چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

جفت شش


جفت شش
برخی ضرب‏المثل‏های نظامی همچون "یک ارتش بر روی شکمش راه می‏رود" و "آماتور‏ها در مورد تاکتیک‏ها سخن می‏گویند و حرفه‏ای‏ها لجستیک را مطالعه می‏کنند" هستند که می‏تواند توضیح دهد که چرا آمریکا به دنبال حمله به ایران نیست. هیچ آمادگی واقعی برای چنین جنگی در دست اقدام نیست و علاوه بر این ارتش آمریکا در موقعیتی نیست که از پس چنین عملیاتی بربیاید.
در ضمن ما در جهان شوک و وحشت زندگی می‏کنیم که سلاح‏های دوربرد هوایی و حملات موشکی اعمال قدرت بدون نیاز به استفاده از نیروهای پیاده را ممکن کرده است. علاوه براین بعد از آن که تحلیل‏گران گفتند که بوش و چنی جنگ را به راحتی راه خواهند انداخت نیرو‏های نظامی ایران ضرورت آمادگی و تمهیدات نظامی را بیش از پیش درک کرده‏اند.
مقاله‏ای در سایت گلوبال ریسرچ با نام "شش نشانه برای اینکه آمریکا به ایران حمله خواهد کرد" به این شایعه دامن می‏زد که اخراج سرهنگ ویلیام فالون احتمال جنگ با ایران را افزایش داده است.
این دلایل به طور خلاصه عبارت بودند از:
۱) استعفای فالون
۲) سفر معاون رئیس‌جمهور آمریکا دیک‌ چنی به خاورمیانه
۳) حمله هوایی اسرائیل به سوریه
۴) قرارگرفتن کشتی‌های جنگی در سواحل لبنان
۵) برخی اظهارات مقامات اسرائیلی
۶) جنگ اسرائیل و حزب‌الله
اما واقعیت این است که سطوح بالای ارتش آمریکا این برخورد را به هیچ وجه عملی نمی‏بینند. در این جا من به شش نشانه که ما به دنبال جنگ با ایران نیستیم اشاره می‏کنیم.
۱) اخراج فالون: فالون احتمالا در مورد اینکه چقدر آمریکا با ایران خشونت آمیز برخورد کند با بوش موافق نبود اما علاوه بر حرف‏های او که به دیدگاه رسانه‏ها شکل داده باید به وضعیت غیر ممکنی که او خود را درآن یافته بود نیز توجه شود. نیاز برای جنگ برای بوش و تیمش و سیاست مداران آمریکایی بسیارضروری و مرکزی بود. اما مهمتر از آن فرماندهان ارشد نظامی آمریکا هیچ پیروزی را در عراق پیش بینی نمی‏کردند. تعجب می‏کنم کسانی که آمدن فالون را چنین تحلیل می‏کردند که آمدن فالون به این معنی است که آمریکا به دنبال شروع جنگ با ایران است چرا امروز هم با رفتن او باز هم چنین تحلیلی دارند.
۲) نقشه‏های احتمالی: مقامات نظامی ایران بیان کردند که آمریکا نقشه‏هایی برای حمله به ایران دارد و این نقشه‏ها را روز به روز سخت‏تر کرده است. در دو سال اخیر احتمال زیادی برای حمله هوایی آمریکا به تجهیزات سلاح‏های کشتار جمعی ایران وجود داشته است، مثلا در مورد جابجایی ناوگان پنجم دریایی آمریکا، تقویت سامانه‏های دفاعی هوایی ایران، تمایلات و تهدیدات اسرائیل و ... اما هنوز در مورد هیچ کدام از این‏ها اتفاقی نیافتاده است. اما واقعا آمریکا نقشه‏هایی احتمالی را طراحی می‏کند تا در شرایطی که ایران کار خطرناکی کرد مورد استفاده قرار بدهد. اما هیچ کدام از این نقشه‏ها برای یک جنگِ بازدارنده نیستند.
۳) ارتش فقط از دستورات پیروی می‏کند: یک جنبه‏ی دیگر که در دایره پنتاگون در مورد اخراج فالون مطرح بود این نکته بود که او گفته بود اگر کاخ سفید برای شروع یک جنگ حساب نشده با ایران دستور بدهد او اطاعت نخواهد کرد. اما منطق او محکوم به شکست است. او دقیقا می‏داند که آزار و اذیت ایران ممکن است منجر به عملیات نظامی هم بشود و در نهایت او باید برود چرا که اولا او با سیاست‏های بوش در عراق همراه نبود و دیگر این که او خارج از دایره خودشان حرف زده بود.
حال این چه ربطی به بقیه افرادی دارد که از دستورات پیروی می‏کنند؟ اگر صدها ژنرال و سرهنگ فعال که فقط از دستورات پیروی کنند نباشند می‏توان گفت که ده‏ها تن از این افسران وجود دارند که حاضرند عملیات‏هایی را قبول کنند که هیچ احتمال پیروزی برای آن‏ها وجود نداشته باشد. واقعیت بر خلاف این است؛ خلق این نقشه‏های احتمالی و بحث‏های دو سال اخیر در مورد ایران و جنگ‏های عراق و افغانستان ثابت کرده است که این سوال "بعدا چه؟" یک سوال واقعی برای حرفه‏ای‏هاشده است. اگر این افراد چیزی از جنگ عراق و افغانستان و دوره رامسفلد یاد گرفته باشند این است که " بعدا چه؟" یک بخش از ماموریت آن‏هاست.
۴) بوش وچنی: گشت و گذار رئیس جمهور در ماه دسامبر در منطقه و در پی آن سفر چنی به خاورمیانه و منطقه خلیج فارس به نظر برخی از تحلیل‏گران با هدف یافتن پایگاهی برای دسترسی و حمایت از حمله نظامی به ایران صورت گرفت. اما هیچ کس جنگ را نمی‏خواهد. از کویتی‏های جنگ طلب گرفته تا بحرینی‏های شیعه و سعودی‏های ترسو همه از نزدیک با ایران تجارت و تعاملات کاری دارند که هر تهدیدی می‏تواند این جریان را متوقف سازد و علاوه بر این جنگ در این منطقه می‏تواند حکم یک فاجعه اقتصادی را برای آن‏ها داشته باشد چرا جریان نفت را مختل می‏سازد.
۵) اسرائیل: برخی معتقدند که حمله هوایی اسرائیل به داخل خاک سوریه در سال گذشته هشداری به ایران بود و ترور رهبر عالی رتبه حزب الله در دمشق نیز را یکی از همین نشانه‏ها تحلیل می‏کنند. اما اسرائیل تابع همان قوانین فیزیکی است که آمریکا با آن روبروست؛ آن‏ها با یک سری واقعیت لجستیکی روبرو هستند، اولا این که هر حمله هوایی مستلزم عبور از بالای سر نیروی هوایی عراق است و همچنین از روی ارتش آمریکا که هر لحظه ممکن است که هدف نیرو‏های ایرانی قرار بگیرند. از جهت دیگر اسرائیل از شمال و غزه در حال تهدید است همان گونه که آمریکا در عراق و افغانستان در گیری‏های خاص خودش را دارد. در ضمن اسرائیل دلیلی هم برای یک حمله واقعی نمی‏بیند.
و در نهایت اسرائیل چنی را دارد که همانطور که علاقمندان به جنگ می‏گویند به هر حال به ایران حمله خواهد کرد و از طرف دیگر اخراج فالون پیروزی چنی محسوب می‏شود پس دیگر اسرائیل نیازی ندارد که به ایران حمله کند.
۶) ایران: ایران به توسعه غنی سازی اورانیوم خود بدون توجه به تحریم‏های جهانی ادامه می‏دهد. ایرانی‏ها تاکید می‏کنند که این تلاش‏ها برای استفاده از انرژی هسته‏ای در تولید سوخت لازم برای برق است البته این بحث را متخصصان نظامی نمی‏پذیرند. اما بیشتر تحلیل‏گران نظامی ایران معتقدند که آمریکا هنوز دلیلی برای یک حمله یک جانبه به ایران را ندارد تا ایران را از هسته‏ای شدن باز دارد. این موضوع ما را به نقشه‏های احتمالی باز می‏گرداند و نحوه استفاده از وحشت از جنگ به عنوان ابزاری دیپلماتیک.
هنوز این روش یک تکنیک گمراه‏کننده برای ایجاد تعادل است و البته تکنیکی که تیم بوش اصلا به خوبی از آن بهره نگرفت. روشی که هنوز هم در دستور کار روسای جمهور بعدی برای کنترل ایران قرار دارد.
بنابراین؛ آیا آمریکا به دنبال شروع جنگ علیه ایران است؟ بستگی به آن دارد که به دنبال شروع چیزی بودن یعنی چه. اگر ایران یک اشتباه بزرگ انجام بدهد، اگر دیپلماسی شکست بخورد و اگر ایران به دنبال ساختن سلاح هسته‏ای باشد آن موقع بله، ممکن است که ما دنبال شروع جنگ باشیم. اما شروع جنگ برای اخراج فالون و یا قبل از انتخابات ماه نوامبر معنایی ندارد.
ویلیام. ام. آرکین، واشینگتن‏پست
منبع : سایت الف