دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

کنگره آمریکا و حمله اسرائیل به لبنان


کنگره آمریکا و حمله اسرائیل به لبنان
مطابق با دیدگاه كاخ سفید و اكثریت كنگره، اسرائیل اكنون در حال تخریب لبنان در یك عملیات كاملا تدافعی است. حتی برخی از مجریان سی ان ان كه به ارسال مكانیكی گزارش هایی از «خشونت در خاورمیانه» عادت كرده اند چنین باوری دارند.
با بیش از ۳۰۰ كشته لبنانی، ۵۰۰ هزار بی خانمان، انهدام فرودگاه بیروت، پل ها و نیروگاه ها، این حمله بزرگ بیش از یك پاسخ نامتناسب به گروگان گرفتن دو سرباز اسرائیلی و كشتن سه سرباز دیگر در خاك این كشور توسط حزب الله است. این حمله همچنین چیزی بیش از توصیف كوفی عنان دبیركل سازمان ملل مبنی بر «كاربرد بیش از حد زور» است. در مقابل این حملات هوایی خسارت های ناشی از حملات راكتی حزب الله به شهرهای اسرائیلی بسیار ناچیز است. كل دهكده های جنوب لبنان در معرض تخریب هستند. شمار نامعلومی از ساكنان آن در زیر آوار مدفون شده اند و ده ها نفر از آنها در حالی كه با اتومبیل هایشان در حال فرار به شمال لبنان بوده اند هدف موشك های اسرائیلی قرار گرفته اند.
لبنان همچنان در انتظار «دالان انسانی» وعده داده شده، از هوا و زمین و دریا، كاملا از بقیه جهان بریده شده است. در ۲۰ جولای هزاران سرباز اسرائیلی از مرزهای تعیین شده توسط سازمان ملل گذشتند. با این حال عملا كل طبقه سیاسی آمریكا فعالانه در برابر فراخوانی بین المللی به منظور برقراری آتش بس فوری مقاومت می كنند و ترجیح می دهند تا برای پیروزی اسرائیل منتظر بمانند. نخست وزیر اسرائیل ایهود اولمرت بلافاصله پس از ضربات حزب الله این حمله مرزی را اعلام جنگ خواند و اعلام كرد كه پیامدهای آن «بسیار بسیار بسیار دردناك» خواهد بود. به علاوه اسرائیل دولت لبنان و ملت لبنان را مسئول این اقدام دانست.
تصمیم اسرائیل جهت ضربه زدن به لبنان با چهار روز بمباران هوایی لبنان آغاز شد و در آن زمان دبیركل حزب الله شیخ حسن نصرالله نیز آغاز جنگ را اعلام كرد و نیروهای نظامی این جنبش اقدام به شلیك راكت هایی به سمت اسرائیل كردند كه منجر به از دست رفتن جان ۱۵ غیرنظامی اسرائیلی شد. بمباران مناطق مسكونی توسط اسرائیلی ها با هشدار مقامات لبنانی مبنی بر ترك این مناطق همراه شده است. گزارشگران سرشناسی كه به منطقه اعزام شده اند بر ابهامات می افزایند. كاخ سفید بلافاصله انگشت اتهام را به سوی ایران و سوریه به عنوان حامیان حزب الله نشانه گرفت.
اسرائیل نیز به صورت مشابه محور ترور اسلامی را نشانه رفت كه از دمشق تا تهران كشیده می شود. سیلی از اعضای كنگره پشت دوربین ها رفتند و تهران و دمشق را به عنوان صحنه گردان اصلی حوادث معرفی كردند. این واقعیت كه زرادخانه حزب الله مملو از موشك های ایرانی و سوری است به عنوان شاهدی بر این مدعا ذكر می شود. حزب الله در مورد حامیان خارجی خود كه احتمالا با عملیات آنها موافق بوده اند شرمنده نیست.
اما همزمانی حمله شبه نظامیان آن در مناطق مرزی اسرائیل با عملیات های اسرائیل در غزه به منظور پس گرفتن سرباز ربوده شده خود، انگیزه ای دیگر را مطرح می كند كه ریشه در سیاست های منطقه ای دارد. یعنی این كه هدف حزب الله تحت تاثیر قرار دادن افكار عمومی عرب در جهت این نكته بود كه آنان در واقع حامیان اصلی فلسطینی ها هستند و نه رژیم های عرب موتلف آمریكا. مطمئنا انتقاد مصر و عربستان سعودی از حزب الله بیش از آنكه به هراس از شیعیان مرتبط باشد، در محبوبیت فوق العاده نصرالله بین مردم غالبا سنی این دو كشور ریشه دارد. محققانی كه حزب الله را می شناسند معتقدند این جنبش در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری در تاریخ خود لبنانی و ملی گرا است. حتی پیش از خروج نیروهای سوری در بهار ۲۰۰۵، حزب الله به طور فزاینده ای به لحنی ملی گرایانه سخن می گفت. در همان زمانی كه مخالفان سیاسی آنها دست به آنچه قیام استقلال خواندند زدند، حزب الله تظاهرات عظیمی را در قدردانی از سوری ها برای خدماتشان سازماندهی كرد و پرچم لبنان را همراه با پرچم زردرنگ حزب به اهتزاز درآورد. حزب الله بر مسئله زندانیان لبنانی محبوس در زندان های اسرائیل و نیز اشغال مزارع شبعا در حدفاصل مرز لبنان و سوریه پای فشرده است درحالی كه حكومت لبنان از هر دو این موضوعات عقب نشسته است.اما بایست گفت كه این اعتقاد كه دولت لبنان برای عملیات اولیه حزب الله در داخل مرز اسرائیل مسئول است، عجیب است. برعكس شواهد نشان می دهد كه این حزب اسلامی به رغم داشتن نمایندگانی در مجلس و كابینه به صورت یك جانبه عمل كرده است. این رویداد نشان می دهد كه بایست این حمله حزب الله را به عنوان عكس العمل حزب الله نسبت به فشارهای مبنی بر چشم پوشی از نیروی مسلح خود كه یكی از الزامات قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت سازمان ملل است، تفسیر كرد.
فارغ از هر گونه محاسبه ای كه حزب الله به منظور این اقدام خود به عمل آورده باشد، پرسش واقعی این است كه اسرائیل با بمباران تلافی جویانه لبنان در پی چه دستاوردی است. استراتژی پشت این حمله را به جز مجازاتی كور به دشواری بتوان درك كرد. اسرائیل تمایلی به كشاندن سوریه به جنگ ندارد.
آیا اسرائیل و سازمان ملل در تدارك حمله به تهران اند اگر دولت لبنان نخواهد حزب الله را خلع سلاح كند، اسرائیل این هدف را دنبال می كند. اگر لبنان نخواهد قدرت خود را اعمال كند، اسرائیل به جای لبنان این اقدام را خواهد كرد.
در ۲۰ جولای تایمزلندن نوشت «یك مقام بریتانیایی اظهار كرد هراس ما این است كه اقدام نظامی اسرائیل تاثیر مطلوب را نداشته باشد... ما نگران این مسئله ایم كه تداوم عملیات نظامی اسرائیل به آن چنان خسارت های زیربنایی و نیز از دست رفتن زندگی غیر نظامیان منجر شود كه در پرتو آن خسارت های وارده به حزب الله به چشم نیاید.»
با این حال حمله زمینی گسترده اسرائیل در ۲۰ جولای آغاز شد. به سربازان گفته شد كه این حمله ممكن است مدتی طولانی به طول انجامد. عمیر پرتز وزیر دفاع اسرائیل تاكید كرده است كه این حمله به اشغال دائم جنوب لبنان ختم نخواهد شد. در واقع از دیدگاه دولت اسرائیل یك فایده عقب نشینی از لبنان در مه ۲۰۰۰ و نیز از غزه در آگوست ۲۰۰۵ آزادی عمل برای به كارگیری نیروی كامل بمب ها و تانك ها است كه در زمان اشغال به طور كامل امكان پذیر نبود. این حمله نظامی می تواند از یك سو به كاهش تاثیر نظامی حزب الله ختم شود و از سوی دیگر این نظر آنها را قوت ببخشد كه لبنان برای دفاع از خود به نیروی نظامی آنها وابسته است.
به نظر می رسد كه استراتژیست های اسرائیل نیمی از نگاه خود را به میزان موفقیت عملیاتی حمله دوخته اند و نیمی از نگاهشان متوجه واشینگتن است كه تا چه میزان به آنان اجازه پیشروی می دهد. بسیاری از مقامات اروپایی نیز همچون كوفی عنان نگران كاربرد بیش از حد زور توسط اسرائیل اند و خواهان آتش بسی فوری اند. این امید اما در میانه هفته و در بمباران هوایی كاستی گرفت. یك مقام برجسته آمریكایی در پاسخ به این پرسش كه حمله اسرائیل چه مدت به طول خواهد انجامید به واشینگتن پست گفت: «این موارد حركتی طبیعی دارند. وقتی جنگ آغاز می شود، جریان خود را پیش خواهند برد.»
در ۱۵ جولای جان بولتون سفیر ایالات متحده در سازمان ملل گفت وگوهای شورای امنیت در مورد قطعنامه ای برای آتش بس را كه از طرف نخست وزیر لبنان پیشنهاد شده بود بلوكه كرد. از آن زمان به بعد به رغم تجاوزات خشن و نیز هشدار فزاینده بین المللی در مورد بی خانمان های لبنانی، كاندولیزا رایس تنها در صورت آماده تر شدن شرایط وعده آتش بس را داد.
چنین سیگنال هایی به اسرائیل البته جدید نیست اما در این مورد خاص كاملا و به صورت تكان دهنده علنی و عیان هستند. در واقع دولت بوش با تایید گستاخانه یورش اسرائیل به لبنان سیاست خارجی ۶۰ ساله آمریكا در مورد منازعه اعراب و اسرائیل را دگرگون كرد . این اقدام می تواند خونریزی در لبنان را شدت ببخشد اگر چه فرماندهان نظامی اسرائیل می دانند كه زمان محدودی برای رسیدن به اهداف خود در اختیار آنهاست.
در نوزدهم جولای از كاخ سفید پرسیده شد كه آیا این سیاست به معنای مشاركت آمریكا در جنگ نیست. اما دولت بوش پاسخ داد كه این جنگ در محدوده ما نیست. همچنین به اتفاق كنونی نمی توان جنگ گفت بلكه تنها مخاصمه ای میان حزب الله و اسرائیل است. اما این یك جنگ است. جنگی ناعادلانه. ادعای قانونی اسرائیل مبنی بر حفاظت از امنیت در طول مرزهای خود و اجرای قطعنامه سازمان ملل ریاكارانه و نادرست است. ایالات متحده تنها قدرت بین المللی است كه توان خاتمه بخشیدن به جنگ را دارد اما به جای آن تصمیم گرفته است از این جنگ پشتیبانی كند. در نتیجه تاریخ ایالات متحده را مسئول خواهد دانست.
استفان زونیس
منبع : روزنامه شرق