دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

شهادت‌طلبی


شهادت‌طلبی
یکی از ویژگی‌های بارز یاران امام حسین‌(ع) “شهادت‌طلبی” آنان است. خود آن حضرت نیز پیشتاز و الگوی این میدان بود. حضرت هنگام حرکت از مکه، در خطبه‌ای، از زیبایی مرگ در راه خدا سخن گفت و از افراد خواست هر کس شهادت‌طلب است و آمادگی بذل جان در راه خدا را دارد، همراه وی راهی مسلخ عشق “کربلا” شود: “هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقای خداوند سازد، با ما رهسپار شود”(۱.) ترجیح مرگ بر زندگی ذلت‌بار که در بیانات حضرت با عباراتی چون “هیهات منا الذله”؛ “مرگ همراه عزت بهتر از زندگی با ذلت است”؛ “به خدا سوگند، نه به شما (یزیدیان) دست ذلت می‌دهم، نه همچون بردگان فرار خواهم کرد”؛ “مرگ بهتر از زندگی ننگین است”؛ تجلی یافت، بیانگر روحیه شهادت‌طلبی حضرت است. نمونه دیگر، سخنی است که امام (ع) هنگام اعزام مسلم بن عقیل به وی فرمود: “امیدوارم که من و تو در جایگاه شهداء قرار گیریم”(۲.) این سخن گویای آن است که سیدالشهداء (ع) برای خود و یارانش راه شهادت را برگزیده، و همین را آرزو می‌کند. اگر در سخنان یاران سیدالشهداء، در شب عاشورا دقت شود، روحیه شهادت‌طلبی در گفتارشان موج می‌زند.
با آنکه حضرت بیعت خویش را از آنان برداشته بود، لکن آنها عشق خود را به کشته شدن در راه خدا و حمایت از فرزند پیامبر و مبارزه با ظالمان، ابراز کرده و گفتند: “سپاس خدایی را که با یاری کردن تو، ما را گرامی داشت و با کشته شدن همراه تو، ما را شرافت بخشید”(۳.) در شب عاشورا، پس از سخنان امام (ع)، ابتدا عباس بن علی (ع) به امام عرض کرد: “برای چه دست از تو برداریم؟ برای اینکه پس از تو زنده بمانیم؟ خدا نکند هرگز چنین روزی را ببینیم”(۴.) سپس فرزندان و برادرزادگان او و فرزندان حضرت زینب (س) به پیروی از عباس (ع) یکی پس از دیگری، سخنان مشابهی گفتند. آنگاه امام (ع) رو به فرزندان عقیل نمود و فرمود: “افتخار شهادت مسلم برای خاندان شما کافی است، اینک من به شما اجازه می‌دهم که بروید”. آنها عرض کردند: “نه به خدا سوگند چنین نمی‌کنیم، بلکه جان خود و اموال و اهل خود را فدای تو سازیم و در کنار تو جهاد می‌نماییم و راه پر افتخار شهادت را که تو پیشتاز آن هستی می‌پیماییم. زندگی پس از تو ننگمان باد”(۵.)
سپس مسلم بن عوسجه بپا خواست و گفت: “آیا تو را در این شرایط در حلقه محاصره دشمن رها کنیم و برویم؟ به خدا سوگند از تو جدا نخواهم شد تا نیزه خود را در سینه آنها فرو برم و تا قبضه این شمشیر در دست من است بر آنان حمله می‌کنم و اگر سلاحی نداشته باشم که با آن پیکار کنم، با سنگ بر آنان حمله می‌کنم تا آنجا که همراه تو جان بسپارم”(۶.) پس از مسلم، سعید بن عبدالله حنفی بپاخاست و ضمن بیان وفاداری خود گفت: “به خدا سوگند اگر بدانم که در راه تو کشته می‌شوم و دگر بار زنده شده و در آتش سوزانده می‌شوم و خاکسترم را به باد می‌دهند و هفتاد بار، با من چنین کنند، باز هم هرگز از تو جدا نخواهم شد تا در رکاب تو جان دهم. پس چرا چنین نکنم در حالی که کشته شدن فقط یک بار است و پس از آن کرامتی جاودانه است که پایانی ندارد”(۷.) این سخنان یاران سیدالشهداء (ع) از تفکر شهادت‌طلبانه آنان حکایت دارد. پس از سخنان اصحاب، هنگامی که حضرت احساس کرد خواهرش زینب (س) اندکی نگران و ناآرام است و در پایداری یاران تردید دارد، فرمود: “به خدا سوگند آنها را آزموده و امتحان کرده‌ام، اینان شهادت‌طلبانی هستند که به مرگ انس گرفته‌اند، همان‌گونه که کودک به سینه مادرش مانوس است”(۸.)

پی‌نوشتها در دفتر روزنامه موجود است.
علی مهدوی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید