پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ما علیه آنها


ما علیه آنها
پاتریک فرنچ اخیرا در مقاله ای در روزنامه نیویورک تایمز در باره رویدادهای بمبئی ادعا کرده است که تروریستهای عامل آن حمله وطنی نبوده و به یقین می توان احتمال داد که از پاکستان سرچشمه گرفته بوده اند.
فرنچ کتابی ضد مسلمانان منتشر ساخته است تحت عنوان “در میان مومنان”. او در این مقاله هم مانند همان کتاب گناه تمام ناخوشی های جهان را به گردن مسلمانان انداخته است. عنوان آن مقاله این بود:”آنها از ما متنفرند و هند هم ما است.” خود همین عنوان نشانگر تنفر صرف بر ضد مسلمانان است. منظور از این “ما” هم جهان متمدن است، از جمله هندوها ولی مسلمانان نه.
با اینکه فرنچ در مقاله خود به “ناکامی های اجتماعی و سیاسی هند” مثل موضوع کشمیر، اعتراف دارد، اما با این حال او این کشور را به خاطر اینکه “موفق ترین مثال همکاری آزاد، جمعی و سیاسی عظیم در جهان” است مورد ستایش قرار داده است. آیا واقعا اینطور است؟ حتما منظور وی از همکاری آزاد و عظیم همکاری میان ۱۰ درصد از مشاغل و حرف هند با طبقه نخبگان سیاسی این کشور و وجود اکثریت فزاینده محروم و طبقه دو و سه از جمله اقلیتهای دیگر و مسلمانان است؟
دائره المعارف ویکیپیدیا می گوید: توزیع ثروت در هند نابرابر است، در این کشور ۱۰ درصد از گروههای دارای عواید، ۳۳ درصد از عواید را کسب می کنند.
به رغم پیشرفت اقتصادی چشمگیر هند، ۱/۴ از جمعیت این کشور کمتر از خط فقر تعیین شده توسط دولت برابر ۴۰ سنت آمریکا در روز درآمد دارند. بر اساس آمارهای رسمی، در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، ۲۷ و نیم درصد از هندی ها زیر خطر فقر زندگی می کردند.
در سال ؛۲۰۰۷ یک سازمان دولتی هند به نام کمیسیون ملی مشاغل در بخش سازمان نیافته )NCEUS( طی گزارشی اعلام کرد، ۲۵ درصد از هندی ها، یا به عبارت دیگر، ۲۳۶ میلیون نفر از آنان با درآمدی کمتر از ۲۰ روپیه در روز گذران زندگی می کنند و بیشترشان در بخش انسانی غیررسمی، بدون هیچ تامین شغلی و یا اجتماعی و در فقر و محرومیت خوار کننده بسر می برند.
در همین حال بانک جهانی تخمین زده است که ۳۳ درصد از فقرای جهان اکنون در هند ساکن هستند. بعلاوه، هند ۸۲۸ میلیون نفر جمعیت دارد یعنی بیش از ۷۵ و شش دهم درصد از جمعیت این کشور با روزی کمتر از معادل دو دلار آمریکا گذران می کنند. این میزان در صحرای آفریقا ۷۲ و دو دهم درصد است.
علاوه بر این، نابرابری درآمدها در هند در حال افزایش است. (عامل مشترک جینی: ۳۲ و نیم در سال مالی ۱۹۹۹-۲۰۰۰) افزون بر این، هند نسبت به هر کشور دیگری در جهان میزان بالاتری اس سوء تغذیه در میان کودکان زیر سه سال را دارد. (۴۶ درصد در سال ۲۰۰۷)
الکساندر کاکبرن در یادداشتی در ژوئن سال ۲۰۰۵ در نشریه کانترپانچ نوشت: “وضع مالی ۱۰ درصد از هندی ها خوب است، وضع مالی ۱۰ درصد دیگر از آنها هم بد نیست.” اما بقیه چطور؟ یعنی همان هائی که هر روز در آسیاب تحقیر کننده فقر دست و پا می زنند؟ این موضوعی است که آقای فرنچ در تمایل خود برای بزرگ جلوه دادن موفقیت های هند و کوچک جلوه دادن تعهدات پاکستان برای مبارزه با ترور در خاک خود از صورت مسئله پاک کرده است. او همچنین به اینکه پاکستان خواه نا خواه از بازیگران به اصطلاح جنگ آمریکا علیه ترور است توجهی ندارد که این همه باعث بی ثباتی اجتماعی و اقتصادی در داخل مرزهایش شده است.
سیمون کامرون مور، خبرنگار خبرگزاری رویتر روز ۲۶ سپتامبر گذشته طی گزارشی از روستای تنگ خطا در منطقه باجور در شمال غربی پاکستان نوشت: ارتش پاکستان تخمین می زند که تنها ظرف یک ماه ۱۰۰۰ نفر از ستیزه جویان را کشته است و بنا به گفته سرلشکر طارق خان با این کار امکان دسترسی به این منطقه و مناطق اطراف آنرا فراهم کرده است.
مقامات آمریکائی می گویند که ستیزه جویان طالبان و القاعده، از این مناطق قبایلی به عنوان پایگاه عملیاتی برای انجام حملات در داخل افغانستان استفاده می کنند که در آنجا، نیروهای غربی با تلاش برای ریشه کن ساختن شورشی فزاینده دست به گریبان هستند.
خان به گروهی از خبرنگاران گفته است:”این منطقه منطقه ای است که اگر کنترلش در دست کسی باشد، او می تواند تاثیر بیشتری بر کل منطقه بگذارد.”
به گزارش کامرون مور، خان تخمین می زند که اگر ستیزه جویان منطقه باجور شکست داده شوند، ۶۵ درصد از مشکلات ناشی از ستیزه جویان برطرف خواهد شد.
حالا چطور است که این تلاشهای ارتش پاکستان، که به دستور دولت این کشور صورت می گیرد، در تحلیل آقای فرنچ و گزارشهای اکثر خبرنگاران غربی و رسانه های اصلی غرب به حساب نمی آید؟ یا آنها چرا ذکری از این واقعیت به میان می آورند که مردم پاکستان در شهرهای بزرگ این کشور متحمل بمب گذاری های انتحاری شده ‌اند. مثل انفجارهای هتل ماریوت در اسلام آباد که در تابستان گذشته توسط ستیزه جویان و به تلافی عملیات ارتش پاکستان بر ضد آنها در مناطق قبایلی صورت گرفت.
در عوض، چیزی که امثال فرنچ، که کم هم نیستند - مثل تیم خبری تلویزیون فاکس نیوز- بر آن تاکید دارند، تعبیری است که بیشتر یک تئوری توطئه است تا واقعیت. اما فرنچ تئوری خود را به گونه ای مطرح می کند که گوئی واقعیتی خدشه ناپذیر است.
کاری که فرنچ در باره پاکستان می کند، دقیقا همان کاری است که یک مفسر هندی هم اخیرا در خصوص حملات بمبئی صورت داد و آن زدن برچسب “تروریست” به پاکستان بود. این مفسر هندی که یوگیندر سیکند نام دارد از وقایع بمبئی با عنوان “ترور به نام خدا” یاد می کند.
به زعم او، علت پا گرفتن و رشد گروههای ستیزه جوی اسلامی در پاکستان همان داستان جدائی این کشور از هند است، یعنی همان “تئوری دو کشوری”. خود همین تلقی خط دهنده به این مفسران در تعبیر نظامی گری اسلام است... که یعنی ایدئولوگهای پاکستانی مدعی شدند هندوها و مسلمانان هند پیش از جدائی پاکستان از آن، دو ملت آشتی ناپذیر با هم بودند که نمی توانستند با هم زندگی کنند. بر اساس این استدلال جنجالی، آنها خواستار تشکیل کشوری مجزا برای مسلمانان هند شدند. و اینگونه بود که پاکستان شکل گرفت.
بنابر این اساس جنبش تشکیل پاکستان، افسانه وجود تنفر و خصومت بی پایان میان هندوها و مسلمانان است. این مفسر می گوید این ایدئولوژی رسمی پاکستان است و در مدارس از طریق کتابهای درسی به دقت دستکاری شده، به تمام کودکان پاکستانی آموخته می شود. زیر سوال بردن این نظریه، که البته بسیاری از پاکستانی ها این کار را می کنند، جرمی قابل پیگیری است و فتنه جوئی تلقی می شود. به همین ترتیب کشور پاکستان از زمان پیدایشش، برای بقا به طور حساس به تبلیغ فعالانه و دامن زدن غیر مستقیم به احساسات ضد هندو وابسته بوده است.
از این نقطه نظر، تمام گناه جدائی پاکستان از هند، بر روش ایدئولوگهای مسلمانی قرار می گیرد که از هندوها متنفر بودند و خواستار کشوری مجزا بودند... مدعیان این نظر این واقعیت تاریخی را نادیده می گیرند که محمد علی جناح، تمام تلاش خود را صورت داد تا مسلمانان و هندوها در دوران بعد از استقلال هند تحت حاکمیت هندوها، از مساوات اجتماعی و سیاسی برخوردار شوند و تلاشها و درخواستهایش بارها و بارها مورد مخالفت جواهر لعل نهرو و ماهاتما گاندی و دیگر رهبران کنگره ملی هند قرار گرفت و همین مخالفتها با احقاق حق مسلمانان بود که او را وادار ساخت تا خواستار ایجاد کشوری مجزا برای مسلمانان شود.
در این شرح فریبنده و نهایتا نژادپرستانه و تمسک به آن تئوری قدیمی دو کشوری برای این ادعا که “پاکستان مسلمان” می خواهد هند “هندو” را بی ثبات سازد، تمام این واقعیت های تاریخی کنار گذاشته شده و به آن توجهی نمی شود. (بماند که ارتش هند بزرگتر و کارآزموده تر است و این کشور زرادخانه هسته ای بزرگتری دارد و کشمیر را تحت اشغال خود داشته و کنترل رودخانه ایندوس را در دست دارد که تامین کننده آب رودخانه‌های پاکستان است که این خود عملا پاکستان را دست خوش هند می سازد.)
اگر هند را یک کشور “هندو” با همه تعصب افراطی مربوط به این عنوان در نظر بگیریم، چطور می توان گفت که این کشور “موفق ترین مثال همکاری آزاد، جمعی و سیاسی عظیم در جهان” است؟
گفتن این حرفها برای آقایان فرنچ و سیکند شرم آور است. من سیکند را چند ماه قبل در کنفرانسی برای تقویت دمکراسی در جنوب آسیا که در اسلام آباد برگزار شده بود دیدم. او در آن زمان در مورد میمهانداران پاکستانی خود و ریشه های اسلام در شبه قاره حرفهای خوب و قشنگ می زد.
اما حالا با گذشت تنها چند ماه، او تمام آن حسن نیت و روشن فکری در باره پیچیدگی تاریخ اسلامی پاکستان و هند را در مسلخ کلیشه ای برای بدنامی پاکستان ۱۶۰ میلیون نفری قربانی می کند.
از شما می پرسم، جارو کردن تمام این واقعیات به زیر برچسب تروریست اسلامی چه معنائی دارد؟ مردم عاقل جهان، باید صریحا این نوع تفکر خطرناک را که توسط امثال آقایان فرنچ و سیکند به نمایش گذاشته می شود را رد کنند.
فوزیه افضل خان
ترجمه الهام غفارزاده خسروشاهی
افضل خان استاد دانشکده زبان انگلیسی دانشگاه مانت کلیر شهر نیوجرسی است. نشانی پست الکترونیکی وی عبارت است از: khanfmail.montclair.edu
منبع : روزنامه رسالت