شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

عبور از پوپر


عبور از پوپر
عبور از یک متفکر، یک عمل چند وجهی است. اولین وجه آن، فهم افکاردرست اوست. غفلت از افکار درست متفکر به معنای نادیده گرفتن اوست و نه عبور از او، و این به معنای ناعقلا‌نیت محض است. دومین وجه آن، نقد افکار غلط اوست. غفلت از افکار غلط متفکربه معنای ماندن دراوست نه حمایت از او و این هم عین ناعقلا‌نیت است.
سومین وجه آن و اساسی‌ترین وجه تبدیل ناظر فکربه فاعل فکر است. بنابراین عبور از یک متفکربه معنای تولید فکر است و نه به معنای ضدیت با او یا نادیده گرفتن او. عبور از یک متفکر، نهایتا زمینه‌سازی برای ظهور متفکری دیگر است. فهم افکار درست متفکر، دانستن ‌knowing است. نقد افکار غلط متفکر، یادگیری ‌learning است. اما عبور از یک متفکر، یادگیری یادنگرفتن ‌learn to unlearn است. یعنی یاد گرفتن جدا شدن از یاد گرفته‌های ظاهرا بدیهی قبلی. ‌
یک معنای عبور از پوپر جایگزین ساختن هدف‌گذاری معرفتی ‌episimilitude ، به جای روش پوپری، هدف‌گذاری صدق ‌verisimilitude است. برای جلوگیری از رسوخ عقلا‌نیت شدید در تبیین علم، می‌توان هدف علم وعقلا‌نیت علمی را، با قدری تعدیل، نه حصول <صدق> یا تقرب به آن، بلکه دستیابی به <معرفت> یا دست‌کم، تقرب به آن قرار داد.از نگاه هدف‌گذاری معرفتی، در حوزه علم‌اندیشی و به‌طور کلی در عقلا‌نیت، فقط بحث معرفت‌پذیری گزاره‌ها مجاز خواهد بود نه سنجش صدق و کذب گزاره‌ها. برای جلوگیری از رسوخ نسبیت‌گرایی در علم و عقلا‌نیت نیز، می‌توان بحث صدق و کذب و تقرب به حقیقت را درحوزه سمانتیک و معناشناسی پیگیری نمود. درخصوص ربط میان صدق و علم، نظریات گوناگونی مطرح است:
‌ - برخی تقرب به حقیقت را جزو ضروری رئالسیم علمی می‌دانند ( ایلکه نی نی لوتو )،
‌ - برخی آن را هدف علم به حساب می‌آورند ( آلن ماسگریو و دیوید میلر)
‌ - و برخی هم هر دو مورد را رد می‌کنند (واتکینز) ‌
به هر یک از این موارد نقد‌هایی وارد است، از جمله اینکه : ‌
- مورد اول تمایز صدق - معرفت را نادیده می‌گیرد ( تمایز حوزه سمانتیک از حوزه معرفت‌شناسی .) ‌
- مورد دوم تمایز علم - معرفت knowledge - science را نادیده می‌گیرد. مساله علم، معقولیت، روشش نقادی و هدفش حصول معرفت است، اما مساله معرفت، شکاکیت، روشش توجیه و هدفش حصول صدق است. ‌
‌ - در مورد سوم هم تمایز نسبی‌اندیشی - نسبیت‌اندیشی relativism - relativity مبهم باقی می‌ماند. نسبی‌اندیشی ضرورت معقولیت و تقرب به معرفت است ولی نسبیت‌اندیشی نافی عقلا‌نیت و نفی امکان حصول معرفت است. ‌
چنانچه سه تمایز اشاره شده، به عنوان شروط ‌episimilitude مفروض گرفته شود، دراین صورت ابطال‌پذیری انتقادی می‌تواند به معنای شرط صدق گزاره هم تلقی شود، چون که: ‌
۱) با آگاهی از ابطال یک گزاره، یک شناخت <درست> از یک گزاره <غلط> برای ما حاصل می‌شود.
۲) با افزایش محتوای <غلط> گزاره‌های علمی، محتوای شناخت <درست> ما از گزاره‌های <غلط> افزایش می‌یابد. به همین دلیل با آگاهی نسبت به یک گزاره ابطال شده، پرسش ما از مساله پژوهشی عمیق‌تر می‌شود و این رویکرد پرسشی، هم به شکل شهودی، (آب کم جو تشنگی آور به‌دست - تا بجوشد آبت از بالا‌ و پست/ مولوی) و هم به شکل منطقی و در زبان صوری ( معرفت ۲ / آگاهی به گزاره ابطال پذیر/ صادق است، اگر و فقط اگر، معرفت ۱ / گزاره ابطال پذیر / کاذب باشد ) می‌تواند ما را به سمت حقیقت یعنی درک عمیق‌تر مساله (وجهان ) هدایت کند. طبق این تئوری، آگاهی به نادانی‌های ما، (آگاهی به شناخت‌های غلط و نه خود شناخت‌های غلط )، حرکتی است به سمت حقیقت. ‌
به این ترتیب آنچه در حوزه شناخت نصیب ما می‌شود فقط شناخت‌های غلط و باطل است وآن دسته از گزاره‌هایی که حاوی اطلا‌عات صحیح ازجهان خارج‌اند از جنس معرفت اتفاقی ‌accidental knowledge محسوب می‌شوند.
تنها روش نزدیک شدن به حقیقت، در هدف‌گذاری معرفتی، این است که شناخت‌های غلط خودمان را (چه در حوزه نظریات، چه در حوزه مشاهده و شرایط اولیه و چه درحوزه ابزار نظریه‌پردازی و مشاهده) به کمک موارد مبطل آنها، بشناسیم (منطقی و تجربی) و کنار بگذاریم (روان شناختی و جامعه شناختی)،تا اینکه راه ورود عقلا‌نیت شدید(که معتقد است ملا‌ک تشخیص صدق ازکذب را یافته است) ازیک سووعقلا‌نیت نسبیتگـرا (که تساوی وهم ارزی صدق و کذب را تبلیغ می‌کند) ازسوی دیگر، به حوزه عقلا‌نیت معتدل بسته شود.
با هدف‌گذاری معرفتی به جای هدف‌گذاری صدق در حوزه علم و عقلا‌نیت، می‌توان، هم ابتکارهای معرفت شناسانه پوپر را حفظ کرد و هم از تنگناهای تئوریک‌اش عبور نمود. حفظ دستاوردهای ابتکاری پوپر، به معنای ادامه دادن راه او و تقویت عقلا‌نیت و نقادی است. نقد چارچوب فکری پوپر، به معنای نماندن در راه او و فراتر رفتن از خطابه و خطابه‌گری است و سرانجام، عبور از پوپر، به معنای گشودن پنجره‌های تازه در عالم‌اندیشه‌ها است.
[محسن خیمه دوز]
منبع : روزنامه اعتماد ملی