جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


جنگ تراژان


جنگ تراژان
از حدود سالهای ۲۰ میلادی به بعد امپراطوری روم رو به ترقی بود حال آن که ایران دوران پارت مرتب ضعیف تر می شد. پادشاهان اشکانی به سرعت جای خود را به نفرات بعدی می دادند و امپراطوری پارت دیگر قدرت یک قرن قبل خود را نداشت. در این میان اما در روم پس از مرگ نروا حاکم بزرگ رومی، تراژان که فردی اسپانیایی الاصل بود به امپراطوری رسید.
تراژان یک نظامی جنگ دیده بود که قصد داشت مرزهای شرقی روم را وسعت دهد و به همین جهت به بهانه دخالت ایران در امور ارمنستان در ۱۱۴ میلادی با لژیونرهای ورزیده اروپایی خود عازم سوریه شد. خسرو شاه اشکانی که در این زمان علاقه چندانی به جنگ با امپراطور روم نداشت ابتدا سعی کرد با فرستادن پیشکش و هدایا مانع ورود تراژان به شرق شوداما تراژان که به قدرت نظامی خود مغرور بود هدایای ایران را رد کرد و به سفیر ایران پاسخ داد که در سوریه تصمیم خود را به شما اعلام می کنم. او حتی شاهزاده ارمنستان را که برای اعلام آمادگی کشورش در تبعیت از روم به پیش او آمده بود به قتل رساند. در چنین شرایطی جنگ به نظر غیرقابل اجتناب می آمد. تراژان پس از تسخیر کامل ارمنستان در سال ۱۱۵ ، انطاکیه راگرفت و عازم بین النهرین شد ودر ۱۱۶ شهر آباد هاترا در بین النهرین را گرفت. در این زمان متأسفانه از ایران هیچ کمکی برای سپاهیان مدافع شهرها نرسید و در نتیجه تراژان در کلیه نبردها غالب شد. وی پس از به آب انداختن کشتیهای جنگی در همان سال از فرات به سمت جنوب رفت و بابل را گرفت.
تراژان پس از تصرف تیسفون و سلوکیه توانست خود را به سواحل شمالی خلیج فارس برساند جایی که تاکنون پای هیچ رومی نرسیده بود. استراتژی نبرد فرسایشی خسرو در این زمان به خوبی می دانست که مبارزه با لژیون های جنگ آزموده رومی فایده ای ندارد بنابراین مصمم شد تا با تحریک مناطق متصرفه جنگ طولانی و فرسایشی را علیه سردار رومی به راه اندازد. تراژان که انتظار مقاومت از سوی مناطق اشغال شده رانداشت ناگهان در جنوب بین النهرین احساس خطر کرد چرا که ارتش او از سوریه تغذیه می شد و فاصله بسیار طولانی او با سوریه می توانست نقطه ضعف اساسی او در مقابل با شورشیان که اکنون کلیه فتوحات او را به خطر انداخته بودند باشد. تراژان با بازگشت به داخل بین النهرین سعی کرد تا شورشها را سرکوب کند اما شهرهاترا (یاالخضر) آنقدر مقاومت کرد تا سردار رومی مجبور به عقب نشینی شد. در ۱۱۷ میلادی، خسرو از جنوب بین النهرین حرکت را شروع کرد و پس از تصرف تیسفون قصد نبرد با تراژان را کرد. او می دانست که ۳ سال نبرد مداوم در سرزمینهای شرقی لژیونهای رومی را خسته کرده و اکنون شکست دادن آنها سخت نیست. اما در روم اتفاقات جدیدی در حال رخ دادن بود. مرگ تراژان سبب روی کار آمدن هادریان شد و وی نیز صلاح را در عقب کشیدن نیروهای رومی به غرب فرات دید. بنابراین رومیها مجدداً در شرق به سوریه بازگشتند و تنها در شمال ارمنستان و آدیابن در اختیار آنها ماند. (سال ۱۲۲) نتیجه نبردهای تراژان نروا و تراژان قدرت روم را به «حداکثر» رسانده بودند اما روم بایدبرای تصرف دنیای متمدن به سمت شرق می رفت و ایران هنوز برای او سدی بود. روم دراین زمان ۳۰ لژیون عظیم را با حدود ۱۸۰ هزار سرباز و ۲۰ هزار سوار در اختیار داشت که قدرت هرکدام از آنها برابر با ۳ جنگجو بود. این در حالیست که رومیها در نبردهای محلی نیروی جدید نیز به کار می گرفتند. در چنین شرایطی فتح بین النهرین توسط تراژان عجیب نبود اما عقب نشینی رومیها بار دیگر خطر اشغال ایران توسط روم را منتفی کرد اگرچه سبب تصرف کشورهای شمال غرب ایران توسط ارتش روم شد. همچنین روم در این زمان توانست (هرچند به طور موقت) خودرا به جنوب بین النهرین برساند.
● جنگ پانزدهم
اولین جنگ سلسله ساسانی با رومی ها چنانچه ذکر شد ادامه ضعف دولت پارتها مصادف شده بود با اوج قدرت امپراطوری روم و به نظر می رسید رومیها نیز علاقه ای به هجوم به شرق ندارند گو اینکه از طرف دیگر خیالشان از پارتیها راحت بود چرا که این اواخر آنها در چند نبرد منطقه ای ایرانیها را شکست داده بودند. اما اتفاقی جدید این توازن را بر هم زد. در ۲۲۶ میلادی، اردشیر پادشاه پارس اردوان را در ۳ جنگ متوالی شکست داد و سلسله اشکانی را از ایران حذف کرد. اردشیر درسال ۲۲۶ سپاهی بزرگ گردآورد و پس از انقیاد کامل نقاط مختلف ایران و توسعه مرزهای شرقی در ۲۲۸ از فرات گذشت تا شکستهای اخیر ایرانیان را تلافی کند و در ضمن رومیها را از آسیای غربی بیرون کند. قیصر روم در این زمان جوانی به نام سوروس بود که مایل به جنگ با اردشیر نبود چرا که می دانست نبرد با سپاه گردآوری شده ایرانیها، لااقل یک سال زمان می برد و پادگانهای سوریه به تنهایی قادر به مقابله با مردان اردشیر نبودند. وی ابتدا نامه ای به اردشیر نوشت و از او خواست تا از قدرت عظیم نظامی روم که ضرب شست آن را قبلاً تراژان به ملل شرق نشان داده برحذر باشد اما اردشیر پاسخ امپراطور را با اعزام ۴۰۰ سفیر با پیام های تند برای سوروس داد.
قیصر نیز دستور بازداشت این افراد را داده و آماده جنگ شد. در ۲۳۱ میلادی سوروس نیروی بزرگی را در انطاکیه فراهم آورد ولی بزرگترین اشتباه نظامی خود را مرتکب شد. سپاه وی گویا متجاوز از ۱۰۰ هزار نیروی جنگی بوده وقادر بود از عهده سپاه اردشیر برآید اما سوروس به اشتباه سپاه خود را ۳ دسته کرده یک دسته را به شمال برای حمله به آتروپاتن (آذربایجان) و ماد فرستاد و یک بخش را نیز مأمور فتح جنوب ایران کرد و خود به قلب ایران و پارس حمله کرد. اردشیر از این اشتباه نهایت استفاده را کرده و به نیروهای شمالی دستور داد که با جنگ و گریز سپاه روم را خسته کنند و خود با حمله به سپاه جنوبی رومی که در حوالی شوش بود آنها را کاملاً از بین برد. تضعیف سپاه شمالی و نابودی سپاه جنوبی، سوروس را در مواجهه با شاه ایران تنها گذاشت و در نتیجه وی وحشت زده به داخل سوریه عقب نشست. اگرچه اردشیر دراین مرحله قادر به نابود کردن ساخلوی رومی در سوریه و انطاکیه و خارج کردن کامل رومیها از آسیای غربی بود اما ترجیح داد به خلع ید روم از بین النهرین و ارمنستان قناعت کند و خود را درگیر نبرد بزرگتر نکند.بنابراین دژ نصیبین و حران را در تصرف نگاه داشت و با قیصر صلح کرد. نتیجه نبرد این پیروزی پس از ۲۵۰ سال مجدداً رخ داد. (اگرچه ایران درنبردهای فرعی موفق به شکست رومیها شده بود) و چنانکه گذشت زمان نیز ثابت کرد مواضع رومیها را در بین النهرین ضعیف کرد و این امپراطوری را در اوج قدرت مجبور به پذیرش یک امپراطوری قدرتمند دیگر در مرزهای شرقی خود کرد. این جنگ همچنین سبب مطرح شدن دولت ساسانی در سطح جهان شد.
منبع : یاد یار