شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


در جزئیات بزرگی می کرد


در جزئیات بزرگی می کرد
از من خواستند یادداشتی درباره سریال «حلقه سبز» بنویسم، در ابتدا بگویم این اولین تجربه من در زمینه بازیگردانی و انتخاب بازیگران بوده و برای من، منی که در تئاتر آموخته ام هر آنچه بایستی بیاموزم و آموزانده ام هر آنچه دانسته ام و می توانستم بیاموزم، توفیقی بود. افتخار این همکاری را در وهله اول مدیون دوستی ام با «حجت ذیجودی» دستیار اول و برنامه ریز آقای «حاتمی کیا» می دانم و پس از آن اعتمادی بود که حاتمی کیا به من کرد.
حضورم در این پروژه با تلخی ها و شیرینی هایی همراه است که نه گمانم تا آخرین نفس هایم بتوانم از آنها جدا شوم.
بیماری و مرگ مادرم که دلبسته اش، عاشقش، مریدش و مجنونش بودم در این سریال به وقوع پیوست و این درست زمانی بود که مراحل کار پیش تولید را از سر گذرانده بودیم و من نیاز به تمرکز داشتم و تا آنجایی پیش رفت که در نیمه های کار ۲۳ بهمن ماه ۸۴ از پروژه کنار رفتم و در ۲۵ بهمن ماه مادرم را از دست دادم و این موضوع چیزی از حلاوت کار با ابراهیم حاتمی کیا نمی کاهد، کسی که از او بسیار آموختم، کسی که عاشق کارش است، کارش جدی ترین چیزی است که می شناسد و عاشقانه و پرشور و حسی با آن برخورد می کند، هر آنچه می اندیشد و حس می کند در صورتش می نشیند. پس دوستی با حاتمی کیا و میزان موفقیت خود را به راحتی می توانی از چهره اش بفهمی. در کارش سیاست ندارد، عاشق است. محافظه کار نیست، جسور است و فرصت برای خلاقیت، ابتکار و نوآوری در کار او فراهم است، هیچ کلیشه یی را بر نمی تابد و از قالب ها فرار می کند، سیال خود را به دقایق می سپارد و از زوایای مختلف به یک پدیده نگاه می کند، همچون منشوری از دریچه دوربین جهان پیرامونش را می نگرد و دیگر مرحله آزمون حس است، آنچه بر دلش می تابد و انعکاس می یابد. از زوایای مختلف «هم» پدیده را می بیند و «هم» به تاثیرات پدیده توجه می کند، دنبال کشفی عاشقانه و شهودی عارفانه است.ظاهر و باطنش همان است که می بینی و مخفی کردن ندارد. او خودش را عریان می کند و قضاوت همگان حتی کارگران صحنه هم برایش مهم هستند، آنها هم باید شخصیت ارائه شده توسط بازیگر را باور کنند، «ابراهیم» به دقت به آنها گوش می دهد و اگر نظرشان درست بود از آنها استفاده می کند، از همه مهمتر به خلاقیت، بداهه پردازی و برداشت بازیگر در تمرینات به صورت جدی و اساسی معتقد است. تمرینات تکمیل کننده و در اساس تعیین کننده متن نهایی و دکوپاژ اصلی است. پس از آخرین تمرینات است که دکوپاژ در اختیار همه افراد گروه قرار می گیرد.
تغییرات نهایی صورت گرفته و آنچه که باید خلق شود مشخص است.
«ابراهیم» فرد صریح اللهجه یی است که نمی توانی دوستش نداشته باشی، حتی اگر موافقش نباشی، استفاده او از بازیگران تئاتر دافعه و جاذبه یی شورانگیز در میان مان ایجاد کرد، او به شدت موافق بود بازیگران از تئاتری ها انتخاب شوند، به همین دلیل بارها بر ترک موتورش نشستم و با هم راهی سالن های تئاتر شدیم تا بازیگرانی را به او معرفی کنم و همین شد که اکثر قریب به اتفاق بازیگران «حلقه سبز» تئاتری هستند، این می تواند موجب مباهات تلویزیون باشد و تماشاگران بر خود ببالند که چنین توفیقی یافتند که شاهد بازی هایی باشند که کمتر «اقبال» چنین فرصتی را برای آنها فراهم می سازد. بازیگران این مجموعه حتی آنهایی که نقش های کوچک را بازی می کنند پشتوانه یی به نام تئاتر دارند. پس می توان ادعا کرد که تئاتر سرمایه یی گرانقدر، پشتوانه یی عظیم و معدنی گرانبها برای سینما و تلویزیون است. جادوی بازی و سحر هر نقش آفرینی زمانی خود را نشان می دهد که از پشتوانه عظیم بهره گیرد، که خوشبختانه در این سریال و به خواست شخص «ابراهیم حاتمی کیا» این فرضیه به وقوع پیوست که «تئاتر ما در تلویزیون و سینماست.»
در این سریال بسیاری از چهره ها اگرچه خوراک های تبلیغی خوبی نبودند و نام های آشنا، چشم های رنگی، بینی های عمل کرده و زلف های پریشان ندارند و به زعم بسیاری «چهره» نیستند اما «نابازیگر» هم نیستند. همگی بازیگرند و گواه این حرفم سالن های تئاتر است که شاهد تمرینات طاقت فرسای این دوستان بوده است.
من افتخار همکاری با حاتمی کیا را داشته ام زیرا او این مقوله را می فهمید و بر انجامش مصر بود و کرشمه یی، خم ابرویی، شکن زلفی و افسون و ملاحتی نمی توانست او را از خواسته اش جدا کند.
کوچک ترین جزء برایش بزرگ ترین بود و در جزئیات «بزرگی» می کرد.
مریضی مادرم روز به روز حادتر می شد و من تمرکزم کمتر، ولی بزرگ منشی «ابراهیم عاشق» مانع ابراز درونیاتش می شد، چه بسا تولید را با مشکل مواجه می ساخت اما (حاشا و کلا) خمی به ابروی نازنینش ننشست. شش ماه کار از ما همگی یک خانواده ساخته بود که یکدیگر را «فهم» می کردیم. «وجودمان با یکدیگر بود» نه اینکه مکانیکی به یکدیگر عادت کرده باشیم. سیروس عبدلی با دیسک کمر چندین ساعت پشت دوربین می نشست، تمرین می کرد و لحظه به لحظه احساس مسوولیتش بیشتر می شد. اصغر آبگون «بکر بودن»، نشاط و عدم مهارت کافی برخی از بازیگران را در ارتباط با کار با میکروفن تحمل می کرد و درخشش چشم هایش را وقتی که اولین بخش از این سریال را مونتاژ شده، دید کاش همه مردم می دیدند.
این از آن صحنه هایی بود که هیچ وقت به تصویر درنیامد. بسیاری از صحنه های نادر در پشت صحنه خلق می شوند، لحظاتی که سرشار از شور و شوق و شیدایی، عشق و جذبه و سرمستی، شورانگیزی و هیجاننده، «دمی» است که رندان عالم بنده اش هستند، دیگر نمی توانند نه ساغری، نه پیمانه یی و نه حتی جامی درکشند، مست خلاقیتند، این خلاقیت چه در بازی باشد چه در لباس چه در گریم، چه در صدابرداری، چه در ثبت یک تصویر یا میزانسن زیبا، باید عاشق باشی تا قدر این لحظات را بدانی، دیگر تلخی ندارد همه چیزش شیرین است. حتی عصبانیت، اخم و تخم، بدقلقی، سرسختی یا حسادت، زیرا همه می خواهند کار خوب شود و در این میدان همه نسبت به یکدیگر پیشی گیرند. کار خوب همه چیزش رقابت است.
برخی می خواهند در ربودن گوی خوبی از یکدیگر پیشی گیرند و چه بسا نمی دانند مجموعه است که باید بدرخشد. درخشش یکی دو ستاره آسمان تیره و غم زده هنر این مرز و بوم را روشن نمی کند. همه ستارگان باید بدرخشند تا بتوانیم در این همه نور سرمست شویم و لحظه یی نگاه از این همه ستاره برنداریم، حتی ستارگان کوچک در ترکیبی هنرمندانه، زیبایی این همه درخشش را دو چندان می کنند. در دلربایی و کرشمه همه ستارگان است که آسمان هنر نورباران می شود. اگر یک یا دو ستاره روشن باشند و همه خاموش، نه طنازی هست و نه فریبایی، همه چیز ملامت آور خواهد بود.آنچه احساس را به ترنم وا می دارد چشمک زدن افسونگرانه ستاره یی در دوردست است. آنکه در جلوست دیده می شود چه بخواهد و چه نخواهد ولی چه کار باید کرد که ستاره دوردست «هم» به چشم آید و «هم» خوب دیده شود. این رمز و راز را ابراهیم حاتمی کیا می دانست.
می شود ساعت ها نوشت از خاطرات و اتفاقات و آموخته ها و... این سطور را در حیطه کار خود نوشتم آن هم مختصر مختصر و چه بسا بسیار چیزهای مهمی از قلم افتاده اند، لحظه لحظه خاطره است. انتقال تجربه، شکل گیری خلاقیت و... و سرانجام تولید هنر، امیدوارم فرصتی پیش بیاید تا نکاتی را که به آنها اشاره کردم، بتوانم بیشتر باز کنم.
شکرخدا گودرزی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید