چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

مکاتب فلسفه هند


مکاتب فلسفه هند
فلسفه هند باستان به‌طور کلاسیک در شش مکتب فکری اصلی به‌نام دارشاناس Darshanas نمایان می‌شود که یوگا یکی از آنها است. شکل‌گیری و تکامل این شیوه‌های اندیشه فلسفی نمادی از سیر تفکر بشر در دوره‌های تاریخ کهن تمدن هندوستان است.
واژه دارشانا Darshana به‌معنی ادراک مستقیم، اشراق و وحی و الهام است اما گاه در معنی دانش و بصیرت نیز به‌کار می‌رود. این مکاتب به‌موضوع فهم حقیقت غایی پدیده‌های هستی و تمام مخلوقات عالم می‌پردازند.
پایه‌گذارمبانی فکری این مکاتب حکیمان Rishi فرزانه‌ای بودند که هر یک از دیدگاه خود به حقیقتی واحد اما از زوایای مختلف نگریسته‌اند و در تعالیم خود با شیوه خاصی آدمی را به‌ سوی تزکیه نفس و رعایت اصول اخلاقی راهنمایی می‌کنند تا از این طریق بتوان به درک حقیقت و وجد و سرور دست یافت.
مقصد و مقصود نهایی این مکاتب آن است که روح فردی از راه درک حقیقت به روح کیهانی بپیوندد تا از دور تسلسل تولد و مرگ یا رنج باز پیداییها نجات یابد.
● اسامی این شش مکتب فکری و پدیدآورندگان آنها عبارتند از:
۱ . مکتب سانکهیا Sankhya که موسس آن حکیمی به نام کاپیلا Kapila بوده‌است.
۲. مکتب یوگا Yoga که دانشمند فرزانه‌ای به نام پاتانجلی Patanjali اصول آن را گردآوری کرده‌است.
۳. مکتب پوروا میمانسا Purva Mimansa که موسس آن عالمی به نام جای مینی Jaimini بوده‌است.
۴ . مکتب ودانتا Vedanta که حکیمی به نام ویاسا Vyasa آن را بنا نهاده است.
۵ . مکتب ویشه شیکا Vaisheshika که حکیمی به نام کانادا Kanada بنیانگذار آن بوده‌است.
۶ . مکتب نیایا Nyaya که دانشمندی حکیم به نام گاتاما Gatama آن را بنا نهاده است.
● مکتب سانکهیا
واژه سانکهیا به‌معنی "شمارش" است. این مکتب سلسله مراتب وجود را برشمرده و به بیان سیر نزولی تعلق روح به ماده پرداخته‌است.
مکتب سانکهیا بر پایه دوگانگی وجود یعنی روح (پوروشا) و ماده (پراکریتی) بنا نهاده شده‌است. پیروان این مکتب معتقدند که تمام اشیاء صور گوناگون پراکریتی هستند و جوهرعلت پیدایش همه آنها بوده‌است. علت‌العلل مجرد و لطیف است. معلول از علت پیدا شده و باز به‌علت می‌پیوندد و همواره علت بر معلول حاکم است.
پراکریتی (ماده) نیرویی محض یا حالتی است که از ترکیب سه کیفیت پدیدار می‌شود و به‌طور دایم در حال تغییر است. این سه کیفیت عبارتند از:
۱. کیفیت عقل (ساتوا Satva). این نیرو ضامن استمرار حیات است.
۲. کیفیت فعلیت (راجاس Rajas). این نیرو چرخه حیات را به‌جنبش در می‌آورد.
۳. کیفیت سنگینی (تاماس Tamas). این نیرو پراکریتی را به ثبات و سکون در می‌آورد.
پوروشا یا روح منشاء شعور، هشیاری و آگاهی و مجرد از ماده است. ماده یا پراکریتی فقط در حضور روح شعور می‌پذیرد.
به اعتقاد پیروان این مکتب آفرینش عبارت است از گسترش پراکریتی و فنای جهان در برگشت پراکریتی به‌حالت اولیه آن است و آزادی هنگامی به‌دست می‌آید که آدمی از تسلط سه نیروی ساتوا، راجاس و تاماس رهایی یابد. این رهایی از طریق دگرگونیهای پراکریتی ممکن نیست.
● مکتب یوگا
واژه یوگا به معنی "پیوستن، متصل کردن و مهار کردن" است. این مکتب به بیان سیر صعودی روح و رهایی آن از بند ماده می‌پردازد. آزادی در این مکتب به معنی محو شدن در ذات یا وصل شدن به ذات مطلق است.
از ویژگیهای برجسته مکتب یوگا می‌توان به نظم و انضباط عملی آن اشاره کرد که راه غلبه بر امیال و شهوات و مسلط شدن بر حالات ذهنی را به فرد می‌آموزد. اصول این مکتب مبتنی بر آداب ریاضت عملی و ورزش بدنی است. پیروان مکتب یوگا معتقدند که روح جزئی هویتی، مستقل از هرگونه قید و بند و وابستگیهای مادی و حقیقتی نورانی، ازلی ، فناناپذیر و لایتغیر است که به همه چیز اشراق دارد اما همین که در قالب مادی اسیر شود به عالم کثرت پا می‌گذارد و در قید آگاهیهای مادی محدود می‌شود. جهل و نادانی نیز حاصل همین پیوند روح به ماده است. پیروان مکتب یوگا اعتقاد دارند که این پیوند باعث بی‌قراری و نا آرامی روح می‌شود و برای رهایی از این بی‌قراری می‌بایست ذهن آشفته و پر تلاطم را به حالتی از پایداری و آرامش رساند.
● بر پایه مبانی فلسفی یوگا ذهن در هر لحظه در یکی از حالات زیر قرار دارد:
۱. شناخت درس
۲. شناخت نادرست
۳. خیال
۴. خواب
۵. یاد آوری خاطرات گذشته
هنگامی که این فعالیتهای ذهن به‌طور کامل متوقف شوند، نیل به حقیقت روح امکان‌پذیر خواهد بود و هدف غایی تمام تمرینها و روشهای عملی یوگا نیز همین است.
● مکتب پوروا میمانسا
واژه پوروا میمانسا به معنی "نخستین پرسش، تحقیق و تتبع" است. این مکتب به بیان وظایف شرعی می‌پردازد. هدف اصلی میمانسا تفسیر وظایف و تکالیف شرعی (دارما Dharma) است. پیروان این مکتب رهایی را زندگی در بهشت می‌دانند. در مکتب میمانسا روح به‌عنوان یک هستی ابدی و جوهری لطیف و مجزا از جسم، حواس پنج‌گانه و عقل و فهم شناخته می‌شود. به عقیده پیروان این مکتب روح فاعل و بهره گیرنده از نتیجه اعمال است.
مکتب میمانسا به بیان اعمال عبادی، ذکرها و دعاهایی که در قالب سرودهای ودایی از جانب خالق هستی برای بشر نازل شده است، می‌پردازد.
بر پایه مبانی فلسفی مکتب میمانسا پیدایش جهان هستی همراه با اصوات مقدس بوده‌است پس رهایی از این جهان نیز به‌وسیله همان اصوات امکان‌پذیر خواهد بود.
● مکتب ودانتا
ودانتا به معنی "پایان اصوات مقدس" یا "مقصد اصوات مقدس" است. این مکتب به بیان وحدت وجود می‌پردازد. رهایی در این مکتب نیل به حقیقت روح خداوندی است. بر پایه عقاید پیروان این مکتب روح خداوندی (برهمن Brahman) در همه جا ساری است و درک کثرت ناشی از جهالت حاکم بر روح انفرادی (آتمان Atman) است.
آتمان یا روح آدمی در پنج غلاف از جنس ماده پوشیده‌شده‌است.
۱. غلاف عناصر مادی Annamaya Kosha
۲. غلاف نَفَس یا دم حیاتی Pranamaya Kosha
۳. غلاف نَفس یا حس Manomaya Kosha
۴. غلاف عقل و خرد Vijnanamaya Kosha
۵. غلاف سرور و شعف Annandamaya Kosha
این غلافها روح فردی را از اصل خویش جدا می‌کنند. اثرات این پنج تعین می‌بایست یکی پس از دیگری از بین بروند. همچنین در این مکتب عقیده بر این است که سیر تکامل روح فردی چهار حالت یا منزل دارد و زمانی که روح فردی به منزل چهارم برسد، ذات مطلق را مشاهده خواهد کرد و مقام انا‌الحق را در‌می یابد. این چهار منزل یکی عالم بیداری (جاگروتی) است که صوفیه آن را عالم ناسوت می‌خوانند. دومی عالم خواب یا رویا (ساپنا) است که صوفیه آن را ملکوت می‌گویند. سومی خواب عمیق (نیدرا) است که صوفیه آن را عالم جبروت می‌نامند و چهارمین منزل حالت آگاهی (توریا) است که صوفیه آن را عالم لاهوت می‌دانند.
● مکتب ویشه شیکا
واژه ویشه شیکا به معنی "خاص" است. پایه و اساس این مکتب بر اهمیت خواص اشیا استوار شده‌است. در اصل ویشه شیکا یک مکتب فلسفی مبتنی بر کثرت وجود است. مکتب ویشه شیکا به بررسی خواص اشیا می‌پردازد و آنها را بر پایه صفات متمایزکننده خود طبقه‌بندی و از یکدیگر جدا می‌‌کند.
بر پایه اعتقاد پیروان این مکتب خداوند واحد، نامتناهی و ابدی است. او است که دانش و قدرت بی‌پایانش علت آفرینش (آفریدگار)، دوام (پروردگار) و انهدام (فناگر) عالم است. او عالم را از اتمهای ابدی در قالب فضا، زمان، اثیر و نفسها می‌آفریند. دراین مکتب اعتقاد بر آن است که تمام اشیاء از ترکیب ذرات جدایی‌ناپذیر، ابدی و نامرئی تشکیل شده‌اند. این ذرات به چهار دسته خاکی ، آبی ، نوری و هوایی تقسیم می‌شوند و ماده لطیفی که آن را اثیر می‌خوانند نیز به این چهار دسته افزوده می‌شود. اثیر متجانس، نا‌متناهی و غیرقابل‌ادراک است. ترکیب این دو باعث پیدایش لذت و رنج می‌شود.
با درک تشابه و کثرت میان اشیاء می‌توان به ماهیت آنها پی برد. در این مکتب آزادی به معنی فرا رفتن از احساس لذت و رنج است و با مهار خواهشهای نفسانی است که می‌توان از لذت و رنج فراتر رفت. مکتب ویشه‌شیکا مکمل مکتب نیایا است.
● مکتب نیایا
واژه نیایا به معنی "اسلوب یا روش" است. نیایا اسلوبی است که فکر را به‌سوی نتیجه رهنمون می‌سازد. متفکران این مکتب معتقدند که درک نظام علت و معلول عامل اصلی شناخت است ازاین‌رو نیایا را مکتب فلسفی منطقی می‌گویند. در مکتب نیایا تفکر فلسفی بر روش استدلال منطقی و قیاس عقلی بنا نهاده‌شده‌است. به عقیده پیروان این مکتب روح غیر قابل ادراک است و وجود آن از روی گواهی کتب آسمانی و استنباط از پدیده‌های وابسته به شعور ازجمله معرفت اثبات می‌شود. بر پایه مبانی فلسفی این مکتب نیل به معرفت از راه بحث فلسفی (وادا Vada) امکان‌پذیر است. پیروان این مکتب بر این عقیده‌اند که شناسایی درست هر مقوله منطقی باعث افتراق حق از باطل می‌شود.
در این مکتب فلسفی اعتقاد بر آن است که در ادراک یا فهم چهار عامل مشخص وجود دارند:۱. مشاهده Pratyaksha،
۲. استنتاج Anumana،
۳. قیاس Upamana
۴. ادله و مصادیق معتبر Shabda.
مایا
منبع : باشگاه یوگا پیام مهر