شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

لطیفه‌های رسده در هفته آخر مرداد


لطیفه‌های رسده در هفته آخر مرداد
ترکه از طبقه صدم یه ساختمون میافته پایین به طبقه پنجاهم که میرسه مگه خُب تا اینجاش که به خیر گذشت.
□□□
ترکه یه تیکه یخ گرفته دستش تو آفتاب داشت متفکرانه نگاش میکرد بهش میگند چیکار میکنی؟ ترکه میگه:من هنوز نفهمیدم این یخه کجاش سوراخه که ازش آب میچکه!
□□□
ترکه باباش تو مستراح میمیره. ترکه هر بار میرفته توالت میشسته گریه میکرده بهش میگند آخه یعنی چی هر دفعه میری توالت نیشینی گریه میکنی؟ ترکه میگه آخه بوی بابام را میده.
□□□
ترکه خودکارش تمام میشه ترکه تحصیل میکنه.
□□□
به ترکه میگن ۱۷ شهریور چه روزیه؟ ترکه بعد از یه ۵ دقیقه می گه فکر کنم ۱۰ مهر باشه.
□□□
-ترکه ۲ تا بلوکه سیمانی را میگذاشته رو کولش میبرده سر ساختمون مهندسه بهش میگه خُب چرا با فرغون نمیبری؟ ترکه میگه: آخه اوندفعه با فرغون بردم اون چرخش پشتم را اذیٌت میکرد.
□□□
به ترکه میگن از زندگی چی فهمیدی ترکه میگخ: والا باربری و بربری.
□□□
اصفهانیه موز میخوره معدش تعجٌب میکنه.
□□□
ترکه عقب قب راه می رفته بهش میگند واسه چی اینجوری میکنی؟ ترکه میگه بچٌه ها میگند از عقب شبیهه آلن دولن میشی.

مصطفی مصلح تهرانی
http://mostafaeshghi.blogfa.com
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید