سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

حکایتی دیگر از بوشهر


حکایتی دیگر از بوشهر
قریب به چهار دهه است که موضوعی به نام نیروگاه هسته یی بوشهر در دستور کار دولت های ایران است. در ماه های اخیر سفر پوتین به تهران در کنار مسائلی چون نظام حقوقی دریای خزر و پرونده اختلافات ایران و غرب بر سر مسائل هسته یی ایران و اجلاس تازه ۱«۵ به این مساله قدیمی نیز دامن زد. آیا سرانجام این نیروگاه به ثمر خواهد نشست؟ آیا روس ها به قول های خود عمل خواهند کرد؟ آیا در عرصه علم، فناوری، صنعت و اقتصاد ایران از بابت دستیابی به برق هسته یی یک انقلاب رخ خواهد داد؟ آیا برای یک کشور در حال توسعه مثل ایران این امکان وجود دارد که بدون کمک دیگر کشورهای صاحب فناوری هسته یی خودش یک نیروگاه هسته یی بسازد؟ آیا ساخت نیروگاه هسته یی تهدیدی برای کشورهای غربی محسوب می شود؟ اگر جواب آری است، آیا می شود بدون یک تعامل مثبت با سایر کشورها به این اهداف نائل شد؟ این سوال ها و ده ها سوال دیگر نیازمند شناختی دقیق تر و نگاهی عمیق تر از بعد مسائل تکنیکی مربوط به ساخت نیروگاه های هسته یی است که در این نوشته کنکاشی گذرا در مورد آنها انجام می دهیم.نخستین مطلب آن است که آیا به راستی انرژی هسته یی، انرژی آینده جهان و جایگزین دیرپای انرژی های فسیلی خواهد بود؟ این پرسش، چالشی چند ده ساله در جهان و در میان متخصصان انرژی است، که فرصت پرداختن به آن در اینجا نیست.البته در کنار انرژی با اهمیت هسته یی در ایران عامل دیگری به نام وجود منابع نفتی نیز مطرح است. کشور ما ایران به طور اخص علاوه بر منابع فسیلی از استعداد بالایی در تولید انرژی برق- آبی نیز برخوردار است که خوشبختانه سرمایه گذاری های خوبی نیز روی آن صورت گرفته است. به طوری که گفته می شود اگر از تمام ظرفیت تولید انرژی رودخانه های کارون و کرخه بهره گیری شود، منبعی کاملاً پاک و بدون آلایندگی برای تولید بیش از نیمی از برق مصرفی ایران فراهم خواهد شد. علاوه بر این در نقاط متعددی از ایران می توان از انرژی باد و انرژی تابشی خورشید برای مصارف متنوع صنعتی و خانگی بهره گیری کرد. کشوری با هوای آفتابی در بیش از سه چهارم روزهای سال و در بخش عمده سرزمین پهناور خویش قادر است با نصب آبگرمکن های ساده خورشیدی و به کارگیری فناوری های ساده ساختمانی بخش عمده نیاز خانوارها به انرژی را تامین کند.
در کنار همه این روش ها به اعتراف اهل فن و آگاهان به رژیم تولید و مصرف انرژی، در ایران می توان با به کارگیری یک رژیم معقول و متناسب مصرف از آهنگ بسیار شتابان و غیرمنطقی هدر رفتن سوخت های فسیلی کشور کاست و عمر ذخایر ایران را هر چه هست به میزانی بسیار بیشتر افزایش داد یا حداقل از درآمد سرشار آنها استفاده بهینه کرد.
در حال حاضر قریب به نیمی از تولید نفت و گاز کشور به طور مستقیم (پس از تصفیه در پالایشگاه ها) یا غیرمستقیم (پس از فروش و وارد کردن فرآورده های نفتی) به مصرف داخل می رسد. اگر ما هم مثل اروپایی ها و ترک ها (و نه حتی مثل هندی ها و چینی ها) سوخت مصرف می کردیم حداقل نیمی از این مقدار مصرف قابل صدور بود و ثروتی حدود یک چهارم درآمد فعلی نفت کشور یعنی سالانه حدود ۲۰ میلیارد دلار عاید کشور می شد. حال سوال اینجا است که با وجود تمام آنچه گفته شد آیا این امکان وجود ندارد که با به راه انداختن نیروگاه های هسته یی توان فناوری ملی تولید انرژی را از راه های متنوعی که گفته شد به میزان قابل توجهی افزایش داد؟
پاسخ به این سوال با عنایت به قدرت اسمی نیروگاه بوشهر چندان دشوار نیست.
نیروگاه بوشهر در دهه ۵۰ شمسی در دو واحد هزار مگاواتی توسط مجموعه یی از شرکت های آلمانی، فرانسوی و انگلیسی طراحی شد.
در آن زمان ظرفیت تولید برق در کشور حدود ۱۰ هزار مگاوات بود و راه اندازی دو واحد نیروگاه بوشهر می توانست قریب به ۲۰ درصد توان تولید برق کشور را رشد دهد. هر چند در همان زمان نیز صحبت از ۲۳ هزار مگاوات برق هسته یی مطرح بود اما همین میزان رشد در توان تولید برق کشور نیز قابل ملاحظه بود و چنانچه موانعی پیش نمی آمد اما این وضعیت با آنچه به زمان حال مربوط می شود به کلی متفاوت است. در حال حاضر به دلیل مشکلات عدیده مربوط به ساخت و تکمیل نیروگاه بوشهر و به خصوص به دلیل صدمات فراوان ناشی از جنگ تحمیلی، تنها احداث یک واحد از دو واحد نیروگاه بوشهر در دستور کار قرار دارد، یعنی هزار مگاوات از دوهزار مگاوات اولیه. از طرف دیگر طی قریب به سه دهه که از انقلاب گذشته است نیازهای ناشی از افزایش جمعیت و ضرورت های توسعه، ظرفیت اسمی تولید برق کشور را به قریب به ۴۰ هزار مگاوات (یعنی تقریباً چهار برابر ظرفیت آن زمان) افزایش داده است. لازم به ذکر است که وزارت نیرو در برنامه ریزی های خود تنها برای آنکه به مرز بحران نرسد و شرایط را به خصوص در فصول اوج مصرف بدون دشواری پشت سر گذارد ناچار است سالانه تقریباً به طور میانگین چهار هزار مگاوات نیروگاه تولید برق در شبکه نصب کند. روشن است که این وزارتخانه در شرایط موجود و به دلیل ابهام اساسی که در راه اندازی نیروگاه بوشهر وجود دارد اصولاً نمی تواند روی این ظرفیت نه چندان تعیین کننده حسابی باز کند و ناگزیر است بدون در نظر گرفتن آن برنامه سالیانه خود نصب نیروگاه های جدید را به پیش ببرد.
در هر حال با مرور زمان و رخداد انقلاب و سپس جنگ تحمیلی و سپری شدن سال های اولیه انقلاب، زمانی که مجدداً تصمیم گرفته شد نیروگاه بوشهر ساخته شود مشکلات زیادی پیش رو قرار داشت. نتیجه آن شد که هیچ شرکتی در دنیا حاضر نبود نیروگاهی را که حدود ۸۰ درصد عملیات اجرایی آن به پایان رسیده و هزینه های آن نیز پرداخت شده بود و حتی مقدار زیادی از تجهیزات مکانیکی آن نیز به ایران حمل شده بود، در دست گیرد و تکمیل کند. واقعیت غیرقابل کتمان این است که ساخت و راه اندازی نیروگاه های هسته یی هرچند در دنیای امروز جزء صنایع نوین و پیشرفته (High Tech) به شمار نمی روند، اما در ردیفی نیستند که کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه و کسانی که هیچ تجربه یی در این صنعت ندارند بتوانند ابتدا به ساکن و با توان خودشان این کار را پیش ببرند. اصولاً هر صنعت دیگری نیز برای کشورهایی که فاقد ساز و کار تحقیقاتی و نهادهای اجتماعی مولد فناوری هستند همین وضعیت را دارد و این جوامع حداقل برای شروع کار نیاز به مشارکت کشورها و شرکت های صاحب تجربه و فناوری دارند. صنعت هسته یی به دلیل حساسیت های سیاسی و نظامی و نظارت نهادهای بین المللی بر فرآیند توسعه و به کارگیری آنها از این حیث وضع حساس تری نیز دارد. علاوه بر اینها و از همه مهم تر مساله ایمنی نیروگاه های هسته یی نیز در سطحی فراملی برای تمام کشورهای جهان اهمیتی وصف ناپذیر دارد. استانداردهای ایمنی در ساخت و استفاده از تجهیزات هسته یی در سطح جهان روز به روز سخت تر و پیچیده تر شده است و به خصوص بعد از حوادثی نظیر فاجعه انفجار چرنوبیل نظارتی بسیار سختگیرانه بر آنها اعمال می شود. به این ترتیب دیده می شود که مساله ساخت یک نیروگاه هسته یی ماهیتاً با یک صنعت معمولی فرق دارد.در مجموع قریب به ۷۰ درصد هزینه ساخت نیروگاه های هسته یی معطوف به ایمنی آنهاست و علت زمان بر بودن ساخت آنها نیز به همین امر برمی گردد.
آنچه از اوایل دهه ۷۰ تاکنون و پس از قرارداد با روس ها به منظور تکمیل یا ساخت نیروگاه بوشهر بر ما گذشته است حاصل همین واقعیت کتمان ناپذیر است که برای ورود به بازار انرژی هسته یی و داشتن حرفی در این عرصه ما چاره یی جز داشتن شریک خارجی نداریم و در شرایطی که مواضع سیاسی ما به گونه یی است که به هر دلیل حق یا ناحق اغلب کشورهای غربی و شرکت های وابسته به آنها از این کار پا پس می کشند، روسیه و چین تنها عناصر موجود در عرصه و تنها گزینه های ما هستند. اما نکته حائز اهمیت آن است که اگرچه روسیه در اواخر دوران جهان دوقطبی با ایران برای ساخت نیروگاه بوشهر پیمان بست، اما از آن زمان تاکنون معادلات قدرت در سطح جهان به کلی تغییر کرده است. روسیه اکنون عمدتاً تعاملات خود با سایر کشورها را از منظر منافع اقتصادی و سیاسی ملی خویش تنظیم می کند و قطعاً حاضر نیست به خاطر اصول مبارزه ضدامپریالیستی، نظیر شوروی سابق، خود را در هر مساله ریز و درشت رودرروی بلوک غرب قرار دهد. آنها تا جایی که ساختن نیروگاه بوشهر برای ما به صرف شان باشد به آن ادامه می دهند و اگر، حتی با احتساب ضررهای پرستیژی، ادامه کار به ضررشان باشد، از آن دست می کشند یا به بهانه های مختلف در انجام آن تعلل می کنند. و اما نکته دیگری که آن را شایان توجه می دانم مساله سوخت نیروگاه است. پرواضح است که نیروگاه بدون سوخت، ارزش چندانی ندارد. اگر نهایتاً پس از سال ها دشواری و هزینه پرداخت کردن، روس ها برای ما تاسیسات عظیم مکانیکی و ساختمانی بر جای بگذارند و ایران را ترک کنند، البته شاید به قرارداد اصلی شان عمل کرده باشند اما در عمل برای کشور ما نتیجه و حاصلی نخواهد داشت. این نکته یی است که از ابتدای ایده ساخت نیروگاه های هسته یی در ایران مطرح بوده اما تاکنون راه به جایی نبرده است.
قبل از انقلاب رژیم گذشته با سرمایه گذاری در معادن اورانیوم آفریقا و صنایع فرآوری اورانیوم در فرانسه، انگلیس، روسیه و آلمان و با شراکت با شرکت هایی که حلقه های مختلف این صنعت را در اروپا اداره می کردند، سعی داشت به منبع مطمئنی برای تهیه سوخت نیروگاه های هسته یی دست یابد. تا جایی که شواهد نشان می دهد پس از فعال شدن روس ها در پروژه بوشهر قول و تضمین قطعی از سوی آنها در این زمینه داده نشده است و تنها در ابتدای انعقاد قرارداد بوشهر موافقت اصولی خود را با تامین سوخت نیروگاه به مدت ۱۰ سال اعلام کرده اند. از سوی دیگر پروژه هایی که در داخل به منظور تامین سوخت هسته یی کشور پیگیری شده اند نیز در حد و اندازه یی نیستند که لااقل در آینده یی نزدیک بتوانند به مرحله واقعی تامین سوخت نیروگاه بوشهر برسند. هنوز گام هایی از جمله بازفرآوری اورانیوم غنی شده و تهیه قرص ها و میله های سوخت باقی مانده است که از حساسیت و دشواری بیشتری در مقایسه با گام های قبلی برخوردارند.
در هر حال روشن است که برای دستیابی به برق هسته یی و روشن کردن کلید نیروگاه چاره یی جز آن نیست که سوخت نیروگاه از خارج تامین شود. منظور از خارج نیز در این گزاره جایی جز روسیه نیست که در عمل به لحاظ تاریخی، سیاسی و اقتصادی نزدیک ترین منبع به ایران برای تهیه سوخت است.
اما سوال اینجاست که آیا روس ها در این شرایط حساس و با توجه نقش محوری که پیدا کرده اند نهایتاً به ما سوخت خواهند داد یا نه؟ پاسخ در یک جمله کوتاه آن است که« آنها به درخواست ایران نه نخواهند گفت، اما اقدام جدی نیز نخواهند کرد.» برای توجیه این پاسخ ابتدا این نکته را توضیح دهم که در هیچ یک از قطعنامه ها و تصمیم هایی که تاکنون بر ضد ایران گرفته شده است ایران از داشتن نیروگاه هسته یی و حق استفاده از سوخت هسته یی در نیروگاه منع نشده است و بعید است که در آینده نیز چنین منعی صورت گیرد. برعکس، غربی ها درصددند نشان دهند که اگر ایرانی ها دست از غنی سازی بردارند این امکان را دارند که از سوخت تهیه شده و آماده شده هسته یی توسط کشورهای دارای فناوری سوخت به هر میزان که لازم داشتند بهره برداری کنند. اما از طرف دیگر توجه به این نکته ضروری است که سوخت هسته یی کالایی استراتژیک است که به سادگی به هرکسی نمی دهند.
موضوع مهم در مساله سوخت نیروگاه، پسماند آن است. پسماند سوخت حاوی مقادیر عظیم پلوتونیوم است که عنصری به شدت پرتوزا (رادیواکتیو) است و در صورت مدیریت غیرصحیح می تواند منشاء آلودگی های عظیم رادیواکتیو در محیط شود.
به همین دلیل معمولاً شرط اساسی تحویل سوخت هسته یی از سوی کشورهای تولیدکننده آن به کشورهایی که فقط دارنده نیروگاه هسته یی هستند آن است که تضمین های کافی برای بازگرداندن سوخت مصرف شده، یعنی همان زباله های خطرناک هسته یی وجود داشته باشد.
به این ترتیب گزاره روشنی را می شود بیان کرد بر این مبنا که برای بهره برداری از یک یا چند نیروگاه هسته یی در یک کشور سیاست خارجی ویژه یی لازم است که فراهم کننده فضای سیاسی لازم به منظور ایجاد اعتماد برای دریافت سالیانه ده ها یا صدها تن اورانیوم غنی شده (سوخت اولیه رآکتور هسته یی) از یک سو و تحویل زباله های خطرناک هسته یی از سوی دیگر باشد. البته همان طور که گفته شد قدرت های دارنده فناوری تولید سوخت به دلیل ملاحظات یاد شده ممکن است به صراحت نگویند که به شما سوخت نمی دهیم، اما این نیت را می توان در رفتار آنها جست وجو کرد. تا آنجا که به روس ها بر می گردد، آنها ابتدا تلاش می کنند تا جایی که ممکن است پروژه بوشهر در همان مرحله ساخت و تکمیل باقی بماند تا بحث تحویل سوخت در عمل به عقب بیفتد. اما چنانچه این فاز پشت سر گذاشته شد، می توان چشم به راه امواج تبلیغاتی و سیاسی جدیدی بود که موضوع آنها تحویل سوخت به ایران باشد. در یک جمع بندی نهایی می توان گفت دستیابی به انرژی هسته یی، نیازمند طی کردن مسیری در عرصه سیاست جهانی است که با اعتمادسازی و جلب اطمینان در سطح رهبران کشورها همراه باشد.
احمد شیرزاد
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید