یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


زیرا قتل زنان ارزان تر است!


زیرا قتل زنان ارزان تر است!
قتل‌های زنجیره‌ای اخیر در آبادان که قتل ۱۵ زن را در پی داشت، اولین جنایت از این دست نبود. قتل‌های زنجیره ای زنان در کرج، مشهد، رشت از جمله مواردی بودند که پیش از این کشف و در رسانه‌ها مطرح شدند.
با این که بخشی از این قتل‌ها با انگیزه‌ی سرقت و برخی دیگر تحت عنوان دفاع از قوانین شرعی اسلامی صورت می‌گیرد، اما وجوه مشترک بسیاری با یکدیگر دارند و چه بسا که ترکیبی از هر دو باشند. مهمترین وجه این قتل‌ها، جنسیت قربانیان می‌باشد. به همین دلیل این قتل‌ها را می‌توان قتل‌های جنسیتی یا سکسیستی نامید. نقطه‌ی مشترک دیگر این قتل‌ها این است که اتفاقی رخ نمی‌دهند، بلکه با قصد قبلی و بر مبنای نقشه مکرراَ انجام شده و به این لحاظ قتل‌هایی سیستماتیک می‌باشند.
اصطلاح قتل‌های جنسیتی از تعریف بیولوژیکی زن فراتر رفته و آن را مقوله‌ای اجتماعی درنظر می‌گیرد. به همین دلیل بررسی آن‌ها از دیدگاه جامعه‌شناختی، نمی‌تواند به ساختارهای قدرت، تبعیض و خشونت جنسیتی در جامعه بی‌اعتنا باشد. در این چارچوب یکی از اولین سوالاتی که طرح می‌شود، چگونگی ارتباط این قتل‌ها با سیاست‌های جنسیتی در جامعه است. به بیانی دیگر پرداختن به این بحث که چه مناسباتی در جامعه حاکم موجود است که تبلور آن در ذهن فرد (قاتل- مرد) این تصور را پدید می‌آورد که حاکم و مالک جان زن است و در مورد زندگی و به تبع آن مرگ او می‌تواند تصمیم گیرد؟
● قتل زنان راحت‌تر است
پیش فرض قتل‌های زنجیره‌ای زنان از دیدگاه قاتلان، آسیب پذیری زنان است و این امر به خودی خود نقطه‌ی قوت مردان به شمار می‌آید. در مناسباتی که اِعمال خشونت علیه زنان به شکل ساختاری در جامعه، در حیطه‌ی‌ قانونی، اجتماعی و خصوصی حاکم است، قاتل به کارگیری قدرت و رفتار خشونت‌آمیز علیه زنان را در تجربیات روزمره‌ی اجتماعی خود می‌آموزد. به این ترتیب حتی جایی که تنها سرقت انگیزه‌ی قتل باشد، قتل زنان برای سارق که سلطه و حس پیروزی و غلبه بر آنان را بارها و بارها از سوی خود و در جامعه تجربه کرده، راحت‌تر است.
● قتل زنان ارزان‌تر است
از سویی دیگر در جامعه‌ای که جان انسان‌ها در کفه‌ی ترازویی قرار می‌گیرد و پول (دیه) در کفه‌ی دیگر و حتی جان زنان نیز در این معادل‌سازی غیرانسانی نیم‌بهای جان مرد حساب می‌گردد، به بیانی صریح قتل زنان ارزان‌تر تمام می‌شود.
● قتل زنان به طور جدی پیگیری نمی‌شود
نکته‌ی دیگر این است که از سوی مراجع اجرایی و قضایی پی‌گیری قتل زنان با سهل‌انگاری بیشتری انجام می‌شود. طبق اظهارات رئیس پلیس آگاهی استان خوزستان، ۷۵ درصد گمشدگان این استان را دختران و زنان تشکیل می‌دهند. وی بدون این که به امکان قتل این گمشدگان اشاره کند، علت ناپدید شدن بیشتر آن‌ها را فرار از خانه عنوان کرد. بنابراین اگر خانواده‌ای مفقود شدن زنی را به مراجع پلیس اطلاع دهد، اولین فرضی که می‌شود فرض مذکور است که همین مانع از پی‌گیری جدی شده و در عمل به قاتل در مخفی ساختن جنایت خود و تکرار آن کمک می‌کند.
● زنان شاهدان قابل باوری نیستند
بسیاری از زنانی که به آنان تعرض شده و به نوعی جان سالم به در برده‌اند، در طرح چنین تجربه‌ای قبل از هر چیز با خانواده‌ی خود مشکل پیدا می‌کنند و بنابر این از ترس متهم شدن به فحشاء و مقصر شناخته شدن، سکوت را ترجیح داده و با درونی وحشت زده، در هم شکسته و تحقیر شده تا آخر عمر به سر می‌برند. بخشی از زنان که تا حدی از حمایت خانواده‌ی خود برخوردار می‌شوند و برای پیگیری ماجرا به سراغ پلیس می‌روند در آنجا با چنین اتهاماتی مواجه می‌شوند، چرا که اندیشه‌ی گناهکار بودن اصولاَ ریشه در تفکر مذهبی و گناه نخستین دارد.از دیدگاه مذهبی این زن بود که موجب طرد مرد از بهشت شد. اندیشه‌ی گناهکار بودن زن هنگامی که در رژیمی مانند جمهوری اسلامی در قانون و سیستم اجرایی متبلور شده و مادیت می‌یابد، به تفکیک جنسیتی می‌رسد و آنجایی که این امر ممکن نباشد، زنان را در پوششی مخفی می‌کند تا مردان به گناه وادار نشوند. نمونه‌ی چنین استدلالاتی را بارها به ویژه در تهاجم گسترده و سیستماتیک طرح ارتقاء امنیت اجتماعی و در رابطه با مسئله‌ی حجاب از سوی سرکردگان پلیس و مراجع مذهبی شنیده‌ایم.
● "قتل زنان گناهکار، وظیفه‌ای شرعی"
در جایی که قتل‌ها مشخصا با انگیزه‌های مذهبی و شرعی انجام می‌گیرند، قاتل خود را در تضاد با جامعه و حکومت نمی‌بیند. او خود مجری همان قوانین شرعی است که حکومت در اجرای آن اهمال می‌کند. مجازات قاتل از دیدگاه حکومت نیز در چنین مواردی مانند قتل‌های ناموسی به دلیل نفس عمل قتل صورت نمی‌گیرد، بلکه دلیل مجازات، دخالت در قوه‌ی قضائیه و مجریه می‌باشد.
بنابراین نوعی همسانی و یا هم هویتی بین قاتل و حکومت وجود دارد و هر دو مجری قوانین شرعی می‌باشند.
و اما قاتلی که با انگیزه‌ی سرقت، زنان این "موجودات گناهکار" را به قتل می‌رساند، به این ترتیب از دید خود هم صواب دنیوی می‌برد و هم صواب اخروی.
نویسنده افسانه پایدار