دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

تخطئه احزاب ره به کجا می برد


تخطئه احزاب ره به کجا می برد
علمای علم مدیریت دو مشخصه مهم را برای این علم برشمرده اند؛ اول آنکه این علم هم مانند سایر علوم، یک مقوله تخصصی است و نیازمند یادگیری و آموزش ابعاد نظری و عملی و مهارت های لازمه است، دوم آنکه مدیریت یک هنر است.
مشخصه هنر برای مدیریت، آن را واجد ویژگی کمابیش منحصر به فردی نسبت به سایر علوم رفتاری کرده است زیرا در مدیریت، علاوه بر تخصص نیاز به خلاقیت، نوآوری، ابتکار عمل، آن هم از نوع زیباشناختی آن است یعنی خلاقیت و ابتکار عملی که محیط را سرشار از لطافت، اعتماد، همدلی و پویایی می کند. در بین انواع مدیریت ها، مدیریت سیاسی که مربوط به اداره عمومی کشور، اعم از خارجی و داخلی است، از حساسیت و پیچیدگی ویژه یی برخوردار است. کسانی که در رأس پست ها و مسوولیت های سیاسی یک کشور قرار می گیرند، ضمن آنکه باید واجد تخصص مدیریتی باشند، لازم است از علم سیاست و جامعه نیز در حد ضرورت برخوردار بوده و دارای تجارب سیاسی و سیاست ورزی باشند و از همه مهم تر هنر مدیریت نیز داشته باشند. چه بسا کسانی که از تخصص مدیریت و سیاست برخوردارند، اما در جایگاه مدیریت اجرایی، نه تنها کارایی نداشته و ناموفق اند، بلکه منشاء خسارت ها و زیان های عدیده هم برای کشور می شوند.
از اقتضائات مدیریت، به ویژه مدیریت سیاسی، تفکیک بین منویات شخصی و منویات اجتماعی و قانونی جامعه، دقت و وسواس لازم در گفتار و رفتار، توجه به اینکه گفتار و رفتار در موضع مسوولیت با گفتار و رفتار در عرصه شخصی و در میان جمع دوستان و هم حزبی ها و کلاس درس و اعضای خانواده و امثال آن، بسیار متفاوت است، شناخت شرایط و اقتضائات جهان و جامعه جدید و روابط انسانی و آشنایی با افکار عمومی و اقشار اجتماعی است.می توان مدیران و دولتمردان را با محک مذکور سنجید و با توجه به سوابق تخصصی، مدیریتی و اجرایی آنان، قضاوت کرد که آیا تناسبی بین جایگاه حساس آنان و سوابق مذکور وجود دارد یا نه؟
و مهم تر از آن به رفتار و گفتار آنان توجه کرد و نتایج و آثار آن را در جامعه ملاحظه کرد.به عنوان نمونه در طول دو سال گذشته، برخی از دولتمردان، به ویژه برخی از آنان که در جایگاه مدیریت سیاسی کشور قرار گرفته اند، در مورد فاصله آنان از احزاب، نامفید بودن احزاب، قطع کمک های مالی به احزاب، لزوم محدودسازی احزاب، قدرت طلب بودن احزاب، لزوم تغییر گفتمان قدرت به گفتمان خدمت در احزاب و امثال اینها سخن گفته اند.برای کسی که کمترین آشنایی با علم سیاست و مدیریت سیاسی داشته باشد، از واضحات است که امروز احزاب یکی از ارکان نظام های مردم سالارند و بدون وجود احزاب و سازوکارهای حزبی نمی توان مدعی نظام مردم سالار به معنی واقعی کلمه شد، و اگر هم در جامعه ایران، احزاب از جایگاه لازم و واقعی برخوردار نیستند و ساز و کارهای موثر حزبی در فرآیندهای سیاسی و سیاست ورزی کشور وجود ندارد، حاکی از کاستی های نظام سیاسی است، نه قوت آن، و عقل سلیم حکم می کند که باید درصدد رفع کاستی برآمد نه آنکه به آن دامن زد.
با توجه به این واقعیت، سخنان مدیران مذکور می تواند حاکی از چند چیز باشد؛ یا آنان برخلاف قانون اساسی و قانون، به صراحت عدم پایبندی خود را به یکی از اقتضائات ضروری مردم سالاری اعلام می کنند یا فقدان علم و تخصص مدیریتی آنان را نشان می دهد یا بیانگر فقدان هنر مدیریت در آنان است یا حاکی از عدم تفکیک بین منویات شخصی و منویات اجتماعی و قانونی جامعه و عدم توجه به جایگاه حساسی که در آن قرار گرفته اند است و یا...اگر دلیل آن هر یک از موارد ذکر شده یا برخی یا همه آنها باشد، به وضوح نشان دهنده آسیب ها و خساراتی است که به جامعه و مردم وارد می شود و معلوم نیست چگونه و چه زمانی می توان مجدداً آنها را جبران کرد.
به سادگی می توان خسارت ها را پیش بینی کرد؛تخطئه احزاب، ثبات و پایداری سیاسی جامعه را مخدوش می کند، پوپولیسم را که سم سیاست ورزی سالم و کارآمد است رواج می دهد، شفافیت و شناسنامه داری را از عرصه سیاسی حذف و به جای آن رانت خواری سیاسی و باندها و گروه های مافیایی را تولید و تقویت می کند، امکان وقوع حوادث غیرقابل پیش بینی و مخرب را در عرصه سیاسی به وجود می آورد و در یک کلام به پیدایش آگاهی سیاسی کمک می کند.در دولت فعلی که رسانه عظیم صدا و سیما دربست در خدمت پشتیبانی از مدیران و سیاست های آن است و رسانه منتقد هم یا وجود ندارد و یا بسیار تضعیف شده و نحیف است، یک مدیر سیاسی به راحتی می تواند هرچه می خواهد بگوید و انجام دهد و شاید هم متوجه آثار و تبعات گسترده گفتار و رفتار خود نشود، اما در واقعیت و در متن جامعه، اتفاق هایی که ذکر شد می افتد، و با هزار سخنرانی، شعار و تبلیغات هم نمی توان از بروز آن جلوگیری کرد.
خوب است این دولتمردان به یکی دیگر از تجربه های عینی مربوط به رفتار و گفتار خود که خسارات و آثار نامطلوب آن امروز دامن جامعه و حتی خودشان را گرفته است نگاهی بیندازند، یعنی تجربه وعده های اقتصادی و ایجاد آسایش و رفاه مطلوب در جامعه. درست دو سال پیش در حالی که کشور از نظر اقتصادی در شرایط بسیار مطلوب و مناسبی قرار داشت، زیرساخت های آماده و درآمدهای کلان نفتی، کشور را در شرایط مطلوبی قرار داده بود، این شعارها مطرح شد و اگر واقع بینانه هم نگاه کنیم، دولت می توانست با به کارگیری سیاست ها و برنامه های کارشناسانه و درست اقتصادی به وعده های خود عمل کند، اما رفتار و گفتار آنان از همان ابتدا به گونه یی بود که بسیاری از اساتید و کارشناسان و نخبگان کشور متوجه عواقب ناخوشایند و خسارت بار آن شدند و تذکرهای لازم هم دادند، اما آقایان بدون توجه به هشدارها و در پناه پشتیبانی های گسترده رسانه یی، به ویژه صدا و سیما، هرچه خواستند گفتند و انجام دادند؛ از تخطئه دولت ها و مدیران گذشته تا حذف گسترده و بی سابقه مدیران مجرب و کارشناس و از اعلام بازگشت به ارزش ها و تشکیل دولت اسلامی تا وعده معرفی مافیاهای اقتصادی و از فرافکنی مشکلاتی که به تدریج ایجاد و تشدید می شد و تراشیدن دلایل مبهم و غیرقابل پیگیری برای آن، تا محکوم کردن و ناسزا گفتن به چند منتقد دلسوز که نه رسانه یی دارند و نه قدرت و ابزار و صدایشان هم به هیچ جا نمی رسد، و امثال اینها. اما به رغم همه این شعارها و سر و صداها، جامعه یی که قرار بود به رفاه موعود اقتصادی برسد؛ از ارزانی مطلوب، کاهش بیکاری، افزایش رشد اقتصادی، توسعه بازار سرمایه و سرمایه گذاری و... برخوردار شود، اکنون با نتایج معکوس مواجه شده و گرانی و مشکلات اقتصادی در حال شکستن کمر مردم است، و معلوم نیست آنچه طی این دو سال در این زمینه رخ داده است را با چند سال تلاش مستمر و گسترده بتوان جبران کرد.
سید مرتضی مبلغ
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید