شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

خروج از برج عاج


خروج از برج عاج
«بوردیو«از جمله متفكرانی است كه سعی دارد از مخمصه گزینش میان ذهنیت گرایی و عینیت گرایی وارهد. وی به این منظور ساختمان ذهن و تولیدات آن، یعنی جهان اجتماعی و ساختارهای آن را به بررسی می نشیند. ساختمان ذهن موجود در هرزمان طی فراگرد تاریخ جمعی ساخته وپرداخته می شود.همین مفهوم ساختمان ذهن است كه به بوردیو قدرت فراروی ازمباحث اصالت ذهن واصالت عین را می دهد.مقاله حاضر با چنین رویكردی تنظیم شده است.
ساختمان ذهنی به ساختارهای ذهنی یا شناختی اطلاق می شود كه انسان ها از طریق آن ها با جهان اجتماعی برخورد می كنند. انسا ن ها مجهزبه یك رشته طرح های ملكه ذهن شده اند كه با آن ها جهان اجتماعی شان را ادراك ، فهم ،ارزیابی و ارزشگذاری می كنند.از طریق همین طرح های ذهنی است كه آدم ها عملكردشان را تولید كرده وآن ها را ادراك و ارزشگذاری می كنند. ازجهت تكنیكی ،ساختمان ذهنی محصول ملكه ذهن شده است.این ساختارها تقسیم بندی عینی در ساختارهای طبقاتی مانند گروه های سنی ، جنسیت و طبقات اجتماعی را منعكس می سازند.ساختمان ذهنی بر وفق ماهیت جایگاه افراد درجهان اجتماعی تغییر می پذیرد وبرای همین است كه افراد گوناگون ساختمان ذهنی واحدی در جامعه ندارند.به هر روی آن هایی كه جایگاه واحدی درجهان اجتماعی دارند از ساختمان ذهنی مشابهی نیز برخوردارند، به این معنا ساختمان ذهنی را می توان یك پدیده جمعی به حساب آورد.ساختمان ذهنی به انسان ها اجازه می دهد كه جهان اجتماعی شان را درك كنند. ولی وجود انواع ساختمان ذهنی نشان می دهد كه جهان اجتماعی و ساختارهای آن به گونه یكنواخت برهمه كنشگران تحمیل نمی شود. ساختمان ذهنی موجود در هر زمان طی فراگرد تاریخ جمعی ساخته و پرداخته می شود. ساختمان ذهنی كه فرآورده تاریخ است ، عملكرد فردهای فردی و جمعی را بر وفق طرح های ایجاد شده به وسیله تاریخ تولید می كند،ساختمان ذهنی كه هر فرد معینی از خود نشان می دهد ،طی یك تاریخ فردی به دست می آید وكاركرد مقطع خاصی در تاریخ اجتماعی زمینه آن است.
ساختمان ذهنی هم ماندگار و هم انتقال پذیر است، به این معنا كه ازیك محیط به محیط دیگر قابل انتقال است. به هرروی این امكان وجود دارد كه انسان ها ساختمان ذهنی نامناسبی كسب كنند و از آنچه كه «بوردیو» كاستی اش(hyeteresis) می خواند ،رنج می برند.مثال خوب این قضیه كسی است كه از یك محیط روستایی دریك جامعه ما قبل سرمایه داری معاصر كنده شده و در «وال استریت»مشغول كار می شود.ساختمان ذهنی كسب شده دریك جامعه ماقبل سرمایه داری به این شخص اجازه نمی دهد كه خودش را با زندگی در «وال استریت» به خوبی تطبیق دهد.ساختمان ذهنی، هم جهان اجتماعی را تولید می كند و هم خودش تولید شده جهان اجتماعی است.ازیك سو ساختمان ذهنی یك ساختار ساختار دهنده است ،یعنی ساختاری است كه جهان اجتماعی را ساختار می بخشد، از سوی دیگر ساختمان ذهنی یك ساختار ساختاربندی شده است ، یعنی ساختاری است كه جهان اجتماعی به آن ساختار داده است.به عبارت دیگر «بوردیو»،ساختمان ذهنی را به صورت دیالكتیكی ملكه ذهن شدن عوامل خارجی وخارجی شدن عوامل درون ذهنی توصیف می كند.بدین سان مفهوم ساختمان ذهنی به «بوردیو»اجازه می دهد تا ازمخمصه گزینش میان ذهنیت گرایی و عینیت گرایی وا رهد وتحت عنوان فلسفه ذهن ،عوامل انسانی را درنظر گیرد وتحت عنوان فلسفه ساختار وتاثیرهایی راكه ساختار برعوامل انسانی وازطریق این عوامل می گذارد نشان دهد.(ریتزر۷۲۲،)مفهوم ساختمان ذهنی آن چه را كه انسان ها باید بیندیشند وباید بكنند تنها پیشنهاد می كند، انسان ها راه های خاص را آگاهانه برمی گزینند ،گرچه این فراگرد تصمیم گیری عملكرد ساختمان ذهنی را منعكس می سازد ،ساختمان ذهنی اصولی را فراهم می سازد كه آدم ها بر پایه آن ها گزینش می كنند وتمهیداتی را كه در جهان اجتماعی به كار می برند،انتخاب می كنند،به گفته «بوردیو» و «واكوان» انسان ها خرفت نیستند با این همه آدم ها كاملا هم عقلانی نیستند.(بوردیواز نظریه گزینش عقلانی بیزار است)،بلكه به شیوه خردمندانه ای عمل می كنند و ادراكی عملی دارند.انسان ها منطقی برای عمل كردن دارند كه این منطق همان منطق «عملكرد»است.(ریتزر۷۲۳،)«رابینز »بر این نكته انگشت می گذارد كه منطق عملی خاصیتی التقاطی دارد ،یعنی همزمان می تواند انواع معناها یا نظرهای درهم وبرهم ومطلقا متناقض (البته از جهت منطق صوری) را درنظر بگیرد ؛زیرا زمینه حاكم براعمالش زمینه ای عملی است .
این عبارت نه تنها به این دلیل مهم است كه تفاوت میان منطق عملی وعقلانیت را نشان می دهد، بلكه «رابطه گرایی» بوردیو را نیز به ما یادآوری می كند.این گرایش بوردیو از این جهت مهم است كه به ما یادآور می شود كه ساختمان ذهنی یك ساختار غیر متغیر و ثابت نیست، بلكه با افرادی كه دربرخورد با موقعیت های متناقض زندگی شان پیوسته تغییر می كنند،انطباق دارد.ساختمان ذهنی زیر سطح آگاهی و زبان و فراسوی دسترس باریك بینی های درونگرایانه و نظارت اراده كاركرد دارد،هرچند كه ما به ساختمان ذهن وعملكرد آن آگاه نیستیم، اما همین ساختمان ذهنی در بیشتر فعالیت های محلی مان مانند شیوه غذا خوردن، راه رفتن ، صحبت كردن ،پاك كردن بینی ما خود را نشان می دهد.ساختمان ذهنی مانند یك ساختار عمل می كند، اما انسان ها در برابر این ساختارها یا ساختارهای خارجی كه بر انسان ها تاثیر می گذارند به گونه ای مكانیكی واكنش نشان نمی دهند.
بوردیو در كاربرد مفاهیم ساختمان ذهنی وزمینه می گوید:ترجیح های فرهنگی گروه های گوناگون جامعه به دلیل عوامل ثابت ساختارهای به ویژه ساختمان ذهن وزمینه نظام های منسجمی را می سازند ،بوردیو بیشتر به تنوع ذایقه زیبایی شناختی توجه دارد، ذایقه نیز یك عملكرد است كه یكی ازكاركردهایش این است كه به افراد ادراكی ازجایگاهشان و در نظام اجتماعی می دهد.ذایقه آنهایی را كه ترجیح های ارزش همسانی دارند به هم نزدیك می سازد و این اشخاص را از اشخاص دیگری كه ذایقه های متفاوت با آنها دارند متمایز می سازد.
بدین سان آدم ها از طریق كاربردها و دلالت ها ی عملی ذایقه چیزها را طبقه بندی می كنند و در این فراگرد خودشان را نیز طبقه بندی می كنند.برای مثال آدم ها را برحسب ذایقه هایی كه از خود نشان می دهند وبا ترجیحاتشان برای انواع متفاوت موسیقی یا فیلم (یا ارزش ها) می توان دسته بندی كرد.این عملكردها را نیز مانند عملكردهای دیگری باید در زمینه روابط متقابل یعنی در جامعیت شان در نظر گرفت. بدین سان ذایقه های به ظاهر جداگانه برای هنر یا سینما را در ارتباط با ترجیح های خوراك، ورزش و یا سبك آرایش مو باید در نظرگرفت.مثلا می توان زمینه ارزش های موفقیت، استقلال و برانگیختگی را در روابط متقابل با زمینه و اهمیت به خانواده ،اهمیت به دوستان و اهمیت به رسانه های تصویری در نظرگرفت.
دوزمینه متقابلا مرتبط دربررسی بوردیو از ذایقه ،دخالت دارند :یكی روابط طبقاتی به ویژه درون جناح های طبقه مسلط و دیگری روابط فرهنگی.او این دو زمینه را متشكل ازیك رشته جایگاه هایی می داند كه درآن ها انواع بازی ها انجام می گیرند.كنش هایی كه عوامل فردی یا جمعی اشغال كننده جایگاه های خاص انجام می دهند تحت تسلط ساختار زمینه،ماهیت جایگاه ها و منابع وابسته به آن ها تعیین می شوند.ذایقه فرصتی را برای تجربه كردن جایگاه اجتماعی و ابراز آن در زمینه فراهم می سازد.اما زمینه طبقه اجتماعی تاثیر ژرفی برتوانایی بازی كردن فرد می گذارد. نیازی به گفتن نیست كه بوردیو ذایقه را با دیگر مفهوم عمده اش كه همان ساختمان ذهنی است پیوند می زند.درشكل دادن ذایقه ها ، گرایش های ریشه دار ودیرپای مبتنی برساختمان ذهنی از اظهار عقیده ها و لفاظی های ظاهری، بسیار مهم ترند.ترجیح های مردم در مورد مادی ترین جنبه های فرهنگ ،مانند خوراك، پوشاك یا اثاث منزل ،برمبنای ساختمان ذهنی شان انجام می گیرد.پس واضح است كه در اندیشه بوردیو وقتی كه چنین جنبه های مادی فرهنگ را براساس ساختمان ذهنی افراد اولویت بندی می كند،ترجیح جنبه های غیر مادی فرهنگ مانند ارزش ها باید درساختمان ذهنی افراد اولویت بندی و ترجیح بندی شود و همین تمایلات است كه وحدت ناآگاهانه یك طبقه را قوام می بخشد.بوردیو بعدها این قضیه را به صورت بهتری بیان می كند: ذایقه واسطه ای است كه ساختمان ذهنی به وسیله آن قرابت خود را با ساختمان ذهنی دیگران تصدیق می كند.
مهرعلی ناییجی
منبع:
ریتزر،جورج(۱۳۷۴)نظریه های جامعه شناسی در دوران معاصر ،ترجمه محسن ثلاثی،انتشارات علمی
منبع : روزنامه همشهری