شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


تربیت از زاویه دیگر


تربیت از زاویه دیگر
انگیزه‌ها و نیازهای ناهشیار، حوادث و وقایع ناخواسته، دردها و رنج‌های ناخوشایند، آموزه‌ها و یادگیری‌های نامرئی، مهم‌ترین، مرموزترین و پنهان‌ترین عوامل تربیت و شكل‌دادن رفتار و شخصیت آدمی محسوب می‌شوند. این عوامل كمتر در دایره‌ دید و مشاهده اولیا و مربیان درمی‌آیند و از تاثیر رازآلود آنها آگاهی سازمان‌یافته‌ای وجود ندارد.كافی است كه هركس نگاهی اجمالی به گذشته خود داشته باشد و حوادث و وقایعی را كه موجب شده است تغییر و تحولی اساسی در افكار و شخصیت او ایجاد شود، برشمارد؛ آنگاه با كمال شگفتی متوجه خواهد شد كه اغلب آنچه وجود او را تحت تاثیر قرار داده و یا سرنوشت وی را تغییر داده است، غالباً ربطی به برنامه‌ریزی‌های «قصد شده» و عوامل «پیش‌بینی شده» و آموزش‌های «رسمی و ثبت‌ شده» نداشته است. «تربیت» هر آن چیزی است كه روی كودك اتفاق می‌افتد و منجر به تغییر او می‌شود؛ خواه مستقیم یا غیرمستقیم، خواه پنهان یا آشكار، خواه عمدی یا غیرعمدی و خواه مثبت یا منفی.
برای آگاه‌شدن از عوامل پنهان، نامرئی، ناهشیار و غیرعمدی تعلیم و تربیت باید به تحلیلی عمیق از عوامل و سبب‌شناسی رشد و تحول دست یافت. تحلیلی كه قدرت تمایز بین «تربیت» و «شبه تربیت» را در دید اولیا و مربیان ایجاد كند و آنها را نسبت به آنچه به ظاهر ناچیز و كم‌اهمیت است اما در باطن تغذیه‌كننده و پیش برنده جریان رشد و تغییر كودك است، آگاه سازد. اولیا و مربیانی كه توانسته‌اند بین اهداف پنهان و اهداف آشكار تربیت، تمایز معنادار ایجاد كنند، می‌دانند كه بین آنچه «قصد» می‌كنند و آنچه فرزندانشان «كسب» می‌كنند، تا چه اندازه اختلاف و بلكه تناقض وجود دارد. در پاره‌ای از موارد نیز مشاهده می‌شود كه آنچه به یك معنا به كام كودك تلخ و ناگوار است، ممكن است در معنایی دیگر به سود رشد او باشد و اگر بتوان از همه وقایع و محرك‌ها و رویدادهای منفی و مثبت استفاده سازنده كرد، آنگاه تهدیدها و بحران‌های زندگی نیز به فرصت‌ها و بسترهای كمال‌زا تبدیل می‌شود. چرا كه:
▪ رنج و درد به همان اندازه سازنده است كه آسایش و لذت.
▪ كام‌یابی و موفقیت به همان اندازه مفید است كه شكست و ناكامی.
▪ ناامنی و ترس به همان اندازه رشددهنده استعدادها و مهارت‌های كودك است كه امنیت و آرامش.
▪ بحران و تعارض در زندگی كودك به همان اندازه موجب تحول و رشد اوست كه هماهنگی، تعادل و توازن.
▪ در واقع، گاهی اوقات، «بود» چیزها در گرو «نبود» آنهاست!
▪ همچنان كه تا زمانی كه غم نباشد، شادی درك نمی‌شود.
▪ تا زمانی كه «بیماری» نباشد قدر «عافیت» برملا نمی‌شود.
▪ تا زمانی كه فقر و محرومیت نباشد، برخورداری و كامیابی پدید نمی‌آید.
به عبارت دیگر:
▪ اگر امكان «شكست» نبود،«موفقیت» به دست نمی‌آمد.
▪ اگر «عقده حقارت» نبود، تلاش برای «برتری» و جبران ضعف ها صورت نمی‌گرفت.
▪ اگر امكان «فساد» و «گناه» نبود، «نجابت» و «پاكی» معنا نداشت.
▪ اگر «تاریكی» و «ظلمت» نبود، «روشنی» و «نور» احساس نمی‌شد.
پس در یك كلام شاید بتوان گفت: «شر» عاملی است به همان‌سان مثبت كه «خیر»! همان‌گونه كه «پروتاگوراس»، اندیشمند بزرگ یونانی به شاگردان خود می‌آموخت همان لحظه كه در ستایش شیء واحدی هستند در همان لحظه آن را نكوهش كنند، زیرا جهان واقعی انسان‌ها با هم متفاوت است. اما به نظر می‌رسد در جامعه امروز و در جهان معاصر، این مفاهیم و این نوع قرائت از تعلیم و تربیت، دیگر وجود خارجی نداشته باشد، چراكه تربیت كودكان امروز، در فضاهای مصنوعی، با برنامه‌ها و روش‌های ساختگی همچون كارخانه‌های صنعتی در محفظه‌های مكانیكی صورت می‌گیرد. به همین سبب است كه محصول این «باز تولید» با طبیعت آدمی و نیازهای متعالی او فاصله دارد. اما تعلیم و تربیت زنده با روش‌های فعال و بالنده در مواجهه با چالش‌های جدی زندگی رخ می‌دهد و از خلال آن شیوه‌های زیستن متعالی در میدان نبردهای متوالی كشف می‌شود.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید