دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


کاریکاتورهایی‌ بدون‌ زیرنویس‌


کاریکاتورهایی‌ بدون‌ زیرنویس‌
تاریخ‌ كاریكاتور امریكا در قرن‌ بیستم‌ بهترین‌ جمع‌بندی‌ از آنچه‌ در نقاط‌ دیگر دنیا روی‌ می‌داد و بین‌ دو حد اجتماعی‌ و سیاسی‌ در نوسان‌ بود. قطب‌ سیاسی‌ توسط‌ مجله‌ «دمیز» نشان‌ داده‌ می‌شود كه‌ از سال‌ ۱۹۱۲ تا پایان‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌ تعدادی‌ از هنرمندان‌ سرشناس‌ امریكایی‌ آن‌ زمان‌ منجمله‌ اعضای‌ مكتب‌ به‌ اصطلاح‌ «اش‌كن‌» نظیر «جرج‌ بلوز» و «ویلیام‌ گلاكتر» را به‌ استخدام‌ خود در آورده‌ بود. مجله‌ مذكور از نقطه‌ نظر سیاسی‌ طرفدار اصلاحات‌ اساسی‌ بوده‌ سوءاستفاده‌های‌ اجتماعی‌ آن‌ زمان‌ را صریحا مورد حمله‌ قرار می‌داد. یكی‌ از موفق‌ترین‌ مجلات‌ بعد از آن‌ مجله‌ «امریكانا» بود كه‌ جایگاهی‌ برای‌ «ویلیام‌ گروپر» در دهه‌ سی‌ فراهم‌ كرد.
به‌ هرحال‌، كاریكاتورهای‌ امریكایی‌ قرن‌ بیستم‌ فاقد چیزی‌ است‌ كه‌ می‌توان‌ آن‌ را عنصر ریسك‌ توصیف‌ كرد، چرا كه‌ ایالات‌ متحده‌ در طول‌ این‌ دوره‌، جامعه‌یی‌ دموكراتیك‌ باقی‌ ماند.
حتی‌ در كاریكاتورهای‌ زیرزمینی‌ كه‌ در اواخر دهه‌ شصت‌ در امریكا منتشر می‌شد و در این‌ زمان‌ جنگ‌ طویل‌المدت‌ ویتنام‌ كودكان‌ را از والدین‌ خود دور ساخته‌ بود، مردود شمردن‌ كامل‌ جامعه‌ فاسدی‌ كه‌ در طرح‌های‌ اولیه‌ «جورج‌ گروس‌» دیده‌ می‌شود، یا حتی‌ لبه‌ تیز مجله‌ مشهور طنز آلمان‌ به‌ نام‌ سیمپلی‌ سی‌سی‌ سوس‌ قبل‌، در اثنا و بعد از جنگ‌ جهانی‌ اول‌ به‌ چشم‌ نمی‌خورد. همچنین‌ هیچ‌ نكته‌ قابل‌ مقایسه‌یی‌ با مونتاژهای‌ دهشت‌آور عكس‌ «جان‌ هارت‌ فلید» كه‌ در آن‌ سعی‌ می‌كند وحشت‌ كامل‌ نازی‌ها را به‌ نمایش‌ بگذارد نیز وجود ندارد.
«گروس‌» كاریكاتورهای‌ تند و صریح‌ از جنسی‌ از زندگی‌ آلمانی‌ تهیه‌ كرد كه‌ در آن‌ وحشی‌گری‌ و ریاكاری‌ جامعه‌ دهه‌ سی‌ را مورد انتقاد و حمله‌ قرار می‌دهد. طرح‌های‌ تند وی‌ توضیح‌ روشن‌ و گویایی‌ از ظهور نازیسم‌ را به‌ دست‌ می‌دهد. «جان‌ هارت‌ فیلد»، فردی‌ آلمانی‌ كه‌ در مقابل‌ حس‌ میهن‌پرستی‌ آلمان‌ها در جنگ‌ جهانی‌ اول‌ نامی‌ انگلیسی‌ بر خود نهاد، یكی‌ از دوستان‌ «گروس‌» بود كه‌ با عقاید اصلاح‌طلبانه‌ وی‌ در زمینه‌های‌ هنری‌ و سیاسی‌ موافق‌ و هم‌ رای‌ بود. وی‌ تكنیك‌ مونتاژ عكس‌ كه‌ یكی‌ از مهمترین‌ ابداعات‌ تاریخ‌ كاریكاتور است‌ را ابداع‌ كرد. این‌ تكنیك‌ از عكس‌ها یا اجزایی‌ از آنها استفاده‌ می‌كند و آنها را در كنار سایر عكس‌ها و طرح‌ها قرار می‌دهد تا بتواند از طریق‌ ایجاد واقعیتی‌ در هم‌ ریخته‌ و طنزآلود، موضوع‌ خود را مورد تفسیر قرار دهد. در انگلستان‌، حملات‌ «دیوید لو» به‌ هیتلر در سال‌ ۱۹۳۳ شروع‌ شد و در طول‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ ادامه‌ یافت‌. كاریكاتورهای‌ وی‌ كه‌ ساده‌ ولی‌ بسیار گویا بود شهرت‌ فراوانی‌ برای‌ وی‌ به‌ ارمغان‌ آورد و موجب‌ خشم‌ شدید هیتلر شد. «لو» همچنین‌ «كلونل‌ بلیمپ‌» را كه‌ یك‌ افسر محافظه‌كار اجباری‌ و پا به‌ سن‌ گذاشته‌ ارتش‌ و اسمش‌ اكنون‌ وارد زبان‌ انگلیسی‌ شده‌ است‌ را ابداع‌ كرد. معذلك‌، كارتون‌های‌ وی‌ مثل‌ آثار «گیلری‌» متوجه‌ كلیه‌ احزاب‌ بود و حتی‌ وینستون‌ چرچیل‌ نیز از حملات‌ شدید او در امان‌ نبود.
به‌ هرحال‌، كاریكاتور اجتماعی‌ و سیاسی‌ قرن‌ بیستم‌ صرفا محدود به‌ شورش‌ها و مخالفت‌های‌ سیاسی‌ و اصلاح‌طلبی‌ نبوده‌ است‌. رژیم‌های‌ دیكتاتوری‌ و امروزی‌ سعی‌ در از بین‌ بردن‌ و منسوخ‌ كردن‌ كاریكاتور ندارند. این‌ رژیم‌ها از كاریكاتور بیشتر بخاطر اهداف‌ تبلیغی‌ استفاده‌ می‌كنند طرح‌های‌ خلق‌ شده‌ توسط‌ هنرمندانی‌ كه‌ تحت‌ چنین‌ شرایطی‌ كار می‌كنند، اغلب‌ ممكن‌ است‌ از ظرافت‌ و مهارت‌ بسیار كمتری‌ برخوردار باشند. معذلك‌، تعدادی‌ از تصاویر تبلیغاتی‌ نازی‌ كه‌ در خلال‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ كشیده‌ شده‌ از قاطعیت‌ طعنه‌آمیز و نیشداری‌ برخوردار است‌ كه‌ از دوره‌ «ویمار» به‌ ارث‌ برده‌اند. كاریكاتوریست‌های‌ سرشناس‌ روسی‌ چون‌ «كوكری‌ نیسكی‌» اغلب‌ با هر معیاری‌ كه‌ سنجیده‌ شوند هنرمندانی‌ مقتدر و با استعداد به‌ شمار می‌روند.
آثار كاریكاتوری‌ كه‌ تحت‌ حكومت‌های‌ دیكتاتور خلق‌ شده‌اند، معمولا از تحریم‌هایی‌ كه‌ در مورد سبك‌ هنری‌ جدیدی‌ در چنین‌ كشورهایی‌ اعمال‌ می‌شود طفره‌ می‌روند.
با رشد مجدد اعتراض‌ سیاسی‌ در دهه‌ هفتاد رشته‌ جدیدی‌ از كاریكاتور در غرب‌ دموكراتیك‌ پدیدار شد. كاریكاتورهای‌ زیرزمینی‌ اغلب‌ به‌ دنبال‌ بیان‌ نهایت‌ شدت‌ و تباهی‌ جنسی‌ در انتقاد و حمله‌ به‌ جوامع‌ خود بودند. نمونه‌ بارز این‌ مورد «اوور» اثر فردی‌ فرانسوی‌ به‌ نام‌ «سینه‌» است‌ كه‌ متخصص انحرافات‌ جنسی‌ همراه‌ با تجاوز و هتك‌ حرمت‌ است‌. یك‌ مجموعه‌ طرح‌ برجسته‌ فردی‌ هیپی‌ را نشان‌ می‌دهد كه‌ پلاكاردی‌ در دست‌ دارد و روی‌ آن‌ نوشته‌ شده‌ است‌: عشق‌ بورز، جنگ‌ نكن‌. بعد سه‌ پلیس‌ مخصوص‌ شورش‌ او را بخاطر این‌ حرفش‌ گرفته‌ و به‌ او توهین‌ كرده‌ و فحاشی‌ می‌كنند. در امریكا، این‌ شكل‌ طنز غالبا از سلسله‌ طرح‌های‌ كمدی‌ گرفته‌ شده‌ است‌ مثل‌ مجله‌ «مد» كه‌ بعد از جنگ‌ انتشار یافت‌. این‌ مجله‌ و سایر مجلات‌ زیرزمینی‌ مثل‌ «رایست‌ ویلیچ‌ آدر» در واقع‌ از اسلاف‌ مجله‌ «دمینه‌» می‌باشند. تمامی‌ این‌ مجلات‌ از طنز به‌ عنوان‌ سلاحی‌ علیه‌ استقرار سیاسی‌ و اجتماعی‌ طرفداران‌ استبداد و حكومت‌ استفاده‌ می‌كنند. گاهی‌ این‌ مجلات‌ در خدمت‌ یك‌ ایده‌ سیاسی‌ هستند و گاهی‌ مثل‌ مجله‌ «مد» خود را محدود به‌ زمینه‌ خاصی‌ نمی‌كنند.
انگلستان‌ در سال‌های‌ اخیر دو طرح‌ بزرگ‌ را در زمینه‌ طنز ارایه‌ می‌دهد كه‌ احتمالا بهترین‌ طراحان‌ از زمان‌ «رولندسون‌» و «گیلری‌» به‌ بعد می‌باشند و تخصا آنها در بیان‌ خشم‌ آمیخته‌ به‌ حقانیت‌ هنرمند طنزگرا می‌باشد. «جرالد اسكارف‌» بیشتر به‌ نكات‌ مربوط‌ به‌ انسان‌ می‌پردازد و بیشتر موضوعات‌ وی‌ را نیز مردم‌ تشكیل‌ می‌دهند تا وقایع‌ روزمره‌، وی‌ ظاهر افراد را به‌ شكل‌ نیمه‌ خیالی‌ تغییر می‌دهد و از اشكال‌ جدید به‌ عنوان‌ ابزار استعاره‌ برای‌ شخصیت‌ مورد نظر خود استفاده‌ می‌كند. «رالف‌ استدمن‌» بیشتر به‌ عنوان‌ مفسر اخلاقی‌ و اجتماعی‌ كار می‌كند تا یك‌ نقاش‌، بطور مثال‌ اعتراض‌ وی‌ به‌ شكار «فك‌» در حد قیاس‌ با «دمیه‌» است‌.
انگیسی‌ها همچنین‌ در زمینه‌ كارتون‌های‌ جیبی‌ نیز گوی‌ سبقت‌ را می‌ربایند. دو كاریكاتوریست‌ به‌ نام‌ «اسبرت‌ لانكاستر» و «مارك‌ بوكسر» این‌ فضاهای‌ كوچك‌ را وسیله‌ كمدی‌ جالب‌ و طنزآلود طرز رفتار مردم‌ قرار داده‌اند. «لانكاستر» دنیا را از طریق‌ نمایشات‌ مضحك‌ «مودی‌ لیتاهمپتون‌» كه‌ طرفدار حكومت‌ اشراف‌ است‌، شوهر بی‌چانه‌ و بچه‌های‌ غیرممكن‌ آنها منعكس‌ می‌سازد. مارك‌ گروه‌ كوچكی‌ از مردم‌ «مدیا» كه‌ مقیم‌ ناحیه‌ مدگرای‌ لندن‌ هستند را ابداع‌ نموده‌ است‌. كارها و حرفه‌های‌ آن‌ انعكاس‌ قانع‌كننده‌ از هوس‌ها و نقاط‌ ضعف‌ روز است‌. هر كارتون‌ رویداد جداگانه‌یی‌ از یك‌ داستان‌ خنده‌دار است‌. تاریخ‌ نویسان‌ اجتماعی‌ آینده‌ كار این‌ دو هنرمند را منبع‌ اطلاعات‌ مهمی‌ برای‌ تفسیر آداب‌ و رسوم‌ مردم‌ عصر خود خواهند یافت‌.قطب‌ مخالف‌ طنز در كاریكاتور نوین‌ توسط‌ كاریكاتوریست‌ها در روزنامه‌های‌ معتبر در سراسر غرب‌ و بویژه‌ در امریكا، و به‌ شكلی‌ مغالطه‌آمیزتر توسط‌ مجله‌ «نیویوركر» كه‌ در سال‌ ۱۹۲۵ تاسیس‌ شد و مجله‌ «ونیتی‌ فر» كه‌ زمانی‌ رقیب‌ آن‌ بود، نشان‌ داده‌ می‌شود.مجله‌ نیویوركر سلسله‌ موضوعات‌ نسبتا محدودتری‌ را در بر می‌گیرد.
مجله‌ مذكور موضوعاتی‌ چون‌ تجارت‌ بزرگ‌، به‌ میزان‌ ملایم‌تری‌ زنان‌ امریكایی‌ كلوپ‌ها، افرادی‌ كه‌ به‌ كلوپ‌های‌ شبانه‌ می‌روند، تجزیه‌ و تحلیل‌ روانی‌ و بطور كلی‌ زندگی‌ در حومه‌ شهر را مورد تمسخر و استهزا قرار می‌دهد.
سیزده‌ سال‌ پس‌ از تاسیس‌ آن‌، سبك‌ كار این‌ مجله‌ را «بسیار گستاخانه‌ و بی‌پروا و بطور اجتناب‌ ناپذیری‌ بیگانه‌ و عجیب‌» توصیف‌ كردند. از آن‌ زمان‌ به‌ بعد، این‌ مجله‌ كمی‌ معتدل‌ و میانه‌روتر شده‌ است‌ ولی‌ نه‌ چندان‌ زیاد. وجود این‌ مجله‌ و اصول‌ نگارش‌، كه‌ در آن‌ به‌ كار می‌رود، به‌ هر حال‌ یكی‌ از دلایلی‌ است‌ كه‌ كاریكاتور امریكا در اثنای‌ نیمه‌ اول‌ این‌ قرن‌ به‌ چنین‌ استاندارد بالایی‌ رسیده‌ است‌. تاكید مجله‌ نیویوركر بر سفسطه‌ و تحریف‌ بدان‌ معنی‌ بود كه‌ كاریكاتوریست‌های‌ آن‌ تشویق‌ می‌شدند كه‌ موضوع‌ خود را بطور مختصر بیان‌ كنند و تنها اشاره‌یی‌ غیرمستقیم‌ بدان‌ داشته‌ باشند و در ضمن‌ از حداقل‌ جا برای‌ بیان‌ موضوع‌ خود به‌ بهترین‌ شكلی‌ استفاده‌ كنند. مجله‌ مذكور خوانندگان‌ خود را با فرهنگ‌ و افرادی‌ كاملا مطلع‌ می‌دانست‌، درك‌ بسیاری‌ از كاریكاتورهای‌ آن‌ برای‌ افرادی‌ كه‌ مطلع‌ و آگاه‌ نبودند بسیار مشكل‌ بود و چیزی‌ از آن‌ استنباط‌ نمی‌كردند. تفسیر و تجزیه‌ و تحلیل‌ كارهای‌ «سول‌ اشتین‌ برگ‌» و حتی‌ هنرمندان‌ متعدد دیگر، بطور مثال‌، مستلزم‌ دانش‌ كافی‌ در مورد تاریخ‌ هنر نوین‌ است‌.مجله‌ نیویوركر بیش‌ از هر نشریه‌ دیگری‌ در بیان‌ لطیفه‌های‌ یك‌ خطی‌ پیشگام‌ بوده‌ است‌. در واقع‌، گاهی‌ كاریكاتورها اصلا نیازی‌ به‌ زیرنویس‌ برای‌ توضیح‌ بیشتر موضوع‌ خود ندارند. نمونه‌ مناسبی‌ در این‌ مورد، كاریكاتوری‌ است‌ كه‌ سینمایی‌ را نشان‌ می‌ دهد كه‌ «دونالد داك‌» اثر مشهور والت‌دیزنی‌ بر پرده‌ آن‌ ظاهر شده‌ است‌. در این‌ صحنه‌ یكی‌ از تماشاچیان‌ برگشته‌ و با عصبانیت‌ به‌ كسی‌ كه‌ در صندلی‌ ردیف‌ پشت‌ سر وی‌ نشسته‌ است‌ می‌گوید كه‌ ساكت‌ شود. در كاریكاتور دیگری‌ دو اسب‌ افسانه‌یی‌ كه‌ شاخی‌ در وسط‌ پیشانی‌ دارند با اندوه‌ و افسردگی‌ در حالی‌ كه‌ آب‌ بتدریج‌ آنها را فرا می‌گیرد، ناظر عزیمت‌ كشتی‌ نوح‌ هستند. گاهی‌ این‌ طرح‌های‌ بدون‌ زیرنویس‌ را طوری‌ به‌ دنبال‌ هم‌ قرار می‌دهند كه‌ ماجرایی‌ را از روی‌ آن‌ می‌ توان‌ استنباط‌ كرد. این‌ روش‌ قبلا توسط‌ «كاران‌ رانچ‌» در فرانسه‌ و در «سریال‌ مكس‌ و مورتیس‌» اثر «ویلهلم‌ بوچ‌» در آلمان‌ به‌ كار گرفته‌ شده‌ بود.یكی‌ دیگر از خصوصیات‌ مجله‌ نیویوركر استفاده‌ از لطیفه‌ها در اندازه‌ و قطعی‌ است‌ كه‌ خواننده‌ را به‌ تشخیا آن‌ بطور مداوم‌ عادت‌ داده‌ است‌. شوخی‌ و طنز در این‌ مجله‌ از كشش‌ بین‌ آنچه‌ در نظر بیننده‌ آشناست‌ جویای‌ موقعیت‌ و موضوع‌ مورد بحث‌ روز و تازگی‌ خود لطیفه‌ سرچشمه‌ می‌گیرد.قبلا این‌ تفكیك‌ تا حدودی‌ در قرن‌ نوزدهم‌ مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ بود، بویژه‌ توسط‌ كاریكاتوریست‌هایی‌ مثل‌ «جرج‌ دموریر» كه‌ صنایع‌ زیبا و ظرافت‌ طبع‌ را به‌ لطیفه‌ می‌كشاندند، یا كاریكاتوریست‌هایی‌ نظیر «چارلز كین‌» كه‌ در مورد خدمتكاران‌ زن‌ و بچه‌های‌ فقیر و بی‌خانمان‌ لطیفه‌ می‌ساخت‌ معذلك‌، استاندارد موضوعات‌ ثابت‌ مجله‌ نیویوركر آن‌ را به‌ اوج‌ جدیدی‌ از تكامل‌ رساند.
«چارلز آدامز» یكی‌ از بهترین‌ و نیز یكی‌ از سرشناس‌ترین‌ كاریكاتوریست‌های‌ مجله‌ نیویوركر، طی‌ سالیان‌ دراز، دنیای‌ ترسناكی‌ را بنا نهاده‌ است‌. طنز آدامز اساساً معكوس‌ است‌.، كارتون‌های‌ چارلز آدامز بعد از سال‌ ۱۹۴۰ مورد توجه‌ فراوان‌ عموم‌ قرار گرفت‌. در این‌ زمان‌، وی‌ بعد از هجو افراد كلوپ‌ رو و تمایلات‌ جنسی‌ جامعه‌، به‌ شیوه‌یی‌ منحصر به‌ فرد و ترسناك‌ در زمینه‌ طنز دست‌ زده‌ بدان‌ تكامل‌ بخشیده‌ بود.
بسیاری‌ از آثار كارتون‌ وی‌ در رابطه‌ با خانواده‌ مونستر قرار می‌گیرد. اشخاص‌ این‌ خانواده‌ را اشخاص‌ هیولا مانند تشكیل‌ می‌دهد كه‌ در خانه‌یی‌ برج‌دار و بدیمن‌ سكونت‌ داشتند و پیشخدمت‌های‌ غول‌ مانند و دیگر مخلوقات‌ بدشكل‌ در آن‌ رفت‌ و آمد می‌كردند. كارهای‌ آنها تقلیدی‌ مسخره‌آمیز و مشعوف‌ كننده‌ از اعمال‌ عادی‌ خانواده‌یی‌ سنتی‌ است‌ كه‌ با هیولاها و مخلوقات‌ ترسناك‌ رفتاری‌ عادی‌ و انسانی‌ دارند. در تصویر كه‌ طرحی‌ از چارلز آدامز است‌ در سال‌ ۱۹۳۹ به‌ شیوه‌ استفاده‌ از قلم‌ و لایه‌های‌ نازك‌ رنگ‌ كشیده‌ شده‌، خانم‌ خانه‌ در اتاق‌ تار عنكبوت‌ گرفته‌یی‌ را نشان‌ می‌دهد كه‌ با صدای‌ باز شدن‌ در، هراسان‌ و سراسیمه‌ به‌ عقب‌ برمی‌گردد، ولی‌ با شناختن‌ هیولای‌ ترسناكی‌ كه‌ سینی‌ چای‌ را در دست‌ دارد آرام‌ گرفته‌ و می‌گوید: «آه‌ تو هستی‌! برای‌ یك‌ لحظه‌ مرا ترساندی‌».
یكی‌ دیگر از خصوصیات‌ بارز مجله‌ نیویوركر، جزییات‌ دقیق‌ و ماهرانه‌ لطیفه‌هایی‌ است‌ كه‌ به‌ مكان‌ یا موقعیتی‌ خاص‌ مربوط‌ می‌شوند و به‌ عنوان‌ نوعی‌ مدل‌ و سرمشق‌ خنده‌دار و مضحك‌ به‌ كار می‌رود. لطیفه‌ جزیره‌ صحرایی‌، لطیفه‌ كشتی‌ نوح‌ اثر نوا و لطیفه‌ جانور آدم‌خوار همگی‌ نمونه‌های‌ قابل‌ ذكر در این‌ موردند. یكی‌ از بهترین‌ لطیفه‌های‌ آدم‌خواری‌ مجله‌ نیویوركر، دو جانور وحشی‌ ماده‌ را در كلبه‌یی‌ كه‌ از روی‌ اسراف‌ با جمجمه‌های‌ انسان‌ تزیین‌ شده‌ است‌ نشان‌ می‌دهد. یكی‌ از آنها به‌ دیگری‌ می‌گوید: «مطلبی‌ را راجع‌ به‌ او خواهم‌ گفت‌، همیشه‌ فراهم‌ كننده‌ خوبی‌ بوده‌ است‌.» نمونه‌ دیگر لطیفه‌ چیزی‌ از فضای‌ خارج‌ است‌. در این‌ طرح‌، هیولایی‌ با چشمان‌ برجسته‌ كه‌ از سفینه‌ فضایی‌ پیاده‌ شده‌ و به‌ اسبی‌ كه‌ نسبتاً رمیده‌ است‌ با گفتن‌ این‌ كلمات‌ نزدیك‌ می‌شود: «ما را نزد رهبران‌ خود ببر.»این‌ نمونه‌ها تنها منحصر به‌ این‌ مجله‌ نبوده‌ و توسط‌ آن‌ نیز ابداع‌ نشده‌ است‌، بلكه‌ آنها را صادقانه‌ با مهارت‌ و استادی‌ به‌ كار می‌گیرد و در این‌ رابطه‌، آنها را بیشتر به‌ خود اختصاص‌ داده‌ است‌.
علی‌رغم‌ بیان‌ مختصر یا عدم‌ وجود زیرنویس‌، لطیفه‌های‌ مجله‌ نیویوركر حتی‌ اگر به‌ شیوه‌ ترسیمی‌ متفاوتی‌ نشان‌ داده‌ شوند، كاملاً گویا هستند. در این‌ رابطه‌؛ كاریكاتور مجله‌ نیویوركر برای‌ كامل‌ كردن‌ خود نیازی‌ به‌ هنر ندارد، اگرچه‌ در این‌ مجله‌ لطیفه‌های‌ فراوانی‌ در مورد هنر بویژه‌ هنرنوین‌ به‌ چشم‌ می‌خورد.
معذلك‌، در بخشی‌ از این‌ مجله‌ كه‌ طنز و شیوه‌ طراحی‌ در هم‌ ادغام‌ می‌شود، دو هنرمند به‌ نام‌های‌ «تربر» و «سول‌ اشتین‌ برگ‌» را در این‌ رابطه‌ می‌توان‌ نام‌ برد. از سایر جهات‌ این‌ دو هنرمند در دو قطب‌ مخالف‌ این‌ طیف‌ قرار دارند.«اشتین‌ برگ‌» طراحی‌ بسیار مغالطه‌گر و سفسطه‌ پرداز است‌ و طنز وی‌ بیشتر از كاربرد دقیق‌ قواعد ترسیم‌ سرچشمه‌ می‌گیرد.
آدمی‌ كه‌ قلمی‌ را در دست‌ گرفته‌ و تصویر خودش‌ را می‌كشد، كنایه‌ مرسوم‌ «اشتین‌ برگ‌» است‌. وی‌ همچنین‌ در مورد تفاوت‌های‌ مختصر شیوه‌ هنری‌ بخصوص‌ معماری‌ از درك‌ دقیق‌ برخوردار است‌. در واقع‌ وی‌ و «اسبرت‌ لنكاستر» انگلیسی‌ رشته‌ خاصی‌ از معماری‌ كاریكاتور را به‌ وجود آورده‌اند.«اشتین‌ برگ‌» به‌ وضوح‌ در مسیر روش‌ نوین‌ و اصول‌ امروزی‌ قراردارد. بحث‌ در مورد وی‌، بطور مثال‌، بدون‌ اشاره‌ به‌ پول‌ كلی‌ غیرممكن‌ است‌. وی‌ برداشت‌های‌ كلی‌ در مورد طراحی‌ صادقانه‌ به‌ كار می‌گیرد. بخصوص‌ این‌ نظریه‌ را كه‌ طراحی‌ كردن‌ مرحله‌یی‌ از «قدم‌ زدن‌ با خطر» است‌ كه‌ در آن‌ كنترل‌ كار به‌ ذهن‌ ناخودآگاه‌ سپرده‌ می‌شود. تسلط‌ و اهمیت‌ وی‌ در مجله‌ نیویوركر و این‌ حقیقت‌ كه‌ وی‌ اكثراً تصاویر روی‌ جلد را تهیه‌ می‌كند، موجب‌ افزایش‌ تعداد خوانندگان‌ این‌ مجله‌ می‌شود.
باید به‌خاطر داشت‌ كه‌ كاریكاتور گاهی‌ با حفظ‌ سنت‌ فنی‌ خاص‌ خود كه‌ از هنرمندان‌ بزرگ‌ قرن‌ نوزدهم‌ اقتباس‌ شده‌ است‌، با اصول‌ نوین‌ و امروزی‌ به‌ مخالفت‌ برخاسته‌ است‌. «دیوید لوین‌» محبوب‌ترین‌ كاریكاتوریست‌ امریكایی‌ در سالیان‌ اخیر، با متكی‌ بودن‌ بر سنت‌ بومی‌ امریكا بویژه‌ كار «توماس‌ ناست‌» به‌ شیوه‌یی‌ كاملاص متفاوت‌ با «اشتین‌ برگ‌» با كاریكاتور برخورد می‌كند. وی‌ مثل‌ «ناست‌» از ایجاد مقداری‌ حجم‌ در كار خود بیم‌ ندارد. بهترین‌ كاریكاتورهای‌ چهره‌ وی‌ تقریباص از حالتی‌ مجسمه‌گونه‌ برخوردار است‌ و هرگز نمی‌توان‌ این‌ آثار را سطحی‌ یا كاری‌ عجولانه‌ توصیف‌ كرد.
«تربر» مورد متفاوت‌ دیگری‌ است‌. وی‌ را ابتدا به‌ عنوان‌ نویسنده‌ می‌شناختند و شاید خودش‌ نیز چنین‌ عقیده‌یی‌ داشت‌. طرح‌های‌ وی‌ بسیار قوی‌ هستند، معهذا از نظر فنی‌ ضعیفند. «جیمز تربر» در سال‌ ۱۹۲۷ به‌ عنوان‌ سردبیر به‌ مجله‌ نیویوركر پیوست‌. علایق‌ وی‌ كه‌ در مطالب‌ و طرح‌هایش‌ منعكس‌ است‌، از مجله‌ نیویوركر تفكیك‌ ناپذیر بوده‌ بدان‌ شكل‌ و قوت‌ بخشید. برداشت‌ آثار وی‌ از كاریكاتور، تقلیدی‌ از نقاشی‌ كودكان‌ است‌ و نه‌ فنی‌ از روی‌ ذوق‌ هنری‌، چراكه‌ «تربر» به‌ طریقی‌ دیگر نمی‌توانست‌ طراحی‌ كند. معذلك‌، در این‌ طرح‌های‌ به‌ ظاهر خام‌ و ناقص نوعی‌ نبوغ‌ و قریحه‌ گویا نهفته‌ است‌. البته‌، این‌ نوع‌ طنز امریكایی‌ صرف‌ نیست‌. موضوعاتی‌ كه‌ در مجله‌ نیویركر به‌ چشم‌ می‌خورد، بطور مثال‌، اغلب‌ در مجله‌ انگلیسی‌ پانچ‌ منتشر می‌شود. هر ملتی‌ طنز گستاخانه‌ و بی‌پرده‌ خود را به‌ وجود می‌آورد كه‌ اغلب‌ مخصوص‌ به‌ خود آنهاست‌. قوه‌ ابتكار و نبوغ‌ تخیلی‌ «هث‌ رابینسون‌» و «رلندامت‌» مثل‌ تركیب‌ خوی‌ بچگانه‌ و سادیسم‌ در سریال‌ «تری‌ نیان‌» اثر «رنالد سیرل‌»، كاملاً انگلیسی‌ است‌.
منبع : روزنامه اعتماد