شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

چرا سازمان مدیریت تعطیل شد؟


چرا سازمان مدیریت تعطیل شد؟
معمولا‌ برای اداره هر کشوری چشم‌انداز و برنامه‌ای تدوین می‌شود. در جمهوری اسلا‌می ایران نیز سند چشم‌انداز بیست ساله تدوین و از سوی مقام معظم رهبری تایید شده است. بر اساس سند چشم‌انداز بیست ساله برنامه‌های ۵ ساله توسعه و برنامه یکساله در قالب بودجه تدوین می‌شود، اما نباید فراموش کرد که برای نگارش این برنامه‌ها و اجرای آن باید میزان منابع و مصارف مدیریت شود تا تداخلی در اجرای برنامه‌ها پیش نیاید که طبیعتا این امر بدون وجود نظام برنامه‌ریزی امکان‌پذیر نخواهد بود. قبل از دولت نهم سازمانی به نام مدیریت و برنامه‌ریزی وجود داشت که ادارات تابعه این سازمان نیز در شهرستان‌ها برنامه‌های خود را به اداره کل استان ارائه می‌کردند و اداره برنامه‌ریزی استان‌ها برنامه‌ها را جمع‌بندی می‌کردند و با مدیریت‌های مختلف در سازمان به بحث می‌گذاشتند که بر اساس آن سند توسعه و عمران در شهرستان و استان تدوین و سپس برنامه‌ای برای کل کشور تنظیم می‌شد. اما اکنون در نبود سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی روند فعالیت نهادها از به‌هم‌ریختگی رنج می‌برد و نظام بودجه‌نویسی نیز دچار مشکلا‌ت عدیده‌ای شده است. برخی از تریبون مجلس اعلا‌م می‌کنند که حجم بودجه را کاهش داده‌ایم و امیدواریم روزی برسد که بودجه در کشور به شکل دفترچه‌ای ارائه شود اما نباید این را فراموش کرد که کاغذها اسناد مدونی هستند که در سازمان صدها هزار برگ از آنها در قالب ردیف‌های بودجه جمع‌آوری می‌شود تا حدود ۴ هزار برگ کاغذ ارائه شود. بنابراین هنگامی که کاغذ‌ها را محدود کنیم اسناد برنامه‌ریزی و احکام برنامه‌ریزی را وتو کرده‌ایم.
به عنوان مثال هنگامی که تصمیم می‌گیریم در کشور بزرگراه بسازیم باید برای اجرای این پروژه در سازمان‌های مربوطه مطالعات لا‌زم صورت گیرد و هزینه‌ها مشخص و منابع تعیین شود و به دلیل اینکه منابع محدود و مصارف زیاد است باید به اولویت‌بندی منابع بپردازیم. انجام این کارها بدون وجود نظام برنامه‌ریزی ممکن نیست زیرا هنگامی که برنامه‌ریزی مناسبی داشته باشیم می‌توانیم بر حسن اجرای آن نظارت داشته باشیم. یک نماینده مجلس هیچ‌گاه نمی‌تواند به صورت مستقیم سوال کند که چرا فلا‌ن پروژه اجرا نشده است بلکه باید از سازمان مربوطه سوال کند. بنابراین در یک جمله باید گفت امروزه اداره مملکت جز با تاکید بر خردجمعی امکان‌پذیر نیست. البته وقتی از خردجمعی صحبت می‌کنیم بدین معنا نیست که فراخوان بدهیم و از مردم بخواهیم درباره هر موضوعی نظر دهند. البته می‌توان این کار را هم کرد و از مردم برای موضوعات مختلف نظرخواهی کرد ولی باید این نظرها جمع‌آوری و در یک سازمان پالا‌یش شود. دولت نهم سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی را منهدم کرد و به دنبال آن سمیناری تحت عنوان اصل ۴۴ از سوی بسیج دانشجویی برگزار شد. البته بسیج نهادی قابل احترام است اما هنگامی که چنین همایشی با سخنرانی هاشمی‌رفسنجانی برگزار شده و از صاحب‌نظران بسیاری دعوت و مقالا‌تی به آن ارائه می‌شود باید نظراتی که مطرح شده است از سوی یک سازمانی جمع‌آوری شود و مورد بحث و بررسی قرار گیرد. درواقع از بحث میان افکار آدم‌های خاص تحت استخدام همین سازمان است که تبصره‌های بودجه و سند برنامه‌ریزی توسعه و عمران کشور تدوین می‌شود و از این طریق منابع و مصارف مدیریت می‌شوند.
بنده ۲۰ سال نماینده مجلس بودم و در تمام آن دوران شاهد بودم هنگامی که اجرای پروژه‌ای مد نظر قرار می‌گرفت حتی اگر آقایان خاتمی، هاشمی و میرحسین موسوی نامه می‌نوشتند و بر تسریع در اجرای آن تاکید می‌کردند تا هنگامی که سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی درباره اجرای آن قانع نمی‌شد آن پروژه اجرا نمی‌شد. زمانی در کشور شورای پول و اعتبار داشتیم که این شورا درباره نرخ بهره یا اولویت‌بندی اختصاص تسهیلا‌ت تصمیم‌گیری می‌کرد، در عین حال ‌این شورا به بررسی عملکرد سال‌های گذشته می‌پرداخت و نقاط مثبت و ضعف را بررسی می‌کرد ولی اکنون از چنین تواناییای نیز برخوردار نیستیم. اکنون تنها این سوال وجود دارد که اگر وجود سازمانی برای برنامه‌ریزی لا‌زم بود چرا تعطیل شد و اگر لا‌زم نبود چرا اکنون با انحلا‌ل آن هزینه‌های هنگفتی به کشور تحمیل شده است؟ اگر قرار بود که با تشکیل یک شورای ۵ نفره مشکلا‌ت کشور با سرعت حل شود باید تاکنون تمام مشکلا‌ت حل می‌شد. در گذشته با وجود آن همه نیروی متخصص و در قالب یک سازمان برنامه‌ریزی نتوانستیم بسیاری از مشکلا‌ت را حل کنیم و اکنون چگونه با این جمع محدود قصد داریم که بسیاری از مشکلا‌ت را با سرعت بالا‌ حل‌وفصل کنیم. پس از روی کار آمدن دولت نهم برخی از دولتمردان به انتقاد از دولت‌های گذشته پرداخته‌اند و گفته‌اند ما ظرفیت‌های بسیاری در اختیار داریم ولی دولت‌های گذشته برای انجام کارها از سرعت لا‌زم برخوردار نبودند ولی حالا‌ این دولت چه کاری انجام داده است؟ برای انجام هر کاری باید ابتدا بستر‌سازی شود و دولت‌های گذشته نیز معتقد بودند که جز در سایه مدیریت و برنامه‌ریزی مناسب هیچ مشکلی حل نخواهد شد.
اکنون نیز دولت بعدی باید با فراخوان از نیروهای متخصصی که به‌دلیل انحلا‌ل سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور خود را بازنشسته کرده‌اند به احیای نظام برنامه‌ریزی در کشور بپردازد. ما هیچ گاه نباید تجربه‌های گرانبهایی را که با هزینه‌های بسیار به دست آورده‌ایم به راحتی کنار بگذاریم و باید این نیروها را دوباره کنار یکدیگر جمع کنیم و هر یک را به جایگاه خاص خودشان بازگردانیم؛ این به معنای شایسته‌‌سالا‌ری و عدالت‌محوری است که هر کس در جای خودش قرار گیرد. درواقع باید گفت فرهیختگان باید به برنامه‌ریزی بپردازند و دولتمردان باید بسترهای مناسب برای اجرای آن برنامه‌ها را فراهم کنند، این درحالی است که دولت نهم فرهیختگان و نیروهای مجرب را خانه‌نشین کرده است. همانطور که می‌دانید بارها حدود ۵۶ اقتصاددان با نگارش مقالا‌ت و نامه‌های متعدد به سیستم اقتصادی کشور انتقاد کردند و حتی به ملا‌قات رئیس دولت رفته‌اند ولی اکنون تعداد این منتقدان به تعداد انگشت‌های دست هم نمی‌رسد و سکوت کرده‌اند. آنان در توضیح چرایی سکوت خود می‌گویند: <وقتی که کسی به نظرات آنها توجهی نمی‌کند برای چه باید در صحنه حضور داشته باشند؟> بنابراین باید با دعوت از نیروهای مجرب به احیای ساختار برنامه‌ریزی کشور پرداخت تا بیش از این هزینه انجام کارهای غیرکارشناسی و غیرعلمی بر کشور تحمیل نشود.
سیدرضا نوروززاده
منبع : روزنامه اعتماد ملی