یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا
شک کن و به حقیقت برس
ابوعلی سینا اندیشمند ارجمندی بود كه افكار بلندش از عصر و زمانهاش فراتر رفت و فروغ اندیشه والایش تا دوردستهای آینده، سایه گسترانید. ابنسینا سیمای ممتاز و برتر زمانه خود بود، این امتیاز و برتری، تنها پایگاه رفیع علمی و هنریاش نبود، بلكه ویژگی با ارزش سنتشكنی او بود. او سنتهای جامد و عقیم گذشته را در هم شكست تا سنتهای تازه و پویا را بنیاد بنهد. او شك را بخاطر رسیدن به حقیقت میخواست و از جمود فكری و تعصب و پرستش سنتهای خشك گذشته بیزار بود. این كلام او است كه میگوید: تعصب در علم و فلسفه، مانند هر تعصبی نشانه خامی و بیمایگی است و همیشه به ضرر حقیقت تمام میشود.
ابوعلی سینا كه در جهان غرب به نام «اویسنا» و به لقب امیر پزشكان شناخته شده است به سال ۳۷۰ ه.ق در حوالی بخارا به دنیا آمد. این اندیشمند مسلمان كه بعدها موثرترین چهره در علم و فلسفه جهان اسلام شد، از اوان كودكی شایستگی عجیبی از خود در امر فرا گرفتن علوم نشان میداد. در ده سالگی قرآن، اصولدین، ادبیات، صرف و نحو، معانی و بیان را میدانسته و در هجده سالگی كلیه علوم متداول عصر خود را فرا گرفته بود. زندگی ابوعلی سینا، مشحون از جوش و خروش بود، گاه به تدریس مشغول بود و گاه به تالیف و گاه به تفریح و شب زندهداری. جوزجانی یكی از شاگردانش درباره استاد چنین مینویسد: بوعلی همواره به كیفیت زندگی توجه داشت نه به كمیت آن.
با آنكه تمام روز را به كار سیاست مشغول بود، شب هنگام تا پگاه با دوستان و شاگردانش به كارهای علمی و پژوهشی میپرداخت، این كار دشوار و جانكاه در سلامت او لطمه شدیدی وارد ساخت و سرانجام در سال ۴۲۸ ه.ق در سن ۵۸ سالگی در همدان درگذشت و در همدان به خاك سپرده شد.
● زمینه فكری و اجتماعی ابوعلی سینا
گرچه آثار نبوغ در آغاز زندگی در ابن سینا كاملا مشهود بود ولی به نظر می رسد كه كنجكاوی وی در امور علمی، احتمالا در ابتدای جوانی او، در بخارا برانگیخته شده باشد. زیرا پدرش عبدالله از اصحاب فرقه اسماعیلیه بود و در دیار سامانیان در بلخ منصب دیوانی داشت و در تعلیم و تربیت او سخت میكوشید و خانهاش محل ملاقات و مجمع اندیشمندان بود. ابن سینا با قریحه سرشار خود، علوم و فنون عصر خود را فرا گرفت. در نزد اسماعیل زاهد كه از افاضل فقهای آن عصر بود به تحصیل علم فقه اشتغال ورزید. او همچنین حكمت، ریاضیات و الهیات را نزد عبدالله ناتلی آموخت تا اینكه از او پیشتر رفت.
ابن سینا در هجده سالگی توانست سلطان بخارا را مداوا كند و از آن پس، خود را وقف فراگیری دانش طبابت كرد. وی نه تنها به سمت طبیب مخصوص سلطان، بلكه به عنوان مشاور اصلی او هم برگزیده شد. جورج سارتن مینویسد: ابن سینا صرف نظر از برخورداری از تعالیم مذهبی، آثار ارسطو، اقلیدوس، بطلمیوس و جالینوس را مطالعه كرده بود. به همین دلیل تاثیر اندیشههای او در جهان غرب حیرتآور است. اسكولاستیك قرون وسطی با شناختن آثار و اندیشههای این نابغه مشرق زمین بطور كلی عوض میشود. چنانچه این تاثیر كه از اواخر قرن دوازدهم تا سده پانزدهم چشمگیرتر است ما را یاری میدهد تا به اهمیت و عظمت سهم و نقش مسلمانان در فلسفه دوران قرون وسطی یعنی فلسفهیی كه به چهار زبان معتبر یونانی، عبری، لاتینی، عربی بیان میشد، پی ببریم.
ابن سینا در میان سازندگان تاریخ علوم و معماران كاخ تمدن اسلامی، از چهرههای درخشان است. او را به واسطه دانایی و احاطهاش بر بیشتر رشتههای علوم بویژه بر فلسفه، منطق، طب، نجوم، ریاضیات و علوم طبیعی به منزله دایرهالمعارفی زنده و گویای عصر خویش میدانند.
جوزجانی میگوید: بوعلی سینا مسلمان شیعی پاكنهادی بود و به مذهب شیعه دوازده امامی تعلق خاطر بسیار داشت. شاید علت توجه او به دیلمیان به همین علت باشد. او سعی داشت همواره در قلمرو ایران و ایرانیان باشد. با تركها و غیر ایرانیان میانه خوشی نداشت بطوری كه هرگز حاضر به قبول تقاضای سلطان محمود غزنوی نشد. ابن سینا مدتی از كتابخانه سامانیان كسب فیض كرد. به دلایل نامعلومی این كتابخانه آتش گرفت، ابن سینا به خوارزم و از آنجا راهی ری شد. او سپس به دعوت شمس الدوله دیلمی به همدان رفت و با معالجه بیماری معده پادشاه، پایگاه مهمی بیابد و به اصرار این پادشاه مقام وزارت او را پذیرا شود ولی او در كار سیاست خبره نبود و یكبار به زندان افتاد. میزان تاثیر و نفوذ آثار ابن سینا در طب بویژه كتاب قانون وی در حیطه خاوری اسلام بسیار است و این اثر تا قریب هفت قرن (تا اواسط قرن ۱۷ میلادی) از مهمترین و مشهورترین آثار پزشكی در شرق و غرب بوده است. كتاب قانون در اروپا به زبان لاتینی ترجمه و منتشر گردید و تا سال ۱۶۵۰ میلادی در بسیاری از دانشگاههای اروپا تدریس میشد. در این اثر از درمانها و علاجهای عجیب و غریبی سخن میرود كه بسیار ارزنده است.
● اندیشههای اجتماعی ابوعلی سینا
ابوعلی سینا دانشهای بشری را به دو دسته تقسیم نمود: یك دسته دانشهایی كه احكام آنها همیشه ثابت نیست. بلكه در زمانهای معینی درست است ولی به مرور ارزش خود را از دستمیدهد. دسته دوم علومی كه همه اجزای زمان را فرا میگیرد و برای همیشه باقی است كه آنها را باید حكمت نامید. حكمت به دو دسته نظری و عملی تقسیم میگردد. حكمت نظری شامل علوم طبیعی، ریاضی و علم الاهی و علم كلی است و حكمت عملی نیز شامل علم اخلاق، تدبیر منزل و تدبیر مدینه نبوت است.اندیشههای اجتماعی ابن سینا را میتوان در رسالههای سیاست و اخلاق كه عمده نظرهای او درباره سیاست مدن، تدبیر منزل، تهذیب نفس یا حكمت عملی است، یافت.
● نابرابریهای اجتماعی
در بررسی جامعه شناختی پدیده نابرابری باید توجه خود را از نابرابریهایی كه در طبیعت بشر نهفته است به نابرابریهایی كه در شرایط زیست انسان است معطوف داریم. انسانها هم از نظر جسمی و هم از نظر قدرت بهرهیی یكسان نبردهاند با این حال نابرابریهای موجود در طبیعت آدمی چندان مورد توجه مستقیم جامعهشناسان نیست. جامعهشناس به تفاوت در احتمال زنده ماندن و نوع زندگی مردمان نظر دارد كه خود از پایگاههای گوناگونی كه آنان در جامعه دارند ناشی میشود مثلاً مالك هستند یا كارگر، دارا هستند یا ندار و... این نابرابریها و تفاوتها را چگونه میتوان تبیین كرد؟ آیا آنها لازمه نظام اجتماعی انسان هستند و انسان از بدو تاریخ كه به زور یا به اختیار تن به زندگی اجتماعی داده است، ناچار به تحمل چنین نظامی بوده است و تا انتهای تاریخ هم سرنوشت محتوم او خواهد بود؟ابوعلی سینا در بخشی از كتاب شفا هنگام بحث از تشكیل جامعه، این نكته را مهم میداند كه زندگی انسان از زندگی حیوانی متمایز است (تنوع نیازهای انسان در مقابل وحدت نیازهای حیوان) و به علت تفاوت قابلیتهای افراد (تقسیم كار) انسانها ناگزیر از برقراری نوعی تعاون و یارگیری در میان یكدیگرند، تفاوت استعدادها و قابلیتهای افراد از صلاحدید خدا ناشی میشود چراكه بقای جامعه در صورت ثروتمندی یا بینیازی همه، امكانپذیر نیست.
اگر كه همه مردم پادشاه باشند یكدیگر را از میان میبرند یا اگر كه باز همه مردم كارگر، رعیت، تابع و... باشند و پادشاه یا سلطانی در بین نباشد جملگی فانی و هلاك میشوند. همچنان كه اگر همگی در توانگری و ثروت مساوی و برابر باشند كسی برای كسی كار نمیكند و اگر همگی فقیر و محتاج باشند از فقر و هلاكت و بیچارگی جان میسپارند.
پس احوالها متفاوت و اختلاف اقران سبب بقای زندگی آدمیزادگان است. ابن سینا افراد را در یك جامعه به سه گروه تقسیم میكند: ۱ سیاستمداران ۲ صنعتگران ۳ پاسداران. ساختار اجتماعی در مدینه فاضله ابن سینا به گونهیی است كه هر صنفی تحت مدیریت رییسی قرار میگیرد و خود ریاست مادون خود را برعهده دارد چنین نظمی تا پستترین گروه اجتماعی ادامه مییابد. ابن سینا معتقد است در مدینه هیچ فرد بیكار و معطلی كه تحت ریاست صنفی قرار نگیرد نباید وجود داشته باشد و اگر در جامعه چنین افرادی یافت شوند، اجتماع باید آنها را طرد كند و در صورت مقاومت آنها را تبعید و نفی بلد كند تا اجتماع از وجود افرادی كه مایل به ارتزاق از دسترنج دیگران هستند سالم بماند. برای تامین مصدومین و معلولین و بیماران باید بیتالمالی پدید آید تا به تكافل آنان بپردازند.
● سیاست
سیاست در عصر حاضر به مجموعه تصمیمها و اجرای آنها كه برزندگی اقتصادی و اجتماعی مردم یك سرزمین مشخص بطور مستقیم یا غیرمستقیم اثر میگذارد، اطلاق میشود. اما سیاست در نزد پیشینیان، به تنظیم روابط مشخص و فردی هم اطلاق میشده است. از نخستین انواع سیاست كه انسان باید بدان شروع كند سیاست نفس (خود) است و باید جمیع معایب آن را بشناسد و آنها را به صلاح آورد و اگر آن را به حال خود گذارد نیرو میگیرد و اصلاح آن دشوار میگردد. برای رام كردن نفس باید آن را در برابر كارهای نیك تشویق و در برابر كارهای بد تنبیه نمود. برطبق این عقاید ابنسینا سیاست فردی بر سیاست جمعی مقدم است یعنی امور اجتماعی زمانی به نظم در میآید كه تمایلات متعارض فردی را بتوان منظم كرد و از افسارگسیختگی آن جلوگیری كرد.
امروزه سیاست در قالب حكومت و دولت به عنوان یك نظام اجتماعی متجلی میگردد. ابنسینا چهار نوع حكومت را ذكر كرده است كه عبارتند از:
۱. حكومت پادشاهی یا استبدادی كه هدف آن اطاعت و انقیاد كامل حكومت شوندگان است از ریاست حكومت.
۲. حكومت اشرافی: در این حكومت با فضیلتترین افراد اول ریاست حكومت بوده و باقی مردم به نسبت برخورداری از فضیلت و كمال اخلاقی در سلسله مراتب اجتماعی قرار دارند.
۳. حكومتهایی كه تحت سلطه حكومتهای پست قرار دارند و ریاست آن با پستترین مردم است.
۴. حكومت مردم: در این حكومت تساوی موردنظر است و همه مردم با همه برابرند. ریاست این حكومت را همه مردم انتخاب میكنند.
و سرانجام نوع دیگری از حكومت كه ابنسینا نام میبرد حكومت دینی است. او میگوید كه مردم دیندار باید حكومتی برپا كنند كه هر یك از كارگردانان آن به همه مقررات دین آگاه باشند تا فرمانهایی كه میدهد و كارهایی كه میكند از مقررات دین بیرون نشود. ابنسینا وظایفی كه ریاست حكومت دینی و كاركنانش باید انجام بدهند به شرح زیر گروهبندی میكند:
۱. ایجاد سازمانهای گوناگونی به منظور اداره كارهای صنعتی، سیاسی و مالیاتی
۲. ایجاد اشتغال برای مردم و جلوگیری از بیكارهگردی و مفت خواری و اخراج كسانی كه تن به كار نمیدهند
۳. جمعآوری از كارافتادگان و سرپرستی از آنان
۴. جلوگیری از كارها و مشاغلی كه حاصلی از آنها به دست نیاید و آبرو و حیثیت برای اجتماع فراهم نكند و سودی به كس نرساند.
۵. تامین كالاهای موردنیاز مردم به وسیله دولت و جلوگیری از فریبكاری ومفتخواری بازرگانان و سوداگران
۶. تشویق مردم به تعاون و یاریگری یكدیگر
۷. ایجاد سازمانهایی برای تعلیم و تربیت بدنی و تشویق مردم به آموختن این گونه تعالیم
۸. اخذ مالیات از مردم برای اداره امور و تنبیه متخلفان از قانون و شرع و اخذ كردن اموال كسانی كه به قوانین پشت پا میزنند.
● تعلیم و تربیت
به عقیده ابن سینا منظور از آموزش كودك پنج چیز است: ایمان، اخلاق خوب، تندرستی، سواد و هنر و كار و پیشه. پدر باید نام نیكو برای فرزندش برگزیند و دایهیی برای تربیت او انتخاب كند، پدر تا شش سالگی نباید همیشه از آنچه موردنظر كودك است، او را محروم كند و چیزی را كه از آن تنفر دارد به او تحمیل كند و الا كودك خشمگین یا مغموم یا ترسو میگردد، یا سست و بیرغبت بار میآید. وقتی كودك شش ساله شد باید او را به مكتب فرستد و تا چهارده سالگی تحصیل كند. باید قسمتی از عمر كودك صرف ورزش گردد. در روش آموزش و پرورش، ابنسینا معتقد است كه معلم باید كودك را از كارهای زشت به دور و با اقران خوب محشور سازد. گاه او را تشویق و گاه تنبیه كند. آموزگاران باید با توجه به ذوق و شوق كودك و برحسب اقتضا، یكی از انواع تعلیم را به كار برند.
● تعالیم شش گانه از نظر ابنسینا
۱. تعلیم ذهنی: آن است كه آموزگار یك موضوع كلی را برای دانشآموزانش بیان كند و از آن كلی امر مجهول را معلوم سازد. مثلا برای فهماندن علت شكستن حوض در زمستان گوید: آب چون منجمد شود بر حجم آن اضافه گردد و به ظرف فشار میآورد و ظرف میشكند.
۲. تعلیم صناعی: عبارت است از آموختن شیوههایی با به كار بردن ابزارها و آلاتی كه برای هر صنعتی بایسته است.
۳. تعلیم تلقینی: شیوه تلقین برای تمركز دادن حواس و تكرار اشعار یا اسامی گیاهان برای حفظ كردن آنها به كار میرود.
۴. تعلیم تادیبی: آموختن عادات نیكو از راه پند و اندرز است.
۵. تعلیم تنبیهی: آگاه كردن دانشآموز از رموز و علل و آثار و حوادثی را كه هر روز مشاهده میكند.
۶. تعلیم تقلیدی: آن است كه دانشآموز گفتههای آموزگار را بدون دلیل بپذیرد و معلم باید طوری رفتار كند كه مورد اعتماد و وثوق باشد تا این تعلیم ممكن گردد.
داوود نادمی
منبع : خبرگزاری ایسنا
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
حسین امیرعبداللهیان سازمان همکاری اسلامی بنگلادش دولت انتخابات گامبیا حجاب مجلس شورای اسلامی جنگ دولت سیزدهم مجلس افغانستان
تهران سیل شهرداری تهران هواشناسی بارندگی سازمان هواشناسی باران یسنا فضای مجازی آتش سوزی هلال احمر سامانه بارشی
سلامت یارانه هوش مصنوعی خودرو قیمت خودرو قیمت دلار تورم قیمت طلا مسکن دلار بازار خودرو بانک مرکزی
تلویزیون دفاع مقدس صدا و سیما مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
اینترنت
غزه رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه روسیه آمریکا ترکیه امیرعبداللهیان اوکراین انگلیس نوار غزه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس رئال مادرید استقلال سپاهان لیگ برتر باشگاه پرسپولیس بازی بارسلونا باشگاه استقلال علی خطیر جواد نکونام
اینستاگرام اپل ناسا عکاسی تبلیغات گوگل کولر
کبد چرب