سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

توسعه فناوری های جدید و ارزش های اخلاقی


توسعه فناوری های جدید و ارزش های اخلاقی
نوشتار حاضر می کوشد نسبتهای متفاوت میان اخلاق و فناوری را مطرح کند. برای سخن گفتن از نسبت میان اخلاق و فناوری راهی جز آن نداریم که معانی ای که از دو اصطلاح «اخلاق» و «فناوری» وجود دارند مشخص شوند. نوشتار حاضر به این موضوع می پردازد.
● اخلاق چیست؟
«اخلاق» در زبان پارسی در مقابل دو اصطلاح «Ethics» و «Morality» به کار می رود. به همین دلیل، این مفهوم هم به معنای هنجارها و ارزشهای اخلاقی است و هم به معنای علمی که در مورد این هنجارها سخن می گوید و هم به معنای فلسفه ای که علم اخلاق را موضوع پژوهش خود قرار می دهد. این در حالی است که در زبان انگلیسی Ethics بیشتر به عنوان معرفت اخلاقی (یعنی علم اخلاق و فلسفه علم اخلاق) و Morality بیشتر به عنوان هنجارها و ارزشهای اخلاقی به کار می رود.
بنابراین، برای نسبت سنجی میان اخلاق با حوزه های دیگر و از جمله حوزه فناوری، باید به این معانی مختلف اخلاق توجه کرد؛ یعنی در نظر داشته باشیم که منظورمان از اخلاق، هنجارهای اخلاقی است و یا معارفی که در مورد این هنجارها سخن می گویند. هنگامی که به معارف اخلاقی توجه می کنیم، باید مدنظر داشته باشیم که این معرفت، علم اخلاق است؛ یعنی علمی که از عمل درست و نادرست و خوب و بد پرسش می کند یا فلسفه ای مدنظر ماست که در مورد علم اخلاق و فراز و فرودهای آن سخن می گوید. جدا کردن این سه سطح تحلیل، کار ما را برای بررسی نسبت آن با فناوری آسانتر می کند.
● فناوری و رویکردهای متفاوت
مناقشه های بسیاری در مورد تعریف و سطوح فناوری وجود دارند. بی تردید، یکی از مهمترین و ابتدایی ترین مضامینی که در فلسفه فناوری مورد توجه است، همین تعریف فناوری است. یکی از مهمترین رویکردها در تعریف فناوری، مبتنی بر نگاه ویتگنشتاین به تعریف به صورت عام است. ویتگنشتاین بر خلاف سنت جوهراندیش تاریخ فلسفه که مفهوم یا شیئی را با جوهر و ماهیتش تعریف می کند، معتقد بود سودای تعریف جامع و مانع مبتنی بر ماهیت را باید رها کرد و به کاربرد مفاهیم نظر نمود.
به همین جهت، اگر می خواهیم بدانیم فناوری یا هنر چیستند، باید به سراغ زبانهای مختلف برویم و ببینیم در این زبانها این مفاهیم چه کاربردی دارند و چگونه به کار برده می شوند.
با همه اینها، چه تعریفهای ماهیت گرا و چه تعریفهای غیرماهیت گرا در فناوری گاهی سخت افزارانه و گاهی نرم افزارانه هستند. در تلقی سخت افزارانه از فناوری، این ساحت ابزارها و وسایلی قلمداد می شود که زندگی ما را کارآمدتر و راحت تر می سازد. تعریف نرم افزارانه بیشتر به فکر و نظری توجه دارد که پشت سر این ابزارها قرار دارند. در تاریخ فلسفه فناوری، دیدگاه سخت افزارانه نسبت به دیدگاه نرم افزارانه مقدم است.
در واقع، مشکلات دیدگاه سخت افزارانه باعث شد متفکران فناوری به اندیشه و رویکردی که ابزارهای فناورانه را به وجود می آورند، توجه خاصی نشان دهند. با این حال، دیدگاه نرم افزارانه هم خالی از مشکل نیست.
یکی از این مشکلات آن است که این دیدگاه نمی تواند نقش نهادها و سازوکارهای اجرایی، حقوقی و اخلاقی را که در سامان فناوری نقش دارند، در نظر بگیرد. این خلل باعث توجه به تعریفی شد که به تعریف نهادافزارانه از فناوری معروف است، یعنی مجموعه ای از نهادها که نهادهای سخت افزارانه، نرم افزارانه و دیگر نهادها هستند که در تعریف فناوری دخالت دارند. تعریف نهادافزارانه هم به دلیل کم رنگ بودن نقش انسان در آن، به تعریف دیگری منجر شد که بدان تعریف انسان افزارانه می گویند. در این رویکرد، نسبت نهادهای فناوری و انسان بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
نگاه دیگر به تعریف فناوری، تقسیم آن به تعریفهای ریز و کلان است. تعریف کلان هر ابزار محاسباتی و عقلانی را فناوری می نامد. به عنوان مثال، در ورزش ابزارهای زیادی برای فعالیت بهتر موجودند که اینها در این تعریف کلان، فناوری نامیده می شوند.
ابزارهای زیادی که در جهان قدیم برای سامان زندگی فردی و اجتماعی به کار می رفتند، اما گستردگی و پیشرفت و عمومیت فناوریهای جدید را ندارند، فناوری در نظر گرفته می شوند. در واقع، در اینجا بهتر است میان تکنیک و فناوری تمایز و تفکیک قایل شد. تکنیک می تواند به فناوری منجر شود، اما باید میان این دو تمایز قایل شد. بسیاری از تکنیکها حتی به فناوری منجر نمی شوند.
به طور مثال، روشهای سخنرانی و عادتهای دیدن و آداب دوستیابی هرچند ابزارها و تکنیکهای سودمند هستند، اما فناوری نامیدن آنها گستره ای کلان را به وجود می آورد که در برخی مواقع بر هدفهای ما تیرگی و ابهام می افکند. با این حال، یک دید کلان نسبت به فناوری، همه این موارد را فناوری در نظر می گیرد.
یک رویکرد میانه به تعریف فناوری، فناوریهای پیش از جهان مدرن را از رده فناوریها بیرون نمی اندازد و آنها را نیز فناوری قلمداد می کند. این رویکرد از جهت انسان شناسی و فلسفی به آن اندازه بزرگ است که بیشتر اشکال فرهنگ مادی را فناوری بداند.
این رویکرد همچنین این گونه فرض نمی گیرد که هر فناوری حتماً باید مصنوع آدمی باشد. طبق این چشم انداز، نمی توان فرهنگی را سراغ گرفت که در آن فناوری موجود نباشد، خواه این فرهنگ قدیم یا جدید باشد. با همه اینها، فناوریهای جهان قدیم از اصول بسیار متفاوتی پیروی می کردند و پیدا کردن اصول واحد و مشترک میان فناوری قدیم و جدید، کار بسیاری سختی است.
رویکرد باریک و ریز نسبت به تعریف فناوری، تنها فناوری جهان جدید را فناوری می داند و قایل به تفاوت ماهوی میان این دو نوع فناوری است. قاعده بر این است که فناوری جدید و تأثیرات مختلفش را قابل قیاس با فناوریهای دیگر نمی بینند و معتقدند، این فناوری کاملاً باید به صورت مجزا و مستقل مورد بررسی قرار گیرد. با این فرض، تعریف زیر از فناوری برای تعریف فناوری کاملاً به تلقی مدرن و جدید تأمل می کند و بقیه ابزارها و رویکردهایی را که فناورانه هستند، از دایره منظور خود خارج می کند.
البته، آنچه گفتیم تنها بخشی از مناقشات فراوانی هستند که در باب تعریف مفهوم فناوری موجودند با این همه، شاید این مجمل بتواند دورنمای کلی بخشهای زیادی را که در فلسفه فناوری موجودند، پوشش دهد.
● رویکردهای چهارگانه
در میان تعاریف گوناگونی که از فناوری مطرحند، شاید تعریف و تقسیم «دون آیدی»، یکی از معروفترین آن باشد. به نظر «آیدی»، چهار نوع رابطه میان «ما- فناوری- جهان» وجود دارند که این روابط ماهیت فناوری را برای ما بهتر و بیشتر مشخص می کنند.
یک گونه از رابطه انسان و فناوری، رابطه تجسد یافته است. در این رابطه، فناوری در حکم واسطه ای برای حسهای مختلف انسانی، وارد عمل می شود. هنگامی که ما با عینک شیئی را می بینیم یا با تلسکوب ماه را می ببینم، این عینک و تلسکوب جهان را به گونه ای دیگر از وقتی که ما از آنها استفاده نمی کنیم، بر ما عرضه می کنند.
این رابطه که عبارت است از رابطه «من- عینک (یا تلسکوپ)- جهان» همیشه جهان را کوچکتر، بزرگتر، سنگین تر، سبک تر و... از آنچه هستند بر ما عرضه می کند. به همین دلیل، آنها نمی توانند در نقش اندامهای حسی ما وارد عمل شوند. ما به دلیل تأکید بر مؤلفه ای چون بزرگتر دیدن، حاضریم از موقعیت واقعی شیء بگذریم. هنگامی که از طریق اینترنت با کسی دیگر در ارتباط هستیم، گویی فرد نزد ما حضور دارد اما این حضور به صورت متن است. حضور وی به متن محدود است، اما می توانیم ارتباطی را با وی صورت دهیم؛ هرچند این ارتباط با ارتباط حضوری بسیار متفاوت است و حضور اینترنتی چیزی از حضور فیزیکی کم دارد.
نوع دوم رابطه ما با فناوری و رسانه، رابطه هرمنوتیکی است. در این رابطه، فناوری و رسانه را به چیزی فراتر از خود ارجاع می دهند. هنگامی که به نقشه یا متنی توجه می کنیم، آنچه می بینیم خود نقشه یا متن نیست، بلکه به معنایی توجه داریم که این نقشه و متن بدان ارجاع می دهد.
این نقشه ها و متون از اینکه جهان باشند، طفره می روند و تنها به جهانی اشاره می کنند. «آیدی» این رویکرد را با عنوان «من- ]نقشه- جهان[» مشخص می کند.
نسبت سوم، نسبت غیریت است که در آن، رسانه و فناوری به مثابه چیزی غیر از من فرض می شود. در این نوع رابطه، گویی فناوری و رسانه خود موجودیت دارد.آیدی، شمایلهای دینی و روباتها را نمونه هایی از این نوع فناوری قلمداد می کند. گویی در رابطه ما با آنها، خود این فناوریها یک جهان دیگر هستند و نه آنکه به جهانی دیگر اشاره کنند.
در این نسبت، جهان واقعی محو می شود و آنها، ما را به یک جهان ممکن دیگر رهنمون می سازند. به همین جهت، آیدی قدرت این فناوریها را در جدا کردن ما از جهان واقعی به قدرت بازی، ورزش و هنر تشبیه کرده است. آیدی این نسبت را «من - فناوری- ] جهان[» می نامد که در آن، فناوری جهان را در حاشیه قرار می دهد.
به نظر آیدی، بزرگترین نماد این نوع رابطه در نسبتی که ما با روباتها برقرار می کنیم، خود را نشان می دهد.
نوع چهارم نسبت ما با فناوری، نسبتی است که فناوری به عنوان یک فرآیند آگاهانه وارد ماجرا نمی شود، بلکه فناوری به عنوان یک پیش زمینه و بستر عمل می کند.
آیدی مثالهای این نوع رسانه و فناوری را سیستم کنترل دمای مرکزی ساختمانها و سیستم کنترل ترافیک می داند. این سیستمها جعبه هایی سیاهی هستند که ما به آنها توجه نمی کنیم، اما در زندگی در حال توسعه مان، بسیار بدانها نیازمندیم. این فناوریهای زمینه، هویدا نیستند، اما زندگی ما را شکل می دهند؛ هرچند از تحلیلهای ما فرار می کنند.
رویکردهای چهارگانه آیدی به ما گوشزد می کنند که هر موضعی که ما نسبت به فناوری می گیریم، به تجارتی وارد گشته ایم که در آن سود و زیان وجود دارد. این گونه نیست که فناوریها و رسانه ها ذاتاً زیانبار یا سودمند باشند. سخن بر سر گزینشی است که مانند هر گزینش دیگر، تبعات خواسته و ناخواسته مثبت و منفی دارد. نسبتهای چهارگانه آیدی در یک سطح برای جواب به مواضع افراطی «هایدگر»، «بورگمن» و حتی «دریفوس» ارائه شده اند.
● نسبتهای فناوری و اخلاق
این تعریفها و تقسیمها، فضا را برای بحث در مورد نسبت اخلاق و فناوری بهتر آماده می کنند. با توجه به این تقسیم بندی مفهومی که به وجود آمده است، ما می توانیم نسبتهای زیادی را میان فناوری و اخلاق مشخص کنیم که در اینجا به چهار نسبت از این نسبتها اشاره می کنیم:
۱) گاهی منظور از این نسبت آن است که ببینیم فناوری چه پیامدهای اخلاقی داشته باشد. معمولاً افرادی که نسبت فناوری و اخلاق را در نظر می گیرند، از این نسبت تأثیرهای فناوریهای مختلف بر اخلاق را مورد توجه قرار می دهند. برخی از پژوهشگران معتقدند، ذیل این بررسی می توان یک مکتب «تأثیرات» را هم مشخص کرد که از تأثیرات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، روانی و معرفتی فناوریهای جدید سخن می گویند.
در اینجا به طور مثال می توان گفت، رایانه چه با انسان می کند و چگونه روابط انسانی وی را تحت تأثیر قرار می دهد؛ اینترنت بر روابط سنتی انسان و بر شخصیت وی چه تأثیر یا تأثیراتی دارد و جهان فناوری زده ما چگونه فرهنگ را از خود متأثر کرده و روابط طبقات اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده است. در این راستا، دو رویکرد منفی و مثبت وجود دارند.
برخی بر جنبه ها و تأثیرات مثبت این فناوریها اشاره می کنند و عده ای دیگر بر نکاتی دست می گذارند که فناوری با آنها، جامعه انسانی را از اصالت و شکوفایی انداخته است. در این میان، تأثیر فناوری بر ارزشهای اخلاقی هم به دو صورت قابل ردیابی است؛ عده ای معتقدند، فناوری، ارتباطات را گسترش داده، فرصت و فراغتی برای انسان فراهم کرده که به کارهای جدی تر بپردازد و رفاه مادی وی را فراهم می سازد، اما عده ای دیگر، این نکات را در مقابل معایب و ضعفهای فناوری چندان پررنگ نمی دانند. به نظر این افراد، فناوری در مجموع، گونه ای اخلاق مصرفی را دامن زده، روابط انسانی را از حیز انتفاع ساقط کرده و به ارزشهای غنی و اصیل انسانی چون عفت، کرامت، شرافت، اصالت و... آسیب رسانده است. به نظر این افراد، فناوری و کلاً جهان مدرن، ارزشهای معنوی خانواده را کمرنگ ساخته، انسانها را تنها و بی مبنا کرده و در نهایت مشکلات معنوی و اخلاقی بسیاری را به وجود آورده است.
۲) معنای دیگری که می توان از نسبت فناوری و اخلاق گرفت، تأثیری است که فناوری بر نظریه های علم و فلسفه اخلاق می گذارد. در اینجا از اخلاق نه هنجارها و ارزشهای اخلاقی، بلکه معرفت اخلاقی مدنظر است و این مبتنی بر تمایزی است که بدان اشاره کردیم.
در اینجا سخن بر سر تأثیراتی است که فناوری بر نظریه های اخلاقی بر جای گذاشته اند. در این میان، عده ای معتقدند، این تغییرها و تأثیرها در دل سه اخلاق هنجاری موجود یعنی «فضیلت گرایی»، «تکلیف گرایی» و «فایده گرایی» قابل توسعه و گسترش هستند. در حالی که عده ای دیگر معتقدند، ما باید به دنبال مفاهیم و دیدگاههای تازه تری باشیم. به نظر این عده، به طور مثال در فضای اینترنت مفهوم عمل، خود، عاملیت و... دچار تغییرات ماهیتی شده اند و باید به دنبال دستگاههای مفهومی و تحلیلی جدیدی برای گسترش این موضوعات بود.
۳) معنای سومی که از نسبت اخلاق و فناوری برداشت می شود، ارزشهای اخلاقی است که در شکل گیری فناوری مدرن نقش داشته اند. به تعبیر دیگر، اگر در بند «۱» اشاره کردیم، هدف آن است تا مشخص شود فناوری چه تأثیری بر اخلاق دارد، در اینجا قصد آن است که بفهمیم چه ارزشهای اخلاقی در به وجود آمدن و توسعه فناوریهای جدید نقش ایفا کرده اند.
با جهان جدید، چشم انداز و گفتمانی جدید فراروی بشر قد کشیدند. البته این رویکرد جدید، مبتنی بر ارزشها و هنجارهایی بود. برخی متفکران تصریح کرده اند، نشستن نقد به جای فهم، تغییر جهان به جای تفسیر، توجه به آینده به جای گذشته، توجه به حق به جای تکلیف و عاقبت توجه به فرد به جای جمع، برخی از تغییرهای ارزشی هستند که بشر جدید به خود دیده است.
در این راستا، نمی توان خاستگاههای ارزشی فناوری را نیز بدون این تغییرهای ارزشی دریافت. مکتب ساختارگرایی اجتماعی حتی ارزشهای دخیل در فناوری را از اولین مرحله تصمیم گیری تا ساخت یک فناوری مورد توجه قرار می دهد. پژوهشگران این عرصه این کار را برای فناوریهایی چون دوچرخه، اتومبیل، نیروگاهها و... به انجام رسانده اند. هرچند در اینجا هم شاهد نگاههای متفاوتی هستیم، اما یکی از نسبتهای میان اخلاق و فناوری، خاستگاههای ارزشی و اخلاقی فناوری به شمار می آید.
۴) معنای چهارمی که از نسبت اخلاق و فناوری به دست می آید، اخلاقی است که افرادی که با فناوری سر و کار دارند، باید رعایت کنند.
این امر هم شامل افرادی است که فناوری را به وجود می آورند و هم کسانی که آن را به کار می برند و هم افرادی که آن را تحلیل و نقد می کنند. به طور مثال، مهندسان به عنوان افرادی که با تولید فناوری سر و کار دارند، باید اصولی چون وفاداری به شرکت متبوع خود یا تلاش برای ساخت فناوریهایی با امنیت بالا را مدنظر قرار دهند.
از سوی دیگر، استفاده از فناوری هم به اخلاق خاصی نیاز دارد و در هر دوی این زمینه ها، می توان کدهای اخلاقی را مورد توجه قرار داد، چنانکه بسیاری سعی کرده اند این کدهای اخلاقی را ارائه کنند. علاوه بر این، نقد فناوری هم مانند هر نقدی دیگر به اخلاقی نیاز دارد. البته در این راستا، می توان همه مواردی را که ذیل عنوان اخلاق نقد از آنها یاد می کنند، برای اخلاق نقد فناوری نیز در نظر گرفت.
حسین کاجی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید