یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شرایط الهی و اسلامی ازدواج


شرایط الهی و اسلامی ازدواج
● دین و دینداری
آئین مقدس اسلام، نظامی است اعتقادی، اخلاقی، عملی.
عقیده در اسلام عبارت است از پیوند قلب با حضرت حق، و ایمان به قیامت و ملائکه و انبیاء و قرآن مجید.
اخلاق در اسلام عبارت است از تواضع، خضوع، خشوع، ادب، صبر، حلم و بردباری، حوصله و تحمل، شرح صدر، مهر و محبت، رأفت، عطوفت، نرم خوئی، صفا و صمیمیّت، مواسات و عدالت، کرم و جود.
عمل در اسلام عبارت است از نماز و روزه و حج و زکات و خمس و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد، تولا و تبرّا، احسان به پدر و مادر، و رعایت حقوق همه آنان که با انسان سر و کار دارند.
البته این مسائل در جهات سه گانه همه مسائل اسلام نیست، بلکه نمونه هائی از اسلام کامل و دین جامع است، که عهده دار سلامت دنیا و آخرت مردم در همه شئون زندگی است.
دین در حقیقت، خورشید زندگی و چراغ حیات، و رهنمون به سوی حق و آباد کننده دنیا و آخرت انسان است.
در خزانه خلقت حق گوهری گرانبهاتر از دین وجود ندارد، دینی که همه انبیاء و امامان و اولیاء حق مبلّغ آن بودند، دینی که هر کس به آن آراسته شود به رنگ خدا درآمده و تمام درهای سعادت را به روی خود باز کرده است، و هر کس از آن دوری گزیند تمام درهای شقاوت را به روی خود گشوده است.
به همان اندازه که دین در پیشگاه حق ارزش دارد، دیندار ارزش دارد.
آراسته به آئین حق والاترین انسان، بالاترین موجود، و برترین جنبنده جهان آفرینش است.
انّ الذین امنوا و عملوا الصّالحات اولئک هم خیر البریّة.[۱۲۳]
آنان که ایمان آورده اند، و آراسته به صالحات عمل شدند، به حقیقت که بهترین مخلوقات جهان آفرینشند.
صفات مؤمن در قرآن مجید و روایات در حدی که آراسته شدن به آنها، انسان را مؤمن قابل قبول می نماید بیان شده:
خضوع در نماز، احتراز از سخن لغو و باطل، پرداخت زکات، حفظ اندام شهوت از حرام، رعایت امانت و عهد و پیمان، محافظت بر نماز.[۱۲۴]
ره به تواضع سپردن در زمین، روبرو شدن با نادان همراه با سلامت نفس، شب را به روز آوردن با سجده و قیام، دعا برای نجات از عذاب، پرهیز از اسراف به وقت انفاق، و دوری از بخل، رعایت اعتدال و میانه روی، پرهیز از شرک و قتل نفس و زنا، احتراز از شهادت ناحق و زور، گذشت از لغو به بزرگواری و کرامت، به آیات خدا با بصیرت نظر کردن. دعا برای همسر و فرزندان، و اینکه سر خیل پاکان و اهل تقوا قرار بگیرند.[۱۲۵]
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید:
الْمُؤْمِنُ دَأْبُهُ زَهادَتُهُ، وَ هَمُّهُ دِیانَتُهُ، وَ عِزُّهُ قَناعَتُهُ، وَ جِدُّهُ لاِخِرَتِهِ، قَدْ کَثُرَتْ حَسَناتُهُ، وَ عَلَتْ دَرَجاتُهُ، وَ شارَفَ خَلاصُهُ وَ نَجاتُهُ.[۱۲۶]
عادت و خوی مؤمن بی رغبتی او به امور مادی است، و همّتش دینداری، و عزتش قناعت، و فعالیتش برای آخرت است. زیاد شده خوبیهایش، و بالا رفته درجاتش، و نزدیک شده به آزادی و نجاتش.
و نیز آن حضرت فرمود:
الْمؤْمِنُ دائِمُ الذِّکْرِ، کَثیرُ الْفِکْرِ، عَلَی النَّعْماءِ شاکِرٌ، وَ فِی الْبَلاءِ صابِرٌ.[۱۲۷]
مؤمن بطور دائم و همیشگی متذکّر حقائق و بخصوص حضرت حق است، اندیشه اش بسیار، و شاکر تمام نعمت های الهی و صابر در بلاء است.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
اَلْمُؤْمِنُ مَنْ طابَ مَکْسَبُهُ، وَ حَسُنَتْ خَلیقَتُهُ، وَ صَحَّتْ سَریرَتُهُ، وَ اَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مالِهِ، وَ اَمْسَکَ الْفَضْلَ مِنْ کَلامِهِ.[۱۲۸]
مؤمن کسی است که آنچه کسب می کند پاکیزه است، و طبیعتش نیکوست، و پنهانش صحیح است، اضافه مالش را انفاق می کند، و از اضافه سخنش خودداری می نماید.
در رابطه با ارزش مؤمن در روایات آمده:
از حضرت صادق(علیه السلام) نقل شده:
اَلْمُؤْمِنُ اَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْکَعْبَةِ.[۱۲۹]
احترام و حرمت مؤمن از کعبه عظیم تر است.
امام پنجم(علیه السلام) فرمود:
اِنَّ الْمُؤْمِنَ یُعْرَفُ فِی السَّماءِ کَما یَعْرِفُ الرَّجُلُ اَهْلَهُ وَ وَلَدَهُ وَ اِنَّهُ لاََکْرَمُ عَلَی اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ مَلَک مُقَرَّب.[۱۳۰]
مؤمن در آسمان معروف است، چنانکه مرد همسر و اولادش را می شناسد، و هر آینه مؤمن در پیشگاه حق از ملک مقرب گرامی تر است.
رسول حق فرمود:
اِنَّ اللّهَ جَلَّ ثَناؤُهُ یَقُولُ: وَ عِزَّتی وَ جَلالی ما خَلَقْتُ مِنْ خَلْقی خَلْقاً أَحَبَّ اِلَیَّ مِنْ عَبْدیَ الْمُؤْمِنِ.[۱۳۱]
خداوند جل ثناءه می فرماید: به عزت و جلالم قسم آفریده ای را در آفریدگانم در نزد خود محبوب تر از مؤمن نیافریده ام.
● هم کفوی
پس از این مقدّمه که در رابطه با دین و دینداری مطرح شد، لازم است به این معنا توجه شود که از شرایط بسیار مهم ازدواج هم کفو بودن زوجین است.
کفو در لغت به معنای شبیه و مانند است، در مسئله ازدواج تا حدّی باید از نظر ظاهر و باطن بین دختر و پسر شباهت وجود داشته باشد.
مهمترین مرحله شباهت، باید در چهره دینداری جلوه کند به این معنا که به فرهنگ پاک حق، مؤمن هم کفو مؤمنه، و دین دار شبیه و مانند دیندار است.
به فرموده قرآن مجید:
وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ.[۱۳۲]
زنان پاک لایق مردان پاکند.
کتاب حق می فرماید:
فَانْکِحُوا ماطابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ.[۱۳۳]
پس با زنان پاک ازدواج کنید.
این پاکی در زنان و مردان در مرحله اول پاکی و پاکیزگی باطن است، که عبارت از ایمان به خدا و قیامت و نبوت و قرآن و ملائکه و متخلّق بودن به اخلاق حق است.
بنابراین مرد مسلمان و مؤمن حق ازدواج با زنان غیر مسلمان و غیر مؤمنه را ندارد، و اگر این ازدواج انجام بگیرد، باطل است و فرزندان آنان بدون شک زاده زنا هستند، و همچنین زن مؤمنه حق ندارد با انسان غیر مؤمن ازدواج کند، زیرا از نظر شرعی این ازدواج باطل و حرام و فرزندان آنان زاده حرامند.
مؤمن و مؤمنه هم کفو غیر مؤمن و غیر مؤمنه نیستند، که اگر این ازدواج باطل صورت بگیرد دری از عذاب قیامت بر روی هر دو باز شده!!
قرآن مجید از ازدواج انسان پاک یعنی انسان مؤمن با انسان ناپاک منع شدید فرموده:
و لا تنکحوا المشرکات حتّی یؤمنَّ و لأمة مؤمنة خیر من مشرکة و لو اعجبتکم و لا تنکحوا المشرکین حتّی یؤمنوا و لعبد مؤمن خیر من مشرک و لو اعجبکم اولئک یدعون الی النّار و الله یدعوا الی الجَّنة و المغفرة باذنه و یبیِّن آیاته للناس لعلَّهم یتذکَّرون.[۱۳۴]
با زنان مشرک تا ایمان نیاورده اند ازدواج نکنید، کنیزان باایمان از زن آزاد مشرکه بهتر است، اگرچه زیبائی یا ثروت او شما را به شگفتی اندازد.
و زنان خود را به ازدواج مردان مشرک تا ایمان نیاورده اند در نیاورید زیرا یک بنده باایمان از یک مرد مشرک بهتر است اگر چه موقعیت و زیبائی او شما را شگفت زده کند، مشرکان دعوت به آتش می کنند، و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود می نماید، و آیات خود را برای مردم بیان می کند شاید اهل تفکر و اندیشه شوند.
بنابراین مواظب باشید دختر باایمان خود را به جوانی که اهل حق و حقیقت نیست، و در لجنزار انکار واقعیات دست و پا می زند به زنی ندهید، و برای جوان پاک و مؤمن خود، دختری که منکر اصول الهی است به همسری انتخاب نکنید که شرط اول در صحت ازدواج ایمان پسر و دختر است تا دو نور و دو پاک و دو پاکیزه و دو مؤمن به هم برسند، و از به هم رسیدن آنان ثمرات شایسته و پاک که همان فرزندان صالحند بوجود بیایند.
تصور نکنید که زیبائی و مال و موقعیّت در مردی که ایمان ندارد، و در زنی که آراسته به حقیقت نیست موجب سعادت و سلامت و نشاط و دوام در زندگی است.
البته بر خانواده ها لازم است در مسئله هم کفو بودن، سختگیری نکنند، وقتی پسر و دختر از نظر اعتقاد و اخلاق و عمل اسلامی، و از نظر قیافه و هیکل ظاهر نزدیک به هم باشند، این دو از نظر شرع مقدس هم کفو و شبیه و همانند یکدیگرند، و در ازدواج آنان رحمت و برکت حق تجلّی خواهد کرد.
در رابطه با مسئله کفو به روایات زیر توجه کنید:
عَنْ اَبی عَبْدِاللّهِ(علیه السلام) أَنَّهُ قالَ : الْکُفْوُ اَنْ یَکُونَ عَفیفاً وَ عِنْدَهُ یَسارٌ.[۱۳۵]
امام صادق(علیه السلام) فرمود: آنکه دارای عفت همه جانبه است و زندگی در کنار او از نظر نفقه سهل و آسان است کفو دختر عفیفه و آسان زندگی کن شماست.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
اِذا جائَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دینَهُ وَ اَمانَتَهُ یَخْطُبُ اِلَیْکُمْ فَزَوِّجُوهُ اِنْ لا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الاَْرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرٌ.[۱۳۶]
کسی که از دختر شما خواستگاری کرد و شما نسبت به دین و امین بودن وی رضایت داشتید، حتماً زمینه این ازدواج را فراهم نمائید، که منع ازدواج کفو با کفو از جانب شما زمینه ساز فتنه در روی زمین و فساد بزرگ است.
رسول خدا در روایت دیگر می فرماید:
اِذا جائَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دینَهُ فَزَوِّجُوهُ و اِنْ لا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الاَْرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرٌ.[۱۳۷]
آنکس که اخلاق و دینش مورد رضایت و پسند شما بود به او دختر بدهید، چنانچه از تحقق این ازدواج جلوگیری کنید موجب فتنه و فساد بزرگ در زمین شده اید.
آری سخت گیری در ازدواج، و ایجاد موانع، و تکیه بر عادات و رسومات غلط، و پیگیری شرایط سخت، و طلب جمال و ثروت و مقام، از جانب خانواده ها برای پسران و دختران خود، علت ازدیاد استمناء، لواط، زنا، فشارهای عصبی، و بیماریهای روانی در دختران و پسران است، و این همه فتنه و فساد عواقب و توابعش در دنیا و آخرت گریبانگیر آن پدران و مادران و اقوام و خانواده هائی است که در مسئله ازدواج سخت گیری می کنند.
رسول حق فرمود:
اَنْکِحُوا الاَْکْفاءَ وَ انْکِحُوا مِنْهُمْ وَ اخْتارُوا لِنُطَفِکُمْ.[۱۳۸]
زمینه ازدواج هم کفوها را فراهم کنید، و با هم کفو ازدواج کنید و آنان را برای بوجود آمدن فرزندان شایسته به عقد خود درآورید.
آری ایمان و اخلاق و امانت و درستی در پسر و دختر مایه هم کفویست، و بر پدران و مادران و خانواده ها واجب اخلاقی است، هر چه زودتر و سریع تر و با آسان گیری کامل و پرهیز از شرایط غیر الهی و سنن غیر اخلاقی زمینه عروسی دو هم کفو را فراهم آورند، تا رضا و خوشنودی و رحمت و لطف حق را نسبت به خود جلب کنند.
حضرت باقر(علیه السلام) می فرماید:
ما مِنْ رُزْءَة أَشَدَّ عَلی عَبْد اَنْ یَأْتِیَهُ اِبْنُ اَخیهِ فَیَقُولَ زَوِّجْنی فَیَقُولَ لا اَفْعَلُ أَنَا أَغْنی مِنْکَ.[۱۳۹]
مصیبتی از این شدیدتر نیست که جوان مؤمنی دختر برادر مؤمنش را خواستگاری کند، و پدر دختر جواب بدهد، من از این ازدواج عذر می خواهم زیرا تو از نظر مالی در رتبه من نیستی!
در مسئله ازدواج عصبیّت قومی، شهری، قبیله ای نباید لحاظ شود، زیرا اینگونه تعصّبات در آئین الهی مردود شناخته شده و باطل اعلام شده است.
فقر و غنا، این شهر و آن شهر، این قبیله و آن قبیله را ملاک ازدواج قرار ندهید، مردان و زنان همه و همه دختران و پسران یک پدر و مادرند، و برای هیچ یک بر دیگری، جز به تقوا و پرهیزکاری امتیاز نیست.
● نظر حضرت سجاد(علیه السلام) نسبت به کفو
امام پنجم حضرت باقر(علیه السلام) نقل می کنند: پدر باکرامتم حضرت زین العابدین(علیه السلام)در یکی از مواقف حج به خانمی برخورد که اخلاق نیکش آن حضرت را جذب کرد، سئوال کردند این زن دارای همسر است؟ عرضه داشتند وی را شوهر نیست، پدرم بدون این که از حسب و نسب وی تحقیق کند از او خواستگاری کرد، و این خواستگاری منجر به ازدواج با او شد.
فردی از انصار از داستان آگاه شد، ازدواج به این سادگی برای او بسیار سنگین و گران آمد، به نظر آورد ممکن است آن زن فردی بی اصل و نسب باشد، و علت سرزنش نسبت به امام چهارم شود.
مدتی در مقام جستجو برآمد و معلوم شد آن زن از طایفه شیبان است، خدمت امام چهارم رسید و جریان را با آن حضرت در میان گذاشت که خدا را شکر همسر شما از فامیلی معروف و محترم است، امام به او فرمودند من شما را خردمندتر از این می دانستم که به این امور پای بند باشی، مگر نمی دانی خداوند عز و جل به برکت اسلام پستی ها را برداشت و نقصها را جبران فرمود، بزرگواری و کرامت را جایگزین پستی و دنائت نمود، اینک مسلمان در هر موقعیتی باشد محترم است و او را پستی نیست، لئامت و خسّت از آنِ جاهلیت است و بس.[۱۴۰]
بنابراین هم قبیله بودن، همشهری بودن، به اندازه هم ثروت داشتن، موجب هم کفوی نیست، بنا به حکم اسلام، عرب را بر عجم، سپید را بر سیاه، قرشی را بر غیر قرشی امتیازی نیست، امتیاز به تقواست و دو مرد و زن مسلمان با داشتن ایمان و تقوا و اخلاق و امانت و عفت و پاکی و طهارت و سلامت هم کفو یکدیگرند گرچه یکی عرب و دیگری عجم، یکی شهری و دیگری روستایی، یکی غنی و دیگری فقیر، یکی سپید و دیگری سیاه، یکی قبیله دار و دیگری بی قبیله باشد.
علی بن اسباط به حضرت جواد(علیه السلام) نوشت: من برای دخترانم کسی را که در اخلاق و ایمان همانند خودم باشد نیافته ام تا آنان را شوهر دهم، حضرت در پاسخ نامه وی نوشت: آنچه را درباره دخترانت نوشته بودی یافتم، خداوند ترا مورد رحمت و لطفش قرار دهد، تا این حدود دقت در کار دختر لازم نیست، پیامبر فرمود اگر خواستگاری آمد که دین و اخلاقش مورد پسند بود قبولش کنید ور نه فتنه و فساد بزرگ در زمین روی می دهد.[۱۴۱]
امام صادق(علیه السلام) به مردی به نام ابراهیم فرمود: هیچ مؤمنی بهره ای و سودی خطرناک تر از ثروت نبرده، ضرر مال از زیان دو گرگ درنده که به گله ای بی چوپان از سر و ته گله حمله کنند بیشتر است، این گرگها با گوسپندان چه می کنند، عرضه داشتم جز فساد کاری نمی کنند، فرمود: راست گفتی، کوچکترین زیان مال این است که مسلمانی خواستگاری دختر مسلمان بیاید و او به عذر نداشتن مال او را براند و از دادن دختر به او خودداری کند.
● به چند طایفه دختر ندهید
در معارف الهی آمده فرزند امانت خدا و نعمت حق و احسان پروردگار به انسان است.
حفظ امانت حق به این است که به تربیت دینی و اخلاقی او توجه شود، و به هنگام ازدواج برای او همسر پاک و پاکیزه ای انتخاب شود.
دختری که به خانه شوهر می رود تحت تأثیر خانه و خانواده شوهر و خود شوهر قرار می گیرد، و در هر صورت در آن محیط برنامه هائی به وسیله شوهر از او خواسته می شود، باید به آن خانه ای که می رود خانه ای الهی و خانواده ای مؤمن باشد، و همسرش از حسنات باطنی و ظاهری در حدّ استعداد و طاقتش برخوردار باشد، به این خاطر آئین الهی از شوهر دادن دختر به افرادی که واجد شرایط الهی و اسلامی نیستند منع اکید فرموده در روایتی از قول رسول حق آمده:
اِنَّمَا النِّکاحُ رِقٌّ فَاِذا اَنْکَحَ اَحَدَکُمْ وَلیدَةً فَقَدْ اَرَقَّها فَلْیَنْظُرْ اَحَدُکُمْ لِمَنْ یُرِقُّ کَریمَتَهُ.[۱۴۲]
نکاح یک نوع بندگی و اطاعت است، فردی از شما وقتی دخترش را شوهر می دهد، او را در مدار طاعت و بندگی شوهر درمی آورد، لازم است هر یک از شما دقت کند، که دخترش را در اختیار چه کسی قرار می دهد.
شوهر دادن دختر به کسی که پای بند به دین و فرائض الهی و عقاید حقّه نیست و به تعبیر کتاب خدا فاسق است جایز نیست.
شوهر دادن دختر به مرد بداخلاق که آلوده به کبر، فخر، حسادت، حرص، طمع، بخل و بدزبانی است، ممنوع است.
شوهردادن دختر به مرد نادان و سفیه و کم عقل که قدرت اداره زندگی را ندارد،و چیزی برای زن جز مشکلات بوجود نمی آورد کاری خلاف شرع و دور ازانسانیت است.
شوهر دادن دختر به مرد شرابخوار و آن پلید و پستی که از حرام الهی خودداری نمی کند اکیداً ممنوع است. اکنون به روایت بسیار مهم این قسمت توجه کنید.
قالَ النَّبِیُّ(صلی الله علیه وآله وسلم) : مَنْ زَوَّجَ کَریمَتَهُ مِنْ فاسِق نَزَلَ عَلَیْهِ کُلَّ یَوْم أَلْفُ لَعْنَة.[۱۴۳]
کسی که دختر عزیز و باکرامتش را به فرد بی دین شوهر دهد، روزی هزار بار لعنت بر او نازل می شود.
کَتَبَ حُسَیْنُ بْنُ بَشّار اِلَی الْکاظِمِ(علیه السلام) : اِنَّ لی قَرابَةً قَدْ خَطَبَ اِلَیَّ وَ فی خُلُقِهِ سُوءٌ قالَ : لا تُزَوِّجْهُ اِنْ کانَ سَیِّئَ الْخُلُقِ.[۱۴۴]
حسین بن بشار به موسی بن جعفر(علیه السلام) نوشت : یکی از اقوام من از دخترم خواستگاری کرده، ولی اخلاق بدی دارد، حضرت جواب نوشتند : اگر دچار سیّئات اخلاقی است به او نده.
امام صادق(علیه السلام) با استناد به آیه ۵ سوره نساء از دختر دادن به سفیه و نادان که لیاقت ندارد مال به او بدهند، و نمی توان به او در امور اجتماعی و فردی و مسئله امانات اعتماد کرد، منع اکید فرمودند.[۱۴۵]
قالَ النَّبِیُّ(صلی الله علیه وآله وسلم) : مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ بَعْدَ ما حَرَّمَهَا اللّهُ عَلی لِسانی فَلَیْسَ بِأَهْل اَنْ یُزَوَّجَ اِذا خَطَبَ.[۱۴۶]
هر کس شراب را بعد از اینکه من مأمور اعلام حرام بودنش از جانب خدا شدم بنوشد، هرگاه به خواستگاری دختر یک خانواده آمد، بدانید که شایستگی پاسخ شنیدن ندارد.
امام هشتم حضرت رضا(علیه السلام) فرمود :
وَ اِیّاکَ اَنْ تُزَوِّجَ شارِبَ الْخَمْرِ، فَاِنْ زَوَّجْتَهُ فَکَأَنَّما قَدَّمَتْ اِلَی الزِّنا.[۱۴۷]
بترس از این که دختر به شرابخوار بدهی، که اگر او را به چنین تبهکاری شوهر دهی گویا آن عفیفه کریمه را به زنا داده ای!!
آری آنکه پای بند به واجبات الهی نیست، و از فسق و فجور پرهیز ندارد، و آنکه از حسنات اخلاقی برخوردار نیست، و آلوده به بداخلاقی است، و آنکس که از عقل و فکر لازم بهره ندارد، و آن سست اراده ای که از مشروبات حرام پرهیز ندارد، اهلیت ندارد که دختری پاک و مؤمنه که امانت حق است به او سپرده شود، که نه تنها دختر ضایع می گردد، بلکه فرزندانی که آن دختر برای آن تبهکار می آورد متأثر از آثار سوء وجودی آن شوهر خواهند شد، که قبل از اینکه دانش بشر به این حقیقت برسد امام ششم(علیه السلام) این حقیقت را اعلام فرموده است :
الْحَرامُ یَبینُ فِی الذُّرِّیَّةِ.[۱۴۸]
آثار حرام در نسل آشکار می گردد!!
● با اینگونه زنان ازدواج مکنید
همانطور که اسلام اجازه شوهر دادن دختر را به چند طایفه از جمله فاسقان، سفیهان، بداخلاقان، مشروبخواران، نمی دهد، و حرمت و ارزش زن را با ممنوعیت ازدواج با این چند طایفه حفظ می کند، به همین نسبت به جوانان مؤمن و باکرامت اجازه ازدواج با زنانی که واجد شرایط الهی و اسلامی نیستند نمی دهد.
روایات بسیار مهمی در این زمینه از مصادر وحی در معتبرترین کتب نقل شده، که به پاره ای از آنها اشاره می شود، رسول خدا فرمود:
اِیّاکُمْ وَ تَزَوَّجَ الْحَمْقاءِ فَإِنَّ صُحَبَتَها ضَیاعٌ وَ وَلَدَها ضِباعٌ.[۱۴۹]
از ازدواج با زن کودن و دچار حماقت بپرهیزید که همنشینی با آنان تباهی عمر و فرزندش متجاوز و ستمکار است.
و نیز آن حضرت فرمود:
اِیّاکُمْ وَ خَضْراءَ الدِّمَنِ قیلَ یا رَسُولَ اللّهِ وَ ما خَضْراءُ الدِّمَنِ. قالَ: اَلْمَرْأَةُ الْحَسْناءِ فی مَنْبَتِ السُّوءِ.[۱۵۰]
از سبزه مزبله پرهیز کنید، پرسیدند سبزه مزبله کدام است؟ فرمود: زن زیباروی که در خانواده ای پست و بد و فرومایه بار آمده!
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
کانَ(صلی الله علیه وآله وسلم) یَقُولُ فی دُعائِهِ: اَللّهُمَّ اِنّی اَعُوذُ بِکَ مِنْ وَلَد یَکُونُ عَلَیَّ رَبّاً، وَ مِنْ مال یَکُونَ عَلَیَّ ضَیاعاً، وَ مِنْ زَوْجَة تُشیبُنی قَبْلَ أَوانِ مَشیبی وَ مِنْ خَلیل ماکِر.[۱۵۱]
رسول حق در دعایش به پیشگاه حضرت حق عرضه می داشت: خداوندا به تو پناه می برم از فرزندی که به جای فرمانبری از من فرمانگذار من باشد، و مالی که بدون سود تباه گردد، و زنی که مرا پیش از وقت « بر اثر کودنی و حماقت و بدخلقی » پیر کند، و دوستی که اهل مکر و حیله باشد.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
شِرارُ نِسائِکُمْ العُقَرَةُ، الدَّنِسَةُ، اللَّجُوجَةُ، الْعاصِیَةُ، الذَّلیلَةُ فی قَوْمِها، الْعَزیزَةُ فی نَفْسِها، الحَصانُ عَلی زَوْجِها، الهَلُوکُ عَلی غَیْرِهِ.[۱۵۲]
بی خیرترین زنان شما: زنان عقیم و زنانی که پاکیزگی را رعایت نمی کنند و لجباز و نافرمان و در دید فامیل پست، و در نظر خود عزیز، و نسبت به شوهر سرکش، و با دیگران رام و تسلیم هستند.
و آن جناب فرمود:
الشُّؤْمُ فی ثَلاثَةِ أَشْیاءَ فی الدّابَّةِ وَ الْمَرْأَةِ وَ الدّارِ فَأَمَّا الْمَرْأَةُ فَشُومُها غَلاءُ مَهْرِها وَ عُسْرُ وِلادَتِها وَ أَمَّا الدّابَّةُ فَشُومُها کَثْرَةُ عِلَلِها وَ سُوءُ خُلْقِها وَ أَمَّا الدّارُ فَشُومُها ضیقُها وَ خُبْثُ جیرانِها.[۱۵۳]
نامبارکی در سه چیز است: در مَرکب، زن، و خانه. اما نامبارکی زن بالا بودن کابین و نازایی اوست، و نامبارکی مرکب زیادی بیماریها بدخوبودن ( چموشی ) آن است و نامبارکی خانه کوچکی و بدی همسایگان آن می باشد.
وَ قالَ(صلی الله علیه وآله وسلم) شَرُّ الاَْشْیاءِ الْمَرْأَةُ السُّوءُ.[۱۵۴]
بدترین چیزها زن بد است.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود:
شَرُّ الزَّوْجاتِ مَنْ لا تُؤاتی.[۱۵۵]
بدترین همسر آن زنی است که ناموافق باشد.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
اَلا اُخْبِرُکُمْ بِشِرارِ نِسائِکُمْ؟ الذَّلیلَةُ فی اَهْلِها، الْعَزیزَةُ مَعَ بَعْلِها، الْعَقیمُ الْحَقُودُ، الَّتی لا تَتَوَرَّعُ عَنْ قَبیح، الْمُتَبَرَّجَةُ اِذا غابَ عَنْها بَعْلُها، الْحَصانُ مَعَهُ اِذا حَضَرَ، لا تَسْمَعُ قَوْلَهُ، وَ لا تُطیعُ اَمْرَهُ، وَ اِذا خَلی بِها تَمَنَّعَتْ کَما تَمَنَّعَ الصَّعَبَةُ عِنْدَ رُکُوبِها، وَ لا تَقْبَلُ مِنْهُ عُذْراً، وَ لا تَغْفِرُ لَهُ ذَنْباً.[۱۵۶]
بدترین زنانتان را معرفی نکنم؟ آنکه در فامیلش پست و بی مقدار، و نسبت به شوهرش فخر فروش، نازا، کینه توز، از کار زشت روی نگرداند، و در غیاب شوهر خود را زینت دهد، و در حضور وی بی پیرایه باشد، از شوهر اطاعت نکند، فرمانش را نپذیرد، در خلوت نسبت به خواسته شوهر تمکین نکند، عذر شوهر را نپذیرد، و از خطایش در نگذرد.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی تبیان زنجان


همچنین مشاهده کنید