معنای انسان بودن چیست؟

انسان موجودی است پیچیده وجامعه شناسان درباره طبیعت انسان چیزهای بسیاری گفته اند آنها معتقدند که ویژگی های بی همتای ما این است که:
۱) اجتماعی هستیم از این نظر که زندگی ما به شیوه های گوناگون وپیچیده ای با دیگران وبا جامعه پیوند دارد
۲) فرهنگی هستیم از این لحاظ آنچه می شویم نتیجه عقاید وارزش های است که در جامعه ما بوجود آمده اند بنابراین فرهنگ ما از زندگی اجتماعی ما ناشی می شود وتداوم زندگی اجتماعی مابه فرهنگ ما وابسته است حال این سئوال پیش می آید که معنای اجتماعی بودن چیست؟
درساده ترین معنا یعنی اینکه انسانها برای بقای خود به دیگران نیاز دارند کودکان برای بقای فیزیکی خودشان به بزرگسالان نیاز دارند برای خوراک وسرپناه وحمایت نیازهای فیزیکی وعاطفی ما از طریق کنش متقابل با دیگران برآورده می شود اجتماعی شدن فرایندی است که در آن نمایندگان گوناگون جامعه که همان پدر ومادر معلمان و رهبران سیاسی اند شیوه های زندگی در جامعه را به مردم می آموزند وبدین سان خصیصه اساسی آنان شکل می گیرد دیگران نتنها برای برآوردن نیازهای ما مهم اند بلکه برای آموختن شیوه های بقا به ما نیاز دارند ما کارهای بسیار اندکی را به طور غریزی می توانیم انجام دهیم مانند مکیدن وعرق کردن وگریستن ولی ما با دانش چگونگی برخورد با محیط خودمان متولد نمی شویم تازه واردی هستیم که نمی دانیم چگونه در جهان خود به سر ببریم نمی دانیم که چگونه با دیگران یا آب وهوا ویا منابع غذایی برخورد کنیم در واقع ما برای بقا در جامعه ای که در آن زندگی می کنیم باید هزاران چیز یاد بگیریم از آموختن الفبا تا یاد گرفتن اینکه چگونه دیگران را از دستبرد زدن به خودمان باز داریم وتا یادگرفتن بهترین شیوه لباس پوشیدن وسخن گفتن برای اینکه بتوانیم محبوب باشیم وبه همین دلیل است که اجتماعی شدن برای بقا ضروری است و آنچه می شویم به علت ترکیب پیچیده ای از وراثت واجتماعی شدن است ما درجریان کنش متقابل با دیگران مسیر زندگی خود را انتخاب می کنیم تبهکاری یا کسب وکار مشروع یا زندگی مجرد یا زندگی زناشویی وهمه اینها به کنش متقابل واجتماعی شدن بستگی دارد در دوران استعمار زنان به این دلیل اجتماعی شدند که به دارایی مردان تبدیل می شدند وفرصتهای محدودی نیز وجود داشت تا زنان این مقصود را برآورده کنند واین ممنوعیت به زنان می فهماند چه بشوند تا درجامعه مفید باشند سرانجام رابطه بین زنان ومردان سفید پوست تغییر کرد وآن هنگامی بود که زنان بیش از پیش برای مراقبت از خانواده در مقابل حمایت اقتصادی مردان اجتماعی شدند وپس از جنگ جهانی دوم این رابطه در جهت رابطه ای برابرترحرکت کرد اجتماعی شدن نتنها شامل یادگیری چیزهاست بلکه متضمن الگو سازی رفتار انسان برپایه رفتار افرادی است که به آنها احترام می گذاریم اجتماعی شدن در نتیجه فرصتهای مشهود برای افرادی مانند ما وتاثیر پذیرفتن از موفقیت ها وشکست های خود است دیگران را مانند خود دچار زندگی همراه با محرومیت دیدن وارزشی که شخص به خود می گذارد وهمچنین انتظاراتی که برای خود بوجود می آورد تاثیر دارد اجتماعی شدن به تبیین این موضوع کمک می کند که چرا فقر در انتخاب راه زندگی آینده کودکان در دوران بزرگسالی چنین تاثیر نیرومندی دارد.
رابرت کلز نتیجه اجتماعی شدن در طبقه ثروتمند را استحقاق توصیف می کند که فرزندان ثروتمند یاد می گیرند که آنها استحقاق چیزهای معینی را دارند که کودکان دیگر نمی توانند داشتن آن را حق مسلم خود فرض کنند واغلب حتی نمی دانند که چنین چیزهای وجود دارد مانند مدارس ودانشگاههای معروف ومعتبر اجتماعی شدن چیزی نیست که تنها در دوران کودکی برای مارخ می دهد بلکه در سراسر زندگیمان ادامه می یابد درهرمرحله دیگران به ما می آموزند یانشان می دهند که چگونه باید رفتار کنیم به چه باید بیندیشیم وماکه هستیم اجتماعی شدن نخستین ممکن است مهمترین مرحله اجتماعی شدن باشد اما اجتماعی شدن بعدی ممکن است مسیرهای نخستین را تقویت کند یا ما را در مسیرهای جدید رهنمون کند ودر اینجا به این سئوال می رسیم که درچه مرحله ای موجود انسانی انسان می شود؟
رهبران سیاسی در این زمینه اختلاف نظر دارند برخی استدلال می کنند که این امر درمرحله آبستنی رخ می دهد درحالیکه دیگران می گویند درمرحله ای که جنین می تواند مستقلا زنده بماند یا به هنگام تولد یا یک سال پس از تولد این امر اتفاق می افتد رهبران سیاسی نیز تعریف می کنند که چه چیزی یک انسان با حقوق کامل انسانی را بوجود می آورداین امرگاهی مبتنی برشهروندی یا عضویت قومی وگروهی یا ومذهب وجنسیت است بااین حال این موضوع دراطراف مسئله گوهر انسانی دور می زند دانشمندان کوشش می کنند صفات معینی را که موجودات انسانی را انسان می سازد تشخیص دهند مانند هوش وتوانایی حل مسائل وزبان یافرهنگ ولی جامعه شناسان برسه ویژگی متقابلا مرتبط با یکدیگر تاکید می ورزند که عبارتند از استفاده از نمادها وهویت فردی وذهن وفقط هنگامی که این سه ویژگی در افراد انسانی جمع باشد از آنها رفتار انسانی سرمی زند واین وجه تمایز شان باحیوانات است اینها توانایی های بالقوه ای هستند که تنها از طریق اجتماعی شدن بالفعل می گردند
شاعر انگلیسی :چنانکه آغاز کنی همان خواهی شد.

http://social-me.blogfa.com/
راضیه خاوری