یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تفکر به مثابه کنش


تفکر به مثابه کنش
به رغم آنکه کمتر کسی به هرگونه تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم تفکر در روند اجتماع و تاریخ اعتراف می کند، نظریه همیشه پیش و بیش از سایر عناصر اجتماعی در مظان اتهام و انتقاد قرار گرفته است؛ از نقد مبتذل نظریه به مثابه انفعال تام و در سطح عام تر آن به مثابه حرف و باد هوا گرفته، تا دون شأن دانستن نظریه به عنوان شارح بخشی از وضع موجود از سوی ناقدان انتزاع گرا و ایده آلیست. انواع نقدها به نظریه به رغم عدم صداقت شان به نوعی ریشه در وضعیت متناقض خود نظریه دارند؛ نظریه به مثابه گشودن فضایی نظری و ذهنی در جهانی متناقض و پر از تعارض که هرگونه سعی در تقلیل مفهومی آن به ناچار دچار تناقض گویی یا در سطحی ابتدایی تر کلی بافی و این همان گویی خواهد شد. ولی این تناقض خود خاستگاه واقعی تفکر یعنی اجتماع نیز هست؛ جامعه به مثابه داده یی صرفاً نمادین که ماحصل نهادینه کردن تفاوت ها و عدم این همانی هاست، هرچند که همین جامعه است که تفکر را به گونه یی به کناره گیری سوق داده و می دهد. اما در این میان تفکر حقیقی همواره ضمن آگاهی از ماهیت متناقض خویش و این آگاهی تلخ که «تفکر در برابر واقعیت مغلوبی ا ست همیشگی» به تکاپوی اجباری خود ادامه داده و حداقل کارش تعبیه امکان و امید وضعیتی بهتر در بطن واقعیت خشن موجود است، و دقیقاً در همین موقعیت متناقض است که تفکر به مثابه عنصری منفی به عنصر امید پیوند می خورد.
هر گونه یادداشتی درباره تفکر و آثار بختیار علی ضمن در نظر گرفتن این تفکر، به ناچار باید قبل از هرگونه اظهار نظر به دو زمینه قبلی ارجاع دهد؛ اول، زمینه تاریخی آثار او، دوم، حلقه فکری به نام رهند که هر دو به شدت در هم تنیده اند.
بعد از جنگ خلیج و خروج نیروهای بعث از کردستان عراق گویی هنوز اول راه بود و تبعات اجتماعی - اخلاقی نسل کشی ها (انفال)، تحقق ناقص ناسیونالیسم کرد در قسمتی از کردستان، درگیری و جنگ های داخلی، ویرانی اقتصاد سنتی کشاورزی کردستان، محاصره اقتصادی عراق، عدم پذیرش حکومت محلی کردستان از جانب دولت های همسایه، ویرانی به نسبت کامل روستاها و تبدیل شهرها به نوعی اردوگاه بزرگ متروپولی و. . . از ویژگی های عینی زمینه یی است که در آن اصحاب رهند کار فکری شان را آغاز کردند. این زمینه وضعیت تفکر را چنان بغرنج می کرد که زبان و مفاهیم قبلی را به چالش کشید و تفکر را به سوی سکوت سوق داد و هرگونه عملی را ناتوان و اخته می کرد. حال آنکه هر کنشی به ناچار باید از گسستی سخت از این فضا آغاز می شد. اما این همه ماجرا نیست. در حیطه نظری، تنها آرشیو موجود فکری و زبانی برای تفکر، ادبیات، آن هم با اکثریت مطلق شعر عینی نگر بود که بیشتر سرگرم رمانتیزه (این دوره از مولوی آغاز شد و تا گوران ادامه پیدا می کند) کردن جهان بود تا تفکر؛ و در نتیجه خلاء فرهنگی عظیم تر در پیامد این ادبیات عدم وجود زبانی برای تفکر بود.
دو زمینه عینی و ذهنی چنان که گفته شد نظریه را بر سر دوراهی خاموشی و سکوت کامل، یا گسستی بنیادین و جراحت بار از زبان و مفاهیم و ارزش های گذشته سوق می دادند؛ گسستی که در آن تفکر خود را تنها و در مقابل انبوهی از ویرانی و نارسایی و تناقض می دید. اما در این ورطه حلقه فکری رهند که مریوان وریاقانع، بختیار علی، آراس فتاح، ربین هردی، ریبوار سیویلی، فاروق رفیق و. . . اعضایش را تشکیل می دادند، به نوعی تن به خطر تفکر زدند و دقیقاً در چنین فضایی ماحصل این تلاش در یک کلی گویی اجباری در این یادداشت می تواند تحت عنوان ایجاز زبانی برای تفکر و احیای نظریه نامگذاری شود.
بختیار علی نویسنده و متفکر کردزبان، سال ۱۹۶۰ در شهر سلیمانیه کردستان عراق به دنیا آمد. وی فارغ التحصیل رشته روانشناسی از دانشگاه بغداد است و اکنون در آلمان زندگی می کند. بختیار علی از جدی ترین و تاثیر گذارترین روشنفکران معاصر کردستان است که بیشتر تالیفات نظری و تحلیلی خود را در مجله پرنفوذ رهند که در بالا اشاره شد به چاپ رسانید؛ و در این زمینه نیز کتاب های ستیزه جویان ایمان و خواننده قاتل را به رشته تحریر درآورده است.
عمده شهرت بختیار علی به نقدهای بنیادین اش که معطوف به ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حاکم بر کردستان است برمی گردد؛ که در این میان تقدس زدایی و نقد درونی رادیکال وی از مفهوم موجود «هویت کردی» و ناسیونالیسم کردی باعث بروز واکنش های گوناگون و متفاوتی در میان روشنفکران و سیاسیون کرد شده است. در حالی که سنت گرایان واکنش خصمانه یی از خود نشان دادند، اما از سوی دیگر تالیفات بختیار علی مورد استقبال متجددان و جوانان علاقه مند بوده است و موجی نو از مباحث نظری را در میان آنان به راه انداخته که در نوع خود بی نظیر است. علاوه بر کارهای تحلیلی و مقالاتی که حول محور غرب شناسی است، بختیار علی تا کنون چندین رمان و مجموعه شعر نیز نوشته است.
مقاله «چه کسی شهادت می دهد» به این نکته اشاره دارد که عصر دیکتاتوری، عصر عدم تولد شاهد است، چون شهادت در ذات خود توانایی انسان است برای گذر از ناظر و تبدیل شدن به راوی. دیکتاتوری این گذر را متوقف و برعکس می کند. در عصر دیکتاتوری شاهد تنها می تواند بر مسائل غیرسیاسی و غیرتاریخی، یا علیه برادران خود شهادت دهد، مرزهای شهادت و جاسوسی ناپدید می شوند و رابطه شاهد و حقیقت استحاله می یابد، آنچه هست شهادت قربانی است علیه قربانی، نه شهادت قربانی علیه جلاد. و بدین شکل شهادت از معانی و ارزش اخلاقی خویش تهی می شود. در وضعیت دیکتاتوری، شاهد نه به حقیقت، بلکه به نظام نزدیک است و ظهورش در صحنه نه برای گفتن چیزهایی است که بیشتر از وسوسه وجدان و تردید درونی گذر کرده اند، بلکه برای قرائت شهادتی است که پیشتر نوشته و تنظیم شده است.
صلاح الدین کریم زاده
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید