دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

سقوط فرشتگان سرافیم


سقوط فرشتگان سرافیم
● داستان
پس از پایان جنگ داخلی در آمریکا، نبردی میان دو سرباز، گیدئون (برازنان) و کارور (نیسون)، در می‌گیرد که برای دستگیری رقیب گروهی تشکیل داده‌اند. وقتی ماجرا ادامه می‌یابد کم‌کم مطمئن می‌شویم که هر دوی آنها نفرین شده هستند.
● مروری بر امپراطوری
نمای آغازین با بازیگر ماهر تلویزیون یعنی دیوید ون‌انکن به‌طور ساده‌ای ما را در همان صحنه نخست به یاد فیلم‌های وسترن می‌اندازد. ما در منطقه برفی نودان هستیم، جائی‌که در دمای زیر صفر درجه، وقتی گلوله‌ای بدن پیرش برازتان را در قسمت بالائی بازو سوراخ می‌کند نفس‌ها به بخار و ریش‌ها به بستنی یخی تبدیل می‌شوند. صورت زخمی او ضربان قلب نامنظمش را پیش از آنکه از ته گلو فریادی از روی درد کشیده و سنگینی سربی که در شش‌های ایرلندی‌اش فرو رفته است را خالی کند، نشان می‌دهد.
این نقش با صورتی پوشیده از ریش و ظاهری شکست‌خورده برای برازنان یک حرکت متفاوت در سال ۲۰۰۷ محسوب می‌شود. او در طول یک تعقیب و گریز بیست دقیقه‌ای توأم با عقب‌نشینی به خاطر درماندگی جسمی، بازیگری به‌نظر می‌رسد که به‌ندرت برای حضور در دورانی تلاش می‌کند که درد بی‌هوش‌کننده‌اش با به هم فشردن یک تکه خیس و شل در میان دندان‌هایش همراه شده است. کافی است کمی صبر کنید تا گیدئون (برازنان) گلوله را از بدن برهنه‌اش بیرون کشیده و با نوک چاقو براقش آن را بسوزاند یا خود را به رودخانه‌ای بیندازد که به اندازه‌ای سرد است که نفس را هم‌چون چکشی می‌کوبد. او هم‌چنان ادامه می‌دهد و با تلاش بسیار زنده می‌ماند. وقتی از میان انبوه درختان گذشته به دره می‌رسد تازه متوجه می‌شوید که تا به‌حال حتی یک خط هم دیالوگ نگفته است. هیچ‌کس نمی‌داند که او کیس و چرا زخمی شده است. تنها می‌دانیم که دچار دردسر شده است.
شن‌زارها و صحرای نمکی که به خشکی استخوان است به شما می‌گویند که این فیلم جذاب و موفقی خواهد بود، فیلمی بزرگ با منظره‌های زیبا و پر بافت. به‌دنبال گیدئون، مورسمان کارور (لایم‌نیسون) را می‌بینید که ظاهر آفتابی یک ترمینیاتور را دارد و خود برای انتقامی که هنوز در سطح قرار دارد آماده می‌سازد. او یک شخصیت خشن و سنگدل است و این فشار وسترن به زودی به یک جنجال مضاعف تبدیل می‌شود: دو دوست ایرلندی که فرصت قدم گذاشتن در چراگاه‌های محلی را جشن گرفته و حتی یک‌بار در جنگل‌های پر درخت به دام جوزی ویلز می‌افتند، می‌توانند فیلم را با قسمت‌های ضعیف و تراژدی انسانیت تحقیر شده، پر کنند.
هیچ چیزی از نظر اخلاقی سانسور یا حذف نشده است. ما تردید داریم که شخصیت مثبت و منفی کدامند! یکی متحد و دیگری هم‌پیمان بوده و این مسئله بسیار سنجیده و حساب شده است. ون‌آنکن در یک مجوعه روان‌شناسی در فضای بهت‌آور پس از جنگ قرار گرفته، اما به‌نظر می‌رسد که وضعیت را کوچک جلوه می‌دهد. پس از چنین آغاز غریزی و حضور مک‌کیب و خانم میلر و یا بعدها پکین پا، حالت اولین فیلم به تزئینات نمادین و موعظه پس از جنگ تبدیل شده و ادامه می‌یابد.
این عنوان تنها یک نمایش جغرافیائی نبوده و هم‌چنان درباره کنایه‌ای به سقوط بشریت از موهبت الهی یعنی از اوج به زیر آمدن و نزول عذاب الهی است. فیلم با رویاروئی آنها در دشت جهنمی به پایان می‌رسد، جائی‌که وس‌استادی و آنجلیکا هادسون کار عالی خود را شاید به‌عنوان یک شهروند از عالم ارواح ارائه کرده‌اند. فیلم‌نامه به شدت خودآگاهانه بوده و تصویرهای پندارگونه ناگهانی و پدیده‌های ماوراءالطبیعی و ناگهانی و هم‌چنین تغییرات حال و هوای جنجالی دارد. دلیل این تعقیب بی‌وقفه حتی به اندازه نیمی از آنچه باید در دراماتیک باشد، نیست. اما در هر حال این یک فیلم وسترن است، نه یک رویاروئی نهائی.
منبع : نشریه تخصصی هنر و رایانه


همچنین مشاهده کنید