرانی است، با ارائه آمار و کارنامه ای مثبت از سیاست خارجی دولت خود، ضعف های داخلی را تحت الشعاع قرار دهد. بنابراین، حتی اگر مینیمم موفقیتی نیز در قبال جمهوری اسلامی حاصل شده بود، وی ناگزیر نبود فلسفه وجودی سخنرانی خود در قبال ایران را زیر سؤال ببرد.
در سوی دیگر اما دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی ایران، همان روزی که بوش نطق خاورمیانه ای خود را ایراد کرد، تعلیق غنی سازی را درست و لازم دانست و ادعای عجیبی را هم مبنی بر اینکه "در مذاکره طولانی با ۳ وزیر خارجه اروپایی به آنها گفتیم که همه فعالیت‌ها را تعلیق نخواهیم کرد و قطعه سازی و مونتاژ و فعالیت در UCF اصفهان ادامه می‌یابد و تنها یک جا موقتا تعلیق می‌شود و‌ آن نطنز است"، مطرح کرد.
محض یادآوری آقای روحانی، تأسیسات هسته ای ایران اعم از نطنز و اصفهان، دوم آذرماه ۸۳ به طور کامل در میان چشمان اشکبار مهندسان جوان ایرانی به تعلیق درآمد و البرادعی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز تعلیق را تأیید کرد. همچنین در قطعنامه ای که کمتر از یک هفته پس از این تعلیق علیه ایران در شورای حکام تصویب شد، نسبت به تعلیق کامل فعالیت ها اعم از عنی سازی و فرآوری ابراز خوشوقتی شده بود.
اما فارغ از فراموشی های واقعی یا مصلحتی جناب روحانی، اگر برای ایشان تعجب آور نیست، برای ملت ایران سؤال برانگیز است که چگونه وی با بوش در زمینه صحیح و لازم بودن توقف هسته ای ایران هم عقیده است؟
روحانی در ادامه سخنانش بار دیگر طنز "داوطلبانه" بودن تعلیق را بیان کرده و می افزاید: «تعلیق داوطلبانه و زمان آن دست ما بود. بنابراین، تعلیق آن زمان برای این بود که ناقض قطعنامه‌ شورای حکام آژانس نباشیم و نیز فعالیت‌های هسته‌ای‌مان ادامه یابد. شرایط آن زمان این بود که آمریکا سعی داشت تحت تاثیر موفقیتش در عراق پرونده ایران را هم به شورای امنیت ببرد و اجازه حمله به ایران را بگیرد. ما می‌خواستیم حمله را دفع کنیم و فشار را از خودمان برداریم و کارمان را هم ادامه دهیم. نظام در آن مقطع کار بسیار دقیق و ظریفی انجام داد که برخی توان درک ظرفیت‌های آن را ندارند.»
بهانه احتمال حمله امریکا به ایران گویا همه استدلال بانیان توقف و عقب نشینی هسته ای در دولت سابق است. این بهانه در حالی مطرح می شود که بین تهاجم نظامی دولت ایالات متحده به افغانستان و عراق، ۵/۲ سال فاصله بود و اساساً امریکا، پس از حمله به عراق در موقعیتی نبود که تهاجم فوری به ایران را در دستور کار قرار دهد. با این حال، اگر آن ادعا آن روز خریداری داشت، امروز که دیگر نباید محملی برای توجیه عقب نشینی ها باشد، چون طی ۳ سال اخیر، ۴ قطعنامه علیه ایران صادر شده و اگر غرض، نمایش چهره ای مخاصمه جو از ایران با استناد به عدم توجه به درخواست های آنچه که آن را جامعه جهانی می خوانند، باشد، این تصویر، به مراتب از زمانی که تیم وقت دیپلماسی و هسته ای سمعاً و طاعتاً دراختیار وزرای خارجه ۳ کشور اروپایی بود، مهیاتر است.
حسن روحانی اما در بخش دیگری از اظهاراتش به بیان مطالبی می پردازد که به باور نگارنده، تعبیری جز "بزن در رویی سیاسی" برای آن روا نیست: «در بحث هسته‌ای تصمیم گیر، جلسه سران نظام بود و مقام معظم رهبری هم فرموده‌اند که در بحث هسته‌ای ما بصورت جمعی تصمیم گرفته‌ایم. البته من هم عضو آن جلسه و مجری سیاست‌هایی بودم که در آن جلسه اتخاذ می‌شد. تصمیم نظام درباره تعلیق داوطلبانه بخشی از فعالیت‌ها درست بود و این تصمیم توسط فرد گرفته نشد.»
ترکیب جلسه مورد اشاره در دولت قبل مشخص است، اینکه جناب روحانی بخواهد عقب نشینی های خود و مسئولین وقت را به رهبری نسبت دهد و با ملغمه ای از مغالطات و راست و دروغ ها از پاسخگویی بگریزد، شیوه پسندیده ای نیست. بیانات رهبر انقلاب در این زمینه موجود و روشن است و نیاز به تأویل هم ندارد. ایشان صراحتاً از این روند به عقب نشینی یاد کردند:
«من همان وقت هم در جلسه مسئولان -که از تلویزیون پخش شد-، گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه پی در پی ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان می‌شوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستی این روند عقب‌نشینی متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروی، و اولین قدمش هم باید در همان دولتی انجام بگیرد که این عقب‌نشینی در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همین کار هم شد.» (۱۳/۱۰/۸۶ در جمع دانشجویان یزد)
آقای روحانی شاید از بازخوانی رویدادهای هسته ای در سال های مدیریت خود بر پرونده آزرده شوند، مثلاً زمانی که دستپاچه خبر خبرگزاری رویترز را -که جزء محورهای محرمانه مذاکراتشان بود و احتمالاً یکی از ۳ کشور درز داده بود-، مبنی بر اینکه ایران حتی از ۲۰ سانتریفیوژ تحقیقاتی اش چشمپوشی کرده است، تکذیب می کردند اما برای جبران این آزردگی و دلداری به خود، تحریف تاریخ موضوع هسته ای ایران یا مخفی شدن پشت ادعاهایی مانند اینکه تصمیمات همه مربوط به نظام بود نه فرد، ترفند مناسبی نیست.
همچنین بد نیست حالا که بوش با این صراحت به اینکه ریاست جمهوری احمدی نژاد بزمش را بر هم زده است و او را در متوقف کردن ایران ناکام گذاشته است، اقرار می کند، جناب روحانی که این روزها سودای ریاست جمهوری دارد و باید وجهه ای عقلایی از خود به نمایش بگذارد، آنچه را که دشمنان نیز ناچار به اقرار نسبت به آن شده اند، انکار نکند. تازه مگر پیشرفت های هسته ای ایران، پیشرفت کشور نبوده است؟ مگر این تصمیم ها، تصمیم نظام نبوده است؟ چرا اینجا که می رسد، دوگانه برخورد می کنید، بر توسعه پرشتاب فناوری هسته ای ایران چشم می پوشید، قطعنامه ها را به رخ می کشید و ادعا می کنید احمدی نژاد باعث و بانی صدور این قطعنامه ها بوده است، اما آسیاب به نوبت شما که می رسد، همه چیز تصمیم نظام می شود و نه فرد و جای هیچ تردید و پرسشی باقی نمی ماند؟
احسان صالحی
منبع : رجا نیوز