یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

اتحاد جهان اسلام


اتحاد جهان اسلام
تلاش برای اتحاد دنیای اسلام سابقه‌ای طولانی دارد. فعالیتهای سیدجمال‌الدین اسدآبادی در این راستا، برگی درخشان در تاریخ تحولات اتحاد جهان اسلام محسوب می‌شود. این مقاله، پیوست حكومتها به او و نیز گسست آنها را از وی، در مسیر غایت مذكور مرور كرده است.
سیدجمال‌الدین اسدآبادی پرچمدار اتحاد دنیای اسلام بود و رفتن ایشان به عثمانی به دعوت سلطان‌ عبدالحمید، به منظور سازماندهی نهضت مذكور بود. سیدجمال به اقتضای مسیر خاص زندگی، دایره نفوذ و ارتباط با روشنفكران ملل اسلامی و... رهبر نافذ و پرشور این حركت شد و به دلیل موقعیت خاص خود، می‌توانست پرچمدار وحدت میان اهل سنت و شیعیان باشد. ایشان صراحتا اعلام می‌كرد كه مسیحیان درصدد استیلا بر مسلمانان هستند، لذا باید بیگانگان (اروپاییان) را از ممالك اسلامی بیرون راند و امتیازات استثماری آنان را لغو كرد. جاذبیت شخصیت سید و موقعیت استثنایی وی در جهان اسلام، قدرتهای مختلف را بر آن می‌داشت كه از وجود وی برای پیشبرد اهداف خود استفاده كنند؛ چنان‌كه دولت انگلیس با وی درباره اتحاد جهان اسلام و امپراتوری بریتانیا، بر ضد روسیه تزاری به مذاكره می‌نشست و روسها نیز درصدد بودند از نفوذ ایشان در هند و افغانستان و دیگر كشورهای اسلامی بر ضد انگلیس بهره‌برداری كنند، ناصرالدین‌شاه هم با هدف توسعه دامنه نفوذ خود، مجدداً سید جمال را به ایران دعوت كرد، اما نتوانست حضورش را در ایران تحمل كند. سلطان عبدالحمید (سلطان عثمانی) نیز درصدد برآمد از وجود سید بهره‌برداری كند و سیدجمال نیز پذیرفت كه در راه جلب موافقت و حمایت شیعیان برای اتحاد با دنیای تسنن تمامی مساعی خود را به‌كار گیرد، اما در نهایت سلاطین عثمانی و شاه ایران بودند كه وجود سیدجمال را نتوانستند تحمل كنند. سید درنهایت به‌دستور سلطان عبدالحمید به شهادت ‌رسید. در این گفتار كوتاه، سعی شده است تلاش و كوشش سیدجمال‌الدین اسدآبادی جهت پیشبرد و تحقق اندیشه اتحاد دنیای اسلام بررسی شود.
درحالی‌كه بیش از چند ماه از اقامت سیدجمال‌الدین در لندن نمی‌گذشت، رستم‌ پاشا، سفیر عثمانی در انگلیس، واسطه دعوت سلطان از او به استانبول شد تا با استفاده از امكاناتی كه در اختیارش گذاشته می‌شد، دعوت اتحاد اسلام را سروسامان و سازمان دهد. آشكار است كه هدف سلطان عثمانی بهره‌جویی از این جنبش به نفع خود بود. او می‌خواست «دستگاه محتضر خویش را با این تزریق تازه معنوی قوت بخشد و از فروپاشیدگی نجات دهد و آن را در قبال رقابت روزافزون استعمارطلبان اروپای غربی محفوظ دارد» و درعین‌حال نفوذ خویش را به سراسر كشورهای اسلامی و از آن جمله ایران گسترش دهد. گزارشی رمزی از ملكم در دست است كه نشان می‌دهد خیال خلافت و داعیه اتحاد اسلام در عثمانی دست‌كم بیش از یك دهه پیش از دعوت سیدجمال به استانبول سابقه داشته است. ملكم در بیست‌ویكم رجب ۱۲۹۷.ق، هنگامی‌كه سفیر ایران در لندن بود، به تهران چنین گزارش داد: «بعضی از متعصبین و متملقین اسلامبول ذهنی سلطان كرده‌اند كه چون دول فرنگستان مصمم هستند عثمانی را از قلمرو اروپایی‌اش به كلی بیرون بكنند، به جهت تلافی چنان شكست عظیم چاره منحصر است كه دولت عثمانی رجوع به حقوق و قدرت خلافت بكند و به زور آن اسبابی كه باقی مانده، حقوق و تسلط مسند خلافت را از مصر تا هند و به‌خصوص در ایران و آسیای وسطی جاری بكنند. دراین‌باب بعضی كتابچه‌ها نوشته و یك روزنامه مخصوص هم برپا نموده و الآن در اسلامبول گرم این خیال هستند.»
به‌هرروی، سیدجمال‌الدین، با توجه به تجارب و سرخوردگی‌های خود و آینده مبهمی كه با وجود حكومت استبدادی خفقان‌آور عبدالحمید ثانی در استانبول در انتظارش بود، در قبول دعوت تردید داشت و به نوشته براون ــ كه به ادعای خودش در خانه ملكم با او آشنا شده بود ــ سرانجام به تشویق ملكم این دعوت را پذیرفت.[۱] سید به احتمال قریب به یقین در اواخر ۱۳۰۹.ق، یا در اوایل ۱۳۱۰.ق/۱۸۹۲.م به استانبول رسید و سلطان به استقبال او آمد و در خانه‌ای مجلل در محله نشان تاش، نزدیك كاخ سلطان، سكونت اختیار كرد.[۲]
● اتحاد دنیای اسلام
بعد از آمدن سیدجمال به استانبول، در مورد ضرورت اتحاد اسلام و چگونگی تحقق آن، بین عبدالحمید و وی مذاكراتی انجام شد و سید تایید و تاكید ‌كرد كه «این مساله از برای دولت اسلامیه كمال اهمیت را دارد و امروز مسلمانان كره زمین بیش از ششصدمیلیون نفر می‌باشند. اگر عقد اتحاد و اخوت مابین اینها منعقد شود، هیچ دولت و ملتی بر ایشان غالب و فایق نیاید. من، اگر قوه سلطنتی و مصارفی كه از برای این مساله لازم می‌باشد شخص خلیفه برعهده گیرد، می‌توانم این مساله بزرگ را به دستیاری جمعی دانایان ملت‌پرست انجام دهم.» و به قول میرزارضای كرمانی «سید تعهد كرد كه عنقریب تمام دول اسلامیه را متحد كند و همه را به طرف خلافت جلب نماید و سلطان را امیرالمومنین كل مسلمین قرار بدهد.»[۳] سلطان عثمانی ضمن قبول تامین امكانات مالی و مادی مساله، تعهد كرد كلیه مذاكرات و مكاتبات رسمی با سلاطین و امرای كشورهای اسلامی را جهت ایجاد زمینه پیشرفت كار خود و دستگاه دولت عثمانی انجام دهد. سید هم متعهد شد كار مكاتبه «با علما و زعمای اسلام، اعم از شیعه و سنی و غیرهم» زیر نظر او انجام گیرد. قرارهایی نیز گذاشته شد مبنی بر تشكیل كنگره‌ای كه وظیفه آن عبارت باشد از تامین مصالح و وسایل ترقی ملل اسلامی؛ چنان‌كه «هرگاه یكی از دول اروپایی بی‌اعتدالی را نسبت به یك مملكت اسلامی روا داشت، فوراً آن كنگره عالی اسلامی اعلان جهاد مقدس را به تمام مسلمین دنیا بر علیه آن دولت صادر نموده، گذشته از تحریم امتعه و كالای تجارتی آن دولت، همه مسلمین برای اطاعت از مبارزه قیام [كنند] و شمشیر از نیام كشند.»[۴]
سیدجمال دست به كار ‌شد و انجمن اتحاد اسلام را در اندك مدتی با شركت عده‌ای از روشنفكران ایرانی مقیم استانبول و رجال شیعه ترك برپا كر‌د. دوازده نفر در تاسیس این انجمن شركت داشتند كه نام آنها به قرار زیر بود:
ابوالحسن‌میرزا شیخ‌الرئیس قاجار، احمد فیضی افندی، سیدبرهان‌الدین بلخی، میرزاآقاخان كرمانی، حاج‌میرزاحسن‌خان خبیرالملك، شیخ‌احمد روحی، شیخ‌محمود افضل‌الملك روحی، عبدالكریم‌بیك و حمید‌بیك پسران تحصیل‌كرده حاجی‌محمدحسین جواهری اصفهانی، احمدمیرزا كه تازه از ایران به استانبول آمده بود، نواب‌حسین هندی و رضاپاشا، وزیر و رئیس كمیسیون مهاجرین عثمانی.[۵]
سید در اولین جلسه انجمن خطابه‌ای بدین مضمون ایراد كرد: «امروز مذهب اسلام كه به منزله كشتی‌ای كه ناخدای او محمدبن‌عبدالله علیه‌السلام است و تمام مسلمانان كشتی‌نشینان این كشتی مقدس‌اند و یومنا هذا این كشتی دچار طوفان و مشرف بر غرق است و اهل كفر و زندقه از هر طرف در این كشتی رخنه كرده‌اند، آیا تكلیف كشتی‌نشین‌های چنین كشتی‌ای كه مشرف بر غرق است و سكنه او آماده هلاكت‌اند، چیست؟ آیا اول باید در حفظ و حراست و نجات این كشتی از طوفان و غرق بكوشند و یا در مقام نفاق و اغراض شخصی و اختلافات جزیی، درصدد خرابی كشتی و هلاك یكدیگر برآیند.»[۶]
اعضای انجمن به رهنمود سیدجمال نامه‌هایی به زبانهای عربی، فارسی، تركی و هندی برای دوستان و آشنایان معتمد خود، اعم از روحانی و غیرروحانی شیعه در ایران، عتبات، هندوستان، عربستان، آسیای میانه و... نوشتند. این نامه‌ها درباره آرمان اتحاد اسلام و رأفت و عطوفت خلیفه اسلام نسبت به همه مسلمانان، اعم از سنی و شیعه و... بود. در این میان، نزدیك چهارصدنامه به اطراف و اكناف جهان اسلام ارسال گردید و دست‌كم دویست پاسخ از علمای شیعی به زبانهای فارسی و عربی، همراه هدایایی به استانبول رسید. سیدجمال همه نامه‌ها را به انضمام ترجمه تركی آنها به سلطان تقدیم كرد و سلطان از شدت هیجان سید را در آغوش كشید و روی او را بوسید. شیخ‌احمد روحی در نامه‌ای كه در بیست‌ودوم رمضان، از تبعیدگاه طرابوزان نوشته، به فعالیتهای انجمن اتحاد اسلام و مكاتبات مذكور اشاره كرده است: «چندی قبل، یعنی دو سال قبل، خونكار روم از جناب سیدجمال‌الدین افغانی كه خیلی مقرب و دوستش بود، خواهش نمود كه هرگاه بتوانید ملل اسلامیه را به یك اتحاد سیاسی دعوت نمایید كه اگر سایر ملل عیسویه بر ضد ما برخیزند، هرچه مسلمان روی زمین است با هم متحد باشند در اینكه یكدیگر را معاونت نمایید. و ما با جمعی مردمان دانا و آگاه نوشتجات بسیار، اول به علمای بغداد نوشتیم، و آنان هم در نهایت امتنان قبول نمودند و عرایض دراین‌باب به سلطان عثمانی نوشته از طرف سلطان هم بدیشان نشان‌ها و هدیه‌ها و اكرام‌ها شد. این كار مایه اعتبار و اشتهار ما در دولت عثمانی شد و قرار بود به ما احسان‌ها و اكرام‌ها نمایند.»[۷]عده‌ای معتقدند شعبه‌ای از انجمن اتحاد اسلام استانبول در تهران تشكیل شده بود. یحیی دولت‌آبادی در كتاب خود آن را حوزه بیداران نامیده است. البته این شعبه بر اثر یورش نیروهای امنیتی و دستگیری عده‌ای از اعضای آن، در زمان تشكیل انجمن اتحاد اسلام متلاشی شده بود. در نتیجه برهم‌خوردن چنین سازمانی، زمانی‌كه به انتشار یكی از اعلامیه‌های انجمن اتحاد اسلام در تهران احساس نیاز می‌شد، دو نفر از اعضا یا هواداران آن از استانبول به تهران اعزام می‌گردیدند. دولت‌آبادی شرح حادثه مذكور را چنین شنیده است: «می‌شنوم سیدجمال‌الدین شبی در استانبول، در حوزه خود می‌گوید: اوراقی است [كه] به دیوارهای شهر تهران باید چسبیده شود، قرعه باید كشید. به نام هركس درآمد، او باید مسافرت كرده، خدمت را به انجام برساند. در بین جمع جوانی است كه هنوز سالش به بیست نرسیده و سر پرشوری دارد. قرعه به‌نام او درمی‌آید. حاضرین اعتراض می‌نمایند كه سن این جوان اقتضای انجام چنین خدمت بزرگ و تحمل مخاطرات آن را ندارد، چه بهتر كه تجدید قرعه شود. سید در جواب می‌گوید: قرعه دوم‌ بازی است، مگر آنكه دیگری را با وی همسفر و معاون نماییم. ناچار معاون وی را با قرعه انتخاب می‌كنند و هر دو به تهران می‌آیند. مسافرین در تهران در دفعه اول موفق می‌شوند، در مرتبه ثانی در محلی كه می‌خواهند انجام خدمت دهند، زنی را به صورت گدایی در كنار دیوار نشسته دیده، اعتنا به او ننموده، می‌خواهند ورقه را بچسبانند، زن از جای برخاسته، چادر را بركنار افكنده، مردی در كسوت فراشان حكومتی ظاهر می‌شود و آن جوان را دستگیر می‌نماید. اگر این حكایت صدق باشد، باید بعد از برهم‌خوردن حوزه تهران و نبودن وسیله در مركز برای نشر افكار واقع شده باشد.»[۸]
اما در هر صورت، اتحاد اسلام و خود سید هوادارانی در ایران داشتند و اینان به‌رغم خفقان و بگیر و ببندها با پیروزی قیام تحریم تنباكو شور و جرات یافته بودند و در فضای مساعد پدیدآمده برای چهره‌بندی شعور ملی ــ اجتماعی و مبارزه سیاسی در پرتو آن قیام مردمی، فعالیتهای مخفیانه‌ای انجام می‌دادند. سید در زمان حضور در ایران هواداران خود را «تحریص و ترغیب می‌نمود به بیداری مردم؛ لكن پس از تبعید و نفی از تهران دوستانش را وصیت می‌فرمود به كتمان و استتار مقصد.»[۹] كمكهای غیرمستقیمی كه برای مسافرت میرزارضا كرمانی به استانبول و بازگشت او به ایران و ترور ناصرالدین‌شاه انجام شد، حكایت از وجود چنین عناصری دارد.[۱۰] مدتی بعد از شروع فعالیت انجمن اتحاد اسلام، عبدالحمید بر آن شد كه كارهای اجرایی آن انجمن را به باب عالی و دستگاه شیخ‌الاسلامی واگذار كند. بدین‌ترتیب از سید و انجمن مذكور خلع ید شد و كار اتحاد اسلامی عملا مسكوت ماند. در همین زمان سید به خانه جدیدی منتقل شد و تحت‌نظر قرار گرفت. در همان ایام، یعنی در اوایل ربیع‌الاول یا صفر ۱۳۱۱.ق، سید از مقام گردانندگی امور انجمن اتحاد اسلامی كنار گذاشته شد، بنابراین می‌توان گفت كه انجمن مذكور در حدود یك سال بعد از تشكیل، با كنار گذاشته شدن سید عملا به حالت تعلیق و تعطیل درآمد. بدین‌ترتیب سیدجمال بیكار شد و در همین ایام به میرزاآقاخان قول داد كه شرح زندگی پرماجرای خودش را بنویسد. اما از چنین اثری متاسفانه نشانی به‌دست نیامده است.[۱۱] میرزارضای كرمانی در روزهای بیكاری و بی‌تكلیفی سید مدتی در استانبول در حضور وی بود. او از كارشكنی‌هایی كه در مورد اتحاد اسلامی و سید انجام شد، چنین یاد می‌كند: «خلاصه بعد از اینكه تدبیرات گل كرد و بنای نتیجه بخشیدن را گذاشت، چند نفر از نزدیكان سلطان و مذبذبین منافق كه دور و بر سلطان بودند، مثل ابوالمهدی و غیره در میان افتاده، خواستند خدمات سید را به اسم خودشان جلوه بدهند. سلطان را در حق سید بدگمان كردند. به‌واسطه ملاقاتی كه سید از خدیو مصر كرده بود، ذهنی سلطان كردند كه سید از تو مأیوس شده است، می‌خواهد خدیو را خلیفه بكند. سلطان هم مالیخولیا و جنون دارد. متصل خیال می‌كند كه اكنون زنهایش می‌آیند و می‌كشندش. لهذا به سوءظن افتاده، پلیس‌های مخفیه به سید گماشت. اسب و كالسكه هم كه به اختیار سید بود، از او منع كرد. سید هم رنجش حاصل كرده، گفت و اصرار كرد كه می‌خواهم بروم لندن. این بود كه دوباره اصلاح كردند و پلیس‌ها را از دور او برداشتند و اسب و كالسكه‌اش را دادند. بعد از اصلاح، سید می‌گفت: حیف كه این مرد، یعنی سلطان، دیوانه است و مالیخولیا دارد؛ و الا تمام ملل اسلامیه را برای او مسلم می‌كردم.»[۱۲]
از سوی دیگر هم گزارشهایی درباره نامه‌های ارسالی از استانبول به عتبات و ایران، به دربار ناصرالدین‌شاه رسید و چنین وانمود گردید كه سیدجمال با بعضی از ایرانیان خارج از كشور، زیر پوشش اتحاد اسلام، درصدد برآمده است مملكت ایران را به سلطان عثمانی تسلیم كند. ازاین‌رو سفیر ایران در استانبول بر دربار عثمانی فشار آورد تا فعالان انجمن اتحاد اسلامی را تسلیم كند. به دنبال یك رشته مذاكرات و فعالیتهای دیپلماتیك، سرانجام میرزاآقاخان با یارانش دستگیر گردید و به ایران تسلیم شد، اما سید به جهت موقعیت خاصی كه داشت، در استانبول ‌ماند و مخصوصا بعد از قتل ناصرالدین‌شاه بیش از پیش تحت‌نظر قرار ‌گرفت.[۱۳]
رضا بسطامی
پی‌نوشت‌ها‌
[۱]ــ رحیم رئیس‌نیا، ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم، ج ۳، تبریز، ستوده، ۱۳۷۵، صص۷۰۴ــ۷۰۳
[۲]ــ ناظم‌الاسلام كرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران، امیركبیر، ۱۳۷۷، ص۱۱۵
[۳]ــ همان.
[۴]ــ میرزالطف‌الله خان اسدآبادی و دیگران، شرح حال و آثار سیدجمال‌الدین اسدآبادی، برلین، ۱۳۰۴، ص۵۸
[۵]ــ یحیی دولت‌آبادی، حیات یحیی، ج ۱، تهران، فردوسی، ۱۳۷۱، ص۹۹
[۶]ــ رحیم رئیس‌نیا، همان، صص۷۰۹ــ۷۰۸
[۷]ــ فریدون آدمیت، اندیشه‌های میرزاآقاخان كرمانی، تهران، طهوری، ۱۳۶۴، ص۳۰۲
[۸]ــ یحیی دولت‌آبادی، همان، ص۲۸۸
[۹]ــ ناظم‌الاسلام كرمانی، همان، ص۸۳
[۱۰]ــ رحیم رئیس‌نیا، همان، ص۷۱۲
[۱۱]ــ همان، ص۷۱۳
[۱۲]ــ روزنامه صوراسرافیل، شماره ۱۰، ص۵
[۱۳]ــ رحیم رئیس‌نیا، همان، ص۷۱۶
منبع : ماهنامه زمانه


همچنین مشاهده کنید