دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


کاهش ارزش دلار کاهش بدهی آمریکا به جهانیان


کاهش ارزش دلار کاهش بدهی آمریکا به جهانیان
عربستان سعودی بزرگترین تولید کننده و دارای بزرگترین ذخایر شناخته شده نفت است و به تعبیری می توان از این کشور به عنوان لیدر اوپک نام برد. عربستان سعودی تنها عضو کارتل اوپک است که دارای سقف سهمیه تولید نیست و همواره نقش تولید کننده توازن ساز را داشته است.
در واقع این کشور توان آن را دارا است که با کاهش یا افزایش در تولید خود امکان افزایش یا کاهش میزان نفت موجود در بازارهای جهانی را به وجود آورده و تحت تاثیر این امر به کاهش یا افزایش بهای نفت در مبادلا ت بین المللی مبادرت نماید.
از آنجایی که نفت خریداری شده از اوپک تنها به وسیله دلا ر مبادله می گردد، کشورهایی که تولید کننده نفت نیستند مانند بسیاری از کشورهای توسعه نیافته و برخی کشورهای توسعه یافته مانند ژاپن، نخست می بایست کالا های خود را برای بدست آوردن دلا ر به فروش برسانند، تا سپس امکان خرید نفت را داشته باشند. این گونه کشورها اگر توان بدست آوردن دلا ر کافی را نداشته باشند لزوما می بایست دلا ر را از بانک جهانی یا صندوق بین المللی پول قرض بگیرند که در صورت مبادرت به چنین اقدامی می بایست با افزودن سود قرض دریافتی به دلا ر نسبت به باز پرداخت آن اقدام گردد این امر ضرورت بالا ی وجود دلا ر در خارج از آمریکا را بیش از پیش تشدید می نماید.
در مقابل تقاضای جدید ایجاد شده برای دلا ر آمریکا، این کشور مبادرت به نشر money flat یا پول دستوری و بدون پشتوانه می کند به طوری که حتی برای واردات نفت و کالا های خود نیز می تواند از این روش استفاده نموده و نسبت به نشر money flat اقدام نماید.
پول دستوری و بدون پشتوانه money flat و ارز (معمولا پول کاغذی) به شکلی از پول گفته می شود که یک حکومت برای اساس یک «حکم»flat (فرمان) می دهد که این پول برای مبادله قانونی می باشد و این نوع از پول برخلا ف دیگر پول ها «جنسی» money commobitg یا «اسناد پولی» money representative بر ذخایر خاص استوار نیست. پول دستوری در مبادله صرافی پرداخت می شود لیکن لزوما ارزش حقیقی ندارد. در واقع ارزش کاذب این نوع از پول وابستگی تام بر اهداف مالی ناشر و شایستگی اعتبار دهنده و اعتبار آن تکیه دارد و استوار است.
چنین دلا رهای بدون پشتوانه ای توسط اکثر کشورهایی که تولید کننده نفت نیستند و کشورهای توسعه نیافته در بانک های آمریکا یا در خزانه آمریکا به جهت محافظت از پول شان و ارتقای اعتبار دلا رهای نفتی سرمایه گذاری یا ذخیره می شوند. امروزه خارجی ها ۴۸ درصد از تعهدات خزانه ایالا ت متحده و ۲۴ درصد از بازار سهام قرضه و ۲۰ درصد از همه شرکت های سهامی این کشور را در اختیار دارند.
در مجموع خارجیان ۸ تریلیون دلا ر از دارایی موجود در ایالت متحده را در اختیار دارند و در واقع این دلا رهای امانت خارجی، دلا ر آمریکا را تقویت می کنند و دلا ر به ایالا ت متحده قدرت عظیم یکه تازی اقتصاد جهانی، تنظیم قواعد و تطبیق در بازار جهانی را داده است.
امروز پول آمریکا تقریبا دو سوم همه ذخایر ارزی رسمی «جهانی» را تشکیل می دهد و به شیوه ای موثر بازار جهانی نفت را کنترل می نماید. بیش از چهار پنجم همه معاملا ت ارزی خارجی و نیمی از تمام صادرات جهان به دلار صورت می پذیرد و این واقعیت که میلیاردها دلا ر ارزش قیمت نفت به دلا ر پرداخت می شود تفوق جهانی دلا ر را تضمین می کند و به آمریکا فرصت می دهد تا به عنوان لیدر بانک مرکزی دنیا عمل نماید، پول قابل پذیریش در همه جا را نشر کند.
در واقع نفت و تجارت بین الملل را می توان پشتوانه اصلی این پول فراملیتی دانست که با در انحصار گرفتن تمامی بازارها امپراتوری بزرگی را بر پهنه و گستره اقتصاد جهانی به وجود آورده و راه های بازگشت را بر کسانی که تصمیم به استفاده از ارزهای دیگر نموده اند بسیار سخت و ناهموار ساخته است و ایالا ت متحده آمریکا آنچنان که در ادامه خواهیم دید، تصمیم به استفاده از این تفوق و مقبولیت درجهت کاهش میزان تعهدات و بدهی های خود در عرصه بین الملل گرفته است، تصمیمی که در نهایت منجر به کاهش بدهی ها و تعهدات واقعی آمریکا و از دست رفتن قدرت خرید دلا رهای در دست جوامع و کشورهای دیگر خواهد شد.
حرکتی که به واسطه زیرکی اقتصاددانان و لیدرهای بازرگانی این کشور در جهت برون رفت از بحران هایی احتمالی آتی به واسطه دلا رهای بی پشتوانه اما با قدرت خرید بالا ی در دست جوامع مختلف بشری تدوین و اجرا گردیده و حکایت از تیزبینی، دوراندیشی دانشمندان اقتصادی و برنامه ریزان اقتصادی جامعه آمریکایی دارد.
با توجه به تفوق و برتری دلا ر آمریکا و تاثیرگذاری بیش از اندازه اقتصاد این کشور بر روی اقتصاد جهانی اقتصاددانان آمریکا بین رکود و کاهش ارزش دلا ر، کاهش ارزش دلا ر را انتخاب کرده اند.
کاهش ارزش دلا ر از طرفی به رونق اقتصادی آمریکا کمک خواهد کرد (هر چند منجر به تورم داخلی در این کشور خواهد شد) و از سوی دیگر بدهی دولت آمریکا به مردم جهان را کاهش خواهد داد (به فرض این که یک هزار میلیارد دلا ر آمریکایی درخارج از آمریکا در جریان باشد بعد یک افت ارزش سی درصدی دلا ر، ارزش آن یک هزار میلیارد دلا ر می شود هفتصد میلیارد دلا ر! در واقع قبل از این اگر یک فرد با یک هزار دلا ر امکان خرید یک کیلوگرم طلا از بازار آمریکا و بازار جهانی را به دست می آورد پس از کاهش سی درصدی ارزش دلا ر، این فرد فقط توان خرید ۷۰۰ گرم طلا را خواهد داشت و در واقع از تعهد دولت آمریکا در مقابل پوشش خرید یک هزار دلا ر توزیع شده در بازارهای جهانی و خارج از این کشور به میزان قابل ملا حظه ای کاسته شده است). در واقع آمریکا، به همین سادگی در حال مالیات گرفتن از مردم جهان است و اجرای حرکت های انحرافی و سیاست های تنش زا در جهان اطراف خود سعی در انحراف افکار عمومی دارد که از این جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
جنگ های سال های اخیر در محدوده خلیج فارس و خاورمیانه، جنگ افغانستان، احداث پایگاه های نظامی در کشورهای آسیای مرکزی، جنگ های داخلی در نیجریه و عراق و جنوب ترکیه، ایجاد حساسیت در مسیر لوله صلح ایران، پاکستان و هند، ایجاد چالش و حساسیت در کشورهای تازه به استقلا ل رسیده و جدا شده از شوروی سابق، جنگ روانی در زمینه تحرکات هسته ای ایران و ناامن جلوه دادن منطقه به واسطه ایران، شدت دادن به اختلا فات لبنان، فلسطین، اسرائیل و سوریه و مرتبط کردن این موضوعات با حمایت های احتمالی ایران و سفته بازی در بخش نفت و شدت بخشیدن بر افزایش بهای آن در بازارهای جهانی و کم تاثیر جلوه دادن سیاست های برنامه ریزی شده این کشور در خصوص کاهش مصنوعی ارزش دلا ر در بازارهای جهانی توسط این کشور.
اعتبار گسترده دلار به عنوان واسطه مبادلاتی در عرصه بین المللی، منجر به این مساله شده که دولت آمریکا منبع درآمدی به جز مالیات و نظایر آن داشته باشد. این منبع همان چاپ مکرر دلار، بدون ایجاد هیچ گونه آثار تورمی است.
در حال حاضر به طور تقریبی سالیانه بالغ بر ۴۰۰ میلیارد دلار از چنین دلارهایی توسط «فدرال رزرو» (بانک مرکزی آمریکا) چاپ و به طور مستقیم یا غیرمستقیم توسط دولت ایالات متحده خرج می شود.
باید توجه شود که اگر اعتبار بین المللی دلار نبود، چاپ این دلارها، منجر به بیشتر شدن آهنگ رشد نقدینگی نسبت به آهنگ رشد تولید شده و باعث بروز تورم در اقتصاد آمریکا می شد.
از طرف دیگر باید توجه کرد که در صورت چاپ بیشتر دلار (بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار مذکور)، باز هم اقتصاد این کشور دچار تورم نمی شد.
در واقع در همه سال ها مقدار قابل توجهی از نقدینگی در گردش اقتصاد آمریکا، به وسیله همان دلارهایی که توسط وارد کنندگان آمریکایی به صادرکنندگان کشورهای دیگر پرداخت می شود از این کشور خارج می گردد.
نمونه بارز این گونه عملیات را در چرخه پولی کشور خودمان هم می توانیم ملاحظه نماییم، بدین شکل که با در نظر گرفتن این نکته که یکی از دلایل عدم بروز تورم های وحشتناک تر در سه ساله اخیر در ایران (علی رغم رشد سرطانی و بی حساب کتاب حجم نقدینگی)، خروج بخشی از این نقدینگی جدید ایجاد شده از عرصه مبادلاتی داخل کشور و انتقال آن به عراق و افغانستان (با توجه به اعتبار پول ایران در این کشورها) بوده است.
در واقع بخشی از اسکناس هایی که در ۳ سال اخیر منتشر شده است، بعد از یکی دو مرحله گردش در بازار داخلی کشور به عراق یا افغانستان منتقل گردیده و بدیهیست که اگر اسکناس های ایرانی در این دو کشور اعتبار نداشت، تورم حال حاضر ایران قدری بیشتر بود.
اعتبار بین المللی دلار باعث شده که دولت این کشور امکان آن را داشته باشد که همه ساله بدون افزایش مالیات ها (این عمل منجر به خروج سرمایه گذاران بزرگ از این کشور به مقصد کشورهایی دیگر همچون چین و... غیره خواهد شد)، مخارج خود را به خصوص در زمینه های نظامی، امنیتی و اطلاعاتی افزایش دهد. بخشی از این افزایش مخارج از طریق چاپ مکرر دلار به واسطه اعتبار بین المللی آن و هزینه آن به طور مستقیم یا غیرمستقیم توسط دولت ایالات متحده است که قبلا توضیح داده شد اما بخش دیگری از این افزایش سرسام آور مخارج، توسط فروش اوراق قرضه به متقاضیان داخلی و خارجی تامین می گردد.
به این ترتیب که دولت آمریکا امروزه بیش از ۸ تریلیون دلار از همین اوراق قرضه را در دست اشخاص حقیقی و حقوقی داخلی و خارجی دارد; اوراقی که این دولت متعهد به پرداخت اصل و فرع آنهاست; در حال حاضر دولت آمریکا هر ساله، بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار اوراق قرضه جدید چاپ کرده و به فروش می رساند و بدین ترتیب باز هم بدهی خود را افزایش می دهد و وابستگی کشورهای دیگر به پول این کشور را بیش از پیش فزونی می بخشد به شکلی که امروزه بسیاری از دولت های جهان، بخشی از ذخایر ارزی خود را به صورت اوراق قرضه آمریکا نگهداری می کنند و در حال حاضر دولت چین بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار و دولت ژاپن نیز بیش از ۱۲۰۰ میلیارد دلار از این اوراق را به عنوان بخشی از ذخایر ارزی شان نگهداری می نمایند.
هزینه تولید یک دلار، تنها سه سنت است، لیکن آمریکا، در عمل در ازای آن چه که تنها سه سنت هزینه تولید آن است، به میزان ۱۰۰ سنت کالا و خدمات از دیگران دریافت می نماید. در اقتصاد به این سود کلا ن، سینوراژ می گویند که معمولا در معاملا ت داخلی در دست دولت هاست ولی آمریکا این امکان استثنایی را دارد که از این سود کلا ن در عرصه مبادلا ت بین المللی استفاده نماید.
برآوردها حاکی از آن است که بین ۵۰ تا ۷۰ درصد دلا رهای در جریان و ۷۵ درصد از دلا رهایی که هر ساله از سوی دولت آمریکا چاپ می شود، در خارج از آمریکا مورد داد و ستد قرار می گیرد.
به بیان دیگر چاپ دلا ر که به زبان مصطلح در ایران، افزایش نقدینگی نام دارد، بر اقتصاد آمریکا تاثیر ناچیزی دارد زیرا این نقدینگی بیشتر در اقتصاد جهان- و نه فقط در آمریکا- به جریان می افتد.
چنان که قبلا نیز گفتیم با وضعیت مسلط دلا ر، بانک مرکزی در کشورهای مختلف جهان بخش قابل توجهی از ذخایر ارزی خود رابه صورت دلا ر نگهداری می نمایند تا در صورت لزوم بتوانند برای رتق و فتق امور مالی بین المللی استفاده نمایند. این نیاز منجر به آن می شود که تقاضا برای دلا ر آمریکا در اقتصاد جهان بیش از آن باشد که به واقع مورد نیاز اقتصاد آمریکا است.
به سخن دیگر، این تقاضای ادامه دار بیرونی و جهانی، به واقع باعث می شود که چاپ روزافزون دلا ر از سوی دولت آمریکا جذب شود و برای اقتصاد آمریکا مشکلا ت معمول ناشی از چاپ افسارگسیخته پول ملی را به دنبال نداشته باشد.
تنها طریقی نیز که غیر آمریکاییان می توانند به دلا ر دسترسی پیدا کنند، این است که یا باید کالا و خدمات خود را به آمریکا صادر نموده و در ازای آن دلا ر دریافت نمایند یا این که در بازارهای مالی آمریکا و اروپا دلا ر قرض بگیرند تا بتوانند ذخیره سازی نمایند.
و اما همین نکته، یعنی استفاده از دلا ر به عنوان یک واحد پول بین المللی، استفاده از سیاست کاستن از ارزش دلا ر، برای تشویق صادرات و کاستن از واردات را به صورت یک استراتژی بسیار مخاطرهآمیز در میآورد و این امر با افزایش بهای نفت، به آسانی می تواند باعث بالا رفتن تورم در اقتصاد آمریکا شده و توان رقابتی آمریکا را در بازارهای بین المللی کاهش بدهد. تا آن جایی که به سیاست پردازان آمریکایی مربوط می شود، برای حفظ وضعیت تعادلی و جلوگیری از افزایش بیشتر در کسری تراز پرداخت های این کشور با هر حرکتی که هژمونی و اقتدار دلا ر را با سوال مواجه سازد مقابله نمایند که این امر با سعی در تضعیف بهای نفت در بازارهای جهانی و تاکتیک های نظامی و ایجاد اختلا لا ت گسترده در سطح جهان و با هدف حفظ اقتدار و هژمونی آمریکا صورت می پذیرد.
البته اقتصاد آمریکا در مقایسه با دیگر کشورهای وارد کننده نفت آسیب های کمتری را متحمل خواهد گردید زیرا، این کشور مصرف کننده نفت در بخش تولید نیز نقش به سزایی ایفا می نماید که رقم قابل توجهی است.
از سوی دیگر افزایش بهای نفت اقتصاد کشورهای اروپایی را نیز با کمترین آسیب ها روبه رو خواهد کرد که این موضوع با کاهش ارزش دلا ر در برابر یورو کشورهای اروپایی و افزایش بهای کالا های نهایی صادراتی توسط این کشورها جبران خواهد گردید که این موضوع را می توان از مهمترین علل همراهی این کشورها با سیاست های جهانی دولت آمریکا دانست.
کشورهای نفت خیز نیز که تحت تاثیر افزایش بهای نفت با افزایش قدرت معاملا تی در عرصه اقتصاد جهانی روبه رو می گردند کمترین مقاومتی در خصوص سیاست های جهانی آمریکا و تاثیرات آن بر اقتصاد بین الملل نخواهند داشت.
از سوی دیگر بهبود اوضاع اقتصادی کشورهای تولید کننده نفت از طریق توسعه زیرساخت های صنعتی و راه اندازی پروژه های صنعتی بزرگ و کارآمد که زمینه ساز ایجاد فرصت های شغلی بسیاری خواهد بود می تواند اقتصاد جهانی را متحول سازد.
به عبارت صحیح تر در شرایط کنونی که جهان به دهکده جهانی تبدیل شده است و اقتصاد هر کشور به دیگر کشورها وابسته است نمی توان ضرر یا سود اقتصادی را تنها برای یک کشور خاص دانست.
هژمونی و اقتدار دلا ر آمریکا می بایست به هر قیمت حفظ گردد. عمده ترین دلیل یورش آمریکا به عراق را می توان تصمیم دیکتاتور خونریز عراق در قطع رابطه معاملا ت نفت با دلا ر و تبدیل ۱۰ میلیارد دلا ر ذخایر ارزی این کشور به یورو دانست.
گفتنی است که علت اصلی مخالفت و خرابکاری های آمریکا در ونزوئلا نیز این است که چاوز نیز به کار مشابهی دست زده و رابطه مبادلا ت نفت با دلا ر را قطع نموده است و علت اصلی ضدیت آمریکا با ایران را نیز می توان در حرکت های گاه و بیگاه ایران در سازمان اوپک بر علیه استفاده از دلا ر دانست که در صورت تداوم برای اقتصاد آمریکا پیآمدهای ناگواری به همراه خواهد داشت.
تداوم وضعیت کنونی موجبات ادامه روند تقاضای جهانی برای دلا ر در اقتصاد جهانی را فراهم خواهد ساخت و موجبات استمرار استفاده دولت آمریکا از فرصت موجود را بیش از پیش فراهم خواهد داشت، شرایطی که باعث شده تا دولت آمریکا تقریبا مفت از بقیه دنیا کالا و خدمات خریداری نماید و مهم تر نکته آن که عمده این دلا رها وارد اقتصاد آمریکا نمی شود و صرف خرید از آمریکا نمی شود، در نتیجه، افزایش عرضه اش - مادام که این سطح تقاضا در اقتصاد جهانی باقی بماند - بر اقتصاد آمریکا اثرات تورمی نخواهد داشت.
موضع رسمی دولت آمریکا، به ظاهر بالا نگاه داشتن ارزش دلا ر است، لیکن شواهد موجود بیانگر آن است که دولت و بانک مرکزی آمریکا، به واقع سیاست کاستن از ارزش دلا ر را برای افزودن بر صادرات و کاهش از واردات و بدهی های این کشور به موجب حجم عظیم دلا رهای توزیع شده در بازارهای جهانی در پیش گرفته اند.
تامین مالی کسری تراز پرداخت های آمریکا بدون این که دلا ر همچنان پول مرکزی جهان باشد غیرممکن است. از سوی دیگر اگر دارندگان غیرآمریکایی دلا ر و مدیران بانک های مرکزی کشورهای مختلف جهان به این نتیجه برسند که نگهداری دلا ر مقرون به صرفه نیست و دیگر دلیلی برای حفظ ذخایر به دلا ر وجود نخواهد داشت.
در آن صورت، سقوط چشمگیر ارزش دلا ر اجتناب ناپذیر خواهد بود. امری که با زیرکی سیاستمداران و اقتصاددانان آمریکایی و با حرکت های ایذایی و ایجاد درگیری و شدت بخشیدن به تشنج های موجود در عرصه های بین المللی و جنگ و ناآرامی و با در اختیار گرفتن کشورها و مناطق حساس و حمایت از دولت های دست نشانده به وقوع نخواهد پیوست.
آیا قیمت های بالا ی نفت و کاهش روزافزون ارزش دلا ر در بازارهای جهانی سبب خواهد شد تا اقتصاد این کشور و اقتصاد جهانی ویران شود؟! یا کشورهایی که نحوه استفاده بهینه از این فضای جدید را می دانند از سودهای کلا ن نفتی و غیرنفتی توزیع شده در گستره وسیع اقتصاد جهان منتفع خواهند گردید و کسانی که ساده لوحانه در پی از هم پاشیدن اتحاد گسترده اقتصادهای قدرتمند جهانی که به یکدیگر همپوشانی می دهند و از یکدیگر حمایت می نمایند بازنده های اصلی بازی قدرت ها خواهند بود؟
امید است مسوولین ما نیز ازخان گسترده شده در فضای متلا طم اقتصاد جهانی بهترین بهره را برده و موجبات رشد و شکوفایی هر چه بیشتر کشور عزیزمان ایران را فراهم آورند. و در این بازی به ابزاری برای پیاده شدن خواسته ها و سیاست های استعمارگران و استثمارگران کنونی جهان که با تکیه بر علوم نوین و دانش بشری در حال استثمار جهانیان هستند مبدل نگردیم.
نویسنده : پیمان جنوبی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید