شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


واگویه‌های تامل


واگویه‌های تامل
در دفتر شعر <دری بر پاشنه اندوه> سروده جواد گنجعلی، عصیانی در کلمات نیست، واگویه تامل است. شاعری که بر شکست آدمیان گریه خدا را می‌بیند، نه جرمی در شراب می‌بیند و نه گناه داروغه‌های مست را. همه چیز در نگاهش به تماشا می‌آید بی‌آنکه به قضاوت بنشیند.در شعر گنجعلی، رنگ‌ها سیاه و سفید نیستند؛ حتی اندوه را نیز سیاه نمی‌بیند. می‌ترسد اندوهش گم شود. در همه چیز تامل می‌کند تا به مرز دانایی برسد. <تابستان به عبث تنش را/ پشت پرده‌های تور پنهان می‌کند/... / کسی که/ اندوه یک روزنامه دیواری را دارد/ با خبرهایی سوخته.>
او کوله‌باری از گذشتگان را که میراث گرانقدر و تاریخی است، پیش روی خود می‌گشاید تا مسیر جدیدی از این میان باز گشاید. از این روی همه چیز در شعرش به هم می‌آمیزد؛ حتی آرش کمانگیر باستانی در شعر او به چیزی دیگر تبدیل می‌شود: <زهدان این کمان بوی فراق می‌دهد/... / که خدنگ آن خدعه است...> تا جایی که می‌گوید: <بگذر از این کمان کج خلق( .>صص ۲۴-۲۵) و تیری مشکوک که شاید بر جگر عزیزی بنشیند... این آرش کمانگیر، کماندار ناکام است که رگ‌و‌پی‌اش از هم گسسته می‌شود.
در قطعه <برای اندوه ماکسی میلیان> با احساسی دور از فراسوی تاریخ که حس شاعر با این ماجرا پیوند نخورده است، شش بار اسم <هلنا> تکرار شده اما خود هلنا با شعر هم‌آمیز نشده است. این مقوله با دریافت حسی شاعر از اتفاقات و حوادث آشنا فرق می‌کند. در مفاهیم آشنا، شاعر تجربه‌های پدری را به تامل می‌نشیند و از درون آنها که درونی شاعر نیز شده است، اندیشه را فرانگری می‌کند و مفاهیم تازه‌ای می‌آفریند تا نگرش خود را تازه کند. اما در بعضی قطعات که شاعر بیرون از حادثه است، فرآیند آن خارج شدن شاعر از موتیف‌های شعر است. چون این موتیف‌ها یا بن‌مایه‌های اساطیری با درون شاعر اخت نشده است. در نتیجه لحن شاعر به رمانتیک می‌گراید و در پرداخت روایت چندان موفق نیست. وقتی حواس شاعر متوجه روایت می‌شود، دیگر حس او آزاد نیست. او دریافت خود را متوجه یک معنا می‌کند و رهایی را از دست می‌دهد.
در حس آزاد، شاعر به هر طرف جولا‌ن می‌دهد و صیدهای زیباتری فراچنگ می‌آورد. به اعتباری از دستیابی به شعری آسان و دلپذیر محروم می‌شود؛ یعنی از این دست تصاویر: /...< برف که آرام بگیرد/ صدایت را چون دستمالی سفید/ تا می‌کنم و در جیب پیراهنم می‌گذارم( >.../ص ۱۰۵) یا: <معشوق من/! کاش من و تو/ دو جلد از یک رمان عاشقانه بودیم( >.../ص۸۴)
این دفتر پر از تصاویر بکر و زیباست بی‌آنکه شاعر به بعضی جهات دقت کند؛ مثلا‌ به مقوله ساخت شعر و موسیقی کلمات و همچنین خوشه‌های آوایی و رسیدن به وزن طبیعی. شاعر گاه به ناهمخوانی تصاویر نیز چندان اهمیت نمی‌دهد. در قطعه <متساوی‌الا‌ضلا‌ع> می‌خوانیم: <شب از شیار معلقی/ به درون اتاق چکه می‌کند>، که اگر می‌گفت <شب از شیار معلقی/ در اتاق چکه می‌کند> از بار شعری بیشتری برخوردار می‌شد. گاهی با آوردن تصاویر نامأنوسی مانند <طعم دهانت را/ در جیب‌هایم بریز(>ص۱۱) سبب می‌شود شعر از مدار تناسب خارج شود؛ یا این نمونه: <ساعت ناسازگار بی‌قراریم را/ کوک می‌زنی...( >ص۴۱) کوک زدن به معنای دوختن است و شاید هم بعضا اشتباه چاپی است. بگذریم. که بسامد کلمه <اندوه> در این کتاب بیشتر است. در ضمن، بی‌آنکه شاعر توجهی به موسیقی کلمات نشان دهد، مصرع‌هایی از این دست در شعرش مشاهده می‌شود: <وزغهای زیر پل/ آوازهای غمناک می‌خوانند( .>ص۳۱ ) دو صدای فتحه با یک صدای بالا‌ و دو صدای زیر به استثنای صدای (ها) تمام صداها افقی است که حس دریافت را زیر پل می‌کشاند و کلمه <آوازها>، رویداد زیر پل را به بالا‌ می‌رساند.
در مصراع دوم از میان صداها حرف(غ) شنیده می‌شود که یکبار هم در مصراع اول تکرار شده است. صدای خوش‌آهنگی از منظر موسیقی کلمات القا می‌شود، کما اینکه حرف (غ) معمولا‌ از گلوی وزغها نیز شنیده می‌شود. نمونه دیگر: <بنشین کنار من/ و انار اندوهم را دانه کن( > ص۴۷) که با توضیح قبل نیازی به تفسیر نیست. به دو نمونه دیگر نیز اشاره می‌شود: <چاقویی با تیغه‌ای کند و صدف دسته‌اش/ و مروارید دندان‌هایت( >ص ۶۰) که نوعی تصویر شیء‌آمیز است. یا: <این‌گونه دلکش و لوند/ به کوچه اگر درآیی( >... /ص۷۵) در مورد این قبیل مصرع‌ها که موسیقی شعر در آن رعایت شده، اگر شاعر دقت بیشتری نشان دهد، مولفه‌های زیبایی به شعر او اضافه خواهد شد که زیبایی‌های شعر سپید، همین موسیقی کلمات و ساختمند بودن شعر است.
جالب است که جواد گنجعلی به نبض سالم زبان توجه کرده و به زبان یأجوج مأجوج که این روزها مد شده شعر نسروده است. همین ویژگی سبب شده تا فضای شعرها روشن و قابل دید و همچنین تصاویر و المان‌ها قابل دریافت باشد. این خصیصه‌ای است که در شعرهای سبک خراسانی و خراسان از آغاز تاکنون با فضای آفتابی رعایت شده است. اصولا‌ فضای شعرهای خراسان آفتابی است. اگر فرصتی دست داد در این باره خواهم نوشت. در ضمن شعرهای <سال هزار و سیصد و چند خورشیدی>، <برای اندوه دلت>، <بارانی کهنه‌ام>، <برای اندوه غلا‌محسین>، <برای اندوه کیارنگ>، <یادگاری> و <اندوهی دور گردن>از شعرهای خواندنی این دفتر هستند که شکلی از آینده خوب شاعر بااستعداد جواد گنجعلی را نشان می‌دهند.
تقی خاوری
انتشارات سخن‌گستر (مشهد)، چاپ اول، ۱۳۸۷
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید