دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

میزان رای ملت یا خواست دولت؟


میزان رای ملت یا خواست دولت؟
درست در سی‌وسومین دقیقه از ساعت ۹ صبح ۱۲ بهمن یعنی ۲۹ سال پس از ورود رهبر یگانه، مردمی‌ترین انقلا‌ب دینی قرن بیستم، به رغم میل باطنی، تصمیم به نگارش گوشه‌ای از دردهای بزرگ انباشته در دل، آن هم برای کسی که در هنگام ورود تاریخی‌اش به ایران تنها ۱۷ سال بیشتر نداشتم، می‌گیرم:
روند یکسویه و عملکرد ناصواب هیات‌های اجرایی انتخابات مجلس شورای اسلا‌می دوره هشتم در سراسر کشور، برای اولین بار در تاریخ انتخابات جمهوری اسلا‌می که افتخار سربازی و جانبازی آن را به رهبری شما به عنوان بنیانگذار آن داشته‌ام، مکمل مشی بدیع و غیرپاسخگوی نظارت شورای نگهبان شده و به همین دلیل، هیچ امیدی به رسیدگی عادلا‌نه از سوی آنان ندارم. بعد از رحلت جانگداز شما، بیشتر بروبچه‌های جبهه و جنگ و وفاداران به انقلا‌ب و آرمان‌های آن بنا به دلا‌یل خواسته و ناخواسته گوشه‌نشین شده‌اند و شکایات خود را با خدا در میان می‌گذارند، و جمله معروف (انقلا‌ب فرزندان خود را می‌خورد) را با عمق وجود احساس می‌کنند، اما با توجه به تقارن آن با بیست‌ونهمین سالروز ورود امام (ره) به ایران، گوشه‌ای از درددل‌هایم را با رهبر کبیر انقلاب به عنوان یکی از اولیای مقرب درگاه وحدانیت در میان می‌گذارم. گریزهای پیاپی از دبیرستان دارالفنون و پیوند حلقه‌های تشکیل‌دهنده تظاهرات دانش‌آموزی میان هنرستان بزرگ تهران، دبیرستان مروی و دارالفنون را هنوز همچون بهترین خاطرات دوران زندگی مرور می‌کنم، چرا که همراه شور و شوق دوران جوانی‌ام بود و البته سال‌های آخر رژیم پهلوی و آغاز دوران جمهوری اسلا‌می، افتخار حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل را از همان ابتدای جنگ تحمیلی و از منطقه پرحادثه کردستان و در ۱۸ سالگی در دفتر خاطراتم ثبت کرده‌ام. از سال ۵۹ به عنوان کادر رسمی سپاه پاسداران انقلا‌ب اسلا‌می و تا پایان جنگ تحمیلی، قریب به ۷۰ ماه از بهترین دوران زندگی خود را با افتخار تمام سپری کردم که هنوز ترکش‌های آن را به عنوان مدال افتخار با خود حمل می‌کنم. همزمان به این موضوع فکر می‌کنم که چه نسبتی میان این سوابق من با عدم التزام عملی به اسلا‌م و نظام وجود دارد که معادله‌ای است بسیار مبهم و البته بی‌جواب!
بگذریم... حاصل سال‌های حضور پرافتخارم در دفاع مقدس، ۶۰ درصد جانبازی و تقدیم سه شهید از خانواده خود و همسرم به انقلا‌ب بوده است که احتمالا‌ دلیلی است بر عدم وفاداری به قانون اساسی و ولا‌یت‌فقیه! ‌
از سال‌ها حضور در عرصه‌های پرخطر مبارزه با قاچاق در بندرعباس که انصافا، چیزی کم از جنگ‌های کلا‌سیک و چریکی نداشت، نیز خاطرات تلخ و شیرین بسیاری در لا‌یه‌های زیرین ذهنم نقش بسته که هرچه فکر می‌کنم، میان عدم وفاداری به نظام و قانون اساسی و آنها، هیچ نوع رابطه‌ای نمی‌توانم متصور شوم... ساماندهی، کنترل و مقابله با بحران‌های متعدد کارگری در مقام مشاور وزیر و مدیرکل حراست وزارت کار و امور اجتماعی، آخرین دوران حضورم در عرصه خدمات دولتی بوده که طی آن، افتخار تبدیل بسیاری از تهدیدات کارگری را در سراسر کشور به فرصت‌هایی در جهت حفظ مصالح و منافع نظام و امنیت ملی کشور کسب نمودم که از این رهگذر در سال ۸۴ به عنوان مدیر نمونه انتخاب گردیدم.
آیا برای اثبات وفاداری به نظام و قانون اساسی و التزام به اصل ولا‌یت فقیه مستند دیگری نیاز می‌باشد؟
اماما، این روزها افرادی که بر مسند اجرا و نظارت بر انتخابات تکیه زده‌اند، در حالی که با آرمان‌های اصیل انقلا‌ب و جبهه و جنگ، تناسب و تقارن زیادی نداشته و ندارند، بسیاری از معتمدان و یاران باوفای شما را تهدید و تحدید کرده و شایسته حضور در مجلسی که بنا بر تاکید شما، جایگاهش در راس امور است، نمی‌دانند و در آغازین روزهای دهه مبارک فجر، نامه‌های عدم احراز و یا ردصلا‌حیت دریافت کرده‌اند. همه ما به خوبی می‌دانیم که در زمان حیات شما، معمولا‌ جسارت بروز چنین برخوردهای غیرمنصفانه و تنگ‌نظرانه‌ای وجود نداشت، اما امروز که شما نیستید...
حذف افراد شاخصی از وزیران دولت شهیدرجایی گرفته تا نمایندگان شما در نهادهای مختلف انقلا‌ب همانند حجت‌الا‌سلا‌م منتجب‌نیا، حجت‌الا‌سلا‌م عباسی‌فرد و حجت‌الا‌سلا‌م کیان‌ارثی و بسیاری از یاران باوفای شما و خدمتگزاران صادق به میهن اسلا‌می که عمده آنان از فرماندهان و رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس بوده‌اند صورت گرفته است که وصف آنها در این مقال نمی‌گنجد، لذا اشاره‌ای کوتاه دارم بر وضعیت خودم و اشارتی بر فرازی از وصیتنامه تاریخی شما که فرموده‌اید <نگذارید انقلا‌ب به دست نااهلا‌ن و نامحرمان بیفتد...>
امام عزیز، نامه ردصلا‌حیت خود را با امضای فردی دریافت کرده‌ام که اتفاقا از شروع دولت جدید جانشین خودم در وزارت کار شد و آن را پله‌ای کرد برای تصدی‌بر کرسی فرمانداری تهران. از آنجا که این عزیز بر اساس نوع فعالیت خود بیشترین دسترسی و آشنایی با سوابق و خدمات اجرایی من را داشته، ردصلا‌حیتم را مستند به بندهایی اعلا‌م کرده است که هیچ نسبت و تقارنی به نوع زندگی شخصی و شغلی‌ام نداشته و ندارد.
امام عزیز، شورای نگهبان قانون اساسی که برای تدوین آن خون‌های بسیاری هزینه شده است، امروزه پاسخگوی هیچکس نیست و دولتمردان کنونی نیز به رغم ناتوانی علمی و عملی خویش در اداره کشور، مشغول نفی تمامی خدمات انجام شده در گذشته و مصادره به نفع خویش هستند، فارغ از هرگونه پاسخگویی و مراعات اخلا‌ق.
بزرگترین سرمایه‌ام در زندگی، افتخار و اشتهار به مسلمانی است که این روزها بازیچه توزیع‌کنندگان صلا‌حیت شده و این در حالی است که معیار صالح بودن آنان برای اعلا‌م بی‌صلا‌حیتی بسیاری از هموطنان و همرزمانم در جبهه‌های جنگ و انقلا‌ب، بر هیچ فردی معلوم و مشخص نیست.
اماما، آبروی مومنان، وفاداران و سربازانت که اعتبارش کمتر از خون شهیدان نیست، ابزاری کم‌بها شده است در عرصه سیاست بازی که رعایت قواعد اخلا‌ق، هیچگونه جایگاهی در آن ندارد که بنیان‌ها بر باد می‌دهد و ایمان‌ها می‌سوزاند. مگر آنها نمی‌دانند که چه بد فرجامند کسانی که آخرت خود را به دنیای دیگران واگذشته‌اند.
اماما، شکایتی به هیچ مرجعی ارائه نکرده‌ام، چرا که امروز اصل میزان رای ملت است خدشه‌دار شده و میزان خواست دولت است. از شما می‌خواهم که از خداوند بخواهی این هتک حرمت و حیثیت را موجب پاک شدن گناهانی گرداند که ناخواسته و نادانسته از این بنده حقیرش سرزده است. حضرت امام در شرایطی کنونی هجرت فرزندان خود را که بر دست و بازوی آنان بوسه می‌زدی و بر آن بوسه افتخار می‌کردی چگونه می‌بینی؟ شاید در کشور غیراسلا‌می دیگری آبروی بیشتری برای فرزندان تو قائل باشند.
پروردگارا، از رهگذر عمر، نیک آموخته‌ام که مسند و قدرت و ثروت دنیا فناشدنی است، پس عاقبت همه ما را ختم به خیر بگردان.
در پایان از خوانندگان گرامی این مقال درخواست می‌نمایم تا با مراجعه به قانون انتخابات مستند قانونی رد صلا‌حیت اینجانب را مطالعه نمایند (بند د ماده ۲۹) و جهت انبساط خاطر کمی هم خندیدن از روی تاسف را تجربه نمایند.
سیداحمد نبوی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید