دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

سرچشمه همه شکست ها


سرچشمه همه شکست ها
جورج دبلیو بوش قماربازی حرفه ای است. قماربازان حرفه ای وقتی كه می بازند، چیزی را از دست می دهند. بوش نیز چیزهای بسیاری را باخته است: هم در عراق و هم در ایالات متحده. زمانی كه آمریكا، عراق را در سال ۲۰۰۳ اشغال كرد، به نظر می رسید كه احتمالاً ایالات متحده برخلاف نیروی نظامی گسترده اش، جنگ را خواهدباخت. مدت زیادی طول نكشید كه دیدیم ایالات متحده در واقع بتدریج جنگ را می بازد. تاكنون جای تردیدی باقی نمانده كه ایالات متحده جنگ را باخته است.
هدف ایالات متحده در عراق روی كار آوردن دولتی باثبات و دوست بود، دولتی كه راه استقرار پایگاه های نظامی ایالات متحده را همواركند. اكنون روشن است كه اگر این دولت باثبات باشد، دوست نخواهدبود و اگر دوست باشد، باثبات نخواهدبود.
در هفتم نوامبر، حزب جمهوریخواه در انتخابات میان دوره ای شكست خورد. همان گونه كه خود بوش گفت: در همه رقابت های تنگاتنگ انتخاباتی، تفاوت دوجناح بالا نبود اما درمجموع شكست جمهوریخواهان «ضربه ای كوبنده» بود. كاهش محبوبیت بوش پس ازاین شكست تأییدی بر كوبنده بودن این ضربه است.
دلیل نخست این بود كه بیشتر آمریكایی ها فكر می كردند جنگ در عراق بدپیش می رود و می خواستند نیروهای نظامی به كشورشان بازگردند. حتی درمناطقی كه نامزدهای دموكرات ها درباره این مورد بحث نمی كردند. این افكار در ذهن مردم وجودداشت. بی شك دلایل دیگری برای شكست جمهوریخواهان نیز در میان بود؛ بسیاری از رأی دهندگان میانه رو برضد راستگرایان مسیحی رأی خود را به صندوق انداختند و در همان حال برخی نامزدهای دموكرات كه در مسائل «اجتماعی» موضع معتدل تری را درپیش می گرفتند، این امر را تقویت می كردند.سؤال این است كه حال چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ بوش هرگز فردی ایدئولوگ نبوده و نیست. او سیاستمداری راستگرا و پراگماتیك است كه برای پیروزی در انتخابات هركاری را كه ضروری ببیند انجام می دهد.
او در این باره راه خود را رفته و از اشتباهاتی كه در سال های اخیر انجام داده، آگاه است: اشتباهاتی در سیاست آمریكا، یعنی جایی كه «ضربه كوبنده» را خورد و نه در ژئوپولیتیك (كه در اصل چیزی از آن نمی داند و اهمیت خیلی كمی به آن می دهد). او درحال حاضر سرگرم تعدیل سیاست های خود است. رامسفلد را اخراج كرد و دیك چنی را به درجه پایین تری خواهدكشاند.
او بدون شك توصیه های كارل روو را دنبال می كند و از جناح قدیمی و «واقع بین» حزب جمهوریخواه پدرش، جیمز بیكر و وزیر دفاع جدید، رابرت گیتس - در خواست كمك كرده است. او امیدوار است كه رهبری دموكرات ها را وارد دولت به ظاهر دوحزبی خودكند. آیا او می تواند این كار را انجام دهد؟ براستی وی در عراق چه كار می تواند بكند؟ و در برابر فشارهای آتی دموكرات ها چه می كند؟ پاسخ كوتاه به مسأله عراق این است كه یافتن راهی برای نجات زیركانه بوش و ایالات متحده از شكست عراق دشوار است. هیأت بیكر - همیلتون بزودی ما را در جریان می گذارند كه چه «راهكارهای جدیدی» پیش رو می بینند، اما تردید دارم كه آنها بتوانند چاره ای بیندیشند كه گره گشا باشد.
برخی از مردم درمورد تقسیم عراق به سه بخش، صحبت می كنند. این امر نشدنی است. نه تركیه و نه ایران كردستان مستقل را تحمل نمی كنند و كردها درخودمختاری بالفعل خود ازموقعیت اقتصادی بهتری نسبت به جنگ با كشورهای همسایه خود برخوردار می شوند.اكثریت شیعیان خواستار تشكیل دولتی مجزا نیستند، اول این كه وقتی می توانند كم و بیش عراق متحد را تحت اقتدار خود درآورند دیگر نیازی به ایجاد ایالتی شیعه نخواهندداشت.
بدون شك سنی ها هم با تجزیه عراق بكل مخالفند. بی شك همه همسایگان عراق نیز بدون استثنا همین نظر را دارند و همانگونه كه در یوگسلاوی مشاهده كردیم، دولت های مجزا به درگیری های قومی پایان نمی دهد بلكه آن را شدت می بخشد.
از این رو، فقط دو راه وجوددارد كه ایالات متحده می تواند با كمترین تلفات انسانی و كمترین آسیب سیاسی عراق را ترك كند. آنها می توانند از ایران بخواهند كه در نقش واسطه، به درگیری های داخل عراق پایان دهد كه این راه ممكن است عملی شود یا به جای آن، الصدر شیعه و مقاومت سنی می توانند به نیروهای ضدآمریكایی بپیوندند و محترمانه از ایالات متحده بخواهند كه بسرعت عراق را ترك كند (به عبارت دیگر، ایالات متحده را با لگد بیرون بیندازد) كه این راه نیز احتمالاً محقق خواهدشد. هیچ یك از این دو راه حتی ذره ای برای بوش یا كنگره ایالات متحده خوشایند نیست، اما این دو گزینه شاید بهترین معامله ای باشد كه ایالات متحده ممكن است از این مرحله عایدش شود. هرراه دیگری غیر از این دو به احتمال خیلی زیاد به پایانی می انجامد كه درآن بالگردها مردم را از بین النهرین به كویت منتقل می كنند. مسلم این است كه همچنان به انتخابات سال ۲۰۰۸ نزدیك تر می شویم خروج نیروهای آمریكایی از عراق تسریع خواهدشد.
رأی دهندگان و نظامیان این موضوع را در انتخابات ۲۰۰۶ تصریح كردند. البته میان جمهوری خواهان حول این كه چه كسی انتخابات ۲۰۰۶ را از دست داد و بین جمهوریخواهان و دموكرات ها برسر این كه چه كسی عراق را از دست داد جدل هایی خواهدبود. اما كلمه «ازدست دادن» در ذهن هردو هست.
دموكرات ها در مورد قوانین اقتصاد داخلی متحد هستند ازجمله: دستمزد بالاتر، امكانات بهداشتی بهتر و ارزان تر و كمك مالی به دانشجویان. اگر جمهوریخواهان خواستار تجدید قوای خود باشند باید برنامه های اقتصادی و اجتماعی خود را در مسیری تقریباً اعتدال گرایانه قرار دهند. همان گونه كه مشخص است، نتیجه امر، ایجاد اغتشاش عمده درحزب جمهوریخواه و تنزل موقعیت آن در قیاس با حزب دموكرات است (دقیقاً خلاف آنچه كه در دهه گذشته وجودداشت). در اوایل سال ۲۰۰۹ جورج دبلیو بوش در انزوای سیاسی محو خواهدشد و از او به عنوان عامل همه شكست ها در عراق، در سیستم جهانی و در داخل و حتی در میان جمهوریخواهان یاد خواهدشد.
نوشته: ایمانوئل والرشتاین ـ ترجمه : ناصرریباز
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید