جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

کلینیک های اطلاعاتی ارتش خصوصی رایس


کلینیک های اطلاعاتی ارتش خصوصی رایس
تمام دانشجویان ۱۹۹۶ در دانشگاه استانفورد که در علوم حکومت تحصیل می کردند در ۴ واحد درسی «سامانه اطلاعات دفاعی» که به عهده کاندولیزا رایس بود به خاطر دارند که در دهکده آموزشی ضلع شرقی سانتا ترازا aztere santa که روی آن در فندوقی رنگ بزرگ نوشته شده بود. به معنای هیات مدیره از یک بایک اطلاعاتی که تکنیک براندازی به وسیله فتنه و نیرنگ بود آموزش می داد را به خاطر دارند. او مدیر پروژه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و مدیرکل رادیو آمریکا که برای شوروی برنامه پخش می کرد بود.
او از طراحی «مداخلات کلینیکی» در تکنیک براندازی به وسیله فتنه و توطئه های مجازی علیه حکومت سرهنگ معمر قذافی در لیبی که مدیر پروژه بود سخن گفت که به ابعاد گسترده برنامه ریزی عملیات توسط تیمی از دانش آموختگان حرفه ای استانفورد و شورای امنیت ملی و CIA برای سرنگون ساختن رژیم سرهنگ قذافی رهبر لیبی تهیه شد. به خوبی منعکس می کرد که در این استراتژی مدون پیش بینی شده بود که «هر حکومتی که به جای قذافی بیاید به نفع آمریکا خواهد بود.»
نقشه این بود که ازطریق یک رشته اقدامات پنهانی که نوسانات فشاری شدیدی در ساختار ارتش قذافی با ملغمه ای از درام روانی و دیپلماتیک، نظامی و علنی ایجاد می کند با سو»ظن قذافی بازی کرده و بر بی اعتمادی قذافی به فرماندهان نظامیش و برعکس دامن زده شود - عنصر اصلی دراین عملیات ترکیبی بود از «رویدادهای واقعی و خیالی» - از طریق یک برنامه اطلاعاتی نادرست با این هدف که قذافی را وادار کنند فکر کند مخالفت گسترده ای در داخل کشور و ارتش در جریان است و مشاوران مورد اعتمادش به وی وفادار نیستند و آمریکا در آستانه اقدام نظامی علیه وی قرار دارد. این نقشه طبقه بندی شده بود. پیاده کردن قایق های لاستیکی، ارسال پول و تجهیزات و مخابرات به وسیله زیردریایی به لیبی به شکلی که پلیس امنیتی قذافی تصور کند کودتایی علیه وی در حال شکل گرفتن یا اجراست.
رایس به دانشجویان کارگاه براندازی پیشنهاد می کرد که در این مسیر به راهی تمسک و طراحی کنند که او به منظور شکاف اطلاعاتی با موفقیت پیموده است. او می گفت برای دامن زدن به سو»ظن قذافی با ارسال علایم دیگر از طریق گروه اعزامی اطلاعاتی - تخریبی و معماری شبکه وابسته متقابل و فشار بر خط قرمز طوری قلمداد کنند که او فکر کند هواپیماهای آمریکا بر فراز لیبی در حال پروازند. تیم ایجاد اختلالات امواج الکتریکی با استفاده از فلکتور با موج برگردان جهت انعکاس امواج شناسایی به فرستنده رادار و اختلالات سری پردامنه آسمان لیبی با وحشت افکنی کودتایی کرده بود. البته هر وقت قذافی نیروی هواییش و هواپیمای ردیاب را به آسمان می فرستاد، آنها علائم ساختگی را پیدا نمی کردند و قذافی فریاد می زد: پس این کودتاگران لعنتی کجا هستند؟
در ضمن قرار بود اطلاعات نادرستی در مورد اینکه آمریکا و فرانسه برای یک تهاجم از طریق چاد آماده می شوند برای فریب دادن ارتش لیبی پخش شود و گزارش هایی از طریق مطبوعات درباره مبارزه داخلی برای به دست گرفتن کنترل عصر پس از قذافی انتشار یابد. این شایعات قرار بود به وسیله دیپلمات های محلی و رایزنی های فرهنگی بزرگ جلوه داده شود. هدف این بود که هر روز «رویداد» جدیدی به رویدادها اضافه شود. تا اینکه سیستم جاسوسی قذافی که به وسیله آلمان شرقی سازمان داده شده بود که قادر نبود توطئه گرانی را که هرگز وجود نداشتند کشف کند اعتبار خود را نزد او از دست دهد یا به جناح های بی گناه مانند ستاد ارتش مظنون شود. نقشه پیش بینی می کرد قذافی در این مرحله به همه مظنون شده به اقدام غلط و غیرمتعارف دست خواهد زد که احتمالا کودتایی را به وسیله نظامیان وی به دنبال خواهد داشت.
قذافی و ارتش به شدت به یکدیگر بدبین شده بودند امکانات امنیت اطلاعاتی قذافی با پارانوئیدی شدن روان ارتش به یک چرخش فرسایشی منحرف شد.
سرگرد ستاد عبد السلام جلود مرد شماره ۲ لیبی بازداشت و تحت الحفظ به مکان نامعلومی فرستاده شد. فرماندهان نیروی هوایی و معاونین وی اعدام شدند. فرماندهان نیروی زمینی و رئیس ستاد علیه او ائتلاف کردند که مرکز آنها بمباران شد. فرماندهان زیادی بازداشت و تیرباران شدند. قذافی و خانواده اش به نقطه نامعلومی در نزدیکی مرز مرج و اسکندریه لیبی پناه برد و به تسویه خونین تا پاکسازی نیروهای مظنون به کودتا ادامه داد.
ماهواره های S.P.G مکان یاب فعال شده در این موقعیت جغرافیایی امواجه را توسط دو مشخصه فرکانس F و پهنای باند BW تعریف شده بودند. امواج از یک فرستنده زمینی با فرکانس و پهنای باند مشخص به سوی ماهواره معینی در فضا ارسال می شد. تلفن ماهواره و ارتباط بی سیم و باسیم قذافی را به شدت پارازیته نموده بود. سپس ماهواره مشخصات فرکانس و پهنای باند امواج دریافتی را تغییر داده به صورتی که برای گیرنده مستقر در جغرافیای مرج - اسکندریه قابل دریافت شد. رابطه قذافی با جوخه های ترور و صف و ستاد قطع شده بود. این امواج پس از رسیدن به گیرنده زمینی رمزگشایی شده در صفحه گیرنده های تلویزیونی و تلفنی به صورت اطلاعات تصویری و نامرئی ظاهر می شد. به دلیل همپوشانی امواج گیرنده ها قادر به دریافت و رمزگشایی از این امواج نخواهند بود.
دانش آموختگان اطلاعاتی - امنیتی دانشگاه استانفورد عملیات دیوانه کردن قذافی به شکل فونیک - فیرفال را هدایت می کردند تا دست به اقدامات جنون آمیز برای تنها حزب لیبی یعنی ارتش بزنند و این دو را در مقابل یکدیگر برای نابود کردن یکدیگر که محصول آن بدبینی و تنفر مردمی از قذافی و شایعات که به شکل اختلاف از درون - فشار از بیرون بروز می کرد، بود. قذافی برای نجات از تله ضربه - پاسخ و بایکوت مخابراتی از سرهنگ علی عبد الله صالح رئیس جمهور یمن و زین العابدین بن علی رئیس جمهور تونس کمک عاجزانه می خواست. تا به او پوشش مخابراتی و به نیروی هوایی کریدور امنیتی بدهند. آنها دستگاه های پارازیت را در کانتینرها و خودروهای سنگین نظامی ویژه ای نصب کرده بودند تا این تاسیسات امواج پارازیت خود را به هر نقطه از مرج - اسکندریه برای نجات قذافی ارسال کردند.
از این حادثه تحت پروژه «فتنه استانفوردی» رفتار قذافی نسبت به غرب به شدت تعدیل و مطیعانه شد و ایدئولوژی انقلاب زده خود را که منبع مشترک بیشتر اطلاعات نادرست او بود که کارکرد دموکراسی را در لیبی مختل کرده بود کنار نهاد. با الصاق این سابقه و «فوریه وحشت انگیز» پس از حمله آمریکا به عراق، قذافی بلا فاصله با سیلویو برلوسکونی نخست وزیر ایتالیا تماس گرفت و گفت نمی خواهد به سرنوشت صدام حسین دچار شود و با اخطار کاندولیزا رایس تمام تاسیسات اتمی اوراق و تجهیزات و امکانات صنعتی - هسته ای در چند کشتی نهاده شد و تحویل انگلیس - آمریکا شد.
او در خصوص حکومت یاغی و سمج و مقاوم کره شمالی دقیقا متوسل به سیاست «فتنه و نیرنگ» شد و نتیجه آن تسلیم و به زانو درآمدن حکومت سرکش کیم ایل سونگ و کیم جونگ ایل در دستیابی سلاح های بود. سیاست های اطلاعاتی او در نهایت برای آغاز یک پیشرفت و نه تلاشی برای نتیجه گیری بر سر این موضوع بود. هیچ کس دراین مورد آمادگی برای شکست ندارد. اما عمل نکردن در این موقعیت معادل شکست بود.
او به هنگامی که از طریق تلفن های رمزینه شده نظامی به ارتش آمریکا در خاور دور و ژاپن دستور داد همه برای تحقیر و ادب کردن رهبر کره شمالی، قرار زاپاس بگذارند و تمام هواپیماهای نسل مدرن ۱۰۹ - BGM TXPS و راکت های قاره پیمای MLRS که تا عمق ۳۰۰ کیلومتری داخل خاک کره شمالی حمایت در چارچوب برنامه تهاجمی ۸۰۲۲ - conplar به طور گسترده مراکز و ساختارهای بنیاد استراتژیک و مراکز نظامی - ساختمان های حکومتی و پارک های موتوری - آشیانه های پروازی - مخابرات نظامی و رادیو و تلویزیون و پادگان ها، صنایع شیمیایی و نظامی و سایت های موشکی و توپخانه ای کره شمالی را هدف گیری کرده بودند به دستور وی روی باند فرودگاه آمدند و حفاظت های چند سطحی secuitr mutilever پیرامون چک های اطلاعاتی در فضای نظامی منطقه برقرار شد از طریق شایعات دیپلمات های محلی و مستشاران نظامی وتحرکات شبانه هواپیماهایی که هیچ راداری قادر به رهگیری آنها نیست. Oplan۱۰۱۹ و ۰۴-۱۰۰۲ که قادرند نیروی پیاده نظام و دریایی مستقر در هواپیما و هلیکوپترها را هلی برد نموده و اقدام به پیاده کردن نیرو در پیونگ یانگ کنند و تجهیزات و تانک ها و توپخانه ای را در ظرف ۴۸ ساعت مستقر کنند روی باندهای فرودگاه فعال شدند. جنگنده هایی که قادرند همراه با حمایت نیروهای مستقر ناو هواپیمابر آیزنهاور ۱۰ هزار هدف را در ۱۰ ساعت نابود کنند و بمب های سنگرکوب چند زمانه که قادرند تا عمق ۷۰ متری تونل های بتونی زیرزمینی را شکافته و متلاشی کنند و تجهیزات نظامی و افراد درون این تونل ها که غالبا زیر کوه ها تعبیه و پنهان شده اند را ذوب کند.
رایس می دانست بهترین دیپلماسی و دیپلماسی موثر، یک دیپلماسی است که در آن تمام گزینه ها روی میز باشد. ازجمله تحریم و اقدام نظامی خردکننده.
او تصور می کند بدون تحرکات اطلاعاتی وعناصر مخفی و مخوف آن تمام شبکه های فرار آزاد و عملیات تامینی و منابع اطلاعاتی و امکانات امنیتی عقیم مانده و سر فرماندهی در تعیین اولویت های اطلاعاتی خود به اشتباه افتاده و این به جدا کردن مدار رابطه صف و ستاد می انجامد. در این پیش نگری نفوذی شکست یک گزینه نیست، اما عدم تلاش در این شرایط شکست است.
او در هر حمله ای ۱۰ هزار هدف را در آن واحد نابود می کند و حوزه حریف را در اختیار می گیرد تا تمام محرک های انرژی برای فعال شدن پنچر شود و از این طریق فرصت تلافی جویی را از دشمن بگیرد تا آنها در نبرد فرصتی برای انتخاب مسیر متفاوتی داشته باشند. او می خواهد آمریکا هنگامی که در محاصره تروریسم است، جامعه بین المللی برای منزوی کردن تروریست ها متحد باقی بماند.
در این هنگام بود کره شمالی کشوری که ایدئولوژی پارانوئیدی شهروندی را آموزش می دهد و به شدت متعصب و مقاوم و پیرامون کیم جونگ ایل اسطوره خیره سری را پیشه کرده بود به ناگهان اعلام کرد کلیه فعالیت های هسته ای غیرصلح آمیز خود را متوقف می کند. رایس می دانست مطابق یک فرمول اطلاعاتی:
دانسته های، دانسته ای وجود دارد - دانسته های، نادانسته ای وجود دارند - نادانسته های نادانسته ای وجود دارند.
در یک قرنطینه امنیتی و تبادل اطلاعاتی با مرکزیت درشبکه سری پیرامون روایت معیوب و غیرهدفمند رهبر کره شمالی را مراقبت فنی و نامرئی نمود و منطقه هدف را در اختیار گرفت.
او حتی منبع فله ای و افسران اطلاعاتی را برای چک حفاظتی در جریان ارتباط را تست باریون نمود. به این معنی که افسران میدانی سرنخ های کور (rail Falsrt) را با چند روایت مختلف از یک خبر برای کنترل واکنش مظنونان و جاسوسان و نیز ردزنی کردن Track محل اختفای سران سیاسی و نظامی و کادر حزب کمونیست تهیه و تقدیم کردند. دستگاه های تصویر نگار حرارتی برای کشف مواد منفجره پلاستیکی و حفاظت از تشعشعات آن که در کره شمالی برای نبردهای انفرادی و انتحاری تهیه شده بود با پوشش فنی شنودگذاری محل دپوی آنها کشف شده بود.
وقتی رهبران کره شمالی دریافتند تور اطلاعاتی net و شگردهای عملیاتی و انحرافی به شدت حساس و دقیق برای به تله انداختن رهبران کره شمالی مثل صدام و فرماندهانش طراحی و در دست اجراست و خطای حفاظتی مقررات و سیستم اطلاعاتی کره بالاست و در ساعات اولیه حمله ترک می خورد اقدام به تشکیل جلسه شورای امنیت ملی به ریاست رهبر کره شمالی کیم جونگ ایل نموده و تصمیم به پذیرش ناباورانه تسلیم هسته ای و اوراق کردن موشک های اتمی خود گرفتند.
رایس می دانست در این پروژه هیچ کس آمادگی برای شکست ندارد. اما عمل نکردن در این موقعیت معادل شکست است.
موفقیت طرح «فتنه و نیرنگ» به المان های زیادی بستگی دارد شاید یکی از دلایل آن این باشد که هر زمان که شما سیاست خارجی را طراحی می کنید، باید در مورد شخصیت هایی که درگیر در قضیه هستند فکر کنید و روحیات سران و نیت خوانی و نحوه واکنش آنان و نقاط ضعف را شناسایی کنید.
اما در شق سوم «فتنه و نیرنگ» در عراق نیز با ایجاد رعب و وحشت و مسلح کردن قبایل و ایجاد بدبینی همه منفعل و مرعوب شدو سطح درگیری ها به شهادت کرانه های آماری کاهش چشمگیر یافت - به طور مثال استان الانبار که سال گذشته استان از دست رفته تلقی می شد امروز کاهش درگیری نظامی و بمب گذاری کاهش یافته و در استان دیاله و بغداد نیز که تروریست ها در آنجا متمرکز شده بودند به زیر ۱۰ رسیده است.
یکی از مفاهیم پروژه «فتنه و نیرنگ» جنگی برای متوقف کردن یک جنگ در خط کلاسیک خود است. انجام این کار بدون به راه انداختن یک بحث ملی، مهارت های استثنایی اطلاعاتی امکان پذیر نیست.
وقتی سران قبایل در عراق وابسته یا متمایل به حزب بعث و القاعده و صدریون به وضوح دریافتند آمریکا به اراده مثال زدنی قصد خروج از عراق در کوتاه مدت را ندارد بستر مناسب برای پروژه سابرتاژ «فتنه و نیرنگ» پاسخ داد.
این پروژه انگشت تاکید نهاد که سران قبایل و نیروهای متخاصم باید اطمینان یابند خروج از عراق تا سال ها امکان ندارد و اوضاع طبق چنین سناریویی پیشرفت می کرد. زیرا به زعم رایس:
۱) خروج سریع تر منجر به رها شدن نیروهای غیرقابل کنترل در عراق می شد با نتایج خطرناک
۲) و خروج پیش از موعد خطر تجزیه نیروهای امنیتی عراق و اضمحلال سریع طرح های امنیتی محلی و به دست آوردن دوباره نواحی از دست رفته توسط سلفی ها و القاعده و بعثی ها و آزادی عمل مجددا این گروه در عراق
۳) افزایش قابل توجه خشونت و آوارگان قومی - فرقه ای و سرازیر شدن موج عظیم پناهندگان
۴) خروج زودهنگام از عراق باعث می شود اشتهای تروریست ها برای سازماندهی مجدد و بازگشت آنها تحریک شده و اتحادهای مصلحتی گروه های عراقی با نیروهای داخلی و خارجی برای برتری بر رقیبان، به فاجعه امنیتی درمنطقه بینجامد و نیروهای ائتلاف تمرکز خود را از دست داده و باعث شود باعث دل گرمی گروه های تروریستی و احساس یاس و ضعف در دولت قانون نوری المالکی شود و آحاد تروریست ها آنجا پناه گرفته و سربازگیری کنند.
پروژه می خواست از آنجا که صدام حسین بافت این جامعه را نابود کرده بود دولت جدید را در بازسازی آن کمک کند و همزمان نیت تمام تروریست ها را از نظام مالی بین المللی برای رسیدن به اهداف غیرمشروعشان بسیار دشوار و غیرممکن کند.
اما مطابق پروژه «فتنه و نیرنگ» مسلما دیپلماسی به یک رشته انگیزه های مثبت نیاز دارد اما یک رشته عوامل بازدارنده نیز نیازمند است و شورای امنیت در حال مشخص کردن بعضی از این عوامل بازدارنده است و از نقش سازمان ملل برای پیشبرد آشتی ملی در عراق حمایت می کرد.
بنابراین به زعم تعالیم استانفوردی خروج فوری از عراق به جنگ پایان نمی دهد بلکه فقط جهت آن را عوض می کند زیرا موجبات نسل کشی فرقه ای با مقیاس بزرگتر خواهد شد. پروژه استانفوردی با مولفه های فکر شده اش مفهوم خروج شتابزده از عراق را به مثابه آن می دانست که توان شکل دادن به رویدادها را از دست خواهد داد و این خود بخشی از تلا ش برای دستکاری در ساختار شکننده سیاسی عراق خواهد بود.
بنابراین هیچ یک از اهداف آمریکا در عراق تحقق نمی یابد مگر آنکه دو شرط تحقق یابد الف: آمریکا همچنان در منطقه حضور داشته باشد تا حامیانش قوت قلب داشته باشند و ب: و مهمتر اینکه آمریکا باید به این تشخیص برسد که نگاه ملی فراجناحی یک ضرورت است نه یک تاکتیک.
رایس احساس می کند مشکل سیاست گذاری نیست بلکه اجرای سیاست به شکل نظامی است. زیرا می داند چاره کردن فقر و نابرابری از طریق استبداد آنطور که تروریست ها دنبال می کنند به مثابه مقاومت کردن در برابر قانون جاذبه است و باید در این موقعیت چکش کاری مبنای اقدامات یک سوزن بان استانفوردی باشد که درباره تصمیم های سخت، پاسخ های آسان وجود ندارد.
او از طریق پروژه خود به اصطلاح وصل کردن نقطه چین ها را برای ردیابی تحولات مخفی خود به کار می برد و در این اثنا آنچه که جامعه جهانی به انجام آن نیاز دارد، این است که رایس وسیله موثرتری در اختیار دیپلماسی بگذارد. اما رایس جامعه اطلاعاتی آمریکا را به این شکل بازسازی می نماید:
مدیر اطلاعات ملی به عنوان رئیس جامعه اطلاعاتی IC، سرپرستی و مدیریت اجرای برنامه اطلاعات ملی را به عهده دارد و به عنوان مشاور اصلی رئیس جمهور، شورای امنیت ملی در امور اطلاعاتی به خدمت اشتغال دارد.
دفتر مدیر اطلاعات ملی مسوول امور زیر است:
۱) یکپارچه ساختن ابعاد اطلاعات داخلی و خارجی ایالات متحده تا هیچ گونه نارسایی در فهم تهدیدهای احتمالی علیه امنیت ملی آمریکا وجود نداشته باشد.
۲) تعمیق و تدفیق بیشتر به تحلیل های اطلاعاتی
۳) تضمین اینکه منابع اطلاعاتی ایالات متحده پدیدآورنده توانایی ها برای آینده و تولید کننده نتایج برای زمان حال باشند.
در این میان شورای اطلاعات ملی از زمان تشکیل در سال ۱۹۷۳، به عنوان پلی بین جوامع اطلاعاتی و سیاست گذاری، در مسائل حساس امنیت ملی و به عنوان نقطه کانونی برای همکاری جامعه اطلاعاتی عمل کرده است. هدف اساسی شورای اطلاعات ملی ارائه بهترین اطلاعات بدون پیرایه و بی طرفانه و سربزنگاه به سیاستگذاران است. بدون توجه به آنکه آیا قضاوت های تحلیلی با سیاست های ایالا ت متحده در مطابقت هستند یا نه.
▪ وظایف اولیه این شورا عبارتند از:
الف) پشتیبانی از مدیر اطلا عات ملی در نقشی که به عنوان مشاور اطلا عاتی اصلی رییس جمهوری و دیگر سیاست گذاران بلندپایه ایفا می کند.
ب) ارائه یک نقطه کانونی به سیاست گذاران، رزمندگان و رهبران کنگره تا بتوانند جامعه اطلا عاتی را برای پاسخ دادن به پرسش های مهم به کار گیرند.
ج) برقراری تماس کارشناسان غیر دولتی در دانشگاه ها و بخش خصوصی- و استفاده از تحلیل های جایگزین و ابزار تحلیلی جدید- به منظور گسترش و تعمیق چشم انداز جامعه اطلا عاتی
● ارزیابی های اطلا عاتی ملی و روند NiE
ارزیابی های اطلا عاتی ملی (LNiES ) معتبرترین قضاوت های به تحریر درآمده جامعه اطلا عاتی iC در مسائل امنیت ملی است و هدف آن ها کمک به رهبران غیر نظامی و نظامی ایالا ت متحده در طراحی سیاست هایی برای محافظت از منافع ملی آمریکا است. ارزیابی های اطلا عاتی ملی در خصوص اوضاع جاری «تخمینی» است. بدین معنا که آن ها درباره مسیر احتمالی تحولا ت آینده تشخیص هایی می دهند و عوارض مورد انتظار سیاست آمریکا را شناسایی می کنند.
معمولا سیاست گذاران ارشد غیر نظامی، نظامی و رهبران کنگره انجام برآوردهای اطلا عات ملی را درخواست و به صورت مستند و مدلل آن را ارزیابی و در صورت عدم تفهیم یا توضیحات مدیریتی، پاسخ های مکمل را طلب می کنند. قبل از تدوین یک برآورد اطلا عاتی ملی، سازمان مربوطه اطلا عاتی- ملی NiO مسوولیت تهیه سندی حاوی مفاهیم کلی یا اصطلا حات مورد رجوع TOR را به عهده دارند و آن را به منظور دریافت اظهار نظر و توصیفات پژوهشی در سراسر جامعه اطلا عاتی و امنیتی توزیع می کنند. این اصطلا حات مرجع پرسش های برآوردی اساسی را تعریف می کند و جدول زمانی در ارتباط با تهیه پیش نویس و انتشار مشخص می سازد. معمولا تهیه متن پیش نویس، به عهده یک تیم با منابع و امکانات و اسناد است که در یک چرخه اطلا عاتی با سوژه دیگر درگیر است. معمولا تهیه متن پیش نویس در میان جامعه گسترده تر مدیران ارشد اطلا عات و امنیت و شورای ملی به منظور نقد و حفاظت از منابع حساس و شگردهای عملیاتی و پوشش های قانونی و غیرقانونی و طراحی تقویم عملیات تامینی و منابع پنهان تا سطح نازل آرایش نیرو و فشل کردن و اخلا ل odstructiona و مراقبت ایستگاه های اطلا عاتی- نجات یا اغوا سوژه تا ترور یا بازداشت و ردزنی نامحسوس و... آن نشستی برگزار می کند.
نمایندگان سازمان های مربوطه از رییس جمهور تا امنیت ملی تا فرماندهان میدانی در یک چرخه اطلا عاتی به منظور صیقل دادن و هماهنگی خط به خط متن کامل برآورد اطلا عاتی گرد هم می آیند. این نمایندگان در همکاری با سازمان های مربوطه خود درجه اطمینان نسبت به هر یک از قضاوت های اساسی را مشخص می کنند. نمایندگان جامعه اطلا عاتی درباره کیفیت و پردازش و تبادل اطلا عاتی منابع با گردآورندگان بولتن و مطالب موصوف آن به گفت و گو می نشینند و سرویس محرمانه ملی منابع مورد استفاده را مورد بررسی قرار می دهد تا تضمین شود.
شورای اطلا عات ملی، که ریاست آن با مدیر اطلا عات ملی است و از روسای سازمان های مربوطه در جامعه امنیتی تشکیل می شود همه ارزیابی ها را مورد بازنگری قرار می دهد و پس از تصویب برآورد توسط شورا ی اطلا عات ملی، رییس جمهور سیاست گذاران بلند پایه در جریان آن قرار می گیرند. شورای اطلا عات ملی به منظور بهبود روش ها و روند تهیه ارزیابی اطلا عات ملی تحت نظر مدیر مربوطه به یک رشته اقدامات دست زده است. این اقدامات در مطابقت با اهداف و توصیه های کمیته برگزیده سنای ایالا ت متحده در امور اطلا عاتی و گزارش کمیسیون سلا ح های کشتار جمعی و قانون اصلا ح اطلا عات و پیشگیری از تروریسم سال ۲۰۰۴ انجام شده است. جامعه اطلا عاتی درعرض یک سال و نیم گذشته به بارزترین وجهی از عهده اقدامات نبرد اطلا عات سری و سرویس های مخفی برآمده است:
الف) ایجاد روش های جدید به منظور یک دست سازی بازنگری های رسمی از گزارش منابع و قضاوت های فنی.
روسای سرویس محرمانه ملی- سازمان امنیت ملی NSA آژانس اطلا عات جغرافیایی ملی NCA و سازمان اطلا عات دفاعی DiA و معاون وزیر و اداره اطلا عات و تحقیقات iNR اینک ملزم هستند ارزیابی های رسمی خود را که در آن ها بر نقاط قوت، ضعف، اعتبار کلی منابع مورد استفاده در شکل گرفتن قضاوت های اساسی ارزیابی اطلا عاتی ملی تاکید شده، ارائه می دهند.
ب) به کار بردن معیارهای دقیق تر، همه ارزیابی های اطلا عاتی ملی حاوی بخشی است که در آن مقصود از اصطلا حاتی مانند «به تشخیص ما» را توضیح می دهد و تفاوت بین تشخیص ها را از نظر درجه بندی سطح احتمال و اطمینان در آن ها روشن می کند. «ما تلا ش هماهنگی به عمل آورده ایم تا نه تنها تفاوت های موجود بین سازمان ها را مشخص کنیم بلکه دلا یل چنین تفاوت هایی را نیز توضیح دهیم و آن ها را در داوری های اساسی به شکل برجسته ای به مورد نمایش بگذاریم.»
نویسنده : دکتر حسین یاسری
منبع : روزنامه مردم سالاری