دوشنبه, ۳۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 May, 2024
مجله ویستا

تاثیر "جهانی شدن" بر فرهنگ کشورهای حاشیه خلیج فارس


تاثیر "جهانی شدن" بر فرهنگ کشورهای حاشیه خلیج فارس
یكی از ویژگی‌های ماهیتی و ذاتی "جهانی شدن" همه‌جانبه بودن آن است. به این معنا كه فرایند "جهانی شدن" در تمامی عرصه‌های زندگی فردی و اجتماعی بشر عصر حاضر نفوذ كرده و بنیان‌های آن را دچار تغییر و تحولات عمیق و شدید كرده است. دامنه این تغییر و تحولات توانسته‌است تمامی ساختارهای جوامع سنتی را، اعم از اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، هنری در برگیرد. در این میان تاثیر و تاثراتی كه در حیطه فرهنگ در مورد جوامع اسلامی و كشورهای عربی حوزه خلیج فارس - كه به طور معمول به عنوان مناطق ثروتمند و در عین حال توسعه‌نیافته توصیف می‌شوند - بوجود می‌آید را دكتر
"محمدالرمیحی" كارشناس و عضو تحریریه ماهنامه فرهنگی وزارت الاعلام كویت (اطلاع‌رسانی) پیگیری و بررسی كرده است. گزارش حاضر چكیده‌ای است از برگردان مقاله "الرمیحی " تحت عنوان "بازتاب تاثیرات جهانی بر فرهنگ كشورهای حاشیه خلیح فارس " كه در شماره اخیر ماهنامه گزارش گفت وگو از انتشارات مركز بین‌المللی گفت وگوی تمدن‌ها به چاپ رسیده‌است. وی با تامل بر رابطه "ثروت" و "فرهنگ" در این كشورها و انتقاد از عملكردهای گذشته رهبران و مسئولان عرب، به تاثیرها و پیامدهای مسائل فرهنگی نظیر "ملی‌گرایی عربی" در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی می‌پردازد. الرمیحی در بخشی از مقاله خود می‌نویسد: اعراب از حیث دارایی متمكن بوده‌اند و چه بسا توسط آنها در مدت طولانی ثروت‌های بی‌شماری كه سر به فلك می‌زند و غیر قابل استرداد است، به خاطر بی‌توجهی و عدم برنامه‌ریزی دقیق به هدر می‌رود. آنها از لحاظ سیاسی نیز فرصت‌های زیاد و تلاش‌های خوبی را از دست داده‌اند كه شاید نتوان آن را جبران كرد. ه موجب برآورد كارشناسان و صاحب‌نظران، منطقه خلیج فارس از ‪ ۲۵‬سال گذشته تا كنون نزدیك ‪ ۲/۳‬میلیارد دلار را نابود ساخته كه مجموع كل درآمد نفتی به شمار می‌آمده است. این رقم در بودجه تعدادی از كشورهای صادركننده نفت خلیج فارس كسری قابل توجه و چشمگیری به بار آورد. جنگ عراق علیه ایران به تنهایی نیم تریلیون دلار (معادل پانصد میلیارد دلار) هزینه دربرداشت. همچنین متعاقب آن كودتاها و جابه‌جایی‌های سیاسی یك نسل كامل از اعراب را از پا درآورد. حجم و میزان شكست‌ها و تلخكامی‌های پروژه نهضت ملی اعراب به عدم موفقیت سیاست و اقتصاد انجامید. به نوشته الرمیحی تلاش‌های زیادی در حیطه‌های اجتماعی و اقتصادی انجام گرفت كه دلسوزانه در آن براهمیت و لزوم عنایت و توجه به سطح و میزان فرهنگ اقتصاد سالم تبلیغ و تاكید شد، زیرا پایبند بودن به اصول هوشیارمدارانه فرهنگی در عرصه توسعه و پیشرفت را كه "برخی بر لزوم رعایت مفهوم نهضت ناسیونالیسم عربی" اصرار داشتند، بسیار حیاتی و الزامی می‌دانستند. رعایت این نكته كه بیشتر بر این موضوع اشاره داشت تا فرهنگ،به طور عمده با نقد شاخه‌های نهضت عربی میسر می‌شود، چه بسا بازگشت به نوعی "اسلام سیاسی" خود تجدیدنظر در عرصه فرهنگ به شمار می‌آمد البته در شكل به طور كامل ایدئولوژیك سیاسی "اسلام اولیه" و به حال نخست برگشتن شاید تجربه پیشین را برای برخی از چپ‌ها و ملی‌های جریان‌ساز تكرار كند. ارمیحی معتقد است جهانی شدن ضربات جبران‌ناپذیری بر پیكره فرهنگ نوین اعراب وارد كرد كه به طور عمیق توازن و ثبات اقتصادی آنان را متزلزل ساخت. كوشش‌های زیادی برای اعاده این توازن و باز پس‌گیری این استقلال به هدر رفته انجام گرفت كه سر آخر به جریانات هراس‌آور مالی و معنوی منجر شد كه مظاهر ناتوانی و عجز را به خوبی به نمایش می‌گذاشت. این كارشناس عرب زبان در ادامه مطلب خود به تاخیر فرهنگی در مسائل اقتصادی در كشورهای شورای حكام خلیج فارس اشاره می‌كند و می‌نویسد: شش كشور عضو شورای همكاری خلیج فارس در طول چهار دهه گذشته شاهد فراز و نشیب‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زیادی بوده‌اند كه مهمترین انگیزه این تغییرات، "نفت" (از تولید گرفته تا بازاریابی و فروش آن) بود. نفت این فرآورده حیاتی جهانی از بدو پیدایش و استخراج، همواره با خود، دخالت كشورهای بزرگ غربی را در منطقه پدید آورد، چرا كه منابع كلان سفره‌های زیرزمینی نظارت كارشناسان و صاحب‌نظران غربی كه اقتصاد دنیارا زیر نظر داشتند، می‌طلبید. از آنجا كه نفت این محرك اصلی اقتصاد در كنار دیگر منابع در جهان با دشواری‌های فروانی استخراج می‌شود، با وجود موانع اداری بسیار با تنش تحویل بازارهای جهانی می‌شود و در نتیجه بر روی شبكه اجتماعی و سیاسی تاثیر منفی می‌گذارد. حال باید در نظر گرفت محصولی كه ‪ ۹۰‬درصد از رشد فعالیت‌های اقتصادی شواری همكاری خلیج فارس را شكل می‌دهد، چگونه نیروهای انسانیش اعم از كارگر فنی و تكنسین محلی با نسبت تولید همخوانی ندارد. به این معنا كه در برابر این تولید تعداد نیروی انسانی محدود است. بنا به استنباط "الرمیحی" دلیل چنین نبود تعادلی‌در اصل به مسئله مهاجرت و جذب نیروی كار ارزان باز می‌گردد كه در تعامل با این فرآورده نیروی كار خارجی در حوزه خلیج‌فارس بیشتر در دسترس قرار دارند. بازارهای نفتی در كشورهای شورای همكاری خلیج فارس باید بر روی خارجیان گشوده باقی بماند زیرا هر گونه تغییرات اقتصادی یا سیاسی در این كشورها در مدت طولانی و مدت متوسط به علت استقلال و استقرار ثبات تولید محصول بازار جهانی نفت و انتقال نیروی كار خارجی به منطقه تاثیر می‌گذارد. البته برخی از كشورهای مجاور همسایه به خاطر جابه‌جایی‌های مالی و تجاری و درآمد خود بر جوامع و بازارهای همسایه كشورهای خلیج فارس تكیه می‌كنند. حال انبوه نیروی كار خارجی در این كشورها علاوه بر هزینه‌های اقتصادی، تهدیدی جدی و فرهنگی نیز به شمار می‌آید و حتی در برخی از كشورهای حوزه خلیج فارس این تهدید جنبه‌ای سیاسی پیدا می‌كند. در طول بیست و پنج سال گذشته این كشورها شاهد حضور و رشد فزاینده نیروی كار خارجی بوده‌اند: از ‪ ۱/۱۲‬میلیون در سال ‪ ۱۹۷۵‬به ‪ ۴/۴‬در ‪۱۹۸۵‬ رسید و این رشد در سال ‪ ۲۰۰۱‬به حدود ‪ ۸/۱‬میلیون كارگر افزایش پیدا كرد كه در مدت زمان فعالیت شورای همكاری خلیج فارس رشدی چشمگیر داشته است. این در حالی است كه نسبت نیروی كار محلی تنها ‪ ۳۳/۳‬درصد از كل روند جذب كارگر را تشكیل داده است. بخشی از این نیروها كارگرهای خانگی، پیشخدمت، هستند كه در كانون خانواده‌های عرب فعالیت می‌كنند و برخی تاثیر منفی بر آنها می‌گذارند، نیروهایی چون: پرستار كودك، راننده، آشپز، نظافتچی و غیره. به همین دلیل فشارهای جهانی بر ارزش‌ها و تلاش‌ها و فعالیت‌های مختلف، جنبه‌ای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در این كشورها پیدا می‌كند. لرمیحی پیش‌بینی می‌كند، چنانچه كشورهای شورای همكاری خلیج فارس و منطقه خاورمیانه بخواهند جهانی شدن را از جنبه‌های اقتصادی با حفظ منافع خود بنگرند، عملی است. گشودن بازار و تبادل كالا به صورت آزاد و بی‌واسطه قابل تامل است و چنانچه حتی بخواهند این جهانی شدن را به لحاظ سیاسی چون برگزاری مجالس شورا و پارلمان‌های انتخابی بنگرند، شاید عملی باشد. الرمیحی در پایان مقاله خود چنین نتیجه می‌گیرد كه اگر هر گونه جابه‌جایی و تغییر ماهیت فرهنگی كه بنیان جامعه و ارزش‌های اجتماعی و تربیتی را شامل می‌شود اعمال گردد، پذیرفتنی نیست و هیچ دولت و حكومتی در این منطقه تاب برنمی‌آورد، زیرا پدیده فرهنگ با هویت مرتبط است كه هیچ تغییری را برنمی‌تابد.
منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ایرنا