دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


فرزندان کنفوسیوس و رقص در فضا


فرزندان کنفوسیوس و رقص در فضا
جمهوری خلق چین به عنوان یک قدرت برتر و هژمونی در حال ظهور، گام به گام در حال پیمودن پله های ترقی و لازم در این خصوص است. آنان که در طی دهه های اخیر با سیاست های جدید " دنگ شیائو پنگ " رهبر اسبق این کشور از پوسته یک کشور مائوئیستی با ساختار کشاورزی – بنگاه های کوچک نیمه صنعتی پای به درون مهلکه دوران صنعتی و پیشرفته گذاشته بودند هم اینک به فراهم سازی دیگر ابزار بزرگی و هیمنه ی قطب سازی پرداخته اند. افتتاحیه المپیک پکن در روز ۸ اوت و برگزاری این رویداد مهم که بنا به اذعان تمامی کارشناسان و تحلیلگران بزرگترین و دیدنی ترین نمایش ممکن در این خصوص بود و امکان دارد که تا دوره های بعد نیز دیگر تکرار نشود، با توجه به حواشی سیاسی ایجاد شده در پیرامون آن می تواند در این چارچوب مورد بررسی قرار گیرد.
موضوع تبت و حمل مشعل المپیک پکن در پایتخت های اروپائی که به بهانه نقض حقوق بشر و حق استقلال طلبی تبتی ها با خطای محاسبه غربی ها و زیرکی چینی ها در آستانه این المپیک افکارعمومی جهان را به خود مشغول کرده بود، پایانی خوش برای حزب کمونیست حاکم و رهبران پرجمعیت ترین کشور دنیا به ارمغان آورد.
اصرار چینی ها در اوج نمایش های مسخره گروه محدودی در اروپا برضد حمل این مشعل در خیابان های پایتخت اروپائی در ابتدا هیچکس را متوجه هدف غائی چشم بادامی های حاکم بر پکن نکرد. پس از اینکه حمل مشعل المپیک و ارتباط آن با موضوع تبت تمام جهان و به خصوص یک میلیارد و سیصد میلیون چینی را در چنبره خبری خود گرفت تازه سیاستمداران غرب متوجه شدند که چه اشتباه بزرگی را انجام داده اند و با دست خود ناسیونالیسم چینی را در پشت سر حزب کمونیست و ساختار حاکم بر این کشور بسیج کرده اند. زمانی که مراسم اختتامیه ی این بازی ها در پکن به نمایش بزرگ خود در ورزشگاه " لانه پرندگان " در پکن برای وداع با این رویداد بزرگ ورزشی انجام گرفت آن محدود سیاستمداران و تحلیلگران خواب زده نیز به عیان دیدند که تمام امیدهای ذهنی برای تجمعات اعتراض آمیز مدافعان حقوق بشری و اپوزیسیون چینی در طی این بازی ها چون حبابی بر آب ترکیده است.
خبر سومین ماموریت فضائی چین با حضور فضانوردان در طی روزهای اخیر هر چند که به تیتر خبری بسیاری از خبرگزاری ها و مطبوعات تبدیل شد ولی اکثر این بنگاه های رسانه ای از این رویداد به عنوان یک دستاورد علمی یاد کرده اند. هر چند که این مساله کاملا درست می باشد اما انعکاس دهنده تمام زوایای این رخداد مهم نخواهد بود چرا که در دوران گذاری که چین در ساخت اقتصادی - سیاسی بین المللی شروع کرده است، می بایست این اتفاق و موفقیت آتی را در قالب حاشیه های بزرگتر از متن آن نیز مورد کنکاش قرار داد.
ورود چین به فضا از سال گذشته که این کشور آزمایش انهدام سازی ماهواره های از کار افتاده را با شلیک موشک از زمین به سوی فضا به اثبات رساند و متعاقب آن سیستم پیشرفته اعزام ماهواره به فضای خود را آزمایش کرد به یک برگ سیاسی جهت اثبات، تثبیت و هویت بخشی به قدرت خود در باشگاه هژمون های بین المللی و همچنین عنصری برای وحدت ملی و پر کننده شکاف های موجود و احتمالی در ساخت دولت – ملت از سوی پکن تبدیل گردید.
این تفکر که کشورها و ساختارهای ملی را در قالب قدرت های اقتصادی پیشرفته به عنوان یک ایده آل و هدف غائی تعریف می کند در فضای عینی ساختار قدرت در نظام بین المللی چندان عاقلانه به نظر نمی رسد. به صرف وجود و ظهور یک نظام قدرتمند در حیطه اقتصادی هرگز به مفهوم تثبیت جایگاه معتبر در نظام بین المللی نخواهد بود چرا که ارتباط دیالکتیکی اجزاء متفاوت کلیت یک موجودیت هژمونیک چنانچه در ارتباط ارگانیکی آن به عنوان یک موجود یا پدیده زنده به حساب نیاید هر لحظه می تواند این تصور ساده انگارانه را به هیچ تبدیل کند. در دهه پایانی قرن بیستم با بروز بحران بزرگ اقتصادی در شرق آسیا و ناتوانی مجموعه کشورهای در حال توسعه این حوزه ژئوپلتیکی به اثبات رسید که " ببرهای آسیائی " حیوانات اهلی و رام شده ای می باشند که دندان های آن در باغ وحش کشیده شده است. اصولا هر حاکمیت ملی که بخواهد خود را در هرم قدرت بین المللی تثبیت کند و جایگاه شایسته ای برای خود به دست آورد، بدون اینکه این توسعه متوازن را در تمامی ابعاد ملی، منطقه ای و بین المللی تحقق نبخشد قادر به دستیابی به این مهم نخواهد بود.
به همان میزان که هژمونی ملی در درون ساختار با رعایت حقوق بشر، عدالت اجتماعی، دمکراسی، کاهش شکاف های طبقاتی، سیستم پیشرفته بهداشت و آموزش، ثبات سیاسی و تعامل اجتماعی پیوند دارد، هژمونی منطقه ای و بین المللی نیز با توسعه همگام تمام عناصر لازم برای اثبات این موضوع ارتباط خواهد داشت. چین بدون پوشش و تامین حاشیه های نظامی، تحقیقاتی، اتحاد و افتراق در بلوک بندی های موقتی یا با دوام، تاثیرگذاری اکتیو بر رخدادهای بین المللی، رقابت در تمامی حوزه ها و همچنین اثبات خود به عنوان یک قدرت بسیط و همه جانبه، هرگز قادر به تعیین جایگاه معتبر خود در ساختار قدرت بین المللی نخواهد بود.
اینکه هم اکنون مجموعه کشورهای عضو اتحادیه اروپائی به عنوان بزرگترین ساختارهای پیشرفته چند قرن اخیر در فردای بعد از جنگ جهانی دوم قادر نبوده اند از زیر سایه برادر بزرگتر فراآتلانتیکی خود به در آیند وحتی موضوعات درون قاره ای از جمله بحران بالکان را حل و فصل کنند، نشان از همین ناهمگن بودن و عدم وجود عناصر ارگانیکی تامین کننده و ثبات دهنده به یک قدرت هژمونیک خواهد داشت. رهبران چین با درک درست از این تجارب عینی در شرایط کنونی که گام های محکم خود را به سوی هرم قدرت بین المللی برداشته اند به خوبی می دانند که اسباب بزرگی تنها در سایه ی توسعه همه جانبه در تمامی حوزه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، تحقیقاتی، امنیتی و نظامی مفهوم می یابد.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید