شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

«میهن » یا «سازمان » ،کدام یک مقدم است ؟


«میهن » یا «سازمان » ،کدام یک مقدم است ؟
● فعالیت سازمان ها
متهم ادامه می دهد اگر اجازه بدهید مسائلی است که بیان کنم.
از آنجایی که این انقلاب ریشه های اسلامی دارد و با قیام یکپارچه ملت مسلمان ایران و به رهبری امام خمینی به ثمر رسیده، بنابراین معتقدم همه افرادی که در گذشته چه در سازمان های ضد مردمی مثل ساواک بوده اند و یا درگروه ها و احزاب و سازمان های سیاسی فعالیت داشتند، باید به طور واضح و عریان برای مردم شناسانده شوند. مثلاً سازمان هایی که در خارج از کشور فعالیت داشته و اعضای آنها با چین کمونیست، کوبا، آلبانی، آمریکا، شوروی، آلمان شرقی و غیره در ارتباط بوده و یا دوره هایی را در آنجا دیده و یا ساکن بوده اند و یا از کمک های مالی این کشورها استفاده می کرده اند. با انتشار نشریات آنها و به طور نمونه اعضای کمیته مرکزی حزب توده وضع خود را درمورد علت عدم همکاری با حکومت قانونی و ملی دکتر محمد مصدق، تعلل ها و کارشکنی ها، علت عدم استفاده از اعضای حزب و سازمان نظامی حزب که در آن زمانها مدعی بودند قدرت قابل ملاحظه ای دارند برای مقابله با کودتای ضد ملی ۲۸ مرداد، دلایل متواری شدنشان به خارج از کشور، نحوه زندگی و امرار معاششان از زمان خروج از کشور تا کنون، تعیین کمک هایی که از حزب کمونیست شوروی و آلمان شرقی و یا سایر احزاب دیگر دریافت می کرده اند و علت اخذ این کمک ها و توقعاتی که این احزاب و کشورهای مذکور بابت دادن این کمک ها از آنها داشته اند و غیره را به استحضار ملت ایران برسانم. نظر به اینکه در برخی از سازمان ها تصفیه گروهی انجام شده و تعدادی از اعضای گروه به علت اختلاف ایدئولوژیک و یا سایر مسائل به شهادت رسیده اند و خانواده های آنان از چگونگی شهادت و محل دفن عزیزان خود اطلاع ندارند و در حقیقت عمل این گروهها، در تحت جنایات ساواک است. بنابراین بویژه سازمان منافقین یعنی همان افرادی که باعث تغییر ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق ایران شده و سپس به گروه پیکار برای آزادی یا ایجاد حزب طبقه کارگر شده اند و درحال حاضر نیز دراین گروه فعالیت دارند اگر نظرشان خدمت به مردم است باید موارد زیر را مشخص نمایند:
۱ ) امیرحسن ]حسین[ احمدیان۱۵۸ افسر شهربانی زندان ساری که موجبات فرار محمدتقی شهرام و یک نفر دیگر از زندان ساری را فراهم کرد، در حال حاضر چه وضعی دارد. لازم به توضیح است که عرض نمایم فرار آنها از زندان ساری تا آنجا که من می دانم طرح ساواک یا شهربانی نبوده و بعد از فرار از زندان نیز هیچ گونه خبری از وی به ساواک نرسیده است. بنابراین حدس زده می شد که وی کشته شده و یا به خارج از کشور فرستاده شده باشد. به همین مناسبت تشریح وضعیت وی که زنده است یا مرده و اگر زنده است چرا حالا که انقلاب اسلامی پیروز شده به خانه بازنگشته و اگر شهید شده محل دفن او کجاست و علت و عامل یا عاملین به شهادت رساندن او چه افرادی می باشند حداقل برای خانواده او بگویند.
ببینید، عملی که امیر حسین احمدیان انجام داده در ارتش، در شهربانی نمونه بود. این شخص دو نفر زندانی را از زندان فرار داده، ۲۰ قبضه اسلحه از شهربانی برداشته و مقداری وسایل در اختیار آنها قرار داده، چون فکر کرده هدف آنها درست است و رژیم بی خود می گوید. آن وقت اعضای گروه در قبال خدمتی که این فرد به آنها می کرده چه کار کرده. ما همان لحظه اول فکر کردیم که ممکن است او را بکشند، فکر کردیم که ممکن است آنها تصور کنند این یک طرح است و این شخص ممکن است به وسیله شهربانی یا ساواک این عمل را انجام داده باشد و لیکن سوابق زندگی او امیر حسین احمدیان که رفتیم و بررسی کردیم، دیدیم که او یک فرد مذهبی بوده. کسی بوده که در تمام زندگیش بیشتر با مذهب و مسائل مذهبی ارتباط داشته و بعداً شهربانی را به خاطر مسائل مالی و یا اینکه مسیر زندگیش در این راه افتاده بوده انتخاب کرده و بعداً با این افراد که صحبت کرده و یا با زندانیان دیگر معمولاً صحبت می کنند افسران با سایر زندانیان، متوجه شده که حرف اینها راست است ولی آنها بیشتر ازهمان پدیده مذهبی وارد شدند.۱۵۹
۲ ) به استثنای مجید شریف واقفی، علی جعفری الاف که به علت اعتقادات مذهبی و مخالفت با جریانات انحرافی که درسازمانشان بوجود آمده بود، مورد تصفیه واقع و حتی جسد شریف واقفی را نیز سوزاندند.۱۶۰ چه، افراد دیگری به این ترتیب ناجوانمردانه به شهادت رسیده و در چه محلی مدفون شده اند و اسامی آنها چیست، مثلاً روشن است نمایند فردی که درخانه امن حوالی حشمت الدوله به وسیله بهرام آرام و چند نفر دیگر به شهادت رسیده و سپس جسد او را به جاده آبعلی برده و در کنار زباله ها سوزانده اند چه کسی می باشد؟
۳ ) افرادی که در اینگونه اعمال دخالت داشته اند و مسلماً آگاهانه عمل می کرده اند. باید توضیح دهند اعمالشان چه تفاوتی با کار ساواک داشته و چرا وقتی ایدئولوژی جدیدی را پذیرفته اند، خود سازمان مستقلی را تشکیل نداده و یا به گروههایی که مارکسیست بوده اند ملحق نشده و دست به کشتار در داخل سازمان مجاهدین زده و اعضای سازمان را به جرم اعتقاد به اسلام و زیربنای توحیدی به شهادت رسانده اند. مگر آنها در مبارزه با رژیم طاغوتی از مال و جان خود نگذشته بودند؟
من که آگاهی و آزادیم را پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دست آورده ام، با این که می دانستم گفتن حقایق حاصلی جز مرگ ندارد، ولی با صداقت به جنایاتی که به انجام آنها کشیده شده بودم اعتراف کرده ام. حالا ببینیم اعضای این سازمان و گروه که به خاطر ملت ایران با رژیم مبارزه می کرده اند، آن صداقت انقلابی را دارند که موارد بالا را روشن ]کنند[ یا خیر؟
۴ ) بعد از ترور مستشاران نظامی آمریکا در ایران، مقداری مدارک مستشاری از آنها به دست آمده بود که قرار بود این مدارک از طریق یکی از کشورهای اروپایی به احتمال قوی فرانسه به سفارت شوروی داده شود، به این ترتیب باب رابطه اطلاعاتی و سایر موارد مورد نظر با شوروی باز شود. منصفانه بگویید چرا می خواستید با اجنبی تماس بگیرید و حاصل این کارتان چقدر ملی بوده و به نفع ملت ایران تمام شده و آیا اصولاً ملت ایران این کارها را می پسندد یا خیر؟ و آیا خیانت من بیشتر بوده یا شما که آگاهانه دست به اینگونه اعمال زده اید؟
درمورد سازمان چریکهای فدائی خلق ایران باید بگویم من شخصاً آشتی ناپذیری اعضای این سازمان را با رژیم گذشته و فداکاری ها و جان فشانی های آنها را شاهد بوده ام و به همه آنها احترام می گذارم. اما مواردی وجود دارد که به نظر من این انقلابیون پاک باخته باید در رابطه با اصالت و صداقت های انقلابی برای ملت ایران روشن نماید.
۱ ) سازمان چریکهای فدائی خلق با لیبی، یمن جنوبی، جبهه خلق برای آزادی فلسطین (جناح جرج حبش که مورد حمایت شوروی است)، جبهه خلق برای آزادی عمان که در ظفار می جنگند ارتباط داشته است و امکاناتی از طریق این کشورها و جبهه های مذکور برای سازمان چریک های فدائی خلق اعم از سلاح و مهمات، تعلیم و تربیت کادرها و اعضا، کمک مالی، تسهیلات گذرنامه ای و غیره فراهم می شده است که باید این سازمان در صورتی که ملت ایران را مجاز به داشتن این روابط می داند نسبت به تعیین ارتباط خود با هریک از آنان و سایر مسائل اشاره کند.
۲) تعداد زیادی از اعضای سازمان در جریان جنگ های ظفار، فلسطین و همچنین انفجارات خانه های تیمی که به علت اشتباهات تاکتیکی خود اعضاء روی می داده و یا شلیک اشتباهی اعضاء به یکدیگر در خانه های امن به شهادت رسیده اند، اگر وضع این گونه افراد تا کنون به خانواده هایشان اطلاع داده نشده ، بهتر است هرچه زودتر در این مورد اقدام کنند.
۳ ) در نامه ای که در سال ۵۴ از طریق کادر رهبری گروه از داخل کشور، برای کادرهای خارج از کشور فرستاده شده و این نامه در سوابق ساواک موجود می باشد، صرف نظر از مسائل مختلف درون گروهی دو نکته حائز اهمیت دارد.
الف ) تعدادی از اعضای سازمان در ارتباط با ترک کردن خانه های امن و یا به اتهام خیانت به سازمان، مورد تصفیه گروهی واقع و کشته شده اند، منجمله دو نفر که به وسیله یکی از اعضای سازمان به نام مستعار خسرو از بین رفته و یک نفر هم که سازمان را ترک و در شهرستانی به کار عادی پرداخته بود ولی به همین علت کشته شده است. علاوه بر این، تصفیه های دیگری نیز به دنبال ضربت سال ۵۵ در سازمان به عمل آمده که از نظر احترام به خانواده های این افراد که هم اکنون نیز چشم به راه فرزندانشان هستند، انسانیت حکم می کند که وضع و مشخصات این افراد اعلام شود.
ب ) کشوری که در نامه به نام مستعار (کشتی) از او اسم برده شده، در ارتباط با کادرهای خارج از کشور از آنها خواسته بوده که اطلاعاتی درمورد نیروی هوائی ایران به وسیله اعضای سازمان داخل کشور برای آنان تهیه شود. تا آنجا که به خاطر دارم جوابی که به وسیله شورای سازمان و یا افرادی که در این زمینه اتخاذ تصمیم می کردند در رابطه با این خواسته چنین بوده است:
«به دوستان کشتی بگویید که ما افسری در نیروی هوائی نداریم، ولی عده ای از درجه داران و به طور کلی پرسنل این نیرو با سازمان در ارتباط می باشند که این افراد جاسوس نیستند، ولی حاضرند در رابطه با سازمان این کار را انجام دهند، شما موارد مورد نیاز آنهارا به ما اطلاع دهید تا اقدام نماییم.
صرف نظر از اینکه اصولاً میهن مقدم است یا سازمانی که انسان عضو آن است و یا اینکه اعضای سازمان جاسوس نیستند ولی حاضرند به خاطر سازمان جاسوسی کنند، چه فرقی بین جاسو سی و خیانت به کشور دارد و همه شاید بازی با لغات باشد. من فکر می کنم ملت ایران نیز علاقه مند باشند که بفهمند (کشتی) چیست؟ و چه ارتباطی با سازمان چریکهای فدائی خلق داشته و این ارتباط اطلاعاتی درمورد دادن خبر از وضع نیروی هوائی و سایر مسائل مورد نظر اکنون در چه مرحله ای است؟ البته من خودم با توجه به تجربیات کاری، می توانم حدس بزنم کشتی کدام کشور است ولی بهتر می دانم که سازمان چریکهای فدائی خلق که معتقد به انتقاد از خود نیز می باشند این موضوع را روشن نمایند. گو اینکه مهم نیست این کشور چه نامی دارد، نفس عمل در رابطه با مسائل ملی قبیح است؟
۴ ) سازمان چریکهای فدائی خلق برای حفاظت از منبع خارجی که از او اسلحه و مهمات دریافت می کرد، کلیه شماره های روی سلاحهای موجود در سازمان را به کلی حذف می نمود تا اگر این سلاح ها به دست ساواک و یا سایر دستگاه های انتظامی رسید، راه عملی برای شناسایی کشوری که این سلاح ها را به آنها داده وجود نداشته باشد. حالا که انقلاب اسلامی به ثمر رسیده و دولت جمهوری اسلامی اداره امور کشور را دردست دارد و هیچ فردی را نیز به علت مبارزه با رژیم فاسد گذشته تحت تعقیب قرار نمی دهد، و باید گذشته ها را فراموش کرد ودر ساختن آینده کوشش کرد، آیا بهتر نیست سخنگوی سازمان چریکهای فدائی خلق به جای اینکه در یکی از مصاحبه های مطبوعاتی اعلام نموده بود، جمع آوری سلاح از نظر سازمان آنها مسئله ای نیست و این سازمان قادر است همانطور که در شرایط خفقان رژیم گذشته سلاح تهیه می نموده، در صورت لزوم بازهم این کار را بکند و یا جملاتی شبیه این عبارت که خواندم. سازمان چریکها که خود را با دولتی ملی متکی براکثریت آراء مردم روبرو می بیند، بگوید ما قبلاً برای مبارزه با رژیم منحوس شاهنشاهی از فلان محل اسلحه تهیه می کردیم و حالا هم اسلحه و مهمات خود را تحویل و در صورتی که ضرورت پیدا کرد از میهن و دست آوردهای انقلاب در قبال تعرض بیگانگان دفاع می کنیم. خود دولت ما را مسلح و اگر دولت این کار را نکرد ما بازهم به منابع قبلی روی می آوریم.
به قلم : قاسم حسن پور
۱۵۸ - امیر حسین احمدیان افسر شهربانی شهرستان ساری بود. هنگامی که تقی شهرام و حسین عزتی کمره ای در زندان این شهرستان بازداشت بودند، وی با توجه به موقعیت خود، شرایط فرار این دو نفر را فراهم نموده و خود او نیز با آنان متواری گردید.
۱۵۹ - به علت اینکه دنباله مطالب در روزنامه چاپ نشده بود، از محل درج * (به استثنای مجید...) را از اعترافات کتبی تهرانی می آوریم. ر. ک: سند شماره ۴۱
۱۶۰ - ]پس از تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق[... مجید شریف واقفی تنها فرد در کادر رهبری بود که به پاسخ گویی و انتقاد مواضع تقی شهرام پرداخت.
... بدین ترتیب رهبری سازمان، به جز مجید شریف واقفی از اواخر سال ۵۳ مارکسیسم لنینیسم را به عنوان ایدئولوژی سازمان پذیرا شدند.
... مجید شریف واقفی به عنوان سمبل مقاومت در برابر جریان ]التقاطی[ شروع به مقابله با تهدیدات تقی شهرام و جذب افراد دو شاخه دیگر نمود که حاضر به تغییر ایدئولوژی نشده بودند. به خاطر این تلاش ها مجید چندین بار از سوی تقی شهرام تهدید به مرگ شد اما در جواب شهرام گفت: «من از امپریالیسم با همه قدرتش نمی ترسم، می خواهید از شما با چند اسلحه قراضه تان بترسم. مرگ را به ننگ مارکسیست شدن ترجیح می دهم و همیشه اعتقادم این است که تنها راه نجات و رستگاری مردم در سایه ایدئولوژی توحیدی فراهم می شود». ر. ک: امجدی، جلیل. تاریخ شفاهی سازمان مهدویون، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴. صص ۱۱۷ و ۱۱۸.
منبع : روزنامه کیهان