یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


بساط امپراتوری آمریکا برچیده شده است


بساط امپراتوری آمریکا برچیده شده است
“بساط نیروی کاری را برچین، بساط سهام را برچین، بساط کشاورزان را برچین.” این پندی بود که اندور ملون وزیر خزانه داری آمریکا به هربرت هوور رئیس جمهور اسبق آمریکا برای مقابله با بحران سقوط اقتصادی شدید آن کشور در سال ۱۹۲۹ میلادی داد.
هوور این کار را کرد. آنگاه مردم آمریکا هم بساط خودش و بساط جمهوریخواهان را برچیدند.
در سقوط اقتصادی سال ۲۰۰۸، ۴۰ درصد از ارزش سهام در بازارهای بورس ایالات متحده به ارزش بالغ بر ۹ تریلیارد دلار از بین رفته است. در این میان حدود ۵ تریلیارد دلار به صورت کاهش ارزش املاک و مستقلات نابود شده است. آمریکا عن قریب دچار رکود اقتصادی ای خواهد شد که تعدیل سریع نیروی انسانی، ، افزایش موارد پرداخت حقوق بیکاری و دیگر خدمات تامین اجتماعی را در پی خواهد داشت.
برای اولین بار آمریکا ممکن است دچار کسری بودجه یک تریلیارد دلاری شود.
در سال مالی ۲۰۰۸، کسر بودجه ایالات متحده ۴۳۸ میلیارد دلار بود.
با توجه به کاهش عواید مالیاتی ما ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیارد دلار لازم برای پاک کردن سیاهه شرکتهای فدرال رهن املاکMae Fannie وMac Freddie، همچنین ۷۰۰ میلیارد دلار برای وثیقه گذاری و نجات اقتصادی والستریت، (به علاوه ۱۰۰ میلیارد دلار خرده حسابهای وابسته) و همین‌طور ۸۵ میلیارد دلار برای نجات شرکت “گروه بین المللی آمریکایی” موسوم به ای آی جی، که حالا برای این کار ۳۷ میلیارد دلار دیگر لازم است، همین‌طور ۲۵ میلیارد دلار لازم برای نجات شرکتهای خودرو سازی جنرال موتورز، کرایستلر، فورد و صدها میلیارد دلار دیگری را که هنک پالسون وزیر خزانه داری آمریکا برای خرید بدهی های شرکتها و نجات بانکها برای جلوگیری از وحشت مردم لازم دارد را به میزان کسر بودجه امسال آمریکا اضافه خواهیم کرد.
حالا که آمریکایی ها نمی توانند چیزی پس انداز کنند، مقامات دولت فدرال این کشور این مبالغ را از کجا خواهند آورد؟ آیا دولت فدرال اسکناس (بدون پشتوانه) چاپ کرده و ارزش دلار و میزان اعتبار مالی ایالات متحده را نابود خواهد کرد؟ چون کشورهایی که گاوصندوق هایشان مملو از دلار و اوراق قرضه آمریکایی است - یعنی چین، ژاپن، عربستان سعودی و کشورهای عربی خلیج فارس - دیگر برای قرض دادن به آمریکا اکراه دارند. حسابهای سپرده مستقلی که میلیاردها دلار به بانکهای آمریکایی سرازیر کردند دیگر آهی در بساط ندارند.
حالا دیگر چیزی نمانده که روی کارتهای اعتباری عمو سام مهر “باطل شد” زده شود.
قرار است بودجه آمریکا زیر تیغ کاهش هزینه ها برود. اما چه مبالغی از آن کسر خواهد شد؟
هزینه های تامین اجتماعی و بهداشت و درمان حتما از این قاعده مستثنی خواهند بود. بازنشستگان و مستمری بگیران سالخورده آمریکایی که هم اکنون ضربه شدیدی خورده اند. و در حالی که دموکراتها در حال تهیه یک بسته تحریک اقتصادی برای فقرا و طبقه متوسط شاغل هستند، بن های درمانی و کوپن‌های مواد غذایی را نیز نمی توان حذف کرد. سود وامها را هم نمی توان کاهش داد. در واقع سود وامها در حال افزایش است. آیا اگر دموکراتها پیروز شوند و اکثریت در کنگره به دست دموکراتها بیفتد، آنگاه آن کنگره تحت کنترل دموکراتها حقوق و مزایای بیکاری، رفاه، آموزش و پرورش، وامهای دانشجویی، مزایای کهنه سربازان را به خاطر رکود اقت صادی آمریکا کاهش خواهد داد؟
این کار به هیچ وجه ممکن نیست، با این حال این موارد تقریبا تمام هزینه های پیش بینی شده در بودجه را - به جز موارد نظامی- تشکیل می دهد. منظور هزینه جنگهای افغانستان و عراق و همچنین کمک های خارجی آمریکا است. و همین‌جا است که تبر کاهش هزینه ها بالاخره فرود خواهد آمد.
پس بساط امپراتوری آمریکا است که قرار است برچیده شود.
عقب نشینی بوش از مواجهه با ایران و کره شمالی بر سر برنامه های هسته ای این کشور ها این احتمال را تقویت کرده و ممکن است این روند به برقراری صلح از طریق مذاکره در افغانستان منتهی شود. ژنرال پترائوس فرمانده نظامیان آمریکایی و گیتس وزیر دفاع ایالات متحده مدتی است که از “آشتی” با طالبان حرف می زنند.
ما (آمریکایی ها) دیگر در آمریکای عهد آیزنهاور یا ریگان زندگی نمی کنیم. حتی دنیای بعد از جنگ سرد جرج بوش پدر، که در آن آمریکا یک سلطه جوی جهانی بود، به تاریخ پیوسته است. آمریکا هم بر اساس موازین نسبی و هم بر اساس موازین واقعی، قدرتی کوچک شده است.
آیزنهاور ۹ درصد تولید ناخالص داخلی آمریکا را صرف امور دفاعی می کرد. این میزان در زمان ریگان به شش درصد رسید و ما اکنون می توانیم تنها ۴ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف هزینه های دفاعی کنیم. با این حال دو جنگ روی دستمان مانده که همچنان خون نیروهای ما و توان مالی ما و کشورهای متحد ما را به هدر می دهد. ما همچنین در منطقه بالتیک، اروپای شرقی و بالکان تعهدات مالی و نظامی ای داریم که در زمان جنگ سرد نداشتیم. اکنون سیستمهای تسلیحاتی ایالات متحده چندین برابر گران تر از قبل است و با این حال تعداد هواپیماها و ناوهای استراتژیک ما از تعداد این اقلام در زمان آیزنهاور و ریگان کمتر است. تعداد نیروهای در حال خدمت در ارتش ما بالغ بر ۷۰۰ هزار نفر است، ۱۵ درصد آنان مونث هستند و بیش از این تعداد در رسته های پشتیبانی هستند نه در رسته های رزمی.
تعداد نیروهای مزدور ما بسیار اندک است و با این تعداد ما دیگر نمی توانیم ژاندارمی جهان را برعهده داشته باشیم. از طرف دیگر استطاعت استخدام مزدوران بیشتر را هم نداریم. با این حال تعداد زیادی از کشورها دشمن ما شده اند که در سال ۱۹۸۹ دشمن ما نبودند.
حالا منافع ما را در آمریکای لاتین نه تنها کوبا، بلکه ونزوئلا، بولیوی، اکوادور، نیکاراگوئه و هندوراس به چالش کشیده اند. برزیل، آرژانتین و شیلی دیگر به راه خود می روند و از ما پیروی نمی کنند. روسیه در منطقه قفقاز سلطه جویی را افزایش داده و موشکهای قاره پیمای تازه ای آزمایش می کند، و هواپیماهای بمب افکن آن کشور در حوالی حریم هوایی ایالات متحده گشت زنی می کنند. در حالی که ما رو به رکود اقتصادی می رویم، چین با رشد اقتصادی ۱۰ درصد در سال برای فروش اقلام نظامی آمریکا به تایوان خط و نشان می کشد. ایران همچنان از آمریکا نافرمانی می کند. پاکستان مملو از احساسات ضد آمریکایی و طرفداری از القاعده است. امپراتوری آمریکا یک پدیده شدیدا بی اعتدال شده است.
حالا که بازارهای آمریکا در حال سقوط بوده و ثروت این کشور به باد می رود، ما ۷۵۰ پایگاه نظامی و استقرار نظامیان در بیش از ۱۰۰ کشور دنیا را می خواهیم چکار؟
حالا که رکودی با عمق و طول مدتی نامعلوم بر روی آمریکا سایه افکنده، چرا همچنان قرض گرفتن میلیاردها دلار از اعراب ثروتمند برای دفاع از اروپایی های ثروتمند ادامه می دهیم؟ یا چرا میلیاردها دلار از چین و ژاپن قرض می گیریم تا تحت عنوان “کمک های بلاعوض چالش هزاره” به کشورهایی مانند تانزانیا و بورکینافاسو بدهیم؟
لازم است که آمریکا تمام تعهدات استراتژیکی خود از زمان جنگ سردی که حالا ۲۰ سال است به پایان رسیده، مورد تجدید نظر قرار بدهد.
آیا واجب است که ۳۰ هزار نیروی نظامی در کره جنوبی نگه داریم که تعداد جمعیتش دو برابر کره شمالی و ثروتش ۴۰ برابر بیشتر از آن کشور است؟ چرا مک کین و اوباما به گرجستان پیشنهاد عضویت در ناتو می دهند که یعنی تضمین جنگی بر علیه روسیه. آن هم گرجستانی که کله شقی مثل میخائیل سالیکاشویلی رئیس جمهور آن است. چرا آنها به اوکراین چنین پیشنهادی می دهند که مردمش خویشاوندی با روسیه را به ائتلاف با ما ترجیح می‌دهند؟
جان مک کین می گوید:”باید اول کشور خودمان را در اولویت قرار دهیم.”
آقای سناتور! حق با شما است. دیگر وقت آن رسیده که اول مراقب آمریکا باشیم.
پاتریک بیوکنن
مترجم: جمشید سلمانیان
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید