جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


اقتصاد فرهنگ ؛چیستی و چرایی آن


اقتصاد فرهنگ ؛چیستی و چرایی آن
در اولین هم اندیشی از هم اندیشی های تخصصی مربوط به «همایش توسعه صنایع فرهنگی؛ چالش ها و فرصت ها» که با عنوان «اقتصاد فرهنگ» و با حضور افتخاری پروفسور مولانا (مؤسس و استاد بخش ارتباطات بین الملل دانشگاه American Washington) و اساتید حوزه و دانشگاه، ۱۰تیر ماه در محل دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی تشکیل شد، صاحب نظران و اساتید نظرات خود را در خصوص اقتصاد فرهنگ ارائه کردند. پروفسور مولانا در این نشست گفت: باید قدمت این بحث از مقوله مباحث فرهنگی را مربوط به صد سال پیش دانست؛ چرا که در قدیم نیز از این واژه ها و تعاریف به گونه ای دیگر استفاده می شده است. در این زمان صنعت را به معنی تولیدات فراوان برای سوددهی تعریف می کنند، پس لازم است در همایش ها و هم اندیشی ها مشخص شود صنایع فرهنگی چیست ، چگونه بوجود آمده است و چه دورانی را طی کرده است تا به شرایط فعلی و کنونی رسیده است این استاد دانشگاه امریکا، در ادامه تصریح کرد: مورد دیگری که باید توجه شود تأثیر صنایع فرهنگی بر اقتصاد است و اینکه اقتصاد چگونه می تواند به نحو مطلوب در خدمت صنایع فرهنگی باشد.
مولانا به تشریح موضوعاتی در مورد مشخص شدن این بحث پرداخت و گفت: باید مشخص شود که توسعه تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی چه رابطه ای با این موضوع پیدا می کنند، پدیده توسعه سرمایه داری چگونه می تواند با این بحث در تعامل باشد و مشخص شود که صنایع فرهنگی و توسعه و تجارت جهانی چه ارتباطی با یکدیگر دارند. وی در ادامه اظهار داشت: کشور امریکا ۶۵ درصد صادراتش مخصوص به صنایع فرهنگی است و فقط ۳۵ درصد صادرات در امریکا غیر فرهنگی می باشد و این رقم کمی جای تفکر و برنامه ریزی دارد، چراکه چنین کشوری که خود یکی از ناآرام کننده های وضعیت منطقه است، باید در صنایع فرهنگی که شامل، کتاب، رادیو، تلویزیون، ماهواره و اینترنت و مقوله های دیگر است، صاحب نظر باشد. این صاحب نظر مقوله صنایع فرهنگی در ادامه خاطرنشان کرد: باید سهم واردات و صادرات در این بخش و حقوق معنوی این رشته مشخص شود و باید صنایع فرهنگی و بازارهای جهانی تعاملی مثمرثمر با یکدیگر داشته باشند و در نهایت صنایع فرهنگی و اقتصاد و اخلاق یک تعامل و هم افزایی را با یکدیگر بوجود آورند.
لازم به ذکر است که با اعلام گروه مطالعات استراتژیک صنایع فرهنگی که عضو شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران است، نخستین «همایش ملی توسعه صنایع فرهنگی در کشور، چالش ها و فرصت ها» در آبان ماه سال جاری برگزار می شود. اقتصاد فرهنگ و چیستی و چرایی آن موضوعی که با وجود گذشت بیش از یکصد و پنجاه سال ازآغاز توجه به این شاخه از علم اقتصاد اما هنوز حتی به عنوان تک درس برای دانشجویان رشته اقتصاد در کشور ما تدریس نمی شود و حتی فارغ التحصیلان رشته اقتصاد هم تعریف کامل و دیدگاه شفافی از اقتصاد فرهنگ ندارند اما واقعیت این است که رشد صنایع فرهنگی و بروز و ظهور اقتصاد فرهنگ و افزایش سهم آن در اقتصاد کشور امروزه جزئی مهم از اقتصاد کشورهاست و رشد اقتصاد فرهنگ مقیاسی برای رشد اقتصادی به شمار می رود. نقطه آغاز اقتصاد فرهنگ، کتاب «هنرهای نمایشی- تناقض اقتصادی» نوشته بامول و یوون است که در سال ۱۹۶۶ انتشار یافت. این کتاب نشان داد که تا چه اندازه می توان با استفاده از ابزارهای معمول بررسی های اقتصادی، حوزه جدید اقتصاد فرهنگ را بررسی کرد.
اقتصاد فرهنگ شاخه ای کاربردی از علم اقتصاد است. حیطه موضوعی اقتصاد فرهنگ را می توان کاربرد اصول، مفاهیم و نظریه های علم اقتصاد در جهت تبیین و تحلیل مسائل اقتصادی بخش فرهنگ و در نهایت ارائه خط مشی های سیاسی در جهت بهبود مدیریت اقتصادی فعالیت های فرهنگی دانست. همچنین اقتصاد فرهنگ می تواند به بررسی و تحلیل آثار و نقش فعالیت های فرهنگی در توسعه اقتصادی نیز بپردازد. در تعریف دیگری آمده است: آنچه می توان اقتصاد فرهنگ نامید: توصیف و تحلیل ویژگی های مشهود عرضه و تقاضا و نیز ویژگی های رابطه متقابل عرضه و تقاضا در صنایع گوناگون تشکیل دهنده بخش فرهنگ است. محققان حوزه اقتصاد فرهنگ، به بررسی تقاضای اجتماعی محصولات فرهنگی، تغییر بودجه اختصاص یافته دولت به فرهنگ در اثر نوسانات اقتصادی، رشد و گسترش صنایع فرهنگی (مانند مطبوعات، کتاب، فیلم، سینما و تلویزیون) و تحولات سریع فناوری در این صنایع و نیز بررسی در زمینه سطح، نوع و کارایی یارانه های تخصیص یافته به بخشهای مختلف فرهنگ نیز توجه نشان داده اند. به علاوه رویکرد نهادگرایی در اقتصاد که ویژگی قراردادی و تاریخی مقوله های اقتصادی را تبیین می کند، کمک فراوانی به تحلیل اقتصادی فرهنگ کرده است و اقتصاددانانی که به موضوع فرهنگ توجه نشان داده اند با پیگیری تحولات جاری در بخش فرهنگ مانند همگون شدن بین المللی برخی محصولات فرهنگی، استفاده از ابزار اقتصادی (مانند تحلیل هزینه- فایده و تحلیل تقاضا در بخشهای انتشاراتی) و کوشش در جمع آوری اطلاعات فرهنگی برای تحلیل های اقتصادی، موجب نزدیکی اقتصاد فرهنگ به استانداردهای اقتصاد شده اند. در زمینه اقتصاد فرهنگ و هنر در ایران چه در زمینه پژوهش و مطالعه و چه در زمینه تألیف و ترجمه کتاب، کارهای بسیار اندکی صورت گرفته است. در حالی که با وجود جدید بودن عرصه اقتصاد فرهنگ، کشورهای پیشرفته تا حدودی توانسته اند به پرورش مبانی نظری این موضوع بپردازند و در زمینه فعالیت های فرهنگی و هنری نیز تجارب علمی فراهم آورند اما در ایران این موضوع هنوز مباحث اولیه نظری خود را می گذراند و با وجود این کارهای انگشت شماری در این حیطه انجام شده که هنوز جایگاه مهمی را در دستگاه های سیاستگذار و برنامه ریزی فرهنگی به خود اختصاص نداده است.
منبع : روزنامه ایران